نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ روز بیستوپنجم اسفند، همزمان با سالروز تولد پروین اعتصامی است. شورای عالی انقلاب فرهنگی، در تقویم رسمی کشور، این روز را به نام آن شاعر بلندآوازه نامگذاری کرده است. از پروین دیوان اشعاری به جای مانده که دربردارنده قطعات، قصاید و مثنویهایی است که به طرزی استادانه و […]
روز بیستوپنجم اسفند، همزمان با سالروز تولد پروین اعتصامی است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی، در تقویم رسمی کشور، این روز را به نام آن شاعر بلندآوازه نامگذاری کرده است. از پروین دیوان اشعاری به جای مانده که دربردارنده قطعات، قصاید و مثنویهایی است که به طرزی استادانه و کم مانند سروده شدهاند.
درخشنده اعتصامی، مشهور به پروین، در روز ۲۵ اردیبهشت سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز بهدنیا آمد. پدر او، میرزا یوسفخان اعتصامالملک (۱۲۵۳– ۱۳۱۶ خ)، نویسنده، مترجم و مجلهنویس سرشناسی بود که او را از پیشروان تجدد نثر فارسی شناختهاند. او که در صف هواخواهان مشروطیت قرار داشت، در دوره دوم مجلس شورا، از طرف مردم تبریز به مجلس راه یافت. انتشار مجله معتبر «بهار» در تهران، نام اعتصامالملک را بر سر زبانها انداخت. انتشار مجله او دو سال ادامه یافت و در مجموع ۲۴ شماره از آن چاپ و پخش شد.
انتشار مقالههای پر شمار علمی و فرهنگی در مجله «بهار» و همکاری بسیاری از دانشمندان آن روز ایران با آن مجله، از خدمات گرانبهای اعتصامی است. او که به زبانهای عربی و فرانسوی تسلط داشت، توانست بیش از بیست کتاب را به فارسی ترجمه کند. شناخته شدهترین آنها کتاب «تربیت نسوان» نوشته قاسم امین مصری است که در سال ۱۳۱۸ قمری چاپ و منتشر شد.
پروین نزد چنین پدر دانشمندی مقدمات زبان و ادبیات فارسی و عربی را آموخت. نخستین شعری که از او بازمانده است، مربوط به سال ۱۲۹۲ خورشیدی است. شعرهای «ای مرغک» و «گوهر و سنگ» او نیز در زمانی سروده شد که پروین تنها ۱۲ سال داشت. پروین در مدرسه دخترانه آمریکاییها درس خواند و در سال ۱۳۰۳ از این مدرسه فارغالتحصیل شد.
سخنرانی پایانی او «زن و تاریخ» نام داشت. پروین در آن گفتار از ستمی سخن به میان آورده بود که مرد ایرانی به شریک زندگی خویش روا میدارد. احساسات خود را نیز در قطعهای به نام «نهال آرزو» بیان کرد. در همان زمان بود که در انجمنی ادبی که پدرش اداره آن را برعهده داشت، شرکت میکرد. ادبای سرشناسی همانند علیاکبر دهخدا و ملکالشعرای بهار در آن جلسات حضور مییافتند. چیرگی پروین بر زبان انگلیسی نیز او را قادر ساخته بود تا کتابهای مختلفی را به این زبان بخواند و بر دامنه آگاهیهای خود بیفزاید.
پروین در تیرماه سال ۱۳۱۳ با پسر عموی پدرش ازدواج کرد. اما زناشویی آنها دیری نپایید و پروین در همان سال به خانه پدرش بازگشت. همسر او ریاست شهربانی کرمانشاه را برعهده داشت. رفتار تند و خشن او برای پروین که روحی حساس و زود رنج داشت، دشوار بود. ناگزیر در مرداد ۱۳۱۴ از همسرش جدا شد. قطعهای کوتاه در دیوان او هست که آن را اشارهای سربسته و بازتابی از آن رویداد ناگوار زندگی او دانستهاند «ای گل تو ز جمعیت گلزار چه دیدی/ جز سرزنش و بد سری خار چه دیدی…»
پروین پس از بازگشت به تهران، مدیریت کتابخانه دانشسرای عالی را پذیرفت. چاپ اول دیوان او نیز در سال ۱۳۱۴ و با مقدمهای ستایشآمیز از ملکالشعرای بهار منتشر شد. این دیوان شامل ۲۴۸ قطعه، قصیده و مثنوی بود. پیش از آن پروین پارهای از شعرهایش را در مجله «بهار» منتشر کرده بود و نامی آشنا در نزد ادبا و محافل ادبی بهشمار میرفت.
بهار در مقدمه خود «سبک متین، شیوه استوار، شیوایی بیان و لطافت معانی» شعر پروین را ستوده بود و آن را با شعر ناصرخسرو و زبان سعدی و حافظ در خور سنجش دانسته بود. این ستایش، با انتشار مقالاتی از علامه قزوینی و دهخدا ادامه یافت. آنها پروین را شاعری توانا و کم مانند شناسانده بودند. پروین کلامی ساده و روان داشت و با زبانی صمیمی و دلپذیر به طرح مسایل اجتماعی و انسانی میپرداخت.
اما درخشش او که میتوانست فروغ بیشتری بیابد، با مرگ زودهنگامش متوقف شد. اگر چه دیوان بهجای مانده از او، خود گواه استادی و جایگاه بلند ادبی پروین است. این نیز گفتنی است که در همان سال انتشار دیوان، وزارت فرهنگ پروین را شایسته دریافت مدال لیاقت شناخت. اما او از پذیرفتن مدال و عنوان افتخارآمیز سرباز زد.
مرگ پدر در ۱۲ دی ماه ۱۳۱۶، ضربه هولناکی بر پیکر پروین بود. شعری که در این باره سروده است، بسیار اثرگذار و غمانگیز است. سالیانی بعد پروین مبتلا به بیماری شد که پزشک معالجش آن را حصبه تشخیص داد. اما کوتاهی پزشک از مداوای او، بر شدت بیماری پروین افزود. این در حالی بود که برادرش، ابوالفتح اعتصامی، پس از پافشاری بسیار، پروین را قانع کرده بود تا با چاپ دوم دیوانش موافقت کند.
در نوروز ۱۳۲۰ که مقدمات انتشار شعرهای پروین فراهم میشد، حال او ناگهان رو به وخامت گذاشت. ناگزیر پروین را در بیمارستان بستری کردند. معالجات دیر هنگام سودی نبخشید و او در روز ۱۶ فروردین ۱۳۲۰ خورشیدی چشم از جهان فروبست.
سعید نفیسی در مرگ پروین نوشت: «پروینی که من دیدم و بارها دیدم، بدین گونه بود، قیافهای بسیار آرام داشت. با تانی و وقار خاصی جواب میگفت و مینگریست. هیچ گونه شتاب و بیحوصلگی در او ندیدم. چشمانش بیشتر به زیر افکنده بود. یاد ندارم در برابر من خندیده باشد. وقتی که از اشعار او تحسین میکردم، با کمال آرامش میپذیرفت. نه وجد و نشاطی مینمود و نه چیزی میگفت. هرگز یک کلمه خودستایی از او نشنیدم و رفتاری که بخواهد اندک نمایش برتری بدهد، از او ندیدم.»
پس از درگذشت پروین، پیکر بیجانش را به قم بردند و در مقبره خانوادگی به خاک سپردند. اندکی بعد چاپ تازه دیوان او منتشر شد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.