چکیده سخنرانی دکتر حسن بلخاری در آیین رونمایی از لوح ثبت ملی مکتب میرعماد

شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۷ آیین رونمایی از لوح ثبت ملی مکتب نستعلیق میرعماد الحسنی روز سه‌شنبه ۱۹ تیرماه ۱۳۹۷ با سخنرانی دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در سعدآباد برگزار ‌شد. این مراسم به همت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و با همکاری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مجموعه فرهنگی […]

شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۷

IMG 2040آیین رونمایی از لوح ثبت ملی مکتب نستعلیق میرعماد الحسنی روز سه‌شنبه ۱۹ تیرماه ۱۳۹۷ با سخنرانی دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در سعدآباد برگزار ‌شد.

این مراسم به همت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و با همکاری انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد و موزه خط و کتابت میرعماد با حضور علی‌اصغر مونسان معاون رئیس‌جمهوری و رئیس سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، محمدحسن طالبیان معاون میراث‌فرهنگی، کیا پارسا مدیر مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد، محمدرضا کارگر مدیر کل موزه ها و اموال منقول فرهنگی تاریخی  و جمع کثیری از مدیران  و فعالان فرهنگی در مجموعه فرهنگی‌تاریخی سعدآباد برگزار شد.
چکیده سخنرانی دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بدین شرح است:
از تمامی عزیزان و بزرگوارانی که این مراسم آیین ملی ثبت مکتب ملی میرعماد را برگزار نموده‌اند، صمیمانه به عنوان مسئول و خدمتگذار انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران سپاسگزاری می‌کنم.
در عرصه و دوره‌ای که متأسفانه برخی از همسایگان ما در رقابت شتابانه به دنبال سرقت میراث و آثار و مفاخر ما هستند تلاش دوستان سازمان میراث فرهنگی و همچنین ارگان‌های دیگر ستودنی است و باید که همچنان به صورت قوی و مستدام ادامه داشته باشد تا شاهد برخی از سرقت‌های ناجوانمردانه که شما بهتر از من می‌دانید امروزه دارد اتفاق می‌افتد انشالله دیگر نباشیم. در هر حال مجدد هم سپاسگزارم و هم تبریک عرض می‌کنم این ثبت ملی را. و می‌دانید ما ایرانیان در عرصه فرهنگ و هنر حقیقتاً یکی از ملت‌های بی‌نظیر جهان هستیم و تاریخمان مملو و مشحون است از میراث‌های مختلف. این‌گونه مراسم و این‌گونه ثبت‌ها به شناسایی بهتر ما و کاملتر ما در سطح جهان قطعاً کمک شایانی خواهد کرد. من از نزدیک در جریان فعالیت‌های دوست عزیزم جناب دکتر طالبیان هستم و از برای ایشان بویژه در جهت تداوم این ثبت‌ها آرزوی موفقیت دارم در جلساتی که تحت عنوان کمیته فرهنگ و تمدن اسلامی ایران داریم تقریباً جلسه‌ای نیست که آقای دکتر طالبیان در حضور اعضا و ریاست کمیته خبر از ثبت جدیدی ندهند. نکته دوم این که فرمودند برخی از میهمانان از اعضای انجمن خوشنویسی ایران هستند و قطعاً غیر از این اعضای محترم کسان دیگری که در این مجلس شرکت کردند از هواداران و هواخواهان خوشنویسی هستند بنابراین در باب نستعلیق و نقش میرعماد شما اطلاعات