نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به پیشنهاد انجمن آثار و مفاخر فرهنگی روز سی ام آبان ماه که مصادف با روز جهانی فلسفه است به عنوان روز «فارابی» در تقویم ملی ایران به ثبت رسید. این نامگذاری به آن دلیل است که «فارابی» را بنیانگذار حقیقی فلسفه در تمدن اسلامی میدانند. به همین مناسبت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مراسم […]
به پیشنهاد انجمن آثار و مفاخر فرهنگی روز سی ام آبان ماه که مصادف با روز جهانی فلسفه است به عنوان روز «فارابی» در تقویم ملی ایران به ثبت رسید. این نامگذاری به آن دلیل است که «فارابی» را بنیانگذار حقیقی فلسفه در تمدن اسلامی میدانند. به همین مناسبت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مراسم بزرگداشت «فارابی» حکیم و فیلسوف برجسته ایرانی را با حضور استادان برجسته ایرانی و خارجی در فضای مجازی برگزار کرد. این برنامه یکشنبه ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۰ در دو نوبت صبح، ساعت ۱۰:۰۰ و بعد از ظهر، ساعت ۱۴:۰۰ برگزار شد. در نوبت صبح این مراسم و در بخش افتتاحیه محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، حسن بلخاری قهی رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم ایران سخنرانی کردند. همچنین در ادامه بخش اول این همایش علمی، مهدی محقق رئیس هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، غلامرضا اعوانی عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران، اصغر دادبه عضو هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مجید کیانی استاد دانشگاه تهران، منوچهر صدوقی سها مدرس و پژوهشگر فلسفه و عرفان اسلامی و غلامحسین رحیمی معاون پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به ایراد سخن پرداختند. در بخش دوم این برنامه نیز سید عبدالله انوار عضو شورای علمی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، نجفقلی حبیبی استاد و پژوهشگر فلسفه اسلامی، غالیه قمبربکوا استادیار بخش ایرانشناسی دانشکده شرق شناسی دانشگاه ملی قزاقی فارابی، حسن سیدعرب عضو هیأت علمی دانشنامه جهان اسلام، قاسم پورحسن استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی و احمد صدری محقق و پژوهشگر سخنرانی کردند. در ادامه گزارش تفصیلی افتتاحیه این نشست علمی را میخوانید. فارابی در تاریخ اندیشه اسلامی محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در افتتاحیه این برنامه گفت: سی ام آبان به نام روز جهانی فلسفه نامگذاری شده و این روز به نام «حکیم فارابی» نیز گره خورده است. فارابی در تاریخ اندیشه اسلامی، جایگاه رفیع و بلندی دارد؛ در واقع فارابی اوج قله حکمت و فلسفه در اندیشه اسلامی است. او پیونددهندۀ میراث و اندیشههای فلسفیای است که از یونان به جهان اسلام وارد شده بود و در واقع اندیشههای غربی را در جهان اسلام به دانشهایی پردامنه تبدیل کرد، تا جایی که او را مؤسس حکمت و فلسفه اسلامی دانند. او افزود: در مورد فارابی و اندیشههای او، بزرگانی در طول تاریخ سخن گفتهاند؛ در ادوار مختلف فارابیشناسان بزرگی در حوزههای اسلامی و غیراسلامی، در ایران و سایر کشورها با نگاهی متفاوت صحبت کردند. یک موضوعی که در فارابی نهفته است، قدرت بالای وی در تبیین مسائل پیچیدهای است که کمتر نظیر