نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : یکشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۲ کتاب «سخن ابن سینا و بیان بهمنیار» از کتابهای جدید دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، صرفنظر از زبان فلسفی و فضای منطق و استدلال که بر آن حاکم است، اثری کاملا تخصصی و فلسفی در معرفی ابنسینا و آثار و افکار و اندیشههای اوست. این کتاب حاوی مطالبی است که […]
کتاب «سخن ابن سینا و بیان بهمنیار» از کتابهای جدید دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، صرفنظر از زبان فلسفی و فضای منطق و استدلال که بر آن حاکم است، اثری کاملا تخصصی و فلسفی در معرفی ابنسینا و آثار و افکار و اندیشههای اوست. این کتاب حاوی مطالبی است که تاکنون کمتر شنیده و گفته شده است. آنچه در پی میخوانید یادداشتی است که دکتر محمدجعفر محمدزاده بر این کتاب نوشته است.
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی از آن دسته متفکرانی است که به پرکاری در حوزه اندیشه و حکمت بهویژه فلسفه و حکمت اسلامی شناخته شده است. کمتر کسی را در عصر حاضر میتوان یافت که در حوزه تفکر و اندیشه تا این اندازه خروجی فکر و ذهن داشته باشد.
از وی تاکنون افزون بر ۳۰ عنوان کتاب و دهها مقاله و شاید صدها و بلکه بیشتر سخنرانی در این حوزه منتشر شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. آثار مکتوب وی را باید در شمار آثار مرجع و بنیادی در حوزه فلسفه و حکمت شرق به حساب آورد. قواعد کلی فلسفه، ماجرای فکر فلسفی، دفتر عقل و آیت عشق از آن جملهاند.
از سوی دیگر، کمتر کسی است که با فکر و فرهنگ ایرانی و اسلامی آشنایی داشته باشد و دکتر دینانی را نشناسد. صاحب این گفتار پیش از این هم تصریح کرده است که دکتر دینانی را به حقیقت باید احیاگر حکمت شرق در عصر کنونی دانست. وی تاکنون بیشترین همت خود را در شناخت و معرفی فلسفه و حکمت اسلامی مصروف داشته و آثار فلسفی عمیق و دقیقی در این باره به نگارش درآورده است.
دکتر دینانی در کنار احیای فلسفه و حکمت شرق و بازخوانی آنچه در حوزه ایرانی اسلامی اتفاق افتاده، به معرفی اندیشمندان و فلاسفه و حکمای برجسته اسلامی نیز پرداخته است. شاید در نگاه اول معرفی یک فیلسوف یا اندیشمند موضوع جدیدی به نظر نیاید. مثلا سخن گفتن درباره ابنرشد، ابنعربی، خواجه نصیرالدین طوسی، خیام نیشابوری، غزالی یا مولانا و شمس تبریزی اما وقتی به عمق معرفیهای دکتر دینانی میرسیم، درمییابیم که این نوع معارفه از نوعی دیگر و جنسی برتر است که او با بازخوانی و بازشناسی اندیشه برخی حکما و اندیشمندان به لایههای جدید و ناگفته و ناشنودهای از اندیشهها و تفکرات آنها میرسد که برای خواننده و شنونده اهل معرفت و دانای به احوال و اندیشه حکما و فلاسفه در خور توجه و واجد لذتهای جدید و تجربهنشده و ارزشمندی است که بیدرنگ جایگاه خود را در ساحت اندیشه مییابد…
گذشته از زبان فلسفی و فضای منطق و استدلال که بر کتاب «سخن ابن سینا و بیان بهمنیار» حاکم است، این کتاب اثری کاملا تخصصی و فلسفی در معرفی ابنسینا و آثار و افکار و اندیشههای اوست و حاوی مطالبی است که تاکنون کمتر شنیده و گفته شده است. خواننده آگاه وقتی صفحات پایانی کتاب را میخواند، با خود خواهد اندیشید که اگر فهم ما از ابن سینا و اندیشههای او همان باشد که در گذشته بوده و در کتابهای درسی و غیردرسی از او نام برده شده است، ظلم عظیمی در حق این فیلسوف، حکیم و عارف بزرگ روا داشته شده و چه اندازه ما و البته همگان از شناخت واقعی شیخالرییس ابوعلی سینا محروم و یا غافل بودهایم!
