نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۶ مراسم بزرگداشت مرحوم استاد بدرالدین کتابی با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه ۱۳۹۶ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید. در این مراسم که با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی همچون دکتر محمد موقتیان، حجتالاسلام و المسلمین سید محمود […]
مراسم بزرگداشت مرحوم استاد بدرالدین کتابی با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز چهارشنبه ۲۶ مهرماه ۱۳۹۶ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید.
در این مراسم که با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی همچون دکتر محمد موقتیان، حجتالاسلام و المسلمین سید محمود دعایی و خانم نوشآفرین انصاری برگزار شد، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن؛ دکتر مهدی محقق، رئیس هیأت مدیره انجمن؛ دکتر مهدی گلشنی، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف و دکتر رضا شعبانی، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات به ایراد سخنرانی پرداختند. متن سخنرانی دکتر بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بدین شرح است: سخن اول من بزرگداشت یاد و نام حضرت استاد بدرالدین کتابی، معلم و استاد بزرگوار این سرزمین است و سخن دوم عرض خیر مقدم صادقانه و خالصانه خدمت تمامی شما بزرگواران که به احترام علم و معلم تقبل زحمت فرمودید و در مجلس بزرگداشت معلم گرانقدر این کشور شرکت فرمودید، و به ویژه سپاس از استادان بزرگواری که خود به نحوی از شاگردان آن مرحوم محسوب میشوند، جناب استاد گلشنی، استاد شعبانی و استاد محقق که برای ایراد سخنرانی قبول زحمت نمودند. همچنین از دوستان بسیار ارجمندم در انجمن سپاسگزارم و هر جلسه خود را موظف و مأمور میدانم که این عرض سپاس قلبیام را داشته باشم. سن و سال من به هیچ وجه اجازه نمیداد که جزء شاگردان ایشان باشم. هنگامی که ایشان رخ در نقاب خاک فرو بردند بنده جوان ۲۴ ساله و معلم بودم. بعد از سربازی کارم را با معلمی شروع کردم و افتخارم این است که همچنان معلم هستم. لذا به دلیل سن و سالم از این بزرگوار خاطرهای ندارم اما خاطرهای را از مرحوم خوانساری که خود از شاگردان مرحوم کتابی بوده است ذکر میکنم. مرحوم دکتر محمد خوانساری، ادیب و اندیشمند فرزانه در مقدمهای که بر کتاب مجموعه مقالات استاد بدرالدین کتابی (منتشرشده در سال ۱۳۶۸ شمسی) نگاشته ـ و مرحوم کتابی را دانشمندی گرانمایه و استادی وارسته و بافضیلت دانسته ـ آورده است: «استاد بدرالدین کتابی، این عبارت فرانسیس بیکن را (غالباً) تکرار میکرد و بر روی آن تکیه میفرمود که: عالِم حقیقی نباید مانند مورچه، تنها به گردآوردن دانه و انباشتن آن در لانه بسنده کند، و، نیز نباید مانند عنکبوت فقط از خود تار بتند ـ که البته نتیجۀ آن جز «اوهنالبیوت» نخواهد بود [نیز عالِم نباید به جهان خارج بیتوجه باشد و تنها به خیالپردازی و از خودبافتن بپردازد] بلکه باید بسان زنبور عسل باشد که گلها و گیاهان پاک و معطر را برمیگزیند و بر آنها مینشیند و عصاره آنها را میگیرد و در لابراتور وجودِ خود به عسل تبدیل میکند؛ عسلی که «مختلفاً الوانه» است، عسلی که «فیه شفاءللناس» است .» آنچه را مرحوم خوانساری ـ به نقل از مرحوم کتابی ـ بیان میکند فرانسیس بیکن ـ از بنیانگذاران علم نو ـ در آغازِ کتاب خود با عنوان ارغنون نو چنین برشمرده است. بیکن با بیان بتهای چهارگانه، موانع ادراک درست آدمی در درک طبیعت را ذکر میکند و آنها را بت قبیله، بت غار، بت بازار و بت تماشاخانه میخواند. بتهایی که [محصول] سفسطه یا خطاهای استدلال نیستند، بل تمایلات ناشایست ذهن انسانند: ـ اولی حاکی از نقصان طبیعی ذهن است و محصول نامبارک آن تعمیمهای بیمورد. ـ دومی، بت غار، که محصول تعلیم و تربیت نادرست است و ما را همچون مسجونین و محبوسین غار افلاطون در حصار خود زندانی میسازد. ـ سوم، بت بازار، که حاصل سلطنت بیچون و چرای الفاظ بر ذهن و روح ما است؛ آن هم الفاظ عامیانهای که ما را از ورود به معنا در ساحت علوم بازمیدارد. ـ و نهایت بت تماشاخانه که ناشی از جاذبۀ نظریات فلسفی است و ما را وابسته و دلبسته به نظریاتی فلسفی میسازد که خود نیازمند نقد و تحلیل و ارزیابیاند . بیکن پس از بیان بتهای چهارگانه، مثَل معروف خود در تبیین آنانی که به انحای مختلف اسیر دریافتهای خویشند را ذکرمیکند. همان مَثلی که مرحوم کتابی و خوانساری شیفته آن بودند و نوع روایت مرحوم خوانساری نیز این معنا را کاملاً نشان میدهد. این روایت بیانگر آن است که هر دوی این بزرگوار متأثر از معنای بیکن سعی نمودهاند در حیات علمیِ خود چون زنبور عسل عمل کنند و با بهرهبری از اندیشههای مختلف، نتایجی شیرین و قابل درک و فهم برای دیگران حاصل و تولید نمایند. الحق، زندگی مرحوم کتابی و مرحوم خوانساری تصویر حقیقی تمثیل بیکن است: «بیکن مقایسهای را که پلوتارک ابداع نموده و مونتنی هم از آن یاد میکند از سر میگیرد و به عقیده او شکست پیشینیانش کاملاً قابل توجیه است. بعضیها سعی کردهاند در فلسفه آنچه را که عنکبوت با تنیدن تار خود انجام میدهد، انجام دهند. این حشره از خودش تار میتند و آن را بر وفق سلیقه و ذوق خود میآراید. فلاسفه استدلالی نیز به همان نحو رفتار میکنند و از کلّۀ خود تعریفها و اصول موضوعهای را بیرون میکشند و بعد ادعا میکنند که بدون توسل به تجربه ثابت خواهند کرد که اشیاء نمیتوانستند غیر از آنچه هستند باشند، که این البته اقدامی بیاحتیاطانه و عاری از نتایج درست است. برخی دیگر شبیه به مورچگان هستند. اینها دانههایی را گرد آورده و آنها را در انبارهای خود انبار میکنند اما نمیتوانند با کمک آنها چیزی که اثر و کار خودشان باشد بسازند. همینطور فلاسفۀ تجربی مطالبی را گرد میآورند و از آنها سیاهههای مطولی ترتیب میدهند و میپندارند، با این ترتیب، کار مهمی انجام دادهاند و این اشتباه نیز شبیه همان اشتباه استدلالیون است؛ هرچند که در جهت عکس آن است. کسی که میخواهد در فلسفه و علوم کامیاب شود بایستی بسان زنبوران عمل نماید. زنبوران نیز مانند مورچگان مواد اولیه خود را از اینجا و آنجا گرد میآورند و شیرۀ این گل و آن گل را میمکند. اما این مواد را به حالت خام باقی نمیگذارند بلکه آنها را به هم ترکیب کرده و بدینسان عسل گوارایی میسازند. فیلسوف حقیقی نیز به همین نحو باید رفتار کند و همه مطالبِ ممکنه را در معرض دقت و آزمایش گذارَد. ولی از این مرحله باید برای ساختن علم و فلسفه عازم شود، به جای اینکه در گردآوری اطلاعات و معلوماتِ بیثمر درجا بزند .» عین کلام بیکن در این تمثیل چنین است: «آنان که در