آن را میتوانیم در تاریخ فلسفه اسلامی پیدا کنیم و شاید در ادوار اخیر (۴ یا ۵ قرن اخیر) ملاصدرا شبیهترین فرد به فارابی در رمز گشایی از این مسائل پیچیده است. اسماعیلی ادامه داد: در احوالات ابن سینا میخوانیم، وقتی که کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو را مطالعه کرد و با مشکلاتی مواجه شد، هنگامی که شرح فارابی را یافت و در آن مداقه نمود، تمام نقاط مبهمی که در فهم بیان ارسطو داشت، برطرف شد. او تصریح کرد: در فلسفه اسلامی در کنار توصیفات اسامی و القاب مختلفی که برای فارابی به کار برده میشود از او به «معلم ثانی» تعبیر میکنند. این نشاندهنده جایگاه رفیع فارابی در تاریخ اندیشه به ویژه در جهان اسلام است که در نتیجه او را مؤسس فلسفه اسلامی میدانند. اسماعیلی افزود: بزرگان ما در توصیفات دیگری که از فارابی دارند، از او به عنوان فیلسوف فرهنگ یاد میکنند. زیرا او نگاهی عمیق در تبیین مسائل هستی دارد و به همین نسبت وارد حوزههای فرهنگی و هنری نیز شده است. در حقیقت در کتاب الحروف یا تحصیل السعاده، برجستگی نگاه فرهنگی فارابی قابل مشاهده است. او تأکید کرد: فارابی در قرن سوم در طلیعه شکلگیری دوره طلایی تمدن اسلامی قرار دارد و اگر بخواهیم معماری را برای این تمدن پرشکوه اسلامی در قرن سوم تا قرن پنجم، به عنوان شخصیتی پیشتاز معرفی کنیم، بیشک آن شخصیت، فارابی است. او با زبان بلیغی که در حکمت، فلسفه، فرهنگ و هنر و در تبیین اندیشههای سیاسی داشت، به قلهای با شکوه در تمدن اسلامی تبدیل شده است. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: از قرن سوم تا پنجم هجری که در واقع اوج تمدن اسلامی است که ما امروز هم به آن دوران و به بزرگانمان در عرصه ریاضیات، هندسه، فقه و در حوزه فرهنگ و هنر و حتی اخلاق و… میبالیم، محصول این دو و نیم قرنی است که از اواسط یا اواخر قرن سوم تا اواسط قرن پنجم و به تعبیری اوایل قرن ششم بسط پیدا کرده است. ما در قرن چهارم ابن سینا را داریم که دوره پرشکوهی را برای فلسفه اسلامی و عرصه عقلانیت رقم زده است و سپس در انتهای این دوره تاریخی و در غرب جهان اسلام، ابن رشد اندلسی را داریم که تکمیل کننده این مجموعه بوده است. از اینرو فکر فارابی از زبان ابن سینا و از اندیشه ابن رشد وارد دنیای جدید شد و در معماری فکر و اندیشه غرب جدید و دوره رنسانس به عنوان یکی از پایههای این تحول بود. او افزود: یکی از مهمترین امتیازاتی که فارابی برای تاریخ اندیشه فرهنگی و دینی ما داشته و امروز هم میتوان به آن استناد کرد، حل دوگانههایی است که بعضاً حل آنها دشوار بود. فارابی بین اندیشه غربی – یونانی و اندیشه اسلامی نوعی سازگاری ایجاد کرد و آن را در خدمت اندیشه اسلامی قرار داد. او همچنین میان اندیشه ایران شهری و امامت شیعی و اندیشه سیاسی – اسلامی تلفیق بسیار خوبی انجام داد و همه این عناصر را در ایران و جهان به هدف استعلای اندیشه اسلامی به استخدام خود درآورد. این مدل که درحقیقت مدلی عقلانی در مواجهه با میراث و در مواجهه با فرهنگهای معاصر است، به خوبی در اندیشه فارابی کنار هم دیده میشود. اسماعیلی ادامه داد: امروز ایران اسلامی ما به برکت انقلاب اسلامی و به برکت مؤسس حکیم، فیلسوف، فقیه و عارف خود، امام خمینی (ره) میراث تاریخی فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق، ابن