کامل دارید. فقط اجازه دهید من این را فرض بکنم که این تصادف تاریخی نیست که بعد از اتمام قرن هشتم و به خاک سپردن قله شعر فارسی بویژه در حوزه غزل(حافظ)، در قرن دهم و نیمه اول قرن یازدهم، میرعماد ظهور می‌کند. میرعماد «حافظ» عرصه هنر ماست در خوشنویسی. یعنی حیف بود غزل‌هایی که به حقیقت سربه آسمان سائیدند و کلام و کلمه فارسی را به اوجی رساندند که من بعید می‌دانم الی الابد کسی هم سطح و هم پایه حضرت  حافظ ظهور کند، حیف بود که این تمدن صاحب «حافظ» باشد صاحب میرعماد نباشد.
آن شورانگیزی و زیبایی بی‌همتای غزل و غزلیات، باید در خوشنویسی میرعماد را به ظهور می‌رساند. فلذا همان تعبیر را مجدد تکرار می‌کنم که در عرصه خوشنویسی میرعماد «حافظ» خوشنویسی ماست، هم به معنا و هم به صورت. نکته دیگر و سوم اینکه ما ایرانیان از تبار کلمه‌ایم نه از تبار تصویر و این بحث فوق‌العاده مهمی است و دوستانی که در طول تاریخ و فرهنگ ایرانی با هنر ایرانی آشنا هستند تا حتی دوره قاجار و آن کسانیکه با مکاتب نگارگری ما آشنا هستند، می‌دانند که تصویر در خدمت کلمه است و به تبع کلمه است که در حقیقت تصویر ظاهر می‌شود. به یک معنا کلمه اصل است و تصویر فرع. و شما هم می‌دانید در قلمرو مثلاً نقاشی همچو حافظ ندارید.
تاریخ ایران باستان ما که اوستا را دارد نشانگر کلمه محور بودن ماست و بعد تداوم مفهوم اوستا در سلک و صورت قرآن هم باز بیانگر کلمه‌مندی ماست. فلذا اگر ایرانیان نستعلیق را به اوج می‌رسانند و آن خطوط کوفی استوار و بلند و بیانگر تداعی استحکام و استواری را به رقص در می‌آورند و نستعلیق را خلق می‌کنند، این دقیقاً نشأت گرفته از تبار کلمه محوری ماست. این به چه معناست؟
من ظرف سه چهار دقیقه در شرح مبانی نظری نستعلیق و خوشنویسی و کلمه تباری ایرانیان نکته‌ای بگویم و رفع زحمت بکنم.
ببینید دوستان؛ ما در مسیحیت یک اصلی داریم تحت عنوان تجسد که انگلیسی آن می‌شود Incarnation و به سانسکریت می‌شود «آواتار»
تجسد در مسیحیت به معنای آن است که «امر مطلق» یعنی حضرت حق در صورت و کالبد انسان ظهور کرده و عیسی همان خداست در صورت انسانی، این می‌شود تجسد. تجسد یعنی حضور و حلول امر مطلق (یعنی خدا ) در کالبد انسان. این اصل تجسد است. بنابر روایت صریح یوحنا در ابتدای انجیل یوحنا «واو کلمه بود و کلمه خدا بود و کلمه جسم شد و نزد ما ساکن شد» مسیحیان تجسد محورند. در مذهبی که تجسد محور باشد هنرهای تجسمی مقدس هستند. این را شما در هندوئیزم هم دارید، در تریمورتی(Trimurty) شیوا، برهما و ویشنو و در بودیزم هم دارید در صورت متجسد بودا.
فلذا در بودیزم در هندوئیزم و در مسیحیت هنرهای تجسمی و صورت نگاری مقدس هستند چون بنیاد این مذاهب بر تجسد است. قصه زرتشت را اینک نمی‌گویم که داستان دیگری دارد. یهود هم جریان متفاوتی دارد که الان جای بحث آن نیست. اما در قلمرو اسلام میرعماد، پرورده و در حقیقت ساخته شده چنین مفهومی است.
در مکتب و اندیشه اسلامی ما تنزیهی هستیم تشبیهی نیستیم. «و چون موسی در کوه طور بر جبل طور حاضر شد و به حق گفت رب ارنی انظر الیک(خدایا خود را بر من بنما تا تو را ببینم)» خطاب آمد «لن ترانی» و
