وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم بزرگداشت «حکیم فارابی» در روز جهانی فلسفه عنوان کرد:

فارابی؛ فیلسوف فرهنگ و مؤسس فلسفه اسلامی 

به پیشنهاد انجمن آثار و مفاخر فرهنگی روز سی ام آبان ماه که مصادف با روز جهانی فلسفه است به عنوان ‏روز «فارابی» در تقویم ملی ایران به ثبت رسید. این نامگذاری به آن دلیل است که «فارابی» را بنیانگذار ‏حقیقی فلسفه در تمدن اسلامی می‌دانند. به همین مناسبت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مراسم […]

به پیشنهاد انجمن آثار و مفاخر فرهنگی روز سی ام آبان ماه که مصادف با روز جهانی فلسفه است به عنوان ‏روز «فارابی» در تقویم ملی ایران به ثبت رسید. این نامگذاری به آن دلیل است که «فارابی» را بنیانگذار ‏حقیقی فلسفه در تمدن اسلامی می‌دانند. به همین مناسبت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مراسم بزرگداشت ‏‏«فارابی» حکیم و فیلسوف برجسته ایرانی را با حضور استادان برجسته ایرانی و خارجی در فضای مجازی ‏برگزار کرد‎.‎
این برنامه یکشنبه ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۰ در دو نوبت صبح، ساعت ۱۰:۰۰ و بعد از ظهر، ساعت ۱۴:۰۰ برگزار ‏شد‎.‎
در نوبت صبح این مراسم و در بخش افتتاحیه محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حسن ‏بلخاری قهی رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم ایران سخنرانی ‏کردند‎.‎
همچنین در ادامه بخش اول این همایش علمی، مهدی محقق رئیس هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر ‏فرهنگی، غلامرضا اعوانی عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران، اصغر دادبه عضو هیأت مدیره انجمن آثار و ‏مفاخر فرهنگی، مجید کیانی استاد دانشگاه تهران، منوچهر صدوقی سها مدرس و پژوهشگر فلسفه و عرفان ‏اسلامی و غلامحسین رحیمی معاون پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به ایراد سخن پرداختند‎.‎
در بخش دوم این برنامه نیز سید عبدالله انوار عضو شورای علمی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، نجفقلی ‏حبیبی استاد و پژوهشگر فلسفه اسلامی، غالیه قمبربکوا استادیار بخش ایرانشناسی دانشکده شرق شناسی ‏دانشگاه ملی قزاقی فارابی، حسن سیدعرب عضو هیأت علمی دانشنامه جهان اسلام، قاسم پورحسن استاد ‏فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی و احمد صدری محقق و پژوهشگر سخنرانی کردند‎.‎
در ادامه گزارش تفصیلی افتتاحیه این نشست علمی را می‌خوانید‎.‎

فارابی در تاریخ اندیشه اسلامی
محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در افتتاحیه این برنامه گفت: سی ام آبان به نام روز ‏جهانی فلسفه نامگذاری شده و این روز به نام «حکیم فارابی» نیز گره خورده است. فارابی در تاریخ اندیشه ‏اسلامی، جایگاه رفیع و بلندی دارد؛ در واقع فارابی اوج قله حکمت و فلسفه در اندیشه اسلامی است. او ‏پیونددهندۀ میراث و اندیشه‌های فلسفی‌ای است که از یونان به جهان اسلام وارد شده بود و در واقع ‏اندیشه‌های غربی را در جهان اسلام به دانش‌هایی پردامنه تبدیل کرد، تا جایی که او را مؤسس حکمت و ‏فلسفه اسلامی دانند‎.‎
او افزود: در مورد فارابی و اندیشه‌های او، بزرگانی در طول تاریخ سخن گفته‌اند؛ در ادوار مختلف فارابی‌شناسان ‏بزرگی در حوزه‌های اسلامی و غیراسلامی، در ایران و سایر کشورها با نگاهی متفاوت صحبت کردند. یک ‏موضوعی که در فارابی نهفته است، قدرت بالای وی در تبیین مسائل پیچیده‌ای است که کمتر نظیر آن را ‏می‌توانیم در تاریخ فلسفه اسلامی پیدا کنیم و شاید در ادوار اخیر (۴ یا ۵ قرن اخیر) ملاصدرا شبیه‌ترین فرد ‏به فارابی در رمز گشایی از این مسائل پیچیده است‎.‎
اسماعیلی ادامه داد: در احوالات ابن سینا می‌خوانیم، وقتی که کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو را مطالعه کرد و ‏با مشکلاتی مواجه شد، هنگامی که شرح فارابی را یافت و در آن مداقه نمود، تمام نقاط مبهمی که در فهم ‏بیان ارسطو داشت، برطرف شد‎.‎
او تصریح کرد: در فلسفه اسلامی در کنار توصیفات اسامی و القاب مختلفی که برای فارابی به کار برده می‌شود ‏از او به «معلم ثانی» تعبیر می‌کنند. این نشان‌دهنده جایگاه رفیع فارابی در تاریخ اندیشه به ویژه در جهان ‏اسلام است که در نتیجه او را مؤسس فلسفه اسلامی می‌دانند‎.‎
اسماعیلی افزود: بزرگان ما در توصیفات دیگری که از فارابی دارند، از او به عنوان فیلسوف فرهنگ یاد ‏می‌کنند. زیرا او نگاهی عمیق در تبیین مسائل هستی دارد و به همین نسبت وارد حوزه‌های فرهنگی و ‏هنری نیز شده است. در حقیقت در کتاب الحروف یا تحصیل السعاده، برجستگی نگاه فرهنگی فارابی قابل ‏مشاهده است‎.‎
او تأکید کرد: فارابی در قرن سوم در طلیعه شکل‌گیری دوره طلایی تمدن اسلامی قرار دارد و اگر بخواهیم ‏معماری را برای این تمدن پرشکوه اسلامی در قرن سوم تا قرن پنجم، به عنوان شخصیتی پیشتاز معرفی ‏کنیم، بی‌شک آن شخصیت، فارابی است. او با زبان بلیغی که در حکمت، فلسفه، فرهنگ و هنر و در تبیین ‏اندیشه‌های سیاسی داشت، به قله‌ای با شکوه در تمدن اسلامی تبدیل شده است‎.‎
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: از قرن سوم تا پنجم هجری که در واقع اوج تمدن اسلامی است که ما ‏امروز هم به آن دوران و به بزرگانمان در عرصه ریاضیات، هندسه، فقه و در حوزه فرهنگ و هنر و حتی ‏اخلاق و… می‌بالیم، محصول این دو و نیم قرنی است که از اواسط یا اواخر قرن سوم تا اواسط قرن پنجم و به ‏تعبیری اوایل قرن ششم بسط پیدا کرده است‎.‎
ما در قرن چهارم ابن سینا را داریم که دوره پرشکوهی را برای فلسفه اسلامی و عرصه عقلانیت رقم زده است ‏و سپس در انتهای این دوره تاریخی و در غرب جهان اسلام، ابن رشد اندلسی را داریم که تکمیل کننده این ‏مجموعه بوده است. از این‌رو فکر فارابی از زبان ابن سینا و از اندیشه ابن رشد وارد دنیای جدید شد و در ‏معماری فکر و اندیشه غرب جدید و دوره رنسانس به عنوان یکی از پایه‌های این تحول بود‎.‎
او افزود: یکی از مهم‌ترین امتیازاتی که فارابی برای تاریخ اندیشه فرهنگی و دینی ما داشته و امروز هم ‏می‌توان به آن استناد کرد، حل دوگانه‌هایی است که بعضاً حل آنها دشوار بود. فارابی بین اندیشه غربی – ‏یونانی و اندیشه اسلامی نوعی سازگاری ایجاد کرد و آن را در خدمت اندیشه اسلامی قرار داد. او همچنین ‏میان اندیشه ایران شهری و امامت شیعی و اندیشه سیاسی – اسلامی تلفیق بسیار خوبی انجام داد و همه این ‏عناصر را در ایران و جهان به هدف استعلای اندیشه اسلامی به استخدام خود درآورد. این مدل که درحقیقت ‏مدلی عقلانی در مواجهه با میراث و در مواجهه با فرهنگ‌های معاصر است، به خوبی در اندیشه فارابی کنار ‏هم دیده می‌شود‎.‎
اسماعیلی ادامه داد: امروز ایران اسلامی ما به برکت انقلاب اسلامی و به برکت مؤسس حکیم، فیلسوف، فقیه ‏و عارف خود، امام خمینی (ره) میراث تاریخی فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق، ابن عربی و ملاصدرا را در ‏تکوین عقلانیت دوره جدید تفکر دینی، حاکم کرده است. و البته ضروری است که این تفکر امروز هم در ‏ایران اسلامی در حوزه نظری و عملی حاکم شود‎.‎‏ در حقیقت رهبر عزیز انقلاب اسلامی نیز، امروز در جایگاه ‏نظریه پرداز تمدن نوین اسلامی با استفاده از این ابزار مهم، در حال ایجاد بنای رفیع تمدن نوین اسلامی ‏هستند‎.‎
او در پایان سخنان خود تأکید کرد: تمدن نوین اسلامی که بر پایه عقلانیت حاصل از تفکر فارابی وارد اندیشه ‏اسلامی شده است، در آثار بزرگان حکمت و فلسفه و عرفان اوج پیدا کرده و امروز به نقطه تکامل خود در ‏انقلاب اسلامی رسیده است؛ لذا ما فارابی و تفکر او را از بنیان‌های فکری و نظری این نظام فکری جدید در ‏کشور و جهان اسلام می‌دانیم. بنده این روز را به تمام اهالی سرزمین فکر و فرهنگ و هنر که به فارابی ‏علاقه‌منداند و از آثار او نیرو و انرژی می‌گیرند، تبریک عرض می‌کنم و امیدوارم این مشی عقلانیِ به دست ‏آمده از اندیشه بزرگانی چون فارابی، در جامعه ایرانی با قوت و قدرت ادامه پیدا کند‎.‎

فارابی؛ بزرگ ترین فیلسوف مسلمان
‎ ‎در ادامه این برنامه حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی طی سخنانی گفت: بنده در مراسم امروز ‏درباب انتخاب روز سی آبان به نام روز بزرگداشت فارابی سخن خواهم گفت و البته ذکر چند نکته دیگر دربارۀ ‏جناب فارابی؛ چون اصل پیشنهاد این روز و ثبت آن در تقویم ملی ما ایرانیان از سوی انجمن آثار و مفاخر ‏فرهنگی بود. و با ادله‌ای که ارائه کردیم در شورای فرهنگ عمومی تصویب شد و بعد در شورای عالی انقلاب ‏فرهنگی به تصویب رسید. در علت انتخاب این روز به عنوان روز فارابی که معمولاً در این موارد به روز وفات و ‏یا تولد و یا روز خلق یکی از آثار مهم از سوی اندیشمندان استناد می‌شود؛ در مورد فارابی ابهاماتی جدی ‏وجود دارد؛ دقیقاً نمی‌توان مشخص کرد که روز تولد و وفات او چه روزی بوده است. و یا خلق کتاب موسیقی ‏کبیر و آثار دیگر او چه زمانی بوده است؛ لذا این ابهامات به صورت جدی در منابع وجود دارد. از سوی دیگر ‏دو – سه نکته بنیادین و بسیار مهم در حیات فارابی و در جایگاه او در تمدن و اندیشه اسلامی وجود دارد که ‏اینها فوق‌العاده مهم‌تر از روز تولد و وفات یا روز خلق و یا پایان یک اثراند‎. ‎
