نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
پروفسور نذیر احمد در گذشت دوشنبه, ۳۰ -۳۴۴۳ پروفسور نذیر احمد کهن سالترین استاد زبان و ادب فارسی در شبه قاره هند روز یکشنبه، بیست و هشتم مهرماه، دار فانی را وداع گفت. دکتر محمدرضا نصیری، قائم مقام انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، در مقدمۀ زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی پرفسور نذیر احمد که […]
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم با ادیب فرزانه از زمانی که زبان فارسی در سرزمین پر راز و رمز هند پاگرفت و صاحبان ذوق و اندیشه را به سوی خود کشاند و زبان حال و قال گردید و جاخوش کرد تا به امروز که شعلههای کمفروغ آن هنوز روشنیبخش محفلهای علمی و ادبی است، هزاران ادیب، شاعر، نویسنده، حکیم، مفسّر، محدّث، داروشناس، اخترشناس و ریاضیدان و… در دامن خود پرورانیده است ـ که امروزه آثار ارزشمند آنان زینتبخش کتابخانههای سراسر هند و دستمایه اهل تحقیق است. هرچند گسترش زبان فارسی را در هند در یورشهای پیدرپی غزنویان و غوریان میدانند، امّا چگونه میتوان این امر را توجیه کرد که پای ترکان به بنگال نرسید؛ امّا قند پارسی به بنگال رفت و در اعماق روح و جان آنان رسوخ کرد و در اندک زمانی قابلیّت و ظرافت خود را نشان داد. آیا به جز این است که تفوّق و برتری فرهنگ ایران اسلامی از یک سو و روح مسالمتجوی و فرهنگپرور مردمان نازک خیال هند از سوی دیگر، موجب چنین فرایندی بوده است. اگر یورشهای پیدرپی غزنویان یکی از عوامل حضور و گسترش زبان فارسی در هند بوده است، عواملی دیگر چون ناامنیِ محیط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایرانِ آن روزگار و روی آوردن ادیبان، شاعران، قلندران، صوفیان و علمای دینی به سرزمین هند و توجّه راجهها، صفدرها و سلاطین به این میهمانان ناخوانده سبب شد که این زبان جایگاه خاصّی در میان فرهیختگان پیدا کند و در اندک مدّتی «زبان دیوانی» گردد و چون زبان فارسی جا افتاد و بر دلها نشست و با روح لطیف هندیان عجین شد، دانشمندان و شاعرانی پدید آمدند که «حدیث عشق» سردادند. حکومتهای مستقلّی چون خلجیان، لودیان، سادات و تغلقیان و شاهان گورکانی چون بابر، شاهجهان، داراشکوه، اکبرشاه و اورنگ زیب و یا خاندانهایی چون قطب شاهیه، برید شاهیه، عماد شاهیه و نظام شاهیه، از سرذوق به حمایت از زبان فارسی برخاستند و با اهل فضل و هنر جلیس و همزبان شدند و به هر بیتی زر نثار کردند و مقدم هر ادیب و عالمی را گرامی داشتند. همین حمایتها و نوازشها سبب شد که مدارس و خانقاهها و انجمنها و کتابخانهها در هر ایالتی و ولایتی تأسیس گردد و آثاری بدیع و ماندگار در زمینههای مختلف علوم عقلی و نقلی پدید آید و به جرأت میتوان گفت که ا گر زبان فارسی در حال حاضر در آن سوی دریاها حرفی برای گفتن دارد، به اعتبار همین سرمایههای ملّی و معنوی است که در گذر زمان از نسلی به نسلی رسیده است و امروزه امثال «نذیراحمدها» هستند که بدون هیچ تمنّای دنیوی و از سر شوق و ذوق و احساس وظیفه، از این ذخایر معنوی و فرهنگی پاسداری میکنند و با تحقیق و تتبّع بر روی نسخههای خطّی و چاپ آنها، در معرّفی آثار پیشگامان تلاش میکنند تا نسل حاضر دریابد