عربی و ملاصدرا را در تکوین عقلانیت دوره جدید تفکر دینی، حاکم کرده است. و البته ضروری است که این تفکر امروز هم در ایران اسلامی در حوزه نظری و عملی حاکم شود. در حقیقت رهبر عزیز انقلاب اسلامی نیز، امروز در جایگاه نظریه پرداز تمدن نوین اسلامی با استفاده از این ابزار مهم، در حال ایجاد بنای رفیع تمدن نوین اسلامی هستند. او در پایان سخنان خود تأکید کرد: تمدن نوین اسلامی که بر پایه عقلانیت حاصل از تفکر فارابی وارد اندیشه اسلامی شده است، در آثار بزرگان حکمت و فلسفه و عرفان اوج پیدا کرده و امروز به نقطه تکامل خود در انقلاب اسلامی رسیده است؛ لذا ما فارابی و تفکر او را از بنیانهای فکری و نظری این نظام فکری جدید در کشور و جهان اسلام میدانیم. بنده این روز را به تمام اهالی سرزمین فکر و فرهنگ و هنر که به فارابی علاقهمنداند و از آثار او نیرو و انرژی میگیرند، تبریک عرض میکنم و امیدوارم این مشی عقلانیِ به دست آمده از اندیشه بزرگانی چون فارابی، در جامعه ایرانی با قوت و قدرت ادامه پیدا کند. فارابی؛ بزرگ ترین فیلسوف مسلمان در ادامه این برنامه حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی طی سخنانی گفت: بنده در مراسم امروز درباب انتخاب روز سی آبان به نام روز بزرگداشت فارابی سخن خواهم گفت و البته ذکر چند نکته دیگر دربارۀ جناب فارابی؛ چون اصل پیشنهاد این روز و ثبت آن در تقویم ملی ما ایرانیان از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بود. و با ادلهای که ارائه کردیم در شورای فرهنگ عمومی تصویب شد و بعد در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید. در علت انتخاب این روز به عنوان روز فارابی که معمولاً در این موارد به روز وفات و یا تولد و یا روز خلق یکی از آثار مهم از سوی اندیشمندان استناد میشود؛ در مورد فارابی ابهاماتی جدی وجود دارد؛ دقیقاً نمیتوان مشخص کرد که روز تولد و وفات او چه روزی بوده است. و یا خلق کتاب موسیقی کبیر و آثار دیگر او چه زمانی بوده است؛ لذا این ابهامات به صورت جدی در منابع وجود دارد. از سوی دیگر دو – سه نکته بنیادین و بسیار مهم در حیات فارابی و در جایگاه او در تمدن و اندیشه اسلامی وجود دارد که اینها فوقالعاده مهمتر از روز تولد و وفات یا روز خلق و یا پایان یک اثراند. استاد دانشگاه تهران ادامه داد: فارابی را بزرگترین فیلسوف مسلمان و مؤسس و بنیانگذار فلسفه اسلامی میدانند. فارابی را کسی میدانند که مغز متفکر فلسفه در جهان اسلام یعنی ابن سینا تا حدود زیادی از او بهره برده است و متأثر از او بوده و اشکالات خود را با رجوع به آثار وی حل کرده است. و آنچه را که از فلسفه یونان ادراک نمیکرده با رجوع به آثار فارابی ادراک کرده است. داستان مشهوری از فارابی نقل است که: «چهل بار ما بعدالطبیعه ارسطو یا متافیزیک ارسطو را خواندم و متوجه نشدم و اغراض ما بعدالطبیعه فارابی را خواندم و متوجه شدم و در ادراک این معنا صدقه دادم و عبادت کردم.» این خود نشان میدهد که شیخ الرئیس فلسفه اسلامی در برخی از بنیادیترین مسائل و معانی وامدار جناب فارابی است. او اضافه کرد: بنده در مقالهای تخصصی درباب فارابی بحث کردهام و رأی فارابی را در قلمرو موسیقی در نقدی که بر آرا فیثاغوریان دارد، مورد بحث و بررسی قرار دادهام. فارابی رای فیثاغوریان را در باب اینکه موسیقی محاکات بانگ افلاک است و موسیقی افلاک را محور قرار میدهد، قبول ندارد و این مطلب را در مقدمه موسیقی کبیر زیر سؤال برده است. درحالیکه نگره عرفانی و حکمی و اخوان الصفای ما کاملاً متفاوت با این رأی است. ابن سینا در جوامع علم موسیقی در کتاب شفا، این رأی فارابی را تقریر و تأیید کرده و فارابی را تحسین کرده و او را از محققانی دانسته که به حقیقت مسئله نظر میکنند نه به آرا سست و مندرس. از این رو دلایل متعددی وجود دارد که حتی شیخالرئیس وامدار فارابی است. بلخاری افزود: بنابراین معانی و معانی دیگری که عرض میکنم و یکی از مهمترین دلایل صوری نامگذاری روز جهانی فلسفه به روز بزرگداشت فارابی این است که در تقویم ملی ایران، روز ملاصدرا، روز حافظ و مولانا و شیخ اشراق و روز ابن سینا در اوّل شهریور و روز خواجه نصیر و روز شیخ بهایی را داریم اما روز فارابی را نداشتیم. ما به سراغ روزی رفتیم که در جهان به نام فلسفه شناخته میشود و در تمدن اسلامی نیز فلسفه با فارابی آغاز میشود، بنابراین نسبتی بسیار وسیع و گسترده میان این نام مبارک با این واقعه جهانی وجود داشت به همین دلیل این روز به نام روز فارابی در تقویم ملی ما ایرانیان نامگذاری شد. او ادامه داد: از لحاظ تاریخی، فارابی مقدم بر ابنسینا است. فارابی به روایت غالب در ۳۳۹ هـ .ق وفات کرده است. یعنی نزدیک به اواسط قرن چهارم و چیزی در حدود ۳۱ سال بعد، ابن سینا به دنیا میآید. یعنی اگر ابن سینا را متولد ۳۷۰ هـ .ق بدانیم، تقریباً ۳۱ سال بعد از وفات فارابی به دنیا میآید و در ۵۸ سالگی یعنی در نیمه اوّل قرن پنجم وفات میکند. بنابراین جناب فارابی نزدیک به ۵۰ سال مقدم بر شیخ الرئیس است. دلایل متعددی وجود دارد که حقیقتاً فارابی را سزاوار مطلق و اکبر فلاسفه و هم مؤسس و بنیانگذار فلاسفه اسلامی میکند و همه اینها در به رسمیت شناخته شدن این روز در تقویم ملی ایرانیان به نام فارابی مؤثر بوده است. او تأکید کرد: علاوه بر مطالبی که عرض کردم فارابی لقب بلند و معظم «معلم ثانی» را بعد از معلم اوّل دارد که ارسطو است؛ افتخار ما است که معلم ثانی و ثالث از آنِ تمدن اسلامی است. معلم اوّل ارسطوی یونانی و بعد معلم ثانی جناب فارابی و سپس معلم ثالث را جناب میرداماد گفتهاند. بلخاری درادامه سخنان خود گفت: اینکه ارسطو را معلم اوّل نامیدهاند؛ چون او به حق معلمی کرد و علوم را طبقهبندی نمود و میدانیم که شرط اوّل انتقال معلومات این است که قاعده و طبقهبندیِ پایه و بنیادین از لحاظ ساختار داشته باشیم تا علوم را بتوان منتقل کرد. در کشفها، ما الزاماً به طبقهبندی احتیاج نداریم، ولی در ادراکات و در تعلیم و انتقال این امر، ضروری است. جناب فارابی نیز علوم را در تمدن اسلامی ۱۴ تا ۱۵ قرن بعد از ارسطو تدوین و طبقهبندی کرد و بسیاری از علوم را اضافه کرد و احصاء العلوم او مبنای معلم ثانی شدن او شد. اما این لقب را هم برای ارسطو و هم برای فارابی، حصر در این دلیل کردن نوعی ظلم به آنها است. به نظر من در ارسطو و فارابی نقطه تفاوت جوهری دقیقی وجود دارد. این دو تن، علاوه بر جامعیتی که در بیان مسائل دارند؛ اما این قلمرو در فارابی گستردهتر و مهمتر است. چون فارابی به طور مثال وارد حوزه پزشکی یا هندسه و ریاضیات و به صورت بسیار جدی به موسیقی نیز شده است. ولی ارسطو وارد این مسائل نشده است. از این رو یک مسئله جامعیت است