نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ مراسم بزرگداشت مرحوم استاد علیاصغر شعرباف با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز چهارشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۳۹۶ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید. در این مراسم که با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی همچون استاد صدوقیسها و اساتید هنر معماری سنتی برگزار […]
مراسم بزرگداشت مرحوم استاد علیاصغر شعرباف با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز چهارشنبه ۱۶ اسفندماه ۱۳۹۶ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید.
در این مراسم که با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی همچون استاد صدوقیسها و اساتید هنر معماری سنتی برگزار شد، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن؛ مهندس حسین زمرشیدی، عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت دبیر شهیدرجایی؛ دکتر بهمن نامور مطلق، استاد دانشگاه شهید بهشتی؛ عباس کاظمپور، خادم برگزیده قرآن کریم و چهره ماندگار هنر معماری و مهندس محمدعلی بیابانی، طراح و مجری معماری سنتی به ایراد سخنرانی پرداختند. متن سخنرانی دکتر حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با عنوان «هندسه حیات معقول (در گرامیداشت مرحوم استاد علیاصغر شعرباف)» بدین شرح است: فارابی در احصاءالعلوم، طبقهبندی جدیدی از علوم ارائه نمود و شاید به همین دلیل او را معلم ثانی نامیدند، ارسطو نیز محتمل به دلیل تلاش وسیع و تخصصیاش در تبویب و طبقهبندی علوم، لقب معلم اول یافت. فارابی در این اثر، علوم را به پنج بخش زبان، منطق، علوم تعلیمی، علوم طبیعی و علوم مدنی تقسیم نمود و برای علوم تعالیم (ریاضیات) هفت بخش بزرگ شامل علم عدد (عملی و نظری)، علم هندسه (عملی و نظری)، علم مناظر، علم نجوم، علم موسیقی (علمی و عملی)، علم اثقال و علم حیل برشمرد. «علمالحیل» که همان «علم مکانیکوس» یونانی بود به تعبیر معلم ثانی، علمی است که امکان ظهور ایده را در ظرف و ساختار ممکن میسازد: «شناختن راه تدبیری که انسان با آن بتواند تمام مفاهیمی را که وجود آنها در ریاضیات با برهان ثابت شده است بر اجسام خارجی منطبق سازد و به ایجاد و وضع آنها در اجسام خارجی فعلیت بخشد.» این علم از دیدگاه او اقسامی دارد که عبارتند از: علم حیل عددی (همچون جبر و مقابله) و علم حیل هندسی. فارابی علم حیل هندسی را به پنج بخش تقسیم میکند: اول، علم معماری یا مهندسی ساختمان. دوم، علم تعیین مساحت اجسام. سوم، علم حیل ساختن آلات نجومی، آلات موسیقی و فراهم ساختن وسایل برای صنایع عملی. چهارم، علم حیل مناظریه. و پنجم، علم حیلی که در ساختن ظرفهای عجیب و تهیه ابزار برای صنایع بسیار مورد استفاده واقع میشود. بنابراین ــ چنانچه گفته شد ــ فارابی معماری را از جمله علوم حیلِ هندسی میداند و در پایان این بخش برای تمامی اقسام حیل هندسی چنین جملهای میآورد: «همینهاست که مبادی و مقدمات صناعت مدنی عملی است و در مورد اجسام و اشکال و اوضاع و ترتیب و اندازهگیری آنها بهکار میرود، مانند اموری که در صنایعی چون