نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۶ در مراسم بزرگداشت مرحوم باباجان غفور اف که روز چهارشنبه ۲۱ دیماه ۱۳۹۶ با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن؛ دکتر مهدی محقق، رئیس هیأت مدیره انجمن؛ دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس […]
باباجان غفور اف
در مراسم بزرگداشت مرحوم باباجان غفور اف که روز چهارشنبه ۲۱ دیماه ۱۳۹۶ با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن؛ دکتر مهدی محقق، رئیس هیأت مدیره انجمن؛ دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ دکتر علی اشرف مجتهد شبستری، رئیس انجمن دوستی ایران و تاجیکستان؛ صفر عبدالله، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و دکتر اصغر دادبه، عضو هیأت مدیره انجمن به ایراد سخنرانی پرداختند. همچنین در این مراسم که با اجرای حسن قریبی رئیس پژوهشگاه فرهنگ فارسی – تاجیکی برگزار شد، پیام نعمتالله امامزاده، سفیر جمهوری تاجیکستان در تهران توسط مرادجان، معاون ایشان قرائت شد.
دکتر حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ضمن خوشآمدگویی به حضار به ایراد سخنرانی پرداخت، وی گفت: مایلم آغاز سخنم در باب یکی از قهرمانان فرهنگ شرق، و بهویژه فرهنگ گسترده و پهناور ایرانی، سخنانی باشد که باباجان غفوراف در مصاحبه با سیروس علینژاد دربارۀ ایران و ایرانیان بیان کرده است:
«اگرچه من دفعۀ اوّل است که قدم به سرزمین ایران نهادم، با وجود این، مثل اینکه من چندین دفعه اینجا بودهام. چونکه از کتابها، از لهجهها و از هر نوع تصویرها، من ایران را مثل اینکه پیش چشم خود میبینم، و خوشبختانه من حالا حقیقتاً پیش چشم خود میبینم! دو سه روز زیاده نیست که من در ایران هستم اما من مهماننوازی و دوستی و همکاری دانشمندان ایران را حس کردم. در ایران یک ضربالمثل مشهور است: دوستی با مردم دانا نکوست. اینکه درست است، به غیر از این، سرزمین ایران از هر طرف قشنگ است. این کوههای بلند و با عظمت، این آفتاب درخشان، این آب و هوای صاف، آدم را خوشحال میکند. این زمین ثمرناک ایران با دستهای مردم دانا و کارکنان ایران نتیجۀ خوب میدهد. در این ایام، در ایران دگرگونیهای بزرگ میشود. تمام دنیا میداند که ادبیات قدیم ایران به تمام دنیا خدمت کرده است. به فکر من، ادبیات فارسی فرهنگ جهان را غنی کرده است. اسطورههای درخشان درجه اوّل و شاعرانی مثل رودکی، خیام، سعدی، حافظ و فردوسی کبیر با نور خود راه دوستی را نشان دادهاند و نشان میدهند. مثلاً سخنان جاوید فردوسی که گفته است:
توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود
این کلمات اندیشههای بزرگ شاعران و مردم نجیب ایران را نشان میدهد. برای هر کس دیدن سرزمینی که شاعرانی مثل فردوسی را داده است خوشبختی بزرگی باید باشد. باید صمیمانه عرض کنم مردمان شوروی به ایران نه به عنوان خارجی وارد میشوند، مثل همسایهای به خانۀ دوستان خود میهمان میآیند.» و نیز این ابراز احترام خالصانۀ باباجان به فردوسی و شاهنامه یا به تعبیر زیبای او «شاهکتاب»، در مصاحبه با جواد مجابی: «من فردوسی را خیلی دوست دارم. عنوان کتاب شاهنامه است، اما من آن را شاهکتاب میخوانم. نظیر آن را در ادبیات جهان نمیشناسم. انستیتوت ما افتخار دارد که ملت شوروی را با شاهنامه آشناتر کرده است. چندی قبل شاهنامه به زبان روسی و در ۲۰۰ هزار نسخه چاپ شد و یک هفته نگذشت که نایافت شد. شاهنامه به بیشتر زبانهای مردم شوروی ترجمه شده