متن سخنرانی دکتر بلخاری در همایش ملّی «ظرفیت‌های گردشگری و توسعه فردوس»‏

تاریخ ایجاد : یکشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۶ در همایش ملّی «ظرفیت‌های گردشگری و توسعه فردوس» که روز چهارشنبه ۲۳ اسفندماه ۱۳۹۶ در شهر ‏فردوس برگزار شد، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به ایراد سخنرانی پرداخت‎.‎ متن سخنرانی ایشان با عنوان «در تبارشناسی واژه‌های تون و طبس» بدین شرح است:‏ خداوند را […]

تاریخ ایجاد :

یکشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۶

gozaresh hamayesh ferdos sokhanrani dr bolkhari

در همایش ملّی «ظرفیت‌های گردشگری و توسعه فردوس» که روز چهارشنبه ۲۳ اسفندماه ۱۳۹۶ در شهر ‏فردوس برگزار شد، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به ایراد سخنرانی پرداخت‎.‎

متن سخنرانی ایشان با عنوان «در تبارشناسی واژه‌های تون و طبس» بدین شرح است:‏
خداوند را شاکر و سپاسگزارم از اینکه فرصتی نصیب اینجانب کرد که در جمع شما فردوسیان حاضر ‏شوم و ‏برای اولین بار یکی از شهرهای بسیار مهم و زیبای کویر ایران را زیارت کنم و همچنین سپاس ‏دارم از ‏عزیزان بزرگواری که باعث و بانی چنین همایش ارزشمندی شدند، به‌ویژه دوست و همکار ‏گرانقدرم جناب ‏دکتر محمدجعفر یاحقی و تمامی بزرگواران دیگری که در این شهر و همچنین در استان ‏خراسان رضوی ‏سبب برگزاری چنین همایشی شدند. ضروری است که سپاس خود را در ابتدا خدمت ‏این بزرگواران عرض ‏کنم. نخست پیام وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی را قرائت می‌کنم. قرار بود ‏خود ایشان تشریف بیاورند ‏اما امروز نشستِ کابینه داشتند و از من خواستند خدمتتان باشم. من نیز ‏به‌عنوان مسئول انجمن آثار و مفاخر ‏فرهنگی کشور، یکی از وظایفم این است که در خطۀ شکوهمند و ‏فرزانه ایران، بزرگان ایران را شناسایی کنم. ‏فلذا استقبال کردم و امروز در خدمت‌تان هستم. ابتدا پیام را ‏قرائت می‌کنم و بعد یکی دو نکتۀ علمی هست ‏که خدمت‌تان عرض می‌کنم.‏‎ ‎
پس از قرائت پیام وزیر محترم فرهنگ و ارشاد از آنجایی که در همایشی در شهرستان فردوس یا همان ‏تون ‏هستم ـ و به‌هرحال این همایش غیر از اینکه هدفش جذب گردشگر و در نهایت تقویت اقتصاد این ‏شهرستان ‏است ـ با حضور آقای دکتر یاحقی و دوستان بزرگوار دیگری که حضور دارند بی‌گمان وجه و ‏شأن علمی نیز ‏دارد لاجرم مقرر شد که مختصر نکته‌ای در باب فردوس یا تونِ تاریخی خدمت‌تان ارائه ‏کنم. البته ناگفته ‏نگذارم که من خیلی دیر در جریان این همایش قرار گرفتم. دو شب گذشته بود که زنگ ‏زدند و به من گفتند ‏که در اینجا حضور داشته باشم. به ناچار چندان فرصت تحقیق و تأمل نداشتم. لاکن ‏به نکته بسیار ظریف و ‏جذابی در نام‌گذاری شهر شما، شهر تاریخی تون، رسیدم.‏