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: فارابی را بزرگترین فیلسوف مسلمان و مؤسس و بنیانگذار فلسفه اسلامی ‏می‌دانند. فارابی را کسی می‌دانند که مغز متفکر فلسفه در جهان اسلام یعنی ابن سینا تا حدود زیادی از او ‏بهره برده است و متأثر از او بوده و اشکالات خود را با رجوع به آثار وی حل کرده است. و آنچه را که از فلسفه ‏یونان ادراک نمی‌کرده با رجوع به آثار فارابی ادراک کرده است. داستان مشهوری از فارابی نقل است که: ‏‏«چهل بار ما بعدالطبیعه ارسطو یا متافیزیک ارسطو را خواندم و متوجه نشدم و اغراض ما بعدالطبیعه فارابی ‏را خواندم و متوجه شدم و در ادراک این معنا صدقه دادم و عبادت کردم.» این خود نشان می‌دهد که شیخ ‏الرئیس فلسفه اسلامی در برخی از بنیادی‌ترین مسائل و معانی وامدار جناب فارابی است‎.‎
او اضافه کرد: بنده در مقاله‌ای تخصصی درباب فارابی بحث کرده‌ام و رأی فارابی را در قلمرو موسیقی در نقدی ‏که بر آرا فیثاغوریان دارد، مورد بحث و بررسی قرار داده‌ام. فارابی رای فیثاغوریان را در باب اینکه موسیقی ‏محاکات بانگ افلاک است و موسیقی افلاک را محور قرار می‌دهد، قبول ندارد و این مطلب را در مقدمه ‏موسیقی کبیر زیر سؤال برده است. درحالی‌که نگره عرفانی و حکمی و اخوان الصفای ما کاملاً متفاوت با این ‏رأی است. ابن سینا در جوامع علم موسیقی در کتاب شفا، این رأی فارابی را تقریر و تأیید کرده و فارابی را ‏تحسین کرده و او را از محققانی دانسته که به حقیقت مسئله نظر می‌کنند نه به آرا سست و مندرس. از این ‏رو دلایل متعددی وجود دارد که حتی شیخ‌الرئیس وامدار فارابی است‎.‎
بلخاری افزود: بنابراین معانی و معانی دیگری که عرض می‌کنم و یکی از مهم‌ترین دلایل صوری نام‌گذاری روز ‏جهانی فلسفه به روز بزرگداشت فارابی این است که در تقویم ملی ایران، روز ملاصدرا، روز حافظ و مولانا و ‏شیخ اشراق و روز ابن سینا در اوّل شهریور و روز خواجه نصیر و روز شیخ بهایی را داریم اما روز فارابی را ‏نداشتیم. ما به سراغ روزی رفتیم که در جهان به نام فلسفه شناخته می‌شود و در تمدن اسلامی نیز فلسفه با ‏فارابی آغاز می‌شود، بنابراین نسبتی بسیار وسیع و گسترده میان این نام مبارک با این واقعه جهانی وجود ‏داشت به همین دلیل این روز به نام روز فارابی در تقویم ملی ما ایرانیان نام‌گذاری شد‎.‎
او ادامه داد: از لحاظ تاریخی، فارابی مقدم بر ابن‌سینا است. فارابی به روایت غالب در ۳۳۹ هـ .ق وفات کرده ‏است. یعنی نزدیک به اواسط قرن چهارم و چیزی در حدود ۳۱ سال بعد، ابن سینا به دنیا می‌آید. یعنی اگر ‏ابن سینا را متولد ۳۷۰ هـ .ق بدانیم، تقریباً ۳۱ سال بعد از وفات فارابی به دنیا می‌آید و در ۵۸ سالگی یعنی ‏در نیمه اوّل قرن پنجم وفات می‌کند. بنابراین جناب فارابی نزدیک به ۵۰ سال مقدم بر شیخ الرئیس است. ‏دلایل متعددی وجود دارد که حقیقتاً فارابی را سزاوار مطلق و اکبر فلاسفه و هم مؤسس و بنیانگذار فلاسفه ‏اسلامی می‌کند و همه اینها در به رسمیت شناخته شدن این روز در تقویم ملی ایرانیان به نام فارابی مؤثر ‏بوده است‎.‎
او تأکید کرد: علاوه بر مطالبی که عرض کردم فارابی لقب بلند و معظم «معلم ثانی» را بعد از معلم اوّل دارد ‏که ارسطو است؛ افتخار ما است که معلم ثانی و ثالث از آنِ تمدن اسلامی است. معلم اوّل ارسطوی یونانی و ‏بعد معلم ثانی جناب فارابی و سپس معلم ثالث را جناب میرداماد گفته‌اند‎.‎
بلخاری درادامه سخنان خود گفت: اینکه ارسطو را معلم اوّل نامیده‌اند؛ چون او به حق معلمی کرد و علوم را ‏طبقه‌بندی نمود و می‌دانیم که شرط اوّل انتقال معلومات این است که قاعده و طبقه‌بندیِ پایه و بنیادین از ‏لحاظ ساختار داشته باشیم تا علوم را بتوان منتقل کرد. در کشف‌ها، ما الزاماً به طبقه‌بندی احتیاج نداریم، ‏ولی در ادراکات و در تعلیم و انتقال این امر، ضروری است. جناب فارابی نیز علوم را در تمدن اسلامی ۱۴ تا ‏‏۱۵ قرن بعد از ارسطو تدوین و طبقه‌بندی کرد و بسیاری از علوم را اضافه کرد و احصاء العلوم او مبنای معلم ‏ثانی شدن او شد. اما این لقب را هم برای ارسطو و هم برای فارابی، حصر در این دلیل کردن نوعی ظلم به ‏آنها است. به نظر من در ارسطو و فارابی نقطه تفاوت جوهری دقیقی وجود دارد. این دو تن، علاوه بر ‏جامعیتی که در بیان مسائل دارند؛ اما این قلمرو در فارابی گسترده‌تر و مهم‌تر است. چون فارابی به طور مثال ‏وارد حوزه پزشکی یا هندسه و ریاضیات و به صورت بسیار جدی به موسیقی نیز شده است. ولی ارسطو وارد ‏این مسائل نشده است. از این رو یک مسئله جامعیت است و مسئله دوم خرد پذیرکردن، برهانی‌کردن و ‏استدلالی کردن معناست و این دو بزرگ چه در یونان و چه در ایران در این عرصه فوق‌العاده مهم و مؤثر ‏بودند. یعنی متد بسیار دقیق عقلی را به کار گرفتند؛ زیرا برهانی‌کردن و استدلال پذیرکردن معنا، شأن بالای ‏معلمی است‎.‎
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: فارابی از این زاویه این بالاترین نسبت را با فلسفه در حوزه جهانی پیدا می‌کند. ‏به علاوه همۀ اینها، دیدگاه‌های بسیار روشن نظری و بسیار مهم عملی که فارابی در حوزه موسیقی داشت که ‏مبنای مقاله من نیز است – در باب قدرتی که او در موسیقی عملی و نظری داشت و می‌دانیم که ابن سینا ‏این را نداشت؛ اینجا نسبت این دو بزرگ را روشن می‌کند. عبدالقادر مراغی در مقاصد الألحان خود جمله‌ای ‏در کنایه به ابن سینا دارد که ابن سینا به هر علمی که می‌رسید می‌گفت: اینک مَرد! کو علم؛ که نشان از ‏قدرت ابن سینا در پرداخت نظری به آن علم است. ولی وقتی به موسیقی رسید، گفت: اینک علم، کو مَرد! که ‏به تعبیر جامع الألحان مراغی این کنایه از ناتوانی او در موسیقی عملی بود‎.‎
او افزود: عبدالقادر علی رغم اعتراف به عظمت بخش موسیقی شفا این نکته را نقض و نقص در موسیقی ابن ‏سینا می‌داند که او در موسیقی عملی وارد نبود. اما جناب فارابی در موسیقی عملی آن‌چنان استاد بود که به ‏ظاهر افسانه را در مورد او خلق کرده اند: ابن خلکان این واقعه را بیان می‌کند. ایشان نقل می‌کند که وارد ‏مجلسی می‌شود و گفت وگویی بین فارابی و سیف الدوله صورت می‌گیرد و سیف الدوله به او می‌گوید: بنشین ‏و او پاسخ می‌دهد: اینجا بنشینم و یا آنجا بنشینم و اشاره به صدر مجلس می‌کند که سیف الدوله می‌گوید نه ‏همانجا بنشین! فارابی بالا می‌آید و سیف الدوله ناراحت می‌شود و به زبانی بومی به اطرافیان رو می‌کند و ‏می‌گوید: من چند سؤال از این پیرمرد می‌پرسم اگر درست جواب نداد او را از مجلس بیرون کنید. او مطمئن ‏بود که فارابی این زبان را متوجه نمی‌شود و فارابی می‌گوید جناب امیر صبر کن و به عاقبت امر بنگر، او ‏حیرت می‌کند و می‌گوید مگر تو این زبان را بلد هستی؟ فارابی می‌گوید: نه تنها این را بلکه من بیش تر از ‏‏۷۰ لسان را بلدم. سیف الدوله خوانندگان و نوازندگانی را دعوت می‌کند و آنها سازهای خود را می‌نوازند و ‏فارابی دانه به دانه آنها را نقد می‌کند و خطاها را و خارج زدن‌ها را آشکار می‌کند. سیف الدوله حیرت می‌کند ‏و می‌گوید تو چیزی در این صناعت می‌دانی و اینجا است که ابزار موسیقایی خود را از بیرون می‌آورد و بنا بر ‏روایت مشهور به این شکل می‌نوازد که همه بگریند و بخندند و به خواب بروند و از خواب بیرون بیایند. این ‏فقط مربوط به ابن خلکان قرن هفتم نیست که این واقعه را روایت می‌کند بلکه در قرن چهارم، اخوان الصفا ‏نیز بیست – سی سال بعد از وفات فارابی در رسائل خود این نکته را ذکر کرده‌اند؛ لذا فارابی در موسیقی ‏عملی و در نواختن سازهای موسیقایی بی‌نظیر بود‎.‎
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در پایان سخنان خود تأکید کرد: برخی بر این عقیده‌اند که باید ابو اسحاق ‏کندی را پدر فلسفه اسلامی بدانیم. همه اهالی فلسفه می‌دانند که ایشان البته فاضل و بزرگوار است. ولی ‏ایشان بیشتر به عنوان یک مترجم مطرح است تا مؤسس. مؤسس کسی است که البته از آراء گذشتگان ‏بهره‌مند می‌شود ولی ساختاری نو و جدید را بنیانگذاری می‌کند؛ لذا فارابی کسی است که به حق این کار را ‏کرد‎. ‎

فارابی و جمع دین و فلسفه
درپایان بخش افتتاحیه رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم به ایراد سخن پرداخت و گفت: روز جهانی ‏فلسفه از آن جهت اهمیت دارد که ممکن است ما را به وضعی که فلسفه در جهان دارد متوجه سازد. لذا ‏برگزار کردن مراسمی در این روز مغتنم است؛ از رئیس محترم انجمن مفاخر جناب آقای دکتر بلخاری بسیار ‏متشکرم که به مناسبت روز فلسفه مراسمی برگزار کرده و محور بحث را فلسفه فارابی قرار داده‌اند‎.‎
او افزود: من در نیمه اول دهه چهل، بیشترین وقت خود را صرف مطالعه آثار فارابی و تحقیقاتی که دربارۀ ‏فلسفه او شده است، می‌کردم در آخر راه به نظرم رسید که فارابی مؤسس فلسفه اسلامی است. مقصود از ‏مؤسس بودن این نیست که او اوّلین فیلسوف در عالم اسلام بوده است، زیرا معمولاً «کندی» را اوّلین ‏فیلسوف جهان اسلام می‌دانند‎.‎