ما پیش از این ابوعلی سینا را فیلسوفی مشایی میدانستیم که طبیب هم بوده و شاهکار طبابتش هم علاج مرض جنون شاهزاده سامانی بوده و اینکه آن طبیب حاذق آثار مکتوب فراوانی در پزشکی دارد و فیلسوفی پیرو مکتب ارسطو (مشایی) بوده که کتابهای متعددی نیز در این حوزه داشته است و امروزه نیز در دانشگاههای معتبر داخل و خارج از او و آثار پزشکی و فلسفیاش به بزرگی یاد میکنند. اما به راستی شیخالرییس ابوعلیسینا همین است؟
دکتر دینانی در کتاب «سخن ابنسینا و بیان بهمنیار» کار بزرگی در معرفی ابنسینا کرده و دریچه جدیدی از شناخت او به روی جویندگان علم و حکمت گشوده است. خواننده آگاه این کتاب به این نتیجه مهم دست مییابد که بوعلی فقط فیلسوف (آنهم فیلسوف مشایی) نیست. او در فلسفه نه تنها در ارسطو توقف نکرده، بلکه از ارسطو عبور کرده و فراتر از شعاع پرواز تفکرات ارسطو شهپر گشوده و جولان زده است.
او فیلسوف متالهی است که نظریههای عرفانیاش به تایید همه عرفا رسیده و عارفان بعدی نظریههای متقن و البته مختصر او را در «نمط نهم اشارات» که «مقاماتالعارفین» نام نهاده است، به دیده تحسین نگریسته و تایید کرده و در استشهاد به آن نیز مبادرت ورزیدهاند. خواننده درخواهد یافت که عرفان ابنسینا عرفان عقل است و تفکر که با عرفان ریاضتی و کنج خانقاهی فرسنگها فاصله دارد، عرفانی که از شناخت دقیق و عمیق انسان سرچشمه میگیرد و سالک را به معرفت حق متصل میسازد.
دکتر دینانی در این اثر برای معرفی بوعلی به سراغ یکی از شاگردان نزدیک او به نام «بهمنیار» میرود و از لابهلای آثار و سخنان او و با در کنار هم قرار دادن آنها با سخنان ابنسینا، به استنتاجات جدیدی میرسد. دکتر دینانی از کتاب مفقودشده «الانصاف» اثر بزرگ و بنیادی ابن سینا نام میبرد، کتابی که ابنسینا سترگی و حجماش را مشخص کرده و مشتمل بر دههزار برگ دانسته و در آن کوشیده است تا به بررسی تعارض میان اندیشه شرقی و تفکر غربی بپردازد…
شناخت عمومی ما از ابنسینا «فیلسوف مشایی» است و آنگونه که گفته شد، این کتاب خط بطلانی بر این پندار کهنه است که دکتر دینانی به خوبی توانسته است اوج پرواز ابنسینا را بر فراز آشیانه «مشائیَّت» نمایان سازد: «ابنسینا در کتاب الانصاف نه تنها پیروی از ارسطو ندارد و در نتیجه یک فیلسوف مشایی به شمار نمیآید، بلکه از روی انصاف و با بررسی کامل به نقد اندیشههای او پرداخته و به آنچه خود آن را درست میداند، دست یافته است.»
بر خلاف نظر کسانی که بنیاد اندیشه ابنسینا را برگرفته از ارسطو میدانند، دکتر دینانی معتقد است: «آنچه اساس فلسفه و بنیاد اندیشه ابنسینا شناخته میشود، در آثار ارسطو مطرح نشده و کسی هم درباره آنها سخن نگفته است… ابنسینا در کتاب الانصاف خود به نقد اندیشههای ارسطو پرداخته و در بسیاری از موارد اندیشههای مشرقزمین را برتر و بالاتر از تفکر ارسطو میدانسته است.»
دکتر دینانی به این پرسش شبههآمیز نیز پاسخ میدهد که آیا ابنسینا به اندیشههای افلاطون بیاعتناست و یا نوافلاطونی است؟ او میگوید: «کسانی که با اندیشههای شرقی ابنسینا آشنایی ندارند، میکوشند این فیلسوف بزرگ ایرانی را در زمره کسانی قرار دهند که نوافلاطونی خوانده میشود. این سخن یک ادعای بیاساس و اشتباه تاریخی است که آگاهی نسبت به آن امری ضروری به شمار میآید. درست است که ابنسینا بر کتاب «اثو لوجیا» (اثر فلوطین اندیشمند بزرگ و فیلسوف نامدار و بنیانگذار فلسفه نو افلاطونی) شرح نوشته و به آن توجه داشته است؛ ولی این عمل او به هیچ وجه دلیل بر این نیست که این فیلسوف بزرگ نوافلاطونی است؛ زیرا ابنسینا در شرحی هم که بر این کتاب نوشته است، بر اساس اندیشههای شرقی خود سخن گفته و در واقع به حکمت خسروانی نظر داشته است.»