است.» کلمات چنان صادقانه و از سر شوق و شیدایی است که هرگونه تفسیر و شرح آن را حجاب افکندن بر آن میدانم، فلذا احترام عمیق خود را بر این شوق و شیدایی نثار میکنم و از این ابراز ارادت خالصانۀ باباجان بر ایران بزرگ که وطن خود او نیز هست، صمیمانه و از ژرفای دل سپاسگزاری میکنم. و البته میدانیم تاجیکان بر بنیاد روح بلند و نژاد کیانیتبارشان، اصولاً چنین مهربان و لطیف و شیرین و هماره امیدوار و بس گرم و دلنشیناند. این را از سفرهایی که به این دیار زیبا و مصاحبت با مردمان مهربانش داشتهام به تجربه دریافتهام. حیات سراسر تلاش و تحقیق و پژوهش باباجان غفوراف نشان میدهد در احیای عظمت و بزرگی ملت تاجیک، بهویژه در اثر سترگ و مهمش تاجیکان، از حماسهسرایی فردوسیِ به تعبیر او کبیر، اشعار نغز و لطیف و دلکش رودکی، از نکتهسنجیها و ژرفبینیهای خیام، از اخلاقگرایی و مردمگراییهایی حکیمانه و بینظیر سعدی و از غزلهای شوربرانگیز و بس عارفانۀ حافظ بسیار متأثر بوده است. این قلههای معنا و معرفت و این سرچشمههای خِرد و معنویت، و مهمتر اساطین بلند و بزرگ حکمت و دانایی چنان در روح و جان باباجان رسوخ یافتند و بر جانش نشستند که تاریخ تاجیکان را به عنوان سندِ هویتِ تباری بسیار نامآشنا در آسیا، بر بنیاد فرهنگپرورده در حکمتِ این بزرگان نگاشت. بنابراین فعل او نه یک تاریخنگاری صرف که هویتنگاری یک قوم و ملت بود و از همینرو تاجیکان او را بسیار دوست داشته و پس از صدرالدین عینی، قهرمان ملی تاجیکستان میدانند. کاری که باباجان غفوراف در این باب انجام داد شاید قابل قیاس با کار بزرگ فردوسی در زنده نگه داشتن زبان پارسی باشد که:
بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
احترام و افتخاری که تاجیکستان برای باباجان به واسطۀ اثر سترگش تاجیکان قائلاند، دقیقاً از همین شاهکار نشأت میگیرد؛ شاهکاری که در هیاهوی ذبح هویت فرهنگی اقوام و به تبع آن ملتها، جایگاه مهم و تاریخی مردمان تاجیکستان را ابتدا به خودشان و سپس به جهانیان نمایاند. این اندیشمند شرقی، زادۀ خجند است و «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» در صحن خود پیکرهای از «کمال خجندی» را دارد، همو که از عارفان و شارعان پارسیگوی قرن هشتم هجری بود و از سرآمدان فرهنگ و ادبیات ایرانی. شعر زیر را به نقل از کمال خجندی نثار روح بلند باباجان غفوراف خجندی میکنم:
عرفات عشقبازان سر کوی یار باشد به طواف کعبه زین در نروم که عــار باشد چو سری بر آستانش ز سر صفا نهادی به صفا و مروهای دل دگرت چه کار باشد قدمی ز خود برون نِه به ریاض عشق، کاینجا نه صداع نفحۀ گل نه جفای خار باشد به معارج اناالحق نرسی ز پای منبر که سری شناسد این سِرّ که سزای دار باشد ز میِ شبانه ساقی قدحی بیار پیشم نه از آن میی که او را به سحر خمار باشد نکند کمال دیگر طلب حضور باطن که قرارگاه زلفش دل بیقرار باشد
خداوند متعال روح بلند این قهرمان ملی تاجیک را با ارواح صالحان و پاکان محشور سازد و بنا به عشق پاک و خالصانهای که او به فرهنگ ایرانی و ایرانیان داشت، روابط دوستانه و برادرانۀ دو ملت بزرگ ایران و تاجیک را در پناه الطاف کریمانه، خود مستحکمتر و استوارتر سازد. انجمن آثار و مفاخر فرهنگی خرسند است با بزرگداشت این مرد بزرگ، نامآوری از دوستان و پاسداران فرهنگ ایرانی را مورد تجلیل و تکریم قرار میدهد. بر دو ملت بزرگ ایران و تاجیک درود میفرستم و تداوم دوستی و ارتباط عمیق هر دو کشور را از خداوند متعال خواستارم.
دکتر مهدی محقق، رئیس هیأت مدیره انجمن که با غفوراف دیدار و دوستی داشت در این مراسم گفت: در ادبیات فارسی به شهرهای تاجیکستان اشارات زیادی شده است. مانند سعدی در بوستان نزدیک به پنجاهسال پیش ایشان را در دهلینو دیدم، یونسکو برنامهای با عنوان آسیایمرکزی داشت و هر یک از کشورها به بخشی از فرهنگ میپرداختند. بخش علوم به هندوستان واگذار شده بود و از ایران من و مرحوم عباس زریابخویی و دکتر سیدحسین نصر شرکت کرده بودیم و در آنجا با شخصیتی عالم، موقر و فاضل برخورد کردم که او باباجان غفوراف بود. بعداً با او مراوده پیدا کردم و ایشان مرا برای بزرگداشت یکی از بزرگان موسیقی ایران به تاجیکستان دعوت کردند که متأسفانه نتوانستم بروم.
دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز در این مراسم شرکت کرد و درباره غفوراف گفت: وسعت اشتغالات علمی و عملی غفوراف را کمنظیر میدانم. تحصیلات او و حتی تجربه روزنامهنگاری او قابل توجه است. اینها نشان میدهد که او سری پرشور در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و علمی داشته است. در کارنامه او بیش از سیصد مقاله و کتاب ذکر شده و تحت نظارت او آثار متعددی منتشر شده است. از سوی یونسکو هم مسئولیتهای قابل توجه و مهمی به او واگذار شد. اما باید در نظر داشت که نقش غفور اف در حفظ هویت ملی تاجیکستان مهم و جدی است. برخی از دانشمندان تاجیکستان سعی کردند که در شرایط دشوار حکومت کمونیستی هویت مردم تاجیک را حفظ کنند و غفور اف یکی از آنهاست.
در ادامه مراسم پیام نعمتالله امامزاده، سفیر جمهوری تاجیکستان در تهران توسط مرادجان، معاون ایشان قرائت شد. او در پیام خود آورده است: ملت تاجیکستان در رشد و فرهنگ جهانی سهم داشته است و غفور اف در طول عمر خود در راه اعتلای فرهنگ تاجیک تلاش کرده است. نام و آثار او در تاجیکستان ثبت و ضبط شده است. وی همچنین اعلام کرد که توافق شد در کتابخانه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بخشی از آثار غفور اف و کتابهای تاجیکی قرار داده شود.
دکتر علی اشرف مجتهد شبستری، رئیس انجمن دوستی ایران و تاجیکستان هم در این مراسم گفت: مردم تاجیک در طول تاریخ زندگی فراز و نشیبی داشتند و در پاسداری از فرهنگ، زبان و خط خود جان فشانی کردهاند. در دوران قبل از حکومت کمونیستی، روسها تلاش داشتند حتی خط تاجیکان را تغییر دهند. بنابراین مشکلات عدیدهای برای این قوم به وجود آمده است. اگر صدرالدین عینی و بابان جان غفور اف و دیگران نبودند قوم تاجیک با مسائل نا به هنگامی روبهرو میشد و اینها در برهه مهم تاریخی برای احیای هویت تاریخی قوم تاجیک تلاش کردند.
صفر عبدالله، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز در این مراسم از بزرگداشت مردی که با هستی خود گوشهای از جهان فارسی زبانان را روشن میکرد صحبت کرد. وی گفت: غفور اف از جمله دانشمندانی بود که علیه یکسانسازی حکومت کمونیستی با فعالیتهای فرهنگی خود ایستادگی کرد.
