نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
دکتر حسن بلخاری قهی، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و دبیر علمی دومین همایش هنر و معماری اعتاب مقدسه در دوران معاصر در خصوص برگزاری دومین همایش هنر و معماری اعتاب مقدسه در آستان قدس رضوی در تاریخ ۸-۹ اسفندماه ۱۳۹۷ به شرح ذیل مصاحبه کرد: ایده اولیه برگزاری نشست معماری و هنر اعتاب […]
دکتر حسن بلخاری قهی، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و دبیر علمی دومین همایش هنر و معماری اعتاب مقدسه در دوران معاصر در خصوص برگزاری دومین همایش هنر و معماری اعتاب مقدسه در آستان قدس رضوی در تاریخ ۸-۹ اسفندماه ۱۳۹۷ به شرح ذیل مصاحبه کرد:
ایده اولیه برگزاری نشست معماری و هنر اعتاب مقدسه در دوران معاصر چه بود و چگونه شکل گرفت؟ بسمالله الرحمن الرحیم. ایدۀ اصلی این نشست، در معاونت علمی و فناوری آستان قدس رضوی و پیش از آن در کمیتۀ برنامهریزی و فناوری آستان قدس شکل گرفت. مبنای اولیه این بود که تولیت محترم دغدغهای را تحت عنوان رساندن مشهد به عنوان امالقرای شهرهای اسلامی مطرح کردند. یکی از شعبههای دغدغۀ مذکور، این بود که به یک مدینهالعلم برسیم. در این مدینهالعلم تمام علومی که در تمدن اسلامی وجود دارد و مورد نیاز بشر است، جمعآوری میشود. یکی از مباحث مهم در شکلگیری این مدینه، مسائل مربوط به هنر و معماری است. در این زمینه، با این پرسش روبهرو هستیم که آیا شناختی کامل و جامع از تمامی مباحث و همچنین عملکردهای هنر و معماری اعتاب مقدسه داریم یا خیر؟ بر همین منبا، در کمیتههای علم و فناوری و هنر و معماری و همچنین کارگروه هنر و معماری که مسئولیتش با بنده است، قرار شد روی این مسأله کار شود. معاونت علمی پیشین، آقای دکتر طرانچی نیر روی این مسأله تمرکز کردند و هم تمایل بسیار جدی داشتند. بر بنیاد این دغدغه، فعالیت اولیهای در سال گذشته شروع شد. ما همایش اول را تحت عنوان هنر و معماری اعتاب مقدسه در جهان معاصر برگزار کردیم. در آن همایش که امسال انشاءالله دومین دوره آن را خواهیم داشت، سه هدف بنیادی تعریف شد. هدف اول، مسأله تجمیع، هدف دوم، تحلیل و هدف سوم، توزیع بود. تجمیع یعنی اینکه تلاش کنیم از تمامی اعتاب مقدسهای که ظرف صد سال گذشته فعالیت معماری داشتند، که شامل اعتاب مقدسه داخل ایران همچون شیراز، قم، شهرری و مشهد و خارج آن همچون کربلا و نجف میشود، اطلاعات جامعی درباره صد سال هنر و معماری معاصر جمعآوری کنیم و بانک اطلاعات بسیار جامعی ایجاد شود تا اینکه بدانیم ظرف صد سال گذشته، چه کارهایی صورت گرفته است. در گام اول به هیچ وجه قصد و هدف تحلیل یا آسیبشناسی نداریم. به همین منظور، در همایش دوم که ان شاءالله در اسفند ۱۳۹۷ برگزار میشود، از تمامی اعتاب مقدسه مشاورهایی حضور خواهند داشت که در آنجا از ده تا سی سال گذشته کار کردهاند و خشت روی خشت گذاشتند یا توسعه دادند، تا مجموعۀ کارهای انجام شده را ارائه دهند و تدبیل به سند شود. مراد از سند، جمعآوری اطلاعات لازم از اعتاب مقدسه خاص است. جدیترین گامها را در این زمینه برداشتیم و امیدواریم که انشاءالله در همایش پیش روی اسفند ماه، حداقل ده تا دوازده تیم در این زمینه گزارشهای خود را ارائه دهند.
این فرایند گونهای تجربهپژوهی است؟ بله پژوهش تجربهای است که آنها دارند. در این همایش مخاطبانی از استادان سنتیکار و دانشگاهی و دانشجویان حضور دارند و بحثهایی شکل خواهد گرفت. در گاماول به دنبال جمعآوری اطلاعات هستیم. البته فقط به جمعآوری اطلاعات اکتفا نمیکنیم، بلکه انشاءالله با دایر کردن دبیرخانه دائمی، تیمهایی موظف میشوند که با رجوع به اعتاب مقدسه، گزارشهای کاملتر و تفصیلیتری را هم تهیه کنند که در جهت شکلگیری بانک اطلاعاتی بسیار مهم است.
تحلیل هنر و معماری اعتاب در گام دوم چگونه دنبال میشود؟ گام دوم این است که دادهها تحلیل و بررسی شوند. در این آسیبشناسی و تحلیل، کل کارهای انجام شده بر اساس مبانی هنر و معماری اسلامی و به ویژه شیعی تحلیل میشود. یعنی بر اساس مبانی، کارها تحلیل شده و گزارشهایی ارائه و چاپ خواهد شد. در این گزارشها، فاصله زمانی دور و نزدیک کارهای انجام شده با مبانی بررسی و ارائه خواهد شد. برای نمونه، تا چه حد فعالیتهایی که در شهر ری صورت گرفته نسبت به مبانی شیعه تطابق دارد و تا چه حد دور شده است. این امر از آن جهت برای ما اهمیت دارد که به هنر و معماری در اعتاب مقدسه، صرفاً از جهت کارکردی نگاه نمیکنیم. یعنی فقط مسأله این نیست که با افزایش و کثرت جمعیت روبهرو هستیم و موظفیم که برای این جمعیت امکان زیارت فراهم کنیم. این هدف کاملاً کارکردی و کاربردی است. قطعاً هدف تأمین مقدمات زیارت درست و معنوی است؛ در عین حال باید به فرمها، ساحتها و تمامی مبانی هنر و معماری مقدس توجه شود. در گام دوم، نسبت دوری و نزدیکی کارهای انجام شده با این مبانی دقیقاً سنجیده میشود.
توزیع در گام سوم به چه معناست و چگونه محقق میشود؟ گام سوم، دست یافتن به یک مکتب است؛ چیزی که ما حقیقتاً نداریم. یعنی اکنون اگر بررسی کامل کنید، درمییابید که کارهایی که در اعتاب مقدسه صورت میگیرد، جزیرههایی کاملاً جدا مانده از هم است. هیچ تیم تخصصی یا حلقۀ اتصال که همه جریانها را به هم متصل کند، وجود ندارد. این گونه نیست که همه از یک مبانی ثابت، مستند و متصل به سنت در طول تاریخ هنر و معماری اسلامی استفاده کنند. چنین چیزی وجود ندارد. تنها ممکن است از طریق یک مشاور که در چند طرح کار کرده یا مشاوره داده اتصالی باشد، اما هیچ تیم فرماندهی مستقلی وجود ندارد که نسبت کارها را با مبانی بسنجد و مانند یک نخ تسبیح میان جریانها عمل کند. ضمن اینکه اگر این ارتباط شکل نگیرد، نمیتوان به مکتب رسید. یعنی دو گام اصلی در کنار این حلقه اتصال این شهر اطلاق میشود و الزاماً به حرم اطلاق نمیشود. بنابراین، کل شهر حرم محسوب میشود. این امر را عنوان شهر به ما میگوید. کربلا و نجف نیز همین گونهاند. عنوان حرم، عنوان کل شهر است. چیزی که در قلمرو اعتاب جریان دارد، کلیت شهر را میسازد. اینگونه نیست که شهری داشته باشیم که یک نقطه از آن عتبات باشد. وقتی از این خاستگاه نظری به ماجرا نگاه کنید، آرمان یا غایت اهداف پژوهشی ما، شهر محور است نه اعتاب مقدسه. این فوقالعاده نکته مهم و کلیدی است. بنابراین غایت این است که شهر را به گونهای بسازید یا قبل از ساختن تعریف کنید که کل شهر، حرم محسوب شود. اگر تاریخ شهرسازی در ایران و شهرهای سنتی را نگاه کنید، شهرهایی تحت عنوان شهرهای خورشیدی داریم. در شهر خورشیدی، حرم یا مکان مقدس در مرکز است و خیابانها به صورت شعاعها هستند تا هر فرد هر روز با بیرون آمدن از خانه، مکان مقدس و غایت را ببیند. این امر قبلاً معمول بوده است، اما متأسفانه آن را کامل از دست دادیم. یعنی الان در شهرهای ما حتی مشهد، هدف طراحی تنها کارکرد است. یعنی تمهیدات در جهت فراهم آوردن امکان زیارت عدۀ زیاد است. امام تمهیدات در جهت ایجاد حس معنویت یا زیارت نیست یا دغدغه نبوده است. البته تغییر دادن چنین ساختاری دشوار است، مگر اینکه آرامآرام بر اساس سه مرحله باشد. ابتدا به آن مکتب برسیم. پس از آن، طراحی شهر ایدهآال یا به تعبیر شما آرمان شهر صورت گیرد. در نهایت، با گامهای واقعاً تدریجی، آرامآرام شهر به آن سمت و سو متمایل و طرح اصلی در شهر ساکن شود. این پروژه شاید صد سال زمان ببرد.