و مسئله دوم خرد پذیرکردن، برهانیکردن و استدلالی کردن معناست و این دو بزرگ چه در یونان و چه در ایران در این عرصه فوقالعاده مهم و مؤثر بودند. یعنی متد بسیار دقیق عقلی را به کار گرفتند؛ زیرا برهانیکردن و استدلال پذیرکردن معنا، شأن بالای معلمی است. استاد دانشگاه تهران ادامه داد: فارابی از این زاویه این بالاترین نسبت را با فلسفه در حوزه جهانی پیدا میکند. به علاوه همۀ اینها، دیدگاههای بسیار روشن نظری و بسیار مهم عملی که فارابی در حوزه موسیقی داشت که مبنای مقاله من نیز است – در باب قدرتی که او در موسیقی عملی و نظری داشت و میدانیم که ابن سینا این را نداشت؛ اینجا نسبت این دو بزرگ را روشن میکند. عبدالقادر مراغی در مقاصد الألحان خود جملهای در کنایه به ابن سینا دارد که ابن سینا به هر علمی که میرسید میگفت: اینک مَرد! کو علم؛ که نشان از قدرت ابن سینا در پرداخت نظری به آن علم است. ولی وقتی به موسیقی رسید، گفت: اینک علم، کو مَرد! که به تعبیر جامع الألحان مراغی این کنایه از ناتوانی او در موسیقی عملی بود. او افزود: عبدالقادر علی رغم اعتراف به عظمت بخش موسیقی شفا این نکته را نقض و نقص در موسیقی ابن سینا میداند که او در موسیقی عملی وارد نبود. اما جناب فارابی در موسیقی عملی آنچنان استاد بود که به ظاهر افسانه را در مورد او خلق کرده اند: ابن خلکان این واقعه را بیان میکند. ایشان نقل میکند که وارد مجلسی میشود و گفت وگویی بین فارابی و سیف الدوله صورت میگیرد و سیف الدوله به او میگوید: بنشین و او پاسخ میدهد: اینجا بنشینم و یا آنجا بنشینم و اشاره به صدر مجلس میکند که سیف الدوله میگوید نه همانجا بنشین! فارابی بالا میآید و سیف الدوله ناراحت میشود و به زبانی بومی به اطرافیان رو میکند و میگوید: من چند سؤال از این پیرمرد میپرسم اگر درست جواب نداد او را از مجلس بیرون کنید. او مطمئن بود که فارابی این زبان را متوجه نمیشود و فارابی میگوید جناب امیر صبر کن و به عاقبت امر بنگر، او حیرت میکند و میگوید مگر تو این زبان را بلد هستی؟ فارابی میگوید: نه تنها این را بلکه من بیش تر از ۷۰ لسان را بلدم. سیف الدوله خوانندگان و نوازندگانی را دعوت میکند و آنها سازهای خود را مینوازند و فارابی دانه به دانه آنها را نقد میکند و خطاها را و خارج زدنها را آشکار میکند. سیف الدوله حیرت میکند و میگوید تو چیزی در این صناعت میدانی و اینجا است که ابزار موسیقایی خود را از بیرون میآورد و بنا بر روایت مشهور به این شکل مینوازد که همه بگریند و بخندند و به خواب بروند و از خواب بیرون بیایند. این فقط مربوط به ابن خلکان قرن هفتم نیست که این واقعه را روایت میکند بلکه در قرن چهارم، اخوان الصفا نیز بیست – سی سال بعد از وفات فارابی در رسائل خود این نکته را ذکر کردهاند؛ لذا فارابی در موسیقی عملی و در نواختن سازهای موسیقایی بینظیر بود. رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در پایان سخنان خود تأکید کرد: برخی بر این عقیدهاند که باید ابو اسحاق کندی را پدر فلسفه اسلامی بدانیم. همه اهالی فلسفه میدانند که ایشان البته فاضل و بزرگوار است. ولی ایشان بیشتر به عنوان یک مترجم مطرح است تا مؤسس. مؤسس کسی است که البته از آراء گذشتگان بهرهمند میشود ولی ساختاری نو و جدید را بنیانگذاری میکند؛ لذا فارابی کسی است که به حق این کار را کرد.
