نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ در مراسم بزرگداشت بانوی فاضل و دانشور دکتر امیربانو کریمی که روز سهشنبه ۲۶ مردادماه ۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، دکتر مهدی ماحوزی، مدیرگروه تحصیلات تکمیلی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد رودهن به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: غیــرذات […]
در مراسم بزرگداشت بانوی فاضل و دانشور دکتر امیربانو کریمی که روز سهشنبه ۲۶ مردادماه ۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، دکتر مهدی ماحوزی، مدیرگروه تحصیلات تکمیلی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد رودهن به ایراد سخنرانی پرداخت.
متن سخنرانی ایشان بدین شرح است:
غیــرذات حــق نیابــی بـر سزاتــر زُوستاد حق گزاری را ـ که تا جان پرورد هر بام و شام
با درود به روان پاک گوینده نامدار معاصر ایران، شادروان امیری فیروزکوهی و آرزوی بازگشت عافیت کامل به دوست و استاد گرانقدر خویش و یار دیرین و وفادارِ دکتر امیربانو کریمی، دکتر مظاهر مصفا و نیز تقدیم ارادت به فرد فرد اعضای این خاندان بزرگ، باید بدین حقیقت اعتراف کند که تاکنون در اطراف توضیح هیچ موضوعی چون این عنوان فرخنده، دچار حیرت و سرگشتگی نشده بود. چقدر ساده دلی! که پس از رسیدن این مژده، خود به استادان: دکتر امیربانو، دکتر محقق و دکتر توفیق سبحانی پیشنهاد کرد که در این برنامه، فرصتی هرچند کوتاه به ارادتمند اختصاص دهند که نه دَین، بل فرضی مؤکَّد که بر ذِمّه دارد، بجای آورد. آنان با کرم روح، آن را پذیرفته، مقرر فرمودند که صبح یکشنبه دهم مردادماه نوشته خویش را تقدیم کند؛ به ویژه که همگان سوابق ارادت مرا و الفت خاندانم را بدین دودمان ارجمند میدانستند. شاید بسی آسانتر مینمود، اگر این گرامیداشت ـ صرف نظر از رابطه پدری، فرزندی و همسری ـ موضوعیت مییافت، یا تنها شادروان امیری فیروزکوهی یا استاد مظاهر مصفا را شامل میشد، تا حق مسلّم دکتر امیربانو در حوزه تعلیم و تربیت شناخته آید. سرانجام رمز این سرگشتگی را به گمان خود دریافت. براستی این بانوی استاد چه بزرگ است و با فرهنگ؛ از یک سو تربیت شده خاندانی اصیل و با فرهنگ است که همه در تاریخ و ادب این سرزمین، نقشآفرین بودهاند؛ بویژه پدری که نماد اخلاص و فروتنی است و با آن همه توانگری در مباحث حِکمی و کلامی و استادیِ تامّ و تمام در قصیده و غزل و فنون شاعری، هرگز ادّعایی نداشت و همیشه مدافع راستین آزادی و آزادگی بود. از سوی دیگر با همسری دانا، گویا، هنرمند و نادرهپرداز و پژوهشگری ممتاز، مصحّحی زبردست، مؤلّفی ژرفنگر و استادی دانشجونواز و دانشجوپرور و از آن همه برتر، گویندهای خصمِ ریاکاری و وطنفروشی و شیفته رادی و راستکاری درآمیخته بود. برای چیرگی بر این حیرت، نگارنده بار دیگر مقدمه دیوان دوجلدی گوینده توانا ـ شادروان امیری فیروزکوهی ـ به قلم شیوای این بانوی زیباییشناس و زیباییستای را از نو برخواند. «آفرین بر نَفَس دلکش و لطف سخنش.» در این مقدمه هشت صفحهای و دلنشین، امیربانو کریمی (مصفا) نقشی آفریده است که او را در زیباییشناختی و نکتهسنجی و هنر نویسندگی همتای آن دو گوهر معرفی میکند و خاکساری و بینیازی وی، بر جلوه این زیبایی میافزاید. بدین جملهها نظر افکنید: اکنون پنج سال است که جمع ما پریشان حال و او ـ پدر ـ در دل سرد خاک آرمیده است و من در برودت استخوان سوزِ غربتِ خاک، تنهای تنها بر جای ماندهام. براستی از این همه سخت جانی در عجبم!