داوری ادامه داد: فارابی چه کرده است که او را با اینکه اوّلین فیلسوف نیست، مؤسس فلسفه اسلامی ‏می‌دانیم؟ پرسش، بر خلاف ظاهرش بسیار پیچیده و دشوار است. به خصوص که کسانی تعبیر  فلسفه ‏اسلامی را بی وجه می‌دانند. من هم گاهی به حکم احتیاط به جای فلسفه اسلامی از فلسفه دوره اسلامی ‏تاریخ ایران گفتم. این نکته را از آن جهت ذکر کردم که اگر فلسفه اسلامی را به رسمیت نشناسیم چگونه می ‏توانیم از تأسیس آن بگوییم؟ چیزی که نمی‌توانیم منکر شویم این است که در بیرون از اروپا، تنها در عالم ‏ایران اسلامی، فلسفه با اساس و مبنایی کم و بیش متفاوت با یونان قوام یافته و سیر خاص داشته است. در ‏این تجدید عهدِ فلسفه، مسائل و مباحث، کم و بیش همان‌ها است که در آثار ارسطو و شارحانش می‌توان ‏یافت. اما بعضی از تلقی‌ها از اصول و مبادی و آیات، با تلقی یونانی تفاوت دارد‎.‎
داوری ادامه داد: وجود ماهیت، علت و معلول و کمال و سعادت آدمی، تعبیراتی مشترک در فلسفه یونانی و ‏فلسفه دوره اسلامی است. اما ماهیت، در ارسطو، ماهیت موجود است و حال آنکه در فلسفه اسلامی، ماهیت ‏چیزی بیش از امکان نیست. علت‌ها، هم در فلسفه اسلامی و هم در فلسفه ارسطو، چهار علت‌اند. در فلسفه ‏ارسطو، علت غایی بر علت‌های دیگر تقدم دارد و خدا نیز علت غایی موجودات است. سعادت هم در مدینه ‏محقق می‌شود، اما در نظر فارابی از میان علت‌های چهارگانه، اصل، علت فاعلی است و خداوند نه صرفاً علت ‏غایی، بلکه ابداع کننده موجودات و علت غایی آنها است. «سعادت» هم مسلتزم طی مراتب و رسیدن به مقام ‏قرب حق است‎. ‎
او تصریح کرد: فلسفه دوره اسلامی با چنین تصرف و تغیر در اصول و مبادی آغاز شده و ادامه یافته است. از ‏استادانی که در این پنجاه سال اخیر، فارابی را مؤسس فلسفه اسلامی دانستند، آقایان دکتر سید حسین نصر و ‏مرحوم محسن مهدی اند‎.‎
این بزرگواران هم با توجه به تفاوتی که در تلقی فیلسوفان دوره اسلامی از وجود و ماهیت و علت و علیت ‏وجود دارد، فارابی را فیلسوف مؤسس دانسته‌اند‎.‎
او اظهار کرد: مطلبی که من بیشتر در نظر داشته‌ام، علاوه بر تلقی تازه از مبادی، این بوده است که به جمع ‏دین و فلسفه نظر داشته و تلقی تازه از مبادی را با این رأی و نظر او، متناسب می‌دانسته‌ام وگرنه صرف تلقی ‏متفاوت از ماهیت و علت، ضرورت هم به تأسیس نمی‌انجامد‎.‎
چهره ماندگار فلسفه و حکمت در بخش دیگری از سخنان خود گفت: وقتی پنجاه سال پیش محسن مهدی ‏برای شرکت درکنگره‌ای به مناسبت هزار و صدمین سال ولادت فارابی در تهران برگزار شد، به این جا آمد، با ‏او بحث‌هایی بسیار مغتنم و گران‌بها داشتم و از آراء و نظرها و اطلاعات وسیع او بهره‌ها بردم. او هم به ‏حرف‌های من گوش می‌کرد، اما احساس کردم که چندان به اندیشه تاریخی علاقه ندارد. او کتاب الحروف و ‏کتاب المله فارابی را چاپ کرده بود و از اهمیت سعی‌اش در جمع دین و فلسفه آگاه بود. اما من می گفتم ‏طرح فارابی در تاریخ فلسفه دوره اسلامی محقق شده است و ایشان آن را نه یک طرح، بلکه یک نظر ‏می‌دانست. محسن مهدی با این نظر مخالف نبود که بعد از فارابی همه فیلسوفان دوره اسلامی در طریق جمع ‏میان دین و فلسفه کوشیده‌اند، اما رغبت و تعلق خاطری به حدود خطِ سیر در تاریخ فلسفه اسلامی نداشت‎.‎
