نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : دوشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ در مراسم بزرگداشت استاد فاضل دانشگاه استانبول، پروفسور عبدالباقی گولپینارلی، که روز یکشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۳۹۴ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار شد، دکتر صلاحالدین دلشاد، از مصاحبان مرحوم پروفسور گولپینارلی و فوق تخصص جراحی کودکان به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: او […]
در مراسم بزرگداشت استاد فاضل دانشگاه استانبول، پروفسور عبدالباقی گولپینارلی، که روز یکشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۳۹۴ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار شد، دکتر صلاحالدین دلشاد، از مصاحبان مرحوم پروفسور گولپینارلی و فوق تخصص جراحی کودکان به ایراد سخنرانی پرداخت.
متن سخنرانی ایشان بدین شرح است:
او یک انسان کم نظیر بلکه بینظیر بود. استاد زبان فارسی و ترکی، استاد ادبیات فارسی و عرب و ترک، استاد تاریخ عرفان و تصوف، استاد تاریخ ادیان، استاد معارف اهل بیت(ع)، ترجمه کننده قرآن، نویسنده صدها جلد کتاب در بحث عرفان، مولانا، مذهب شیعه، مترجم بسیاری از کتب شیعه از جمله نهجالبلاغه و اصلالشیعه و اصولها، او در شرایطی کتابهای ناب معارف اهل بیت(ع) را تألیف یا ترجمه میکرد که همواره در معرض تهاجم بسیاری از علماء متعصب اهل سنت ترکیه بوده است. منزل ایشان محفل دوستان اهل بیت(ع) بود. دوستداران اهل بیت(ع) از هر صنف دور او حلقه میبستند و گوش به فرمایشات ایشان میدادند تا عطش عشق به اهل بیت(ع) را با سخنان ایشان سیراب نمایند. سخنان ایشان مملو از حکمت و حدیث و تاریخ عرفان بوده است. ایشان یگانه مولوی شناس بلامنازع آن دیار بوده است و همواره مرجع اساتید و اهل تحقیق بوده است. اگر کتابهای ایشان در خصوص مولانا جلالالدین رومی را از کتابخانهها خارج میکردند آن کتابخانه خالی و تهی میشد. تسلط او به فارسی، ترکی و عربی از او شخصیتی ساخته بود تا در معارف قرآنی اهل بیتی و عرفان و تصوف سرآمد باشد. در روزهایی که به منزل ایشان میرفتیم در زیرزمین خانهاش آشپزخانهای بود که در آنجا ایشان به طبخ غذا مشغول میشدند حقا که غذاهای خوشمزهای میپختند و اجازه نمیدادند کسی وارد آن کارها شود. طبخ غذا همواره با خواندن اذکاری بوده است. هر خورنده احساس میکرد هیچگاه خوشبوتر و خوشمزهتر از آن غذا نخورده است. والدین او پس از مهاجرت از آذربایجان در شهر استانبول اقامت گزیدند. لذا او متولد شهر استانبول بود. از کودکی با معارف اهل بیت(ع) بزرگ شده است. او یک شیعه اثنی عشری و عاشق اهل بیت(ع) است. مادر او به حضرت جلالالدین رومی علاقه خاصی داشت لذا از کودکی او را با اشعار مولانا آشنایی داد و به خانقاه مولوی میبرد و لباس سماء برای او دوخته بود. او استاد دانشگاه استانبول در ادبیات فارسی بود اما یک مولوی شناس و شرح دهنده مقنوی و متخصص تاریخ ادیان و شیعه شناس بود. کتابهای منحصر به فرد ایشان دهها بار تجدید چاپ شده است. او در استانبول آسیائی در روزهایی که خانه چوبی مشرف به دریای بسفور و مرمره سکونت داشت در حالیکه محل کار ایشان یعنی دانشگاه، مراکز تحقیق و کتابخانهها و کتابفروشیها در استانبول اروپایی بود، لذا همواره همه روزه با کشتی که حالت اتوبوس دریایی داشت از قسمت آسیایی به اروپایی میآمدند و شب هنگام عکس این مسیر را طی میکرد تا به خانه برگردد. در کرانه استانبول اروپایی قلعه روملی حصار جلب توجه میکند که توسط سلطان محمدفاتح ساخته شد و از اینجا حمله را شروع نمود تا وعده فتح قسطنطنیه را با راهنمایی مرشد محب اهل بیت(ع) خود تحقق بخشد. استاد عبدالباقی گولپینارلی با اغلب شیعیان و مولوی دوستان شیعی و سنی رفت و آمد داشت. در مجالس همیشه با ذکر اشعاری از مولوی حب اهل بیت را به گونهای نمایان میکرد که جای شبهه برای کسی نمیماند، در حضور مولوی دوستان اهل سنت نیز به نحوی این مطالب را بیان میکرد و از این طریق طرفداران تشیع را افزایش میداد. او در منازل بسیاری از شیعیان مقیم استانبول حضور پیدا میکرد و با نور باطن خود به تجمع آنان صفا میبخشید. او همواره عاشق کتاب، مطالعه و نوشتن بود. علمای شیعه وقتی که وارد استانبول میشدند حتما به دیدن او میرفتند. مرحوم علامه جعفری در اقامت ۸روزه خود در استانبول چندین بار با ایشان ملاقات نمود و مانند عاشق و معشوق با همدیگر صحبت میکردند و اشعار مولانا را رد و بدل میکردند. در سفر علامه امینی به استانبول نیز استاد به دیدن ایشان در هتل رفتند. علامه امینی به علت کسالت جسمی فقط بین کتابخانه و هتل تردد میکردند و شیعیان در هتل به دیدن ایشان میرفتند. روحانیون شیعه که در مسجد ایرانیان استانبول فعالیت میکردند همگی به استاد علاقه خاصی داشتند و مرتب به دیدن ایشان میرفتند. ایشان بارها در مسجد ایرانیان به منبر رفته و با سخنان شیوای خود حاضرین را مستفیض نمودهاند. ایشان به دعوت دوستان لبیک گفته و در منازل آنان حضور پیدا میکردند. اما همیشه کیف پر از کاغذ و کتاب خود را بهمراه داشتند و پس از نشستن بلافاصله یکی از کتابهای در دست تألیف خود را روی میز گذاشته و به نگارش ادامه میدادند. اما حیف که سیگار همیشه با او بود و از دست او جدا نمیشد. هرکاری کردیم که ترک کند نتوانستیم. روزی مرحوم شیخ عباسعلی اسلامی به استانبول آمدند و چون میخواستند به دیدار استاد بروند اینجانب او را همراهی کردم در راه به او گفتم متاسفانه استاد بدجوری به سیگار عادت کردهاند آقای اسلامی گفتند نگران نباش من او را ترک خواهم داد. اما سخنان ایشان نیز تأثیری نداشت و حیف و صد حیف که ایشان دچار سرطان ریه شدند و در روزهای آخر عمر با این بیماری دست و پنجه نرم میکردند. به علت اینکه منزل ایشان خوب گرم نمیشد و احیاناً نیاز به مراقبت بیشتر داشت یکی از دوستان عزیزمان ایشان را به منزل دعوت نمود و سه ماه تمام به اتفاق همسرشان از ایشان مراقبت نمود تا عاقبت دار فانی را وداع نمودند. پس از فوت ایشان صدا و سیمای ترکیه ۳ روز اعلام عزای عمومی کرد. خوشبختانه آثار ایشان در ترکیه مایه تحول عمیق در شیعیان شد و روحانی شیعه جناب صلاحالدین که شاگرد امام راحل بود در شهر حلقهای علاوه بر اقامه نماز و برگزاری نماز جمعه در مجالس اهل بیت یک حوزه علمیه نیز راه اندازی کرده و بسیاری از روحانیون آن دیار فارغالتحصیل این مدرسه میباشند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.