نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵ در مراسم بزرگداشت بانوی فاضل و دانشور دکتر امیربانو کریمی که روز سهشنبه ۲۶ مردادماه ۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، دکتر مریم حسینی، عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا(ع) به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: به نام خدا درآمدم چو […]
در مراسم بزرگداشت بانوی فاضل و دانشور دکتر امیربانو کریمی که روز سهشنبه ۲۶ مردادماه ۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، دکتر مریم حسینی، عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا(ع) به ایراد سخنرانی پرداخت.
متن سخنرانی ایشان بدین شرح است:
به نام خدا درآمدم چو به مجلس، سپند جای نمود ستاره سوختگان قدردان یکدگرند
صائب
درود و سلام بر تمامی حاضران جلسه به ویژه خانم دکتر استاد امیربانو کریمی و خانواده گرامی ایشان! سخنم را با یادداشت استاد حبیب یغمایی شاعر و پژوهشگر برجسته معاصر و سردبیر مجله یغما در معرفی استاد امیربانو کریمی آغاز می کنم که در ذیل مقاله عالمانه ایشان با عنوان نقدی بر نقد و تحلیل جوامع الحکایات عوفی که در مجله یغما انتشار یافت چنین نگاشته بودند: «امیربانو فرزند استاد امیری فیروزکوهی و همسر دکتر مصفا استاد دانشگاه، در فضیلت و دانش خود استادی است عالی مقام و مخصوصا در میان زنان دانشمند امروز ایران کم مانند، ولی بی دعوی و بی سر و صدا. خوانندگان محترم را به مقاله دقیق و تحقیقی وی توجه می دهد.» بی شک همه استادان و دانشجویان و همکاران دانشگاهی، خانم دکتر امیربانو کریمی را به این صفات که حبیب یغمایی در سال ۱۳۵۴ نگاشته بود می شناسند. دانشمند کم دعوی که با دانشجویانش دوست بود و حضورش در دانشگاه برای همه مایه دلگرمی و نشاط. عشق مادرانه ای که همراه با عشق به ادبیات نثار همه ما کردند توصیف ناپذیر و بی پایان است. «آوردهاند که در ناحیت کشمیر متصیّدی خوش و مرغزاری نزه بود که از عکس ریاحین او پر زاغ چون دُم طاووس نمودی، و در پیش جمال او دُم طاووس بپر زاغ مانستی.
درفشان لاله در وی چون چراغی ولیک از دود او برجانش داغی شقایق بر یکی پای ایستاده چو برشاخ زمرّد جام باده شقائق یحملن النّدی فکأنّه دموع التّصابی فی خدود الخرائد»
کلیله و دمنه ص ۱۵۸
با نمونه هایی از این سطور بود که از مهرماه سال ۱۳۶۳ تا خردادماه سال بعد در کلاسهای کلیله و دمنه استاد بزرگوارم سرکار خانم دکتر کریمی شرکت کردم و هنوز حظّ خوش آن ساعات را در خاطر دارم. نخستین و البته تنها استاد زن دانشگاه تهران که توفیق حضور در کلاسهایش را می یافتم. دنیای دشوار تمثیلها و رمزهای کتاب را با دانش گسترده و خوی خوش و خلق مهربان استاد لطیف می یافتیم و حظی مضاعف از بودن در کلاسی داشتیم که استادش بانویی گرانمایه بود که در خاندانی اهل شعر و شاعری برامده بود و حس خوبی را که از درک ادبیات داشتند به شاگردانشان منتقل می کردند. خوش داشتم با آوردن جملاتی از آن کتابِ عزیز حال و هوای آن روزها را در خاطر دوستان تازه کنم. امروز این افتخار را یافته ام که در مجلسی شرکت کنم که در نکوداشت ایشان بعنوان یکی از برجسته ترین استادان و پژوهشگران رشته زبان و ادبیات فارسی برقرار است. حضور من در این محفل و در این جایگاه به نمایندگی از گروه بزرگی از دانشجویان ادبیات دانشگاه ها بخصوص دانشگاه تهران است. دانشگاهی که خانم دکتر کریمی بیشتر سالیان عمر گرانمایه خود را در آنجا صرف تعلیم و تربیت فرزندان این سرزمین کردند. دانشگاهی که در آنجا استاد به آموزش ادبیات کلاسیک ایران پرداختند. جز کتاب مستطاب کلیله و دمنه اشعار صائب را هم با استاد خواندیم. کلاس های درس صائب یکی از جذاب ترین کلاس های ما در دوره کارشناسی ادبیات دانشگاه تهران بود.جزوه های تدریس استاد سالها بعد به صورت کتاب دویست و یک غزل صائب منتشر شد. دوستداری صائب و شعرش را استاد از خانه پدری با خود آورده بودند. استاد امیری فیروزکوهی شیفته صائب بود و اشعار بسیاری در اقتدای به این شاعر سروده بود و از مدافعان وی به حساب می آمد. گزیده غزلیات صائب تبریزی نیز همچون گزیده حدیقه از جمله بهترین گلچین ها و شرح ابیات و اشعار است. بنده این افتخار را داشتم که از مشاوره استاد در نگارش رساله دکتریم بهره مند شوم. شاید بیشترین بهره را در جلسه دفاع بردم. خاطره آن روز برای تمام کسانی که در آن جلسه بودند باقی مانده است. خانم دکتر از سطر نخست کتاب تا پایان آن را که تصحیح حدیقه الحقیقه سنایی بود مطالعه کرده بودند و دقایق و ظرافت هایی را یادآور شدند که بیش از دوساعت آن جلسه را به خود اختصاص داد. تسلط ایشان بر زبان سنایی و آشنایی شان با تلمیحات و اشارات وی کم نظیر بود. و تمامی حاضران در جلسه را مبهوت کرده بود. البته من یکی از صدها دانشجویان استاد بودم که از محضر پرفیض ایشان بهره می بردم. رساله های صدها دانشجو در دانشگاههای ایران مزین به نام ایشان است. گزیده بانو کریمی از حدیقه بی شک بهترین گزیده اشعاری است که از این اثر سنایی فراهم شده است. این را به این اعتبار ادعا می کنم که حدود بیست سال است که این اثر را تدریس کرده ام و درمیان گلچین های کتاب سنایی کتابی از این بهتر نیافته ام. این کتاب که در سه بخش منتخب بابها و پند و حکمت و حکایتها تدوین یافته مجموعه بهترین ابیات کتاب به همراه برجسته ترین حکایات آن است. یکی از اشتغالات بانو کریمی تصحیح متون کهن و انتشار این آثار در هیئتی درخور آن است. ازجمله آثاری که خانم دکتر کریمی به نشر آن اهتمام ورزیدند تصحیح انتقادی جوامع الحکایات و لوامع الروایات از سدیدالدین محمد عوفی است که تصحیح قسم سوم آن موضوع رساله دکتری خانم دکتر بود و بعدها ایشان به همراهی همسر بزرگوارشان استاد دکتر مظاهر مصفا بخشهای دیگری از ان کتاب را منتشر کردند. مقدمه مبسوطی که ایشان بر جزء اول از قسم سوم کتاب نگاشتند نمونه یکی از دقیق ترین مقدمه های کتاب های مصحح ادبیات فارسی است. این مقدمه که بالغ بر صد بیست صفحه است در سال ۱۳۵۲ همراه با تصحیح این قسم از کتاب جوامع الحکایات منتشر شد. این مقدمه حاوی مطالعه ای تاریخی در مورد زندگی و احوال و آثار سدیدالدین محمدعوفی است. این اثر پژوهشی شایسته و درخور و نمونه مطالعه ای آکادمیک بر آثار کلاسیک ادب فارسی است. جستجوی منابع کتاب جوامع الحکایات و همچنین مقایسه تطبیقی این اثر با اثر قاضی تنوخی و دهستانی در کتاب فرج بعدالشده و مقایسه تطبیقی حکایات جوامع الحکایات با دیگر آثار منثور ادبیات کلاسیک از جمله تلاشهای مصحح و منتقد در نگارش مقدمه این کتاب است. شیفتگی بانو کریمی به صائب و سبک هندی موجب آمد که به تصحیح دیوان فیاض لاهیجی از عارفان و متکلمین و شاعران شیعی مذهب عهد صفوی روی آوردند که شعرش قرنها در خمول و گمنامی بسر برده بود. سبک غزلسرایی فیاض همان پیروی از سبک هندی بوده و اقتباس های شعری وی از صائب و دوستی و مراوده فیاض با وی تأییدی بر این ادعاست. تسلط بانو بر شعر فارسی موجب آمده که ایشان در مقدمه این اثر به غث و ثمین شعر فیاض پرداخته و شیوه شاعری وی را نقد کرده است. فیاض در قصیده هایش به ستایش ائمه اطهار و بزرگان دین پرداخته است. بی شک تصحیح انتقادی و انتشار این دیوان جز خدمت به زبان و ادب فارسی کوششی برای اعتلای عظمت فرهنگ عرفانی اسلام هم هست. خانم دکتر کریمی در سراسر سالهای تدریس استادو پژوهشگری نمونه بودند و آثار فراوان ایشان که شامل کتابها و مقالات است نشانگر اهتمام ایشان به اعتلای ادبیات فارسی است. سردبیری نشریه علمی پژوهشی ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی نیز از دیگر تلاشهای این بانو است. اما بر سری همه این فضایل باید در اینجا از خانواده فرهیخته ایشان یاد کنم و عشقی که در میان همه اعضای آن ساری و جاری است و مایه های این پیوند و زنجیر و گرد هم آمدن و با هم بودن شان در همه اوقات در شادترین و بسامان ترین زمانها تا سخت ترین روزهای زندگی، بی تردید در دل گستردهو وسیع مادر این خانواده مستور است. عشقی که بی هیچ تردیدی صاف و خالص و بی آلایش است و من لیاقت آن را داشتم که در بخش کوچکی از این عشق سهیم باشم. از یاد نمی برم محبت و دوستی بی شائبه ایشان را و اینجا با خاطره ای کوتاه از رؤیایی مهربانانه و شهودی اشکار سخنم را به پایان می برم. سال گذشته سی ام خردادماه مادرم را از دست دادم. مراسم بزرگداشت ایشان دو روز بعد برگزار شد و من همان شب پیغامی تلفنی از خانم دکتر کریمی داشتم. روز بعد از آن با ایشان تماس گرفتم و گمان بردم که ایشان از واقعه من باخبر هستند اما با کمال تعجب دریافتم که ایشان خبری ندارند و می خواستند جریان رؤیای دوشینه خود را برای من تعریف کنند. ایشان بسیار شادمان بودند و به من گفتند ببین من خیلی خواب نمی بینم و معمولا اگر خوابی ببینم زود فراموش می کنم ولی دیشب خوابی درباره شما دیدم که دریغم آمد از آن یاد نکنم. و برای من از رؤیایشان گفتند که در آن من در حضورایشان با عده ای دیگر در باغهایی سرسبز و پاک شادمانانه سیر می کردیم. وقتی پیشامد واقعه درگذشت مادرم را به ایشان خبر دادم بسیار شگفت زده شدند و من شرمگینانه می گویم اینگونه تعبیر کردم که مادرم هنگام رفتن من را به مادری مهربان سپرد و ایشان را که سراپا مهر و عطوفت هستند برایم برگزید تا در این دنیای دون تنها نباشم. در پایان از طرف تمامی شاگردان استاد، همکاران و دوستان شان می گویم: خانم دکتر کریمی بخاطر همه نثارهایی که در این سال ها نصیب ما دانشجویانتان و ایران فرهنگی کردید از شما سپاسگزاریم.
گزارش تصویری
این مطلب بدون برچسب می باشد.