که چه هویّتی داشته و بر سرزمین او چه گذشته است. بیهیچ گونه تعصّب باید گفت که خدمات هندیان به زبان فارسی «کمتر» از ایرانیان نبوده بلکه در برخی از موارد چون فرهنگنویسی و تذکرهنگاری فراتر از ایرانیان قدم برداشتهاند. تألیف فرهنگهایی چون آنندراج، غیاثاللغات، جهانگیری، رشیدی، برهان قاطع، قواس، چراغ هدایت، زفان گویان، لسانالشعرا، نوادر الفاظ، دستور الافاضل، لغات کشوری، سراجاللغه و…تذکرههایی چون ریاضالشعرا، تحفهالنفایس، مجمعالنفایس، سفینه خوشگو، سفینه هندی، خزانه عامره و…شاهدی است گویا بر این مدّعا.اگر روزگاری هجویریها، میرسیّد علی همدانیها، بیدلها، بخاراییها، خانآروزها، غالبها، سرهندیها، سیالکوتیها، عبدالکریم لاهوریها، کشمیریها، فیض دکنیها، شبلیها و هزاران شاعر و ادیب و عالم، مایه فخر و مباهات عرصه شعر و ادب فارسی در سرزمین هند بودند، امروز باید از محمّد شفیعها، عابدیها، سیّدحسن رضویها، هادی حسنها و نذیراحمدها یاد کرد ـ که با تلاش و همّت مردانه خود توانستهاند چراغ زبان فارسی را در آن خطّه از جهان روشن نگه دارند.پروفسور نذیر احمد در سوم ژانویه سال ۱۹۱۵ میلادی در دهکدهای به نام «کولهی غریب» در استان اتراپرادش هند در خانوادهای خوشنام و مذهبی به دنیا آمد. پدرش حاجی محمّداسماعیل و مادرش حاجیه پهیلا نام داشت. دوران ابتدایی را در مدرسه بنگوان به پایان رسانید و در سال ۱۹۲۹ به مدرسه گندا “Gonda” منتقل شد و دوره تحصیلات دبیرستانی را در سال ۱۹۳۴ در همان مدرسه به پایان رسانید و سپس به لکهنو رفت و در دانشگاه لکهنو به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۳۹ مدرک لیسانس را گرفت و مدال طلای رتبه اوّلی را از آن خود ساخت. سرانجام در سال ۱۹۴۵ با گذراندن رسالهای تحت عنوان «احوال و آثار ظهوری ترشیزی» با راهنمایی پروفسور حسن رضوی به درجه دکتری در ادبیّات نایل آمد و در سال â۱۹۵ به عنوان استادیار، در دانشگاه لکهنو به کار مشغول شد. در سال â۱۹۵ با گذراندن رسالهای تحت عنوان «شعرای فارسی زبان عصر عادل شاه» به مدرک فوق دکتری در ادبیّات فارسی دست یافت و در بین سالهای ۵۶-۱۹۵۵ برای تکمیل مطالعات خود در زبان و ادب فارسی، به ایران سفر نمود و از محضر استادانی چون سعید نفیسی، بدیعالزّمان فروزانفر، ذبیحاللّه صفا، پرویز ناتل خانلری و محمّد معین بهرهها برد و خود را برای رسالتی که در پیش داشت بیش از پیش آماده کرد. استاد در ایران با پروفسور عابدی همخانه بود. ایشان نقل میکرد: از زمانی که نذیراحمد پا به ایران گذاشت، تمام وقت خود را صرف یادگیری، مطالعه و تحقیق کرد و الحق خوب از عهده برآمد و توانست در اندک مدّتی، خود را به عنوان چهرهای برجسته در ادب فارسی معرّفی کند. استاد را دغدغه خاطری جز زبان فارسی نبود، دغدغه فرهنگ هزارسالهای که سوسو میزد. زخم زبانهایی که چرا و برای چه زبان فارسی را پیشه خود کرده است، چرا به زبان اردو، عربی یا انگلیسی روی نیاورده است. در یک نگاه راست میگفتند امّا کشمکشهای درونی و روح پرغلیان و احساس لطیف و عشق او به ادب فارسی او را هر روز مشتاقتر از همیشه به سوی مطالعه و تحقیق در زمینه ادب فارسی میکشاند. استاد میگفت چون عشق و شوقِ مرا به زبان فارسی میدیدند، ظریفان به طعنه میگفتند «فارسی