سخنران دیگر این مراسم دکتر اصغر دادبه، عضو هیأت مدیره انجمن بود. وی گفت: از من خواستهاند که موضوع سخنرانی خود را پاسخ به این پرسش قرار دهم که چرا باید از غفوراف یا غفورافها سخن گفت؟ و این که ضرورت سخن گفتن از این بزرگان چیست؟ به طور خلاصه پاسخ من این است که در جهانی زندگی میکنیم، خصوصاً من و شما؛ که با زبان فارسی و فرهنگ عظیمی که در قلمرو این زبان پایهریزی شده بود، دشمنیهایی شده و میشود. مثلاً کودتای عربها، که این زبان را زبان جهنم گفتند و زبان خود را زبان اهل بهشت خواندند کودتایی که همچنان ادامه دارد و کودتای دوم با فرود آمدن فرنگیان به این سرزمین به پیشوای انگلیسیها از دوره صفوی صورت گرفت. و باز هم دشمنیهایی که از آن جا شکل گرفت علیه این زبان. همه میدانید که تا پیش از آمدن اینها در کل منطقه زبان رسمی، زبان فارسی بود. حتی من به چشم خودم در سفری به هند کارت دعوت عروسی جواهرلعل نهرو را دیدم که به زبان فارسی بود. بیدل یک بیت دردناکی دارد که میگوید: «ز بعد ما نه غزل نی قصیده میماند/ ز خامهها دو سه اشک چکیده میماند» و پیشبینی او درست بود. اکنون نیز اگر به هوش نباشیم باید متأسفانه بگوییم: «ز بعد ما نه غزل نی قصیده میماند/…» چرا امروز بایستی جوانان ما مشق باباجان غفوراف شدنها بکنند؟ بابا جان غفوراف در یک کلام عاشقی بود که میخواست هویت خودش را حفظ کند.
در پایان لوح تقدیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی خطاب به ملت آزاده، شریف، دوست و برادر تاجیکستان به معاون سفیر تاجیکستان آقای مرادجان اهدا گردید. متن لوح بدین شرح است:
سپاسنامه
ملت آزاده، شریف، دوست و برادر تاجیکستان بیتردید پیشینه مشترک تاریخی، فرهنگی و زبانی دو ملت ایران و تاجیکستان از مؤلفههای تأثیرگذار و عاملی قدرتمند در همگرایی و دیپلماسی فرهنگی دو کشور است. در این میان، نقش سترگ و خدمات ارزنده بزرگمردانی چون باباجان غفوراُف که عمر گرانمایه خود را صرف احیای خودباوری تاجیکان، تعالی ساحت اندیشه، تقویت زبان و ادب فارسی، خدمتگزاری به فرهنگ کهن ایران در فرارود و معرفی تاریخ و فرهنگ تاجیکستان به جهانیان کردهاند، بارز و برجسته است. از این رو، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در راستای سنّت دیرینه فرهنگ ایرانی- اسلامی که تکریم و پاسداشت مقام شامخ مفاخر علمی و فرهنگی است، افتخار دارد به پاس خدمات گرانسنگ عالم فرزانه، باباجان غفوراُف، از وی بهعنوان استادی دانا، محققی توانا و چهره ماندگارعرصه فرهنگ، تاریخ و ادب تاجیکستان تقدیر بهعمل آورد. جامعه علمی نیک آگاه است باباجان غفوراُف، مرد وارسته سخنگستر، ادیب و ادب پیما، محقق و مورخی ژرفاندیش و شیفته زبان و تاریخ مردمش بود. به حق او با تألیف دهها مقاله و کتاب گرانسنگ پژوهشی چون «تاجیکان»، تاریخ ناطق ملت تاجیک و چراغ هدایت رهروان راه معرفت آن ملت است. اینجانب به نمایندگی از هیأت امناء که در صدر آنان مقام عالی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، هیأت مدیره و شورای علمی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، لوح تقدیر انجمن را به عنوان نمادی از تقدیر و سپاس به ملت شریف تاجیکستان که بزرگی چون باباجان غفوراُف را در جان خود پروریدند، تقدیم داشته و از خداوند منّان توسعه و تداوم روابط دو ملت بزرگ ایران و تاجیکستان را خواستارم.
دکتر حسن بلخاری قهی
استاد دانشگاه تهران و رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی