نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : چهارشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ در مراسم بزرگداشت دکتر احسان اشراقی که روز دوشنبه ۱۸ بهمنماه ۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، دکتر محمدتقی رهنمایی، استاد جغرافیای دانشگاه تهران به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: بسیار شایسته و بایسته است که از استاد گرانقدر، دکتر احسان […]
در مراسم بزرگداشت دکتر احسان اشراقی که روز دوشنبه ۱۸ بهمنماه ۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، دکتر محمدتقی رهنمایی، استاد جغرافیای دانشگاه تهران به ایراد سخنرانی پرداخت.
متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: بسیار شایسته و بایسته است که از استاد گرانقدر، دکتر احسان اشراقی در چنین مراسمی قدردانی شود. طبیعی است که این گونه جلسات در کشورها زیاد برگزار میشود، اما من میخواهم از این مراسم که به خاطر دکتر اشراقی برگزار شده است، نتیجهگیری کنم. نکته اول اینکه در زندگینامه دکتر اشراقی آمده است که ایشان تاریخ و جغرافیا خواندهاند، یعنی روزگاری در کشور ما ارتباط و پیوندی عمیق میان تاریخ و جغرافیا وجود داشته که امروز تقریباً از هم گسسته است. این گسستگی باعث شد که کسی امروزه از مفهوم تاریخ و ارتباط آن با جغرافیا سر در نیاورد و در نتیجه افتراق و جدایی بین این دو رشته افتاده است. در همه مقاطع تحصیلی اعم از ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و حتی در دورههای دانشگاهی وقتی از یک دانشجویی میپرسید که شما چه میخوانید وقتی میخواهد بگوید تاریخ و جغرافیا انگار که در حال گذراندن یک دوره سربازی اجباری است تا یک مدرک تحصیلی دانشگاهی بگیرد. این نسلی که امروز تدریس میکنند تربیت یافته کسانی مانند دکتر اشراقی هستند. اجازه بدهید با استفاده از این فرصتی که مراسم تقدیر از دکتر اشراقی در اختیار من گذاشته و به عنوان یک دانشگاهی که دلم برای رشتههای علوم انسانی خصوصاً تاریخ و جغرافیا میسوزد، باور خود را این طور بیان کنم که این نسلی که در دانشگاههای کشور تاریخ و جغرافیا درس میدهند آخرین دایناسورهای این رشتهها در دانشگاهها هستند و استاد تاریخ و جغرافیا به مفهوم واقعی کلمه بعد از این منقرض خواهند شد. ۲۰سال دیگر شما در سراسر کشور کسی را پیدا نخواهید کرد که کارنامهای مثل دکتر اشراقی داشته باشد و بخواهید برای وی بزرگداشت بگیرید اگر هم بنا باشد که بزرگداشتی گرفته شود احتمالاً با انگیزههای دیگر خواهد بود. من ترکیب این دو رشته را در گرایشی با عنوان جغرافیای تاریخی میبینم و دکتر اشراقی از جمله کسانی بود که در دانشگاهها چه در تاریخ و چه در جغرافیا این درس را تدریس میکرد. در تمام رشتههای دانشگاهی کشور ما به استثنا بعضی موارد در رشته تاریخ اصلا درسی به عنوان جغرافیای تاریخی وجود ندارد. چند ماه پیش یک همکار آلمانی کتابی را برای من فرستاده بود، این کتاب حدود۱۳۰۰ صفحه است و مجموعهای از مقالات نسل جدیدی که در دانشگاههای آلمان جغرافیا تدریس میکنند، در آن آورده شده است و آنان ادراک خودشان از جغرافیای تاریخی را در این کتاب بر روی کاغذ آوردهاند. در مقدمهای که یکی از اساتید نوشته است و ترجمه تحت اللفظیاش این میشود که «قرن ۲۱ انسانی را که جغرافیا و تاریخ بلد نباشد، تحمل نخواهد کرد». در واقع این ترجمه کلمه به کلمه واژههای آلمانی است ولی من خواستم این را به یک زبان قابل فهم در بیاورم و این جمله را میتوان از آن استنباط کرد: «در قرن ۲۱ کسی که تاریخ و جغرافیا بلد نباشد، انسان زمانه خویش نیست». جغرافیای تاریخی که احسان اشراقی از بنیانگذاران آن بود یک حلقه گمشده در بین این دو رشته است. همه اقوام و ملل، اجتماعات و جوامع تاریخ دارند و هیچ کس بدون تاریخ نیست، ولی نکته جالب این است که این گروههای اجتماعی برای اثبات هویت خود و تاریخشان نیازمند یک بستر جغرافیایی هستند. خیلی از کشورها برای تبیین هویت تاریخی خودشان در جستجوی نقشههای جغرافیایی هستند و به دنبال جایی میگردند که بگویند ما به اینجا تعلق داریم، گمشدهها در اینجاست، تاریخ ما در این جغرافیا اتفاق افتاده است. این نکته اولی بود که به برکت این مراسم میخواستم بگویم. ما کسی را بالاتر از شما بزرگان نداریم که برویم پیش آنها تظلم بکنیم که ما دچار چه فقری در این رشتههای علوم انسانی هستیم. پیوند تاریخ و جغرافیا را باید عمیقتر، وسیعتر و جدیتر ببینیم، زیرا اکنون گویی تاریخچه تاریخ و جغرافیا بسته شده و تمام شده است. نکته دوم که در تکمیل صحبتهای حجت الاسلام و المسلمین خامنهای میگویم این است که یک استاد دانشگاه چند ویژگی دارد که آن را از بقیه گروههای افراد متمایز میکند، اول عالم بودن است و این مدرک تحصیلی نیست، استاد دانشگاه باید در درجه اول عالم باشد و این نسبی است و مطلق نیست. ویژگی دوم اخلاقیات است، این اخلاقیات به عنوان یک معیار است. او سرمشق است و خشمش هم باید با اخلاقیات باشد و ویژگی سوم حسن سلوک است و مکمل دو ویژگی اول است. من از ابتدای کارم با دکتر احسان اشراقی آشنا بودم و از نزدیک وی را میشناختم و میدانم هر سه ویژگی را به عنوان استاد دانشگاه دارند و من به اساتیدی که احسان اشراقی را تربیت کردند تبریک میگویم. این محصول اخلاقی و شغلی آن اساتید است. اما آخرین نکته این است که اکثر کسانی که اینجا هستند دارای مسئولیتهای علمی هستند اما من به شدت نگران این دو رشته در مراکز آموزشی کشور هستم. در پایان، ضمن تشکر از این مرکز علمی میگویم که این جا را باید یک موزه تاریخی حضانت از علوم انسانی و اندیشمندان مملکت کرد. به عنوان پیشنهاد کاش وزیر آموزش و پرورش و معاونین را دعوت میکردیم و میگفتیم کتابهای درسی تاریخ و جغرافیا در این کشور که زیر مجموعه شما تدوین میکنند محصولش آن دانشجویانی میشود که نمیدانند دریای مازندران کجاست. از برکت وجود این مراسم برای دکتر احسان اشراقی بهره بگیریم.
این مطلب بدون برچسب می باشد.