بخوان، روغن بفروش» امّا من با عزمی راسخ و ارادهای استوار به دنبال گمشده خود میگشتم که روح و روان مرا سیراب کند و این گمشده چیزی نبود جز زبان و ادب فارسی. استاد نذیراحمد پس از بازگشت به هند (در سال ۱۹۵۷) به استخدام دانشگاه علیگر درآمد و سالها ریاست بخش زبان فارسی و دانشکده ادبیّات را برعهده داشت و سرانجام در سال ۱۹۷۷ سبکدوش (بازنشسته) شد. استاد بارها و بارها مورد تشویق و عنایت محافل علمی و ادبی قرار گرفت. در سال ۱۹۷۷ رئیس جمهور هند (به مناسبت تحقیقات ارزندهای که در عرصه زبان و ادب فارسی انجام داده بود) لوح افتخار به ایشان اهدا نمود. در سال ۱۹۷۸ برنده جایزه فخرالدّین علیاحمد و جایزه ادبی پدم شری گردید. در سال ۱۹۸۷ جایزه امیر خسرو از طرف انجمن امیرخسرو به ایشان داده شد و در سال ۱۹۸۸ خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران لقب «حافظشناس» به وی داد. در سال â۱۹۸ انجمن استادان زبان فارسی هند به پاس خدمات شایسته و پرارزش استاد که در راه نشر و ترویج زبان فارسی انجام داده است، نشان «استاد ممتاز فارسی» را به وی اعطا نمود. در سال ۱۹۸۹ از طرف دانشگاه تهران به دریافت دکتری افتخاری نایل شد و جایزه تاریخی و ادبی بنیاد دکتر محمود افشار را نیز (در سال ۱۳۶۸) به پاس خدمات شایسته به زبان و ادب فارسی در شبه قاره و تصحیح متون کهن فارسی دریافت نمود. وی از بنیانگذاران انجمن استادان زبان فارسی هند است که خود نیز سالها ریاست آن را بر عهده داشت و در حال حاضر نیز ریاست سمینار جهانی غالب و مدیریت غالبنامه را بر عهده دارد. پروفسور نذیر احمد در طول عمر پربار خود فارغ از قیل و قال زمانه، بیتوقّع قلم زده است. هنوز که هنوز است مینویسد، میخواند و میگوید: هیچ زمان برای دانستن و یاد گرفتن دیر نیست. ادب فارسی دریایی است بیپایان؛ ما قطرهای هستیم در مقابل دریا. او با تربیت کردن صدها دانشجو چراغ زبان فارسی را روشن نگه داشته است و بر این باور است که باید میراث فرهنگی را زنده نگه داشت تا آیندگان دریابند که سرزمین هند چه گنجینههایی در دل خود نهفته دارد. چون پای سخن وی مینشینی و صحبت از پارسی و پارسیگویان میشود، اشک شوق در چشمانش حلقه میزند. وقتی با حافظ و سعدی و نظامی و فردوسی همدم میشود و اشعار آنها را زمزمه میکند، انسان احساس میکند که استاد سبکبال در آسمان ادب فارسی پرواز میکند، چون به چهره استاد نظارهگر میشوی، یک نوع شادی و نشاط را احساس میکنی که گویی از عزیزترین عزیزان خود یاد میکند. وی حافظشناسی است زبردست که سالها عمر پربار خود را صرف تحقیق و پژوهش بر روی نسخ خطّی و شروح حافظ کرده است. همین توجّه وی به حافظ سبب شد که به نسخههای خطّی حافظ که در سالهای ،۸۱۳ ۸۱۸ و ۸۲۴ ق تحریر شده بود، دست یافته و به چاپ آنها اقدام کند. ایشان به طور قطع چه در زمینه تصحیح متون و چه در زمینه فرهنگنویسی، دستور زبان، زبانشناسی، نسخهشناسی، تاریخ و تمدّن، نقّاشی، موسیقی، تصوّف و عرفان و شناساندن منابع و مآخذ ادب فارسی از استادان به نام و شناخته شده در شبه قاره هند میباشد. تنوّع در مضامینِ پژوهشهای وی درخور توجّه است. از مکاتیب سنایی، دیوان عمید لویکی، سراجی سگزی و حافظ گرفته تا فرهنگهایی چون دستورالافاضل، زفان