نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۵ در مراسم رونمایی از فیلم مستند «زمینی آسمانی» که روز چهارشنبه ۵ خردادماه۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، استاد ثبوتی به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: من یک معلمم؛ دروس ابتدایی، متوسطه و دانشگاه را تدریس کردهام. کار دیگری از دستم […]
تاریخ ایجاد :
در مراسم رونمایی از فیلم مستند «زمینی آسمانی» که روز چهارشنبه ۵ خردادماه۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، استاد ثبوتی به ایراد سخنرانی پرداخت.
متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: من یک معلمم؛ دروس ابتدایی، متوسطه و دانشگاه را تدریس کردهام. کار دیگری از دستم بر نمیآمد. تنها امتیازی که دارم، این است که این کار را تداوم دادم.
اگر این کاری را که بنده انجام دادم بزرگ ببینید، تنها خصوصیتش، تداوم کار من است، والسلام. این را بهجد عرض کردم. من هیچوقت شقالقمر نکردم و هیچوقت هم فکر نکردم که لازم است شقالقمر کنم تا آدمی نابغه باشم. نقش نابغهها را هم در شکل دادن اجتماعات، خیلی بزرگ نمیبینم. این آدمهای متوسط و معمولی هستند که جامعه و جامعهها را میسازند. وقتی بستر را آماده کردند، خود به خود، نوابغ و انسانهای برجسته و شاخص در آن بهوجود میآیند. توصیهام همیشه همین بوده است و به هر کسی که دسترسی داشتم که اکثرشان دانشجو بودند نیز همین توصیه را نمودهام و آن این است که به خودتان اطمینان داشته باشید و این شما هستید که کار را انجام میدهید و این شما هستید که شایسته تقدیر و قدردانی هستید. معمولاً، دولتها از جمله دولت ما تا آنجا که مقدور است، کارشان را انجام میدهند. ولی آیا ما از خودمان میپرسیم ما هم به قدر کافی آنچه را که مقدور بوده، انجام دادهایم یا ندادیم؟ یک نکته که من را همیشه آزار میدهد، این است که بیش از آن چه لازم است، از همه چیزمان انتقاد میکنیم. در صورتی که این طور نیستیم. کارهای خوب هم انجام میدهیم، اما هیچ وقت خوبیهایمان را نمیبینیم. کارهای خودمان را نمیبینیم. انگشت میکنیم و آن نقاط ضعفمان رو برجستهتر میکنیم و به جامعه نشان میدهیم و این جامعه را کسل میکند. وقتی عیب را میشنود هر کسی از جمله کل جامعه را کسل میکند. اگر در بسیاری از موارد میبینیم در این جامعه نشاط نداریم، برای این است که بیش از اندازه، کلمه متأسفم را به کار میبریم. بیش از اندازه کلمه شوربختانه، که خارجیها الان یاد گرفتهاند، یا بدبختانه را به کار میبریم. وقتی این کلمات را به کار میبریم، قیافه انسان خود به خود در هم میرد. من به دانشجویان توصیه میکنم و به هر کسی که میرسم نیز میگویم اولاً؛ سعی کنیم بدون ذکر کلمه متأسفانه، ببینیم میتوانیم حرف بزنیم یا نه؟ در خیلی از موارد، مشکل میشود. آنقدر عادت کردهایم این کلمه را به کار ببریم که بدون به کار بردن این کلمه، انسانها از گفتن حرفشان عاجز میمانند. اگر هم لازم است که حتماً بگوییم متأسفانه فلان کار خیلی بد شد، بگوییم خوشبختانه فلان کار بد شد، حداقل یک طنزی در آن باشد. دیگر این که به خودمان اطمینان کنیم. ما عادت داریم، مرغ همسایه را غاز ببینیم. این ضربالمثل مال خودمان است. تکرار میکنیم ولی عبرت نمیگیریم که ما هم در این دنیا نقشی داریم و کاری انجام میدهیم و این کار انجام گرفته را بگوییم. یادمان بماند که فقط دنبال عیبهایمان نگردیم. در خیلی از جوامع مدنی چنین خصوصیاتی وجود ندارد. در عربها – همسایههای عربمان- چنین چیزی، به این شدت وجود ندارد. در هند به رغم آن همه فقرش، چنین خصوصیتی وجود ندارد که همیشه تکرار کنند متأسفانه، بدبختانه. در کشوری مانند امریکا گویا همه چیزش خوب است و اصلاً ستاره پرور است. هر چیز کوچکی حتی جانیاش را هم، بالاخره به یک صورتی تمجید میکند، در تاریخ میآورد و به نظر من یکی از رمزهای موفقیتشان همین است که دنیا را با چشم خوب میبینند، نه با چشم انتقادی و بد. اگر ما این عادت را از خودمان دور کنیم، یا عادت کنیم کارهای حتی کوچک همدیگر را کم نبینیم، یک گام بسیار بزرگ در جهت توسعه اجتماعی برداشتهایم.
این مطلب بدون برچسب می باشد.