اما آغاز آن جریانی مانند مشهد است. فقط اینجاست. مشهد امکانات و جایگاه لازم برای آغاز، هدایت و رهبری این جریان دارد. هیچکدام از شهرهای دیگر این امکان را ندارند.
میخواهم از تعبیر کنون، سیطرۀ کمیت، استفاده کنم. به نظر میرسد کمیت، کارکرد و کارآمدی مهمتر از جنبۀ حکمی هنر عتبات است. حکمت هنر و معماری در ایران عقبهای شیعی و عرفانی دارد. این جنبه در نشست و اهداف آن جایگاه دارد؟ اصل مبنا همین است.
لطف کنید حکمت را در اینجا برای ما تعریف کنید. حکمت به چه معناست؟ بگذارید مثال بزنم و ذیل آن حکمت در معماری و هنر را برای شما تعریف کنم. در مباحث نظری معماری، معماری نقطهای و معماری خطی داریم. در معماری خطی، مثال بازار را میزنیم. در کل تمدن اسلامی، از فاس در شمال آفریقا تا هند، بازار اسلامی داریم. معماری خطی همین بازارهای ماست که به صورت خطی ساخته میشود و مبنای آن عقل حکمی است. مبنی بر اینکه، بازار مکان تجارت است و برای ماندن نیست. جای رفتن است. معماری به رفتار انسان جهت میدهد. کنشها را هدایت میکند. نوع طراحی بازار به گونهای است که امر بر ماندن نیست. معماری خطی این را به ما القا میکند. به رفتار ما جهت میدهد، اما در مسجد، معماری نقطهای است. به گونهای است که به رفتار شما حالت تمرکز، استقرار و ایستایی میدهد؛ اینجا برای ماندن است.
مسأله حضور؟ حضور چیزی نیست که الزاماً شما به خودتان تلقین کنید. فضای معمارانه باید به شما این را بدهد. مثالی بزنم. سه سال پیش، در هزارمین سال نگارش قانون در دانشگاه توکیو سخنرانی داشتم. بحث کردم که چرا در بازار، حمامها و مدارس ما فرمهای معمارانه مذهبی، اسلیمیها و نقوش وجود دارد. بحثم این بود که میان نظافت، تجارت، عبادت و دراست نسبت ذاتی وجود دارد. بازار را شبیه مسجد میسازیم تا به رفتار کاسب جهت دهیم که کار عبادت است. منظور من از حکمت این است. جنبههای حکمی و معماری به رفتار انسانها جهت میدهد و در عتبات باید مکمل زیارت باشد یا دست کم تمهید رسیدن به روحیۀ معنونی زیارت شود. حکمت نباید صرفاً لفاظی باشد، یعنی بیان آرمانهای غیر قابل تحقق نباشد. باید بتوان آنها را در قلمرو معماری پیاده کرد و ملموس باشد، در عین حال، ریشه و مبانی حکمی و معنوی ما داشته باشد. این چیزی است که جای آن در معماری کنونی خالی است. جایگاه ورودی عتبات همچنین حسی نمیدهد. از لحاظ معماری حکمی، به ویژه در حوزۀ حرمها، باید به گونهای باشد که در معماری سنتی ما، هشتیها داشتند. هشتی اصصلاحاً به زبان معاصر کاتالیزور است. برزخ میان خلوت و جلوت است. وقتی از بیرون میآیید، باید کاتالیزوری باشد، برزخی باشد تا شما را برای ورود به خلوت آماده کند. خلوت، رفتار و انتظارات متفاوتی با جلوت دارد. یادم میآید در روستای ما نزدیک اصفهان، در هشتی سکوی نشستن وجود داشت. شخص از بیرون میآمد و چند دقیقه آنجا مینشست و آرام میشد و رفتاری متناسب با خلوت بر میگزید. در اطراف حرمها، به ویژه فضای خورشیدی و مدون، باید جایی باشد که زائر بدون هیچگونه مانعی قدم بزند در این قدم زدن، آرامآرام روحیۀ زیارت کسب کند تا روح زمان رسیدن به مرکز آماده باشد و زیارت به جان بنشیند. ما مطلقاً چنین فضایی نداریم. کثرت، ازدحام و در عین حال، فقدان تناسب معمارانه داریم. اگر انسان وارد فضایی شود که در آن تناسبات معماری رعایت نشده، خواسته یا ناخواسته دچار اعوجاج روحی میشود. وقتی تناسب رعایت نشده، به قول افلاطون در جمهوری، بینظمی برون، بینظمی درون ایجاد میکند. از درون دچار نوعی اغتشاش میشوید. اغتشاش مانع تمرکز لازم برای زیارت است و در این امر معماری و شهرسازی مقصر است.