این «لن ترانی» مبنای وجه تنزیهی هنر در اسلام شد. ما صورت گریز شدیم نه برای اینکه با صورت مشکل داریم و صورت را وجه ناقص سیرت می‌دانیم؛ خیر.
ما در تمدن اسلامی چیزی به اسم تجسد نداریم به جای آن تجلی داریم و این تجلی داستانی است که من در یک کتابی تحت عنوان «نظریه تجلی» مفصل بحث کرده‌ام. اما موقعیت ما ایرانیان مسلمان یا مسلمانان ایرانی چه شد؟ مایی که از تبار اوستا بودیم و می‌دانید ما زرتشتی‌ها را اهل کتاب می‌دانیم. زرتشتیان در حقیقت سابقه دینی ما مسلمین هستند نه جدای از ما. ما بت پرست نبودیم که اسلام بیاید موحدمان کند. ما بر توحیدمان کلمه‌ای افزونتری به اسم قرآن افزوده شد فلذا همان کلمه تباری محفوظ ماند.
خوب ما در هنر چه کردیم؟ ما ایرانیان که تجسدی از خدا نداریم. خدایی تحت عنوان صورت مجسد به نام پیغمبر یا دیگران ظاهر نشده است بلکه «لن ترانی» گفته است یعنی «هرگز نمی‌توانید مرا ببینید». پس چه کنیم با این ذوق، این ذوق را در نطفه خفه کنیم. مگر می‌شود ذوق هنری را میراند؟
نیچه یک جمله دارد اگر بدانید جالب است. می‌گوید: «بشر هنر را دارد تا واقعیت‌ها او را خفه نکنند». هنر وجه تنفس حیات ماست و مگر می‌شد ایرانی بدون تنفس بماند، مسلمان بدون تنفس بماند. لاجرم چه کردیم؟ ما آمدیم دیدیم تنها یادگار متجسد حق نزد ما کلمه است. تنها یادگار خدا قرآن بود و قرآن کلمه بود و خوشنویسی برای تزئین و تکریم و تجلیل و تجرید این کلمه ظاهر شد. این که عرض کردم ما از تبار کلمه‌ایم دقیقاً به این معناست ما در قلمرو هنر بنا به وجه تنزیهی‌امان کلمه محور شدیم و در کلمه محوری آراستن این کلمه به جلال و جمال و تکریم و تجمیل کلمات فعل ما شد و خوشنویسی را خلق کردیم و سر دسته این خطوط خط نستعلیق است.
نستعلیق یک بار دیگر تکرار می‌کنم همان غزلیات، همان رقص و کرشمه، همان زیبایی‌های هوش بر شیداگون شرر برافکن برجان است که در جان غزلیات مولانا و حافظ جاری است و در نستعلیق ما جاری شده است. ما ایرانیان اصولاً هیچ چیزی را ادراک نمی‌کنیم مگر در ساحت زیبا شناسی خود آن را بیاراییم و از جمله بزرگ آرایندگان تمدن ما حضرت میرعماد حسنی است که به بغض و حسد برخی کینه‌ورزان -که امیدواریم هر دوره از زمان جهان از کین و حسد اینها خالی باد اما متأسفانه خالی نیست- در هزار و بیست و چهار به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. خداوند روح ایشان را با روح اولیاء محشور بگرداند و به جان و جهان خوشنویسان امروز که پیرو آن بزرگ هستند توانایی، زیبایی و قدرت عطا فرماید.
آیین رونمایی از لوح ثبت ملی مکتب نستعلیق میرعماد، با رونمایی از لوح ثبت ملی مکتب نستعلیق میر عمادالحسنی، تمبر سوره حمد میرعماد و آرم برند حامی فرهنگ و هنر ایران  و همچنین اهدای جایزه ملی مسئولیت اجتماعی به حامیان این مراسم پایان یافت.
همچنین در این مراسم به نشانه تقدیر و تشکر لوح و جایزه ملی مسئولیت اجتماعی به جناب آقای دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن اهدا گردید که از طرف ایشان خانم سهیلاسادات تیموریان، مدیر روابط عمومی آن را دریافت نمود.

IMG 1965IMG 1968IMG 1982IMG 1993IMG 2040IMG 2157IMG 2186