ز دوری تو نمردم، چه لافِ مِهر زنم که خاک بر سر من باد و مهربانی من لیکن دو بیت از دیوانش مرا دلداری میدهد که: پس از صد سال اگر گویی کجا او ز هر بیتی ندا خیزد که ها! او * بعدِ مرگ من، مرا در شعر من بنگر امیر من همان اندوه پنهان در سخنهای خودم
این بانوی از خودگذشته، دو جلد دیوان پدر را در ۱۵۰۰ صفحه، با دقت و تأملی فاضلانه و شکیباییِ مشتاقانه و همراه با مقدمه استاد امیری فیروزکوهی ـ که هم شرح احوال خود او و نیاکان و پیشینیانِ خاندان و هم نماینده عواطف کریمانهاش نسبت به فرزندان و دامادهای ارجمند اوست ـ فراهم میآورد و این اثر از سوی انتشارات سخن در سال ۱۳۶۹ فرصت نشر مییابد. در این مقدمه، استاد از ذوق سلیم و چیرگی فرزند بر موازین ادب، سخن گفته و اختیار هر نوع تصرف و اِعمال نظر را به فرزند صاحبنظر خویش سپرده است، همچنان که در تنقیح اثر دیگر ایشان که برگزیدهایست بیست هزار بیتی از دیوان صائب، این روشنبینی و خضوع را آشکارا در مییابیم. شیفتگی امیربانو و اعتقاد او به هنر پدر به درجهای بود که وقتی شادروان علی دشتی، کتابِ نگاهی به صائب را تألیف کرد، در فصلی ویژه، به نامِ «مسحور صائب» از استاد امیری فیروزکوهی یاد کرد و او را از صائبشناسان و صاحبنظران سبک هندی برشمرد و مشوق خویش در نوشتن نگاهی به صائب معرفی کرد و غزلوارهای زیبا هم که استاد امیری بدین مناسبت سروده بود در نگاهی به صائب به زیور طبع آراست. اینک شما و دو بیت از این غزلواره:
کنون جمال کار تو در کار «صائب» است مگذار کارِ دستِ تو را دیگری کند ورنه «امیر مُلک سخن» در مقام قهر از «شاه نثر» ذِمّهی طاعت بری کند
ضمن آنکه دشتی در فصل ویژه مسحور صائب با اعتراف به سوابق دوستی با امیر و تأیید فضل و طبع شیوای او بدین نکته نیز اشارت کرده بود که با این همه اخلاص امیر به صائب، آیا کدام یک را باید قهرمان سبک هندی دانست: صائب یا بیدل؟ دکتر امیربانو، این نقد را بر نتافت و از سر اخلاص در پاسخ دشتی مقالتی در یکی از جراید کشور نوشت. پس از آن در جلسات ادبی خصوصی که در منزل دشتی با حضور ادیبانی گرانسنگ چون استاد جلال همایی، استاد امیری فیروزکوهی، دکتر رعدی آذرخشی، استاد بنان، آقای انجوی شیرازی و دکتر شرف تشکیل میشد، دشتی شجاعت امیربانو را در حمایت از صائب برستود. جلوه دیگر حیرت با توجه به پیوند شدید عاطفی فرزندان پاکدلِ شادروان امیری فیروزکوهی، مخصوصاً امیربانو کریمی، نسبت به پدر، برخی چنین میپنداشتند که هرچند مبنای این همسری بر عشق و دوستی استوار است، لیکن شاید در شیوه کار و برنامه زندگی تفاهمی پایدار، معمول نشده باشد. این پندار که بر اثر نوعی ناشناختگی در ذهن برخی تصویر شده است و شاید مطایبههای استاد دکتر مصفا هم در این طرز تلقی بیتأثیر نبوده باشد ـ با شناختی که ارادتمند از این دو وجود گرانمایه دارد ـ اساساً مبنایی نداشت. آزادگی و صفا در زندگی شیرین این دو گوهر فضیلت تا بدانجاست که مسأله «تحمیل» از همان آغاز، از برنامه زندگی آنان حذف شده است و حتی شَور و مشورت ـ مگر در موارد حّساس ـ ضرورت نیافته است. فراموش نکنیم که این دو همسر خوشعیار، دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران با هم گذرانده و سالها در دانشکده زبان و ادبیات فارسیِ همان دانشگاه، تدریس کردهاند. سالها در کنار هم، کارهای پژوهشیِ مستقل و مشترک از قبیل تصحیح متن انتقادی جوامعالحکایات و لوامعالروایات سدیدالدین محمد عوفی به ثمر رسانیده و به زیور طبع آراستهاند و در همه بحرانها یار و مددکار هم بودهاند. از سوی دیگر با تربیت فرزندانی فرهیخته، عالم، استاد، ادیب و هنرمند و نوادههایی تیزهوش، مسؤولیّت خطیر اداره خانواده را با خُلق نکو بر دوش گرفتهاند. عروسان این خاندان جایگاهی ویژه دارند و همه خویشاوندان از هر دو خاندان در این خانه حُرمتی بر سزا. دروازه این خانه نیز هرگز بر روی کسی بسته نیامده، استاد و دانشجو، آشنا و ناآشنا، توانگر و بینوا، بزرگان دانش و هنر از هر دستی بهنگام و نابهنگام در این خانه، قدر دیده و بر کرسی عزّت نشستهاند، چنانکه هر یک از اعضای خاندان آزادند به هر کجا که میخواهند، بروند. نتیجه این زندگی هنری، حُرمت فزاینده این حریم است. چنانکه میدانیم، چند سالی است که استادمان دکتر مظاهر مصفا، مُلازم بستر بیماری است. بدین خانه درآیید و عزت و حرمت کم همانند استاد را بنگرید. از امیربانو با آن مهر سرشار و اخلاص بیشایبهاش، فرزندان فداکار، نجیب وحقشناسش، داماد نیکو خصالش، عروسان فرهیختهاش، خواهر، خواهرزادگان و برادرزادگانش، یاران، دوستان، دانشجویان و همشهریان وفادارش، به اضافه پرستار لایق و کاردانش همه و همه جان بر سر اخلاص نهادهاند، تا این دستهگل بهاران از گزند خزان در امان بماند. جایگاه دکتر امیربانو در قلمرو دانش و پژوهش و روابط اجتماعی براستی این بانوی بافضیلت، در خور هر نوع تکریم و تقدیر است. خود ارادتمند بارها در جریان درخواست برگزاری بزرگداشتهایی برای تقدیر از مراتب علمی و پژوهشی خود ایشان و پدر بزرگوارش بوده است و هر بار میل قلبی ادیبان و دانشگاهیان تهران و همشهریان ایشان از فیروزکوه و سیمیندشت از سوی این بانوی بزرگوار ـ که ناشی از تواضع راستین و تربیت اصیل اوست – بیپاسخ میمانده است؛ چنانکه استاد مصفا نیز در سرتاسر زندگی افتخارآمیزش با همین ویژگی اخلاقی و فروتنیِ باطنی زیسته است و اگر مراسمی چون «شب مصفا» از سوی دوست نازنین ـ علی دهباشی، مدیر بافرهنگ مجله بخارا ـ برگزار شده است، استاد را در صُدور اجازه مسؤولیّتی نیست. جای آن است که از صمیم قلب از استادان گرامی، دکتر مهدی محقق و سرکار خانم دکتر نوشآفرین انصاری همسر بافرهنگ ایشان- که برای تحقّق این خواست و اراده انسانی و فرهنگی، خود به خانه این دو وجود بزرگوار و دو دوست دیرین دانشگاهی عزیمت کرده و موجبات این گرامیداشت باشکوه را فراهم فرمودهاند، به سهم خویش سپاسگزاری کند. در قلمرو دانش و پژوهش، دکتر امیربانو استادیست موفّق با نگاهی به کارنامه درخشان ایشان در حوزه تدریس، پژوهش و تصحیح متون، کافیست به موارد زیر اشاره شود: ـ سالهای متمادی تدریس مباحث ادبی و بلاغی در دانشگاه تهران، همعنان با بزرگانی که قائمه فرهنگ و ادب شناخته آمدهاند، آن هم در کسوت استادی و عضویت رسمی دانشگاه تهران؛ ـ همکاری دیرین با دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد علوم و تحقیقات به صورت نیموقت و تماموقت؛ ـ مدیریت دانشکده ادبیاتِ واحد جنوب و همکاری با آن واحد در نشر مجلّه علمی ـ پژوهشی مصوَّب وزارتین در زمینه عرفان و ادب، با همکاری سرکار خانم دکتر موسوی سیرجانی؛ ـ نشر مقالههایی بسیار در جراید کشور. علاوه بر تصحیح متن انتقادیِ چهار جلد از جوامعالحکایات و لوامعالروایات تألیف سدیدالدین محمد عوفی به کوشش دکتر امیربانو و دکتر مظاهر مصفا (مستقلاً و مشترکاً) ـ که از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فرصت نشر یافته است ـ باید به سه اثر ارجمند دیگر استاد امیربانو کریمی اشاره کرد: ـ شرح دویست و یک غزل صائب؛ ـ شرح برگزیده حدیقه الحقیقه حکیم سنایی غزنوی با مهارتی استادانه؛ ـ انتخاب مجموعهای از سرودههای پدر با عنوان فریب شعر و نشر آن سه اثر یاد شده از سوی انتشارات زوّار. بدون تردید نشر این آثار بر منزلت علمی ایشان افزوده است. انتخاب عنوان «فریب شعر» برای این اثر بسیار ارزشمند از سوی استاد امیربانو کریمی، نشانه ذوق سلیم اوست، بویژه آنکه بیتی گویا از پدر را نیز برای وجه تسمیه این دیوان برگزیده است:
«فریب شعر» دارد زنده در پیری مرا ورنه امیر از هر فریب دیگر دنیا بجان رَستم
دقت و تأمل دکتر امیربانو و فرزند ادیبش «دکتر گُلی مصفا» در سرودههای استاد دکتر مظاهر مصفا و همکاری با ایشان در تهذیب تألیفهایی چون دیوان کلیّات سعدی، نزاری قُهستانی و به ویژه تصحیح مجّلدات مجمع الفصحا و غیره از مواردیست که هرگز خود ایشان کمترین اشارتی بدان نکردهاند و شاید ذکر آن در این نوشته چندان بر صواب نباشد. نکته آخر این که: روزی در محضر استاد امیری فیروزکوهی و تنی چند از ارباب فضل، نگارنده نیز حضور داشت و استاد سید جلالالدین آشتیانی که نسبت به این گوینده نغزگویِ مُعاصر سخت ارادت میورزید، با تأکیدی بر سزا گفت: «ایّها الامیر خواهش من آنست که اگر خواستند دیوان قصیدهها، غزلها و مثنویهای شما را تجدید چاپ کنند، جز به کف باکفایت ادیب نکتهسنج، امیربانو کریمی مسپارید». باری شعر تر شیرین، از طبع هر کس بتراود، هیچ برابری ندارد و هیچ پاداشی ارج آن را جبران نمیکند، هرچند خواجه شیراز و سرحلقه رندان جهان به زبان رندی، شاه شجاع را که نسبت به سایر امیران آل مظفّر ارادتی تمام به حافظ داشته است، نکوهش میکند که هنر، بهتر از گوهر آمد پدید و میگوید:
بدین شعر تر شیرین ز شاهنشه عجب دارم که سرتا پای حافظ را چرا در زر نمیگیرد
این هر سه وجود نازنین در شناخت جوهره سیّال شعر که با «نیستان قِدَم هم ناله» است، هنری مضاعف دارند و در عرصه ادب معاصر جایگاهی بلند، چنانکه در حوزه نثر دَری. ایّام عمر و عزّت همه اعضای خاندان مستدام باد.
گزارش تصویری
این مطلب بدون برچسب می باشد.