علوم کار کردهاند یا مردانِ آزمایشی بوده و یا پیروی از احکام منقول کردهاند. مردانِ آزمایشی به مور مانندند که گرد میآورند و به کار میبرند، ولی مردان استدلال به تارتن شبیهاند که از مواد وجود خویش تار میتنند. اما زنبور عسل راه وسطی میگیرد؛ یعنی مصالحِ خود را از گلها و باغها و چمنزارها گِرد میآورد، ولی با نیروی خودش آنها را تبدیل و هضم میکند. وظیفه واقعی فلسفه بیشباهت به این نیست، زیرا فلسفه نه منحصراً و اختصاصاً به نیروی ذهن اعتماد میکند ولی مواد خود را که از تاریخ طبیعت و آزمایشهای مکانیکی گرد میآورد به همان هیئت در حفرۀ حافظهاش ذخیره میکند بلکه آن را در فاهمۀ خود جا میدهد و تبدیل و هضم مینماید. بنابراین، از پیوستگی نزدیک و خالصانۀ این دو نیرو عقل و آزمایش (که هنوز تحقق پیدا نکرده) امید زیادی میتوان داشت .» از جمله آثار و نتایج مبارک و گرانقدر تأملات فلسفی، تحقق و ظهور خصلت جامعنگری در روح و اندیشه فیلسوف است. آن که جان و بطن فلسفه را دریافت و روحش با حقیقت تعقل و اندیشه اُنس و الفت یافت، نه تنها در نگره خود به عالم، ژرفبینی و عمقنگری را شیوه و طریقت خود میسازد بلکه هستی را نه به تجزیه و تفرق که به ترکیب و وحدت نظر میکند. در باب مرحوم کتابی، آنچه را به نقل از مرحوم خوانساری آوردم، شاهد مثال بسیار روشن و ظریفی است، نقل مرحوم بدرالدین از فرانسیس بیکن و اثبات آن به وسیله آیات قرآن، نه تنها تصویر روشنی از اعتقاد آن مرحوم به صحت چنین معنایی است که مهمتر تحقق آن در زندگی استاد نیز میباشد. گونهگونی تألیفات و مقالات او نشان از همین معنا دارد و مهمتر شرحی است که از خصال والای اخلاقی و علمی استاد، توسط شاگردان و دوستدارانش بیان شده است. عالِم حقیقی چون به عالَم مینگرد به مثابۀ «کتاب مبین» آن را قرائت میکند. خوانشِ عالم بنا به اصل تناظر که عالم را «انسان کبیر» و انسان را «عالم صغیر» میانگارد، خوانشِ انسان است و خوانشِ انسان خوانشِ پروردگار باعظمت او است. تعمق در آثار مرحوم کتابی بیان چنین سیر و طریقی است؛ سیری که از محسوس آغاز میشود و طریقی که در نهایت در بطن معقول آرام میگیرد. و آخرین نکته این که مرحوم کتابی یک معلم بود و معلمی مهمترین و عالیترین صفت فرزانگانی چون اوست. معلمان بارزترین مصداق فراز شریفه وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا (بقره۳۱) هستند. ظریفه مستتر در آیه مذکور این است که خداوند در مقام اثبات فضلیت بشر بر مَلک، نه تنها معلم انسان شد (بنابر این معلمی محاکات فعل پروردگار است) بلکه در مقام آموزندان، آدمی را بهرهمند از جامع جمیع علوم ساخت (کلها) و این خود کرامت خاصه حضرت رب العالمین بود. با معلمی نه تنها پروردگاری حق اظهار میشود بلکه کرامت عظیمش نیز. این معنا را از نخستین آیات سوره اقرا می توان درک کرد: اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ،الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ (اقرا۳-۵) آیاتی که حقیقت معنای «اکرم» را «علّم» میخواند. یعنی معلمان هم علیماند هم کریم علیماند به دانشی که صاحب آنند و کریماند به هبه و اعطاء این دانش به طالبان و عاشقان آگاهی. خداوند جل و جلا روح مرحوم کتابی را بعنوان معلمی راستین با روح عالمان و راسخین در علم محشور فرماید.
گزارش تصویری
این مطلب بدون برچسب می باشد.