بنّایی و نجاری مورد استفاده قرار میگیرد.» لاجرم معماری در نخستین کتابِ اقسام علوم در تمدن اسلامی ایرانی، نه تنها یک علم به حساب آمد بلکه از طریق واسطهای چون هندسه از اجزای فلسفه نیز محسوب گردید. اخوانالصفا نیز که از مؤثرترین جریانهای حکمی در تمدن اسلامی و نگارندگان نخستین دانشنامه علوم در این تمدن با عنوان رسایل بودند، رساله جداگانهای در باب هندسه تألیف نمودند و نام آن را رساله در جومطریا یاGeometry نامیدند. آنها در رساله دوم از قسم ریاضی رسائل (الرساله الثانیه من القسم الریاضی الموسومه بجومطریا فی الهندسه و بیان ماهیتها) ضمن تقسیم هندسه به هندسه عقلی و حسی: «انالهندسه، یقال على نوعین، عقلیّه و حسّیه؛ فالحسّیّه هی معرفه المقادیر و ما یعرض فیها من المعانی، إذا أضیف بعضها إلى بعض»، غرض از وضع و جعل هندسه توسط حکمای راسخ را این میدانند که هندسه به دلیل ماهیتی که در میان جهان محسوسات و عالم معقولات دارد قادر است انسان را از محسوسات به معقولات برساند: «إذ کانت هی أحد أغراض الحکماء الراسخین فی العلوم الإلهیّه، المرتاضین بالریاضیات الفلسفیه، و ذلک أن غرضهم فی تقدیم الهندسه بعد علم العدد هو تخریج المتعلّمین من المحسوسات إلى المعقولات، و ترقیتهم لتلامیذهم و أولادهم من الامور الجسمانیه إلىالأمور الروحانیّه» و سپس متذکر میشوند کار هندسه انتزاع عقلیات از محسوسات است، یعنی هندسه میتواند از امور محسوس، قواعد عقلی و ذهنی اعتبار کند و دقیقاً از همینروست که در مقام واسط میان عقل و حس قرار دارد: «و اعلم بأن کثیرا من المهندسین و الناظرین فی العلوم یظنون أن لهذه الأبعاد الثلاثه، أعنی الطول و العرض و العمق، وجودا بذاتها و قوامها، و لایدرون أن ذلک الوجود إنما هو فی جوهر الجسم أو فی جوهر النفس، و هی لها کالهیولى و هی فیها کالصّوره إذا انتزعتها القوّه المفکّره من المحسوسات.» اینان نیز با بحثی دقیق و موشکافانه از هندسۀ عقلی و هندسه حسی سخن گفتند و نسبت آن را با حکمت الهی روشن ساختند. از دیدگاه اخوان، تأمل در هندسه حسی، عامل رسیدن به مهارت در تمامی صناعات عملی است و تأمل در هندسه عقلی، عامل رسیدن به مهارت در صناعات علمی است. نمونههای عملی اخوان برای اثبات نسبت میان هندسه عقلی و حسی، در «فصل فی خواصالاشکال هندسی» ارائه میشود. آنان خواص اشکالی چون مثلث، مربع، مستطیل و دیگر اشکال را شرح و بسط دادهاند؛ منجمله مربع «یو» که یکی از بنیادیترین مربعهای بهکار رفته در معماری است. تأکید آنان بر معماری زنبور عسل (ملهم از قرآن) و شرح ظرایف هندسی و شگفتیهای آن، تحریض معماران به تقلید از هندسه الهیِ طبیعت بود. این معنا بعدها در معماری، تناسب طلایی ایرانی را آفرید که از مستطیلی در داخل یک ششضلعی بهدست میآمد. همچنین «فتوتنامهها» به عنوان منشور نظری و معنوی صناعات، هنرها و معماری در تمدن اسلامی و یکی از مهمترین منابع تبیین نسبت میان نظر و عمل، مرهون نظام تعلیمی و تربیتی اخوانالصفا است. ابوالوفاء بوزجانی، بزرگ اندیشمند دیگری است که رویکردی کاملاً تخصصی به هندسه داشت و در آثاری چون المنازل فی مایحتاج العمال و الصناع الی الهندسه هندسه کاربردی را به عنوان دست مایه اصلی