فارابی و جمع دین و فلسفه درپایان بخش افتتاحیه رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم به ایراد سخن پرداخت و گفت: روز جهانی فلسفه از آن جهت اهمیت دارد که ممکن است ما را به وضعی که فلسفه در جهان دارد متوجه سازد. لذا برگزار کردن مراسمی در این روز مغتنم است؛ از رئیس محترم انجمن مفاخر جناب آقای دکتر بلخاری بسیار متشکرم که به مناسبت روز فلسفه مراسمی برگزار کرده و محور بحث را فلسفه فارابی قرار دادهاند. او افزود: من در نیمه اول دهه چهل، بیشترین وقت خود را صرف مطالعه آثار فارابی و تحقیقاتی که دربارۀ فلسفه او شده است، میکردم در آخر راه به نظرم رسید که فارابی مؤسس فلسفه اسلامی است. مقصود از مؤسس بودن این نیست که او اوّلین فیلسوف در عالم اسلام بوده است، زیرا معمولاً «کندی» را اوّلین فیلسوف جهان اسلام میدانند. داوری ادامه داد: فارابی چه کرده است که او را با اینکه اوّلین فیلسوف نیست، مؤسس فلسفه اسلامی میدانیم؟ پرسش، بر خلاف ظاهرش بسیار پیچیده و دشوار است. به خصوص که کسانی تعبیر فلسفه اسلامی را بی وجه میدانند. من هم گاهی به حکم احتیاط به جای فلسفه اسلامی از فلسفه دوره اسلامی تاریخ ایران گفتم. این نکته را از آن جهت ذکر کردم که اگر فلسفه اسلامی را به رسمیت نشناسیم چگونه می توانیم از تأسیس آن بگوییم؟ چیزی که نمیتوانیم منکر شویم این است که در بیرون از اروپا، تنها در عالم ایران اسلامی، فلسفه با اساس و مبنایی کم و بیش متفاوت با یونان قوام یافته و سیر خاص داشته است. در این تجدید عهدِ فلسفه، مسائل و مباحث، کم و بیش همانها است که در آثار ارسطو و شارحانش میتوان یافت. اما بعضی از تلقیها از اصول و مبادی و آیات، با تلقی یونانی تفاوت دارد. داوری ادامه داد: وجود ماهیت، علت و معلول و کمال و سعادت آدمی، تعبیراتی مشترک در فلسفه یونانی و فلسفه دوره اسلامی است. اما ماهیت، در ارسطو، ماهیت موجود است و حال آنکه در فلسفه اسلامی، ماهیت چیزی بیش از امکان نیست. علتها، هم در فلسفه اسلامی و هم در فلسفه ارسطو، چهار علتاند. در فلسفه ارسطو، علت غایی بر علتهای دیگر تقدم دارد و خدا نیز علت غایی موجودات است. سعادت هم در مدینه محقق میشود، اما در نظر فارابی از میان علتهای چهارگانه، اصل، علت فاعلی است و خداوند نه صرفاً علت غایی، بلکه ابداع کننده موجودات و علت غایی آنها است. «سعادت» هم مسلتزم طی مراتب و رسیدن به مقام قرب حق است. او تصریح کرد: فلسفه دوره اسلامی با چنین تصرف و تغیر در اصول و مبادی آغاز شده و ادامه یافته است. از استادانی که در این پنجاه سال اخیر، فارابی را مؤسس فلسفه اسلامی دانستند، آقایان دکتر سید حسین نصر و مرحوم محسن مهدی اند. این بزرگواران هم با توجه به تفاوتی که در تلقی فیلسوفان دوره اسلامی از وجود و ماهیت و علت و علیت وجود دارد، فارابی را فیلسوف مؤسس دانستهاند. او اظهار کرد: مطلبی که من بیشتر در نظر داشتهام، علاوه بر تلقی تازه از مبادی، این بوده است که به جمع دین و فلسفه نظر داشته و تلقی تازه از مبادی را با این رأی و نظر او، متناسب میدانستهام وگرنه صرف تلقی متفاوت از ماهیت و علت، ضرورت هم به تأسیس نمیانجامد. چهره ماندگار فلسفه و حکمت در بخش دیگری از سخنان خود گفت: وقتی پنجاه سال پیش محسن مهدی برای شرکت درکنگرهای به مناسبت هزار و صدمین سال ولادت فارابی در تهران برگزار شد، به