دکتر دینانی در این اثر ارزشمند خود به موضوعات حایز اهمیت دیگری اشاره میکند که از آن جمله میتوان از «علت موضعگیری اندیشمندان مغربزمین و متفکران جهان عرب در مقابل اندیشههای شرقی و آنچه حکمت خسروانی معرفی شده است، شک در فیلسوف بودن ابنرشد، علت عدم توجه به آثار و اندیشههای ابنرشد در ایران، علت بیتوجهی به آثار غزالی در ایران، راز پیشرفت اندیشههای غزالی در سرزمینهای اسلامی، تفکر اشعری در فکر غزالی، منشأ دشمنی اشاعره با ابنسینا، تفاوت بنیادی اراده نزد اندیشمندان غربی و اشعری، همراهی و اختلاف اشاعره با اندیشمندان غربی، نظر ابنسینا در باب تلازم اراده و عقل و نشات گرفتن فعل خداوند از علم او و در نهایت انتظام فلسفه و حکمت در جهان اسلام به خاطر آثار شیخالرییس» نام برد که هریک از این موضوعات واجد یافتههای تازهای در حوزه فلسفه و حکمت است که مولف با اشراف خود شرح و بیان کرده است.
دکتر دینانی در مقدمه کتاب به دو پرسش دیگر پاسخ میدهد؛ یکی اینکه چرا ابنسینا نام کتاب خود در طب را «قانون» و نام کتاب فلسفه خود را «شفاء» گذاشته و پرسش دیگر اینکه چرا در این کتاب به بیان بهمینار مجزا از ابن سینا اشاره شده است؟
وی در پاسخ به پرسش اول اظهار میدارد: «علت اینکه ابنسینا در انتخاب نام برای دو کتاب معروف خود از مناسبتهای ظاهری صرف نظر کرده، این است که قصد داشته به یک مساله بنیادی و عمده اشاره کند که از اهمیت بسیار برخوردار است. او خواسته است بگوید مرض جهل و بیماری نادانی از بیماریهای مربوط به بدن خطرناکتر است و موجب هلاکت ابدی انسان میشود. این فیلسوف بزرگ برای رفع بیماری جهل و نادانی ناشی از تعصب، از داروی فلسفه استفاده کرده است و در طریق تعقل و تامل عمیق گام برداشته است. انتخاب نام الشفاء برای یک کتاب فلسفی نشان میدهد که برای معالجه مرض جهل، داروی تعقل و تفکر ژرف موثر و مناسب شناخته میشود.»
و اما اینکه چرا «سخن ابن سینا» را از «بیان بهمنیار» جدا دانسته مینویسد: «بهمنیار در کتابی که با عنوان التحصیل شهرت دارد، به بررسی بسیاری از این مسایل پرداخته و درباره آنها سخن گفته است. کتاب التحصیل او در جهت مضمون و محتوا به کتاب المباحثات بسیار نزدیک است تا جایی که میتوان گفت سخن ابنسیناست که در بیان بهمنیار ظاهر و آشکار میشود و البته این چیزی نیست که دور از انتظار باشد؛ زیرا اندیشههای شاگرد همیشه نشان دهنده افکار و ایدههای استاد او به شمار میآید.»…
با مطالعه این کتاب اگر به این نتیجه برسیم که «ابوعلی سینا، فیلسوف ناشناخته» بوده است، سخن بیربطی نگفتهایم. فیلسوفی که ما اسم او را بر خیابانها، کوچهها و میادین و بر سردر داروخانهها و تالارها و همایشها بسیار دیده و شنیدهایم و شاید از شدت تابش نور او هرگز نتوانستهایم، نخواستهاند یا نشده است که به حقیقت تفکر و اندیشه او پی ببریم.
در این مجال مختصر سخن را اینگونه خلاصه کرده و خاتمه میدهیم که به اعتبار آنچه دکتر دینانی در این کتاب ارزشمند آورده است، حقیقت ابوعلیسینا در جهان اسلام و نیز در مغرب زمین شناخته نشده و حتی میتوان ادعا کرد که هدفمند و هوشیارانه، ناشناخته نگاه داشته شده و در محاق اندیشههای معمول و غیراصلی خود مانند طب و فلسفه ارسطویی پنهان مانده است. اثر دکتر دینانی به ما میآموزد که شیخالرییس ابوعلیسینا فیلسوفی با اندیشههای مستقل و پرورشیافته مکتب و حکمت الهی و اسلامی از یک سو و آگاه و دانای حکمت خسروانی از دیگر سو است و نیز عارفی است دقیقالنظر و صحیحالرای که مرام و کلام او به تایید عرفا و حکمای اسلامی رسیده است، عارفی عقلگرا که عالم را نشات گرفته از علم خداوند و محصول عقل کل و علم لایتناهی الهی میداند.
کتاب «سخن ابن سینا و بیان بهمنیار» از جمله کتابهای جدید دکتر دینانی است که از سوی انتشارات موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران منتشر شده و چاپ اول آن با شمارگان دوهزار نسخه به بازار نشر عرضه شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. این کتاب در ۴۸۸ صفحه و ۱۸ فصل تنظیم و تبویب شده و بر تارک هر فصل، عنوانی درخور متن نهاده شده است. پینوشت/ بخشی از یادداشت دکتر محمدجعفر محمدزاده بر کتاب «سخن ابن سینا و بیان بهمنیار» به قلم دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، منتشر شده در روزنامه اطلاعات، ۳۰ مهر
این مطلب بدون برچسب می باشد.