گویا، لسانالشعرا و نقد قاطع برهان و از صیدنه ابوریحان بیرونی و فضایل بلخ گرفته تا نامههای قطب شاهی، عادل شاهی، شاهان دکن و ترجمه عوارف المعارف، وسعت کار و تسلّط و تبحّر وی را در عرصه ادب فارسی نشان میدهد. ایشان همواره پاسداری از حریم زبان فارسی را وظیفه علمی و اخلاقی خود میداند و صادقانه میکوشد که بیمزد و منّت نگهبانی دلسوز برای زبان و ادب فارسی و فرهنگ ایرانی باشد. من بارها در محضر استاد بودم و از کمالات ایشان کسب فیض کردم. همواره در میان کلام خود به این نکته اشاره میفرمود که زبان فارسی به ما هویّت میبخشد و روح تازه در تن و جسم ما میدمد. بدون شناخت ادب فارسی نمیتوان به عمق فرهنگ و تمدّن سرزمین هند پی برد. در گوشه گوشه این سرزمین بناهایی وجود دارد که سردرها و کتیبههایش مزّین به اشعار فارسی است. هزاران هزار نسخه خطّی موجود در کتابخانههای آصفیه، سالار جنگ، عثمانیه، پتنه، علیگر، دهلی، بمبئی، کلکته و…عظمت و جلال زبان فارسی را نشان میدهد. اینها هویّت ملّی ما راتشکیل میدهد و سرمایههای هزار ساله ماست نباید از این ذخایر معنوی و سرمایههای ملّی غافل شد. در میان جملات دلنشینِ خود هشدار میداد که هر ملّتی اگر از هویّت خود غافل شود رو به فناست. استاد، در هر محفل حرفی تازه برای گفتن دارد. گویی برای تحقیق و مطالعه و بحث و مباحثه آفریده شده است. به آرامی سخن میگوید. محقّقی است پرکار، پژوهشگری است نستوه و ادیبی است فرزانه. او را «دانای هند» خطاب کردهاند و بیشک نام استاد همواره در عرصه زبان و ادب فارسی جاودانه خواهد ماند. وی در اغلب همایشها و گردهماییها که مربوط به زبان فارسی است، شرکت داشته است. در دانشگاههای ایران، افغانستان، ازبکستان، پاکستان، امریکا، روسیه، انگلیس، کویت و عربستان و…به سخنرانی پرداخته و همواره مورد توجّه محافل علمی بوده است. استاد چهرهای بشّاش و روحی لطیف دارد. تواضع و فروتنی از خصیصههای بارز اوست. خلوص نیّت و صفای دل و منش انسانی وی ستودنی است. درِ سرایِ وی به روی عارف و عامی باز است. سفرهای گسترده دارد. کرم او را حدّی نیست و عنایت او به اهل علم حدّ و مرزی ندارد. همواره میکوشد که حاصل تجربیّات خود را در اختیار پژوهشگران علاقهمند به زبان و ادب فارسی قرار دهد و این را وظیفه اخلاقی و علمی خود میداند. استاد در سن بیست سالگی ازدواج نمود و ثمره ازدواج وی شش فرزند برومند است که هماکنون دو فرزند صاحبکمال وی، پروفسور دکتر ریحانه خاتون در دانشگاه دهلی و پروفسور دکتر ماریه بلقیس در دانشگاه علیگر به تدریس و تحقیق در رشته زبان و ادب فارسی مشغولند. آری چنین پدری را چنین فرزندانی باید.انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ضمن ادای احترام و ارج نهادن به فضایل انسانی و خدمات علمی و فرهنگی استاد، آرزو دارد که برگزاری چنین مجالسی موجبات آشنایی جوانان اندیشمند را با چهرههای درخشان در عرصه زبان و ادب فارسی فراهم آورد و امیدوار است عمر ایشان طولانی و وجود پر برکتشان همواره با سعادت و شادکامی قرین گردد.
محمدرضا نصیری قائم مقام انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، درگذشت این استاد فرزانه را به علاقهمندان به فرهنگ، زبان و ادب فارسی و خانوادۀ ایشان تسلیت میگوید.