این جا آمد، با او بحثهایی بسیار مغتنم و گرانبها داشتم و از آراء و نظرها و اطلاعات وسیع او بهرهها بردم. او هم به حرفهای من گوش میکرد، اما احساس کردم که چندان به اندیشه تاریخی علاقه ندارد. او کتاب الحروف و کتاب المله فارابی را چاپ کرده بود و از اهمیت سعیاش در جمع دین و فلسفه آگاه بود. اما من می گفتم طرح فارابی در تاریخ فلسفه دوره اسلامی محقق شده است و ایشان آن را نه یک طرح، بلکه یک نظر میدانست. محسن مهدی با این نظر مخالف نبود که بعد از فارابی همه فیلسوفان دوره اسلامی در طریق جمع میان دین و فلسفه کوشیدهاند، اما رغبت و تعلق خاطری به حدود خطِ سیر در تاریخ فلسفه اسلامی نداشت. او ادامه داد: وقتی میگفتم پیروی از طرح فارابی در جمع دین و فلسفه، اخلاف او را از ادامه بحث درباره مدینه و اهل آن، بینیاز میکرده است، او این کم اعتنایی را چندان موجه نمیدانست. در دهههای اخیر هم، بعضی از اهل فضل و پژوهش، اصرار دارند که بگویند بعد از فارابی توجه به سیاست در آرا و آثار فیلسوفان، کم و کمتر نشده است. اینها راست میگویند! اما کمتر به عمق قضیه میاندیشند و غالباً اشارات فیلسوفان و مطالب سیاسی را که در حد خلاصه آراء فارابی با اندکی تصرف است، توجه به سیاست میدانند. داوری تأکید کرد: من معتقدم که فیلسوفان ما را از آن جهت نمیتوان بیاعتنا به سیاست دانست که آنها الهیات، اعم از امور عامه و الهیات بالمعنی الأخص را چنان بسط دادهاند که با اصول دین منافاتی نداشته باشد و در واقع صورتی از دین عقلی تصویر کردهاند. و به حکم ضرورت قواعد شرع را هم در تعارض با عقل نیافتند. این بود که از زمان صفویه، فلسفه به فقه نزدیک شد. بسیاری از فیلسوفان، فقیه بودند و بعضی فقیهان هم فلسفه میدانستند و در زمان ما همه استادان فلسفه اسلامی به درجات، فقیهاند. او ادامه داد: در اینکه جمع دین و فلسفه با ظهور تجدد به مشکلها برخورد و مخصوصاً، همسخنی فیلسوفان ما با صاحب نظران اروپا و آمریکا بسیار دشوار شد، بحث نمیکنیم و از اینکه راه جمع دین و فلسفه به کجا انجامید، حرفی نمیزنیم! اشاره به این نکته هم لازم است که وقتی متقدمان، فارابی را معلم ثانی خواندند، شاید لااقل در ناخودآگاه خود او را مؤسس فلسفه اسلامی میدانستند. معلم اوّل، ارسطو است. ارسطو را از آن جهت معلم اوّل میدانند که به نظر آنها، او اساس فلسفه را گذاشته است. پس معلم را مؤسس میدانستهاند.در طی مدتی قریب به هزار و چهارصد سال هم کسی را معلم ننامیدند تا این عنوان و نام را به فارابی دادند؛ پس فارابی هم باید راه تازهای گشوده و اساس نوینی نهاده باشد که او را معلم ثانی نهادهاند. اینها هر چه باشد، ما هزار سال فلسفه داشتهایم، این فلسفه هر چه بوده و هر حاصلی داشته است، در جهان ایرانی – اسلامی ره آموزی کرده است و اکنون هم باید از آن، برای ره آموزی در تفکر استمداد کرد. رئیس فرهنگستان علوم در پایان گفت: فیلسوفان ما عالَمی داشتند و اکنون عالم و جهان انسانی دیگری شده است؛ تفکر هم گرچه تابع جهان زندگی نیست، اما نمیتواند ناظر به آن نباشد. نیاز اکنون ما این است که با تذکر به سابقهای که در تفکر داریم به وضع خود و جهان و راهی که باید پیش بگیریم فکر کنیم. این امر موکول به شرایطی است که البته تحقق آنها آسان نیست ولی از راهها و کارها به این عنوان که ناهموار و دشوار است، نمیتوان و نباید اعراض کرد.