متن سخنرانی دکتر صفر عبدالله در مراسم بزرگداشت مرحوم استاد صدرالدین عینی

تاریخ ایجاد : شنبه, ۰۹ بهمن ۱۳۹۵ در مراسم بزرگداشت مرحوم استاد صدرالدین عینی که روز سه‌شنبه ۲۸ دی‌ماه ۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، دکتر صفر عبدالله، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: واقعاً برای من امروز صحبت کردن بسیار […]

تاریخ ایجاد :

شنبه, ۰۹ بهمن ۱۳۹۵

IMG 4288در مراسم بزرگداشت مرحوم استاد صدرالدین عینی که روز سه‌شنبه ۲۸ دی‌ماه ۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، دکتر صفر عبدالله، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی به ایراد سخنرانی پرداخت.

متن سخنرانی ایشان بدین شرح است:
واقعاً برای من امروز صحبت کردن بسیار سخت است، زیرا به‌خاطر بزرگداشت مردی در ایران گرد آمده‌ایم که در زمانی زیست که انسان از دست دوست به دشمن پناه می‌برد. ایران عزیز، ایرانی که به قول نظامی:

همه عالم تنست و ایران دل               نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دل زمین باشد                     دل ز تن به بود یقین باشد

استاد صدرالدین عینی از جمله مردان بزرگی بود که وقتی ایران را پاره پاره کردند و چنان خنجر به جگر ما زدند:

خنجر یک است میان سینه‌ام       خون می‌رود و جراحتش پیدا نیست

تلاش کرد زبان فارسی حفظ شود. در آن روزگارانی که از یک سو انگلیس، از سوی دیگر روس‌ها هجوم می‌بردند تا محدوده جغرافیایی زبان فارسی را محدود کنند و کردند. تا آنجا که امروز دیگر در گنجه، مرو، چارجوی و عشق آباد به زبان فارسی صحبت نمی‌کنند. ما هزاران هزار بزرگانی را می‌شناسیم که بیتی از آنها مانده و در این سرزمین‌ها زندگی می‌کرده‌اند. دیگر دربند قفقاز کسی به زبان فارسی صحبت نمی‌کند و روس و انگلیس هر کاری می‌توانستند در این منطقه‌ها انجام دادند که جغرافیای زبان فارسی محدود شود و ملتی که یک زبان یگانه بود متأسفانه پاره پاره شد و جدایی‌ها افتاد. شما می‌دانید که تاجیک همان ایرانی فارسی‌زبان است که در قیاس با عرب، عجمی می‌گفتند و در قیاس با ترک، تاجیک. و آن بخش ایرانیانی که در کنار ترک‌ها ماندند یا در سرزمینی ماندند که در میان ترک‌ها به سر بردند نام تاجیک را به خود گرفت. در منابع تاریخی اگر سخن از تاجیک رود، در برابرش هم ترک می‌آید. مثلاً سعدی شیرازی بارها خودش را تاجیک گفته، حال آن که در جنوب ایران امروزی زیسته است. برای نمونه می‌گوید:

شاید که به پادشه بگویند                   ترک تو بریخت خون تاجیک

یعنی هر کجا که سخن از ترک رفت ایرانی را تاجیک گفتند و چیز دیگری جز این نیست و زبان ما اگر امروز در ورارود هنوز زنده است به پایمردی بزرگانی مثل صدرالدین عینی بوده است. ما امروز به راحتی می‌توانیم خرده بگیریم به استاد بزرگ صدرالدین عینی که تا زنده بود به خط دیگر ننوشت و به فارسی می‌نوشت. می‌توانیم خرده بگیریم که او رضایت داد که خط را عوض کنند. اما او چه می‌توانست در برابر رژیم استبدادی استالین بکند که با دستور خود همه کار را انجام می‌داد. با دستور ۳۰ نفر، هزاران نفر از روشنفکران در شوروی سابق و میلیون‌ها نفر کشته شدند و امروز که در بعضی از آرشیوها را باز کرده‌اند ما می‌دانیم چه کارها علیه فرهنگ و تمدن ما شد. آقای برتیس را دعوت کردند و به وی دستور دادند که ثابت کند نظامی گنجوی ایرانی نیست. برتیس گفت: من می‌توانم بگویم از آذربایجان است ولی نمی‌توانم بگوییم امروز که این آذربایجانی است به معنای آن است که زبانش ترکی است زیرا که زبان ترکی نمی‌دانست. آقای باقراُف بود که در زمان استالین در آنجا دبیر حزب کمونیسم بود و می‌گویند که اصول کارش این طور بود که با تبسم پیشواز می‌گرفته و اگر هر کسی حرفش را گوش نکرد می‌گفته باشد و برو و بعد از پشت با تفنگ او را می‌زده و بنده خدا برتیس تمام شب نخوابیده. روز دیگر رفته و گفته که تو باید ثابت کنی که مثلاً این آقای نظامی گنجوی از در و دیوار گنجه امروز نه تنها در باکو بلکه در گنجه متأسفانه تمام بیت‌های نظامی را که به زبان فارسی بود برداشت. این واقعاً کار ساده‌ای نیست که عینی تحمل همه این کار را کرد و پذیرفت که نام زبان را تاجیکی بگوید به خاطر آن که واقعاً اینجا استادان آگاه گفتند و یادآور شدند به خاطر آن که در آنجا این مردم را حفظ کند و زنده بماند و وقتی عبدالقادر محیداُف راهبری آن روزگار تاجیکستان می‌گوید این کار برای من نه تنها مایه افتخار بود من با تمام وجود این کار مقدس را شروع کردم. بله در ابتدا سال ۱۹۲۵ و ۱۹۲۶ استاد صدرالدین عینی در آن شاعران و آن نویسندگان را که در ماوراءالنهر می‌زیستند در نمونه ادبیات تاجیک آورد و در بخشی از خراسان بزرگ و سال ۱۹۴۰ که وضع تغییر یافته بود استاد صدرالدین عینی گفت نه و حالا نمونه‌های ادبیات تاجیک را از تمام شعرا و بزرگان فارسی‌زبان و از همه جا بیاورید. استاد صدرالدین عینی بین فارسی و تاجیکی هیچ تفاوتی نمی‌گذاشت و می‌دانست که این یک زبان است و ما یکی هستیم و اگر امروز پاره پاره هستیم باز هم آن چیزی که ما را با هم می‌پیوندد این زبان فارسی است و اگر زبان فارسی در آن جا نبود و نیست می‌شد امروز ما هم نبودیم و اگر این زبان نباشد، ایران هم نیست و تمام وجود و هستی ما مربوط به این زبان است. مگر ما کم می‌دانیم کشورهایی را که دیگر آن کسی که بودند، نیستند و مثلاً مصری‌ها دیگر مصری نیستند و عرب هستند و این نکاتی بود که می‌خواستم عرض کنم. بی‌تردید من می‌توانم درباره داستان‌های صدرالدین عینی ساعت‌ها صحبت کنم و یا درباره یادداشت‌های عینی که یکی از شاهکارهای ادبیات جهان است و در ایران هم چاپ شده است و در پیش‌گفتار سعید سیرجانی فرموده که: «نثر او یادی از ابوالفضل بیهقی می‌کند» و در جایی دیگر گفته است: «از هم‌میهنان گرامی خواهش می‌کنم یادداشت‌های عینی را با دقت بخوانند تا ببینند زبان فارسی رایج در تاجیکستان چگونه گوش‌نواز و دلنشین است»