نام فردوس برای این شهر مستحدثه و جدید است  و محتمل در باب تصور غلطی که از کلمۀ تون ‏وجود ‏داشته نقطۀ مقابلش را فردوس قرار دادند، ولی از زاویه‌ای که من عرض می‌کنم اتفاقاً این کلمه، ‏کلمۀ ‏بسیار مهم و درستی بوده است. جناب آقای دکتر یاحقی در کتاب فردوس و تون سعی کردند ‏مبنای ‏لغوی این کلمه را بررسی کنند و چون مسئلۀ اصلی برمی‌گردد به طبس، و اصطلاح تون و طبس ‏اصطلاح ‏بسیار شایعی بوده از تبارشناسی یا اتیمولوژی کلمه تون وارد حوزۀ طبس هم می‌شوند ـ که به نظر ‏من کار ‏بسیار درستی است و بنده هم عرض می‌کنم که از زاویۀ کلمۀ تپس یا طبس می‌شود شرحی از کلمۀ ‏تون ‏داشت و نمی‌دانم آیا می‌توان گلخن و حمام و … را به شکل دیگری نگریست؟ دکتر یاحقی در ‏کتابِ ‏خود اصطلاح طبس را می‌رساند به اصطلاحی که ما در «زبان یونان داریم تا به آ» و به احتمال قوی ‏این ‏تا ب آ با تابش یا تبش به معنای تابیدن هم‌سطح‌اند. لاکن من می‌خواهم در شرح کلمۀ طبس و ‏تون، ‏نگاهی به سوی شرق بیا‌ندازم. به نظر می‌رسد که این دیدگاه هم مهم است و هم قطعاً بعد از صحبتی ‏که ‏امروز با دکتر یاحقی خواهم داشت آن را بدل به یک مقاله مجزا خواهم کرد، چرا که ریشه‌یابی ‏کلمه‌های ‏تون و طبس نظرگاه جدیدی در تبارشناسی و اتیمولوژی است. منظورم از شرق، همین  شبه‌قاره هند ‏است. ‏
می‌دانید که در شبه‌قارۀ هند زبان سنتی و ملی سانسکریت را داریم و ارتباط وسیعی میان زبان سانسکریت ‏و ‏اوستایی وجود داشته و علاوه بر ارتباط زبانی، ارتباط فرهنگی عظیمی که میان ریگ‌ودا ـ مهم‌ترین ‏کتاب ‏دورۀ ودایی و قرآن هندوها ـ و هندونیزم با اوستای ما ایرانیان باستان وجود دارد. من در مقاله‌ای ‏مفصل و ‏مجزا موارد اشتراک ریگ‌ودا و اوستا را بررسی کرده‌ام. از لحاظ زبانی نیز نقطه اتصال و ارتباط ‏بسیار محکمی ‏داریم. از این رو معتقدم کلمۀ طبس را ـ در فرهنگ همسایۀ شرقی ـ بهتر می‌توان ‏ریشه‌شناسی و تبارشناسی ‏کرد. از جمله موارد اشتراک زبانی ما این است که برخی از کلمات در زبان ‏سانسکریت و اوستایی، (نه زبان ‏پهلوی) زبان دین‌دبیره اوستایی و بعد یک مقدار هم پهلوی ـ بده بستانی ‏جدی دارند. جالب توجه است شما ‏بزرگواران بدانید آنچه را که در زبان سانسکریت سین تلفظ می‌شود ‏در زبان اوستایی هـ تلفظ می‌شود، به ‏همین دلیل، شما به سِند می‌گویید هند. این سرزمین، موسوم به ‏سرزمین سند است و آن رود، رود سند است. ‏ولی بنا به این تلفظ بدل می‌شود به هند. اسوَر می‌شود ‏اَهوَر. ارتباطی که بین عبری و عربی وجود دارد. در ‏آنجا سین و شین جابجا می ‌شود. کلمه موسی ‏می‌شود موشه. در عبری دارالسلام عربی می‌شود اورشالام یا ‏اورشلیم، یا همین کلمه شنبۀ فارسی را در ‏نظر آورید. این کلمه اصالتاً عبری است؛ یعنی سَبت عربی شَبت ‏عبری شده و وقتی وارد زبان فارسی ‏شده، بدل شد به شنبه. عین این سین و شینی که در عبری و عربی ‏جابجا می‌شود در سانسکریت و ‏اوستایی نیز جابجا می‌گردد. سین آن زبان بدل می‌شود به هـ.. مثلاً شراب ‏روحانی سومه در فرهنگ ‏اوستایی می‌شود هومه یا هئومه، یا مثلاً آنها می‌گویند سُونَرَه ما می‌گوییم هُوَنَرَه. ‏ریشۀ هنر همین، هونر ‏اوستایی است که در دو آیه از گاتاها یا گات‌ها به کار رفته است. بنابراین ارتباط ‏عمیقی بین زبان ‏سانسکریت و اوستایی وجود دارد. در این‌جا این را مبنای ورود علمی‌ام به تبارشناسی کلمۀ ‏طبس و تون ‏قرار می دهم. من به جد معتقدم کلمه تپس یا طبس اصطلاحی است که از این طرف وارد شده. ‏چون ‏دقیقاً به معنای حرارت است و داغی، منتها نه به معنای منفی‌اش. این مسئله، فوق‌العاده جالب و ‏مهم ‏است. ببینید در فرهنگ سانسکریت فارسی ـ که خدا رحمت کند دکتر جلالی نائینی و آقای ‏دکتر ‏تاراچندار هندی را ـ این بحث را مورد مداقه و تحقیق قرار دادند. در آن‌جا کلمه‌ای داریم به اسم تَ ‏پَ ‏س و این از لحاظ تلفظ به طبس فوق‌العاده نزدیک است. ‏
اما من نمی‌خواهم براساس اشتراک صورت لفظ، اشتراک معنا را نتیجه بگیرم، بلکه برعکس، می‌خواهم ‏از ‏اشتراک معنا به هماهنگی دو واژۀ تپس سانسکریت با طبس اوستایی، به این نتیجه برسم که یقیناً کلمه ‏طبس ‏بعد از دوران اسلامی وارد ایران نشده و این برمی‌گردد به دوره‌های خیلی قبل‌تر از ظهور اسلام و ‏این کلمه ‏را ما در این فرهنگ خود داشتیم. حالا می‌رسیم به اینکه در فرهنگ هندی تپس چیست و به چه ‏معناست؟ ‏این را بگویم و آرام آرام بحثم را جمع کنم. چون بحث جدیدی است و اینجا باید به عنوان ‏نظری جدید در ‏تبارشناسی کلمه طبس و تون مطرح شود.‏
ما در هند مکتبی داریم به اسم یوگا. به عبارتی در هند چند دارشانا داریم یا فلسفه، فلسفه نه به معنای ‏یونانی ‏کلمه و نه به معنای ‏Philoshopy‏ بلکه دقیقاً به معنای رویکردی نظری به واقعیت در اندیشه‌ ‏هندیان که شش ‏تا است: یوگا، سامکهیا، ویشیشیکا، نیایا، ودانته و پوروامیمانسا که یکی از آن‌ها یوگا ‏است. یوگا مکتبی است ‏که به واسطۀ آن انسان با ذوب‌کردن رذایل، با استفاده از حرارت درون، رذایل ‏انسانی را در خود می‌خشکاند ‏و می‌زداید.‏
از طرفی تپس در فرهنگ یوگا مفهوم بسیار مقدسی است و در تمامی فرهنگ هندی به معنای قدرت ‏حرارت ‏و آتشی است که عامل زدودن گناه از انسان می‌شود و این چقدر از لحاظ لغوی با کلمۀ طبس ـ ‏در قلمرو ‏معنا ـ ارتباط دارد، چون می‌گویند طبس مثلاً گرما، حرارت و چشمۀ آب گرم است. این را در ‏تپس بهتر ‏می‌توان یافت. می‌دانید چرا؟ چون در فرهنگ ایران‌ باستان و فرهنگ هندی آتش جزو مطهِرات ‏است. آتش ‏جزو مواردی بوده که ممیز خیر از شر است. شما داستان سیاوش را ببینید، نقش آتش ‏چیست؟ از برای ‏زدودن اتهام سنگین ارتباط با نامادری / سودابه آتش رهنمون می‌شود. لذا مقرر می‌شود ‏سیاوش از آتش ‏بگذرد و اگر از این گذشتن سالم ماند آتش بر بی‌گناهی او گواهی می‌دهد. نمونۀ کامل و ‏مطلق این در کتاب ‏راما داستان سیتا است، عین این اتهام به همسر سیتا که توسط بدکاران ربوده شده و ‏مورد تعرض واقع نشده ‏مذکور است. لذا اتهام سنگین بر سیتا زده می‌شود. راما یکی از آواتارهای ویشنو ‏است. ویشنو یکی از خدایان ‏سه‌گانه و تری مورتی هندی است. و این مطلب آن قدر ‌پیچده می‌شود که ‏هیچ کاری نمی‌شود کرد. جهان ‏ماورا باید به کمک ورا بیاید و به نحوی مشکل را حل کند. دقیقاً داستان ‏سیاوش آنجا تکرار می‌شود. مقرر ‏می‌شود سیتا از آتش رد شود و اگر آتش او را مصون داشت او بی‌گناه ‏است و از اینجا نقبی  بزنید به «یا نار ‏کُونی برداً و سلاما علی ابراهیم» در تمدن اسلامی، و در فقه ما نیز ‏آتش جزو مطهرات است. وقتی از این ‏زاویه نگاه می‌کنید طبس معنای دیگری پیدا می‌کند. من مخصوصاً ‏بر این نکته تأکید می‌کنم. من طبس را بنا به ‏معنای زیبایی که همان حرارت و همان آتش است و در ‏جهت زدودن گناه، آن را مترادف این فرهنگ ‏می‌دانم. بعد از کلمه طبس در باب کلمه تون گشتم. در زبان ‏سانسکریت چنین چیزی وجود ندارد، یعنی نه ‏توُن هست نه تون. این تحقیق من در اندک  زمان بوده اما ‏وقتی به تهران برگشتم یقیناً دوباره روی این مطلب ‏کار خواهم کرد. در این مجال اندک بسیاری از ‏فرهنگنامه‌های سانسکریت را در اینترنت ـ ظرف یکی دو روز ‏گذشته ـ دیدم. اگر لازم شود سفری به ‏دهلی نیز خواهم رفت تا این موضوع را بررسی کنم. چون ‏ریشه‌شناسی کلمۀ طبس برایم بسیار جدی ‏است و ارتباطش با تون را باید حتماً پی گرفت، چون به اندازه ‏طبس، تون عظمت دارد. ما در قلمرو ‏فرهنگ مثلاً فاضل تونی، نثاری تونی، و بزرگان دیگر را داریم. بنده به ‏عنوان خدمتگزار انجمن آثار و ‏مفاخر فرهنگی کشور عرض می‌کنم یکی از کارهای اصلی ما در آن انجمن ‏بررسی میراث مفاخر است و ‏تون در نزد ما جایگاه کاملاً ویژه‌ای دارد.‏
به هرحال باید بررسی کنیم ریشۀ کلمۀ تون چیست و در این فرصت کوتاه دو روزه و حجم مشکلات ‏و ‏فشردگی کلاس‌های دانشگاه و با آنکه فرصت بسیار کم بود اما به کلمه تَن رسیدم. تَن هست و دقیقاً ‏هم ‏همین معنای حرارت را دارد عیناً به همان معنای طپس. آیا این کلمه به مرور زمان دگرگونی پیدا ‏کرده؟ ‏این را نمی‌دانم. ولی واقعیت قضیه این است که به نظر من تبارشناسی کلمه تون و طبس را بر بنیاد ‏نکته ‏مختصر و مهمی که عرض کردم، بهتر می‌شود شناسایی کرد. به هر حال، در قلمرو علم تبارشناسی ‏واژه‌ها، ‏چون واژه مدخل معناست، تبارشناسی بحث بسیار مهمی است . افلاطون رساله‌ای دارد به نام ‏کراتولوس. ‏این اولین رسالۀ مدون در علم واژه‌شناسی است. در آن کتاب، افلاطون نکات دقیقی را مورد ‏بحث قرار ‏می‌دهد. امروز در قلمرو علم ضرورت دارد که ما از این تبارشناسی‌ها و ریشه‌شناسی‌ها برخوردار ‏باشیم.‏
به هر حال، من مجدداً خدمت همه شما بزرگواران عرض درود دارم و از اینکه در شهرستان شما حاضر ‏شدم ‏و خداوند این فرصت را به من داد تا به بهانه قرائت پیام وزیر محترم ارشاد چند دقیقه‌ای خدمتتان ‏باشم ‏شاکرم و آن‌قدر در همین چند ساعتی که در شهر شما بودم برایم جذاب بود که حتماً باید دیدار ‏مجدد و ‏مفصلی  از شهر تاریخی و با عظمت شما انشاءالله داشته باشم.‏