با توجه به اینکه ما در تمام ادیان، سازهها و معماری مقدس داریم، این جریان در آینده، نگاه بینالادیانی و تعامل فرهنگی هم خواهد داشت؟ در کلیترین و بنیادیترین فرمهای معماری مذهبی، اگر به یک اشتراک مطلق نگوییم، به نوعی همسانی میرسیم. برای نمونه، بنیاد معماری مقدس در حوزۀ اسلامی و هندی یکی است، در هر دو مندله است. هر دو گرایش از مربع به دایره، از دایره به مربع است. در ساختارهای مسیحی تفاوت داریم. زیرا آنها تجسد محورند و از ما فاصله میگیرند. برخی از کلیساها دارای تناسبات هندسی مقدس است که تمرکز یا حقیقت روحانی لازم را به شما میدهد. در گام بعدی، باید روی این امر کار کنیم. هنر و معماری عامل فوقالعاده مهمی است که ما به دیالوگ معمارانه بین ادیان برسیم. چیزی که اکنون وجود ندارد. بحث آن هم حتی مطرح نیست. همچنان که بسیاری از سنتگراها وقتی از زاویه هنر و معماری وارد شدند، مسلمان شدند، این زمینه بسیار خوبی است. نه اینکه نیاز باشد مسلمان شوند، بلکه دست کم دیالوگ فرهنگی میان ادیان صورت گیرد.
رنگ در سنت ما و دورۀ معاصر بسیار مهم است، اما به نظر میرسد این امر در عتبات جایگاه کافی ندارد. این امر نیز جزئی از دغدغههای نشست به شمار میرود؟ بخشی از این همایش، معماری و بخشی شبه تزئینات معماری میپردازد. در بخش تزئینات معماری، تناسبات هندسی و رنگ بسیار مهم است. در اکثر آثارم در این باره بیان کردم که رنگ یک شاخص عرفانی است. از نجمالدین کبری و حتی پیش از آن خواجه رشیدالدین فضلالله شروع کنید تا ملاصدرا و شیخ محمدکریم خان کرمانی ادامه دهید، رنگ همچنان شاخص عرفانی است. نجمالدین کبری میگوید: از این پس راستیهای مینوی با رنگها بدو نمایانده خواهد شد. در طول مکاتب نگارگری اسلامی، رنگ شاخصۀ عرفانی دارد. به ویژه بعد از آرای بسیار عالی و طبقهبندی شده علاءالدوله سمنانی درباره هفت مرتبۀ وجود و هفت رنگ این مسأله جدی است. رنگ برای نشست بسیار مهم است. چند سال پیش ضریح های عتبات را در سازمان عتبات طراحی میکردیم و همین دغدغه مهم بود که در هر حرم مقدس باید از چه رنگی استفاده شود. رنگ زبان هنر است همچنان که هندسه زبان معماری است.
البته اکنون یک حرم در رنگ الگو و معیار شده است و به سریسازی نامعقول دچار شدیم! آفرین! در حالی که در تناسبات محیطی، شخصیت آن امام بسیار در طراحی مهم است. اگر شما در آینده بخواهید برای حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بنایی بسازید، نمیتوانید در رنگ مانند کربلا عمل کنید.کربلا نمیتواند مانند مشهد عمل کند. مسأله خون در کربلا بسیار مهم است. از این رو، یکی از ابعادی که در مکتب نظری شیعه به دنبال تدوین آن هستیم، مبانی بنیادین رنگ با استناد به معنا است.
با توجه به اینکه نمیتوان معماری مدرن را نادیده گرفت و از آن فرار کرد، دیدگاه جریان حاضر به معماری مدرن چیست؟ آفرین، این سوال بسیار عالی است. اگر کسی در این قلمرو و امکانات، استعدادها و حتی فرمهای معماری مدرن را نادیده بگیرد، محکوم به شکست است؛ زیرا این اصل نظری جامع در تمدن اسلامی است که امر جدید، نافی سنت نیست و تداوم سنت است. بنابراین، در این جریان، یکی از رویکردهای اصلی این است که از تمامی امکانات، استعدادها و توان معماری مدرن استفاده شود. نمیتوان نسبت به این مسأله کنار کشید و آن را در حاشیه قرار داد. انسان با رشد عقلانی به ایدهها میرسد. به نظر من، سنت و معماری جدید، نمیخواهم بگویم مدرنیته، زیرا از نظر فلسفی بار معنایی خاصی دارد، باید با هم پیش بروند. نیاز است که سنت از امکانات جدید و معماری جدید از روح سنت تا جایی که مقدور است استفاده کنند. این ایده اصلی ما است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.