واقعیت این است که اگر ما از نظر یک محقق به زبان و بیان استاد صدرالدین عینی آن را بررسی کنیم می‌دانیم که روزگاری بود که عینی آگاهانه زبان را تا حدی خواست ساده بکند و توده‌های مردم درک کنند و بفهمند. برای آن که این نکته را بفهمیم باید بخارای آن روزگار و آسیای میانه آن روزگار را بدانیم که از روستاهای بدخشان می‌آوردند در فرغانه دگر زبان خود را از دست می‌دادند و با ترکی می‌نوشتند. مگر گلشنی از رشت نیامد و ضرب‌المثل را به زبان ترکی ننوشت؟ مگر بعداً خاقانی از خاقان نیامد و دیوانش را به ترکی ننوشت؟ وضعیت چنین بود که استاد صدرالدین عینی از یک سو از آن سیاست بسیار مغرضانه کمونیست‌ها می‌خواست این ملت را نجات دهد از سوی دیگر از پان ترکیسم‌های آن روزگار که بخش عمده آن از هم قباده خود عینی بود. در آن روزگار به هر نحوی تلاش کردن که این زبان را حفظ کنند. استاد عینی خدمتی کرد که من نمی‌دانم چه کسی است که در همان وقت و فضا می‌تواند با عینی مقایسه کرد. عینی هم شاعر بزرگ بود، هم داستان نویس بزرگ بود و هم محقق بزرگ و نخستین ادبیات‌شناس حرفه‌ای بود. سال ۱۹۴۰ هم زمان که اینجا استاد سعید نفیسی دنبال نوشتن روزگار و آثار و افکار رودکی سمرقندی بود، استاد صدرالدین عینی در جستجوی گور رودکی و مأخذها و منبع‌ها بود و یافت و گور رودکی را پیدا کرد و از مسکو آقای سیتون اف را آورد و ثابت کرد که رودکی مدفنش در کجا بود و چه کارهایی کرد و کتاب رودکی را نوشت. نخستین کسی است که درباره بیدل دهلوی کتابی نوشت که بزرگترین محققان روس بی‌آنکه عینی را دعوت کنند کتاب را خواندند و برایش عنوان دکتری دادند. نخستین رساله پژوهشی درباره بیدل و سبک هندی بود. استاد صدرالدین عینی اولین کسی است که برای فارسی زبانان آسیای مرکزی لغت نوشت. خلاصه من می‌توانم درباره استاد صدرالدین عینی ساعت‌ها صحبت کنم می‌ترسم که وقت عزیز شما عزیزان را بگیرم فقط می‌خواهم بگویم که مجدداًَ از استاد بزرگوار دکتر مهدی محقق بسیار سپاسگزارم که در اینجا بزرگداشت صدرالدین عینی، این چهره بزرگ ملی خودتان و تاجیکستان که تاجیکان من هیچ‌گاه جدا نمی‌کنم و همه یکی هستیم در اینجا برگزار می‌شود. واقعاً اگر ما بعد از حمله عرب نمردیم و عرب نشدیم از برکت فرهنگ تا اسلامی ما بود و اگر بعد از این جدایی‌ها در آن سوی مرزها با همه سرکوبی‌ها زبان فارسی زنده ماند، از برکت فرهنگ اسلامی ما بود. این فرهنگ اسلامی که در بخارا و سمرقند که علما دستور دادند از عربی ترجمه شوند یا خیر امروز در بخارا و سمرقند و در تاجیکستان نیت نماز را به فارسی می‌خوانند و نماز جنازه را کاملاً به زبان فارسی می‌خوانند. حتی برادران ترک ما به فارسی می‌خوانند. استاد صدرالدین عینی به حدی شخصیت بزرگی بود که به غیر از زبان مادریشان فارسی، زبان عربی و ترکی را می‌دانست و به این زبان‌ها می‌نوشت و از پایه‌گذاران ادبیات ازبک هم بود و واقعا این فرهنگ ایرانی که وجودش وجود انسانی و بشر دوستانه دارد، ما را حفظ کرد. امروز من خیلی احساساتی هستم از یک سو به‌خاطر بزرگداشتی که امروز اینجا برگزار بود و ما باید دردهایمان را به یکدیگر بگوییم و یکدیگر را بهتر بشناسیم.
ما نباید در اظهار دوستی بترسیم. پاینده و زنده‌باد ایران عزیز