او ادامه داد: وقتی می‌گفتم پیروی از طرح فارابی در جمع دین و فلسفه، اخلاف او را از ادامه بحث درباره ‏مدینه و اهل آن، بی‌نیاز می‌کرده است، او این کم اعتنایی را چندان موجه نمی‌دانست. در دهه‌های اخیر هم، ‏بعضی از اهل فضل و پژوهش، اصرار دارند که بگویند بعد از فارابی توجه به سیاست در آرا و آثار فیلسوفان، ‏کم و کمتر نشده است. اینها راست می‌گویند! اما کمتر به عمق قضیه می‌اندیشند و غالباً اشارات فیلسوفان و ‏مطالب سیاسی را که در حد خلاصه آراء فارابی با اندکی تصرف است، توجه به سیاست می‌دانند‎.‎
داوری تأکید کرد: من معتقدم که فیلسوفان ما را از آن جهت نمی‌توان بی‌اعتنا به سیاست دانست که آنها ‏الهیات، اعم از امور عامه و الهیات بالمعنی الأخص را چنان بسط داده‌اند که با اصول دین منافاتی نداشته باشد ‏و در واقع صورتی از دین عقلی تصویر کرده‌اند. و به حکم ضرورت قواعد شرع را هم در تعارض با عقل نیافتند. ‏این بود که از زمان صفویه، فلسفه به فقه نزدیک شد. بسیاری از فیلسوفان، فقیه بودند و بعضی فقیهان هم ‏فلسفه می‌دانستند و در زمان ما همه استادان فلسفه اسلامی به درجات، فقیه‌اند‎.‎
او ادامه داد: در اینکه جمع دین و فلسفه با ظهور تجدد به مشکل‌ها برخورد و مخصوصاً، هم‌سخنی فیلسوفان ‏ما با صاحب نظران اروپا و آمریکا بسیار دشوار شد، بحث نمی‌کنیم و از اینکه راه جمع دین و فلسفه به کجا ‏انجامید، حرفی نمی‌زنیم! اشاره به این نکته هم لازم است که وقتی متقدمان، فارابی را معلم ثانی خواندند، ‏شاید لااقل در ناخودآگاه خود او را مؤسس فلسفه اسلامی می‌دانستند. معلم اوّل، ارسطو است. ارسطو را از آن ‏جهت معلم اوّل می‌دانند که به نظر آنها، او اساس فلسفه را گذاشته است. پس معلم را مؤسس میدانسته‌اند.در ‏طی مدتی قریب به هزار و چهارصد سال هم کسی را معلم ننامیدند تا این عنوان و نام را به فارابی دادند؛ پس ‏فارابی هم باید راه تازه‌ای گشوده و اساس نوینی نهاده باشد که او را معلم ثانی نهاده‌اند.  اینها هر چه باشد، ما ‏هزار سال فلسفه داشته‌ایم، این فلسفه هر چه بوده و هر حاصلی داشته است، در جهان ایرانی – اسلامی ره ‏آموزی کرده است و اکنون هم باید از آن، برای ره آموزی در تفکر استمداد کرد‎.‎
رئیس فرهنگستان علوم در پایان گفت: فیلسوفان ما عالَمی داشتند و اکنون عالم و جهان انسانی دیگری شده ‏است؛ تفکر هم گرچه تابع جهان زندگی نیست، اما نمی‌تواند ناظر به آن نباشد. نیاز اکنون ما این است که با ‏تذکر به سابقه‌ای که در تفکر داریم به وضع خود و جهان و راهی که باید پیش بگیریم فکر کنیم. این امر ‏موکول به شرایطی است که البته تحقق آنها آسان نیست ولی از راه‌ها و کارها به این عنوان که ناهموار و ‏دشوار است، نمی‌توان و نباید اعراض کرد.‏