صنعتگران، بنّایان و معماران و حتی خوشنویسان مطرح نمود. نگارش کتاب المنازل در حدود بیست سال پیش از ساخته شدن مهندسیترین بنای عالم یعنی گنبد قابوس (به تعبیر مرحوم استاد کریم پیرنیا) و وجود برخی انگارهها در رجوع سازندگان بنای فوق به آثار کسانی چون بوزجانی، نقش و جایگاه ابوالوفاء را نشان میدهد. از آن پس معماری در تمدن اسلامی و بهویژه ایرانی، تداومی باشکوه و شگفتانگیز یافت و در مکاتبی چون مکاتب شام، حجاز، شمال آفریقا و ایران ساختاربندی شد. در این میان مکتب ایرانیِ معماری اسلامی با حضور چهار سبک رازی، خراسانی، آذربایجانی و تیموری (اصفهان تداوم سبک تیموری است) شاخصترین مکتب معماری در میان تمامی مکاتب جهان اسلام شد، به قسمی که ردپای آن از اقصای غرب یعنی مسجد حسن دوم در کازابلانکا (یا دارالبیضا) تا اقصای شرق یعنی مسجد پکن گسترش یافت. ایرانیان از همان نخست معماری را صرفاً بنا ندانسته و تعریف نکردند بلکه از دیدگاه آنان معماری فُرم تجسمی یک معنا یا مفهوم بود، معنا و مفهومی که در زیباترین شکل خود ظاهر میگردید. تألیف و مؤانست ساختار فرمی معماری با زیبایی از طریق نگاه خاص و ویژه ایرانیان به هندسه حاصل گردید. در این نگاه ویژه، هندسه دو نقش یافت: نقش ساختاری و نقش زیباییشناختی. هندسه هم عامل قوام و شکلگیری بنا بود هم عامل زیبایی آن و علاوه بر سبقه یونانی این بحث، آیاتی از قرآن نیز بر ظهور و گسترش این نقش در هنر و معماری دامن میزد. در این میان ظهور فتوتنامهها نظامی آفرید که معماری و بل تمامی صنوف در تمدن اسلامی را به اخلاق و معنویت پیوند زده و معمارانی متخلق و مبادی آداب معنوی آفرید. معمارانی که بنا به بخشی از متون فتوتنامه بنّایان، معماری را چون انجام مناسک معنوی مقدس میشمردند. مگر قرآن از نسبت معماران با معنا و معنویت چنین سخن نگفته بود: «إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاهَ وَآتَى الزَّکَاهَ وَلَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَى أُولَئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِینَ.» همچنین این بیان نورانیِ مرشد و پیر محمدآغا (از بزرگترین معماران مسلمان عثمانی) جایگاه معنویت و معماری در فرهنگ ما را نشان میدهد. آنگاه که از برای معماری از پیر خود اذن طلبید «ای جان پدر! این صنعت و کار سزاوار و شایستۀ تو مشاهده شد زیرا که بیشتر کارهای معماران ساختن جوامع شریف و مساجد لطیف و مدرسهها و پلها در تکیهها و قلعهها و دیوارها و جمله اقسام بناهای خیرات و صفات است بر مقتضای حدیث شریف «من بنا مسجداً و لو کمفحص قطاه بنی الله له بیتأ فی الجنه»؛ چون کسی مسجدی سازد اگرچه به قدر اسپرودی باشد خدای ـ سبحانه و تعالی ـ در عوض وی را خانهای در بهشت سازد و دیگر حدیث شریف «مهوز حورالعین کنس المساجد و عمارتها»؛ کابین حوریان بهشت ساختن و رفتن مساجد است… و دیگر حدیث شریف «من ختم له به لا اله الله و جبت له الجنه»، یعنی بهشت بر آنان که با کلمه شریف لاالهالله قرب یابند و این کلمه دم آخر ایشان به تمام رساند واجب گردد و دیگر حدیث شریف «من مات یشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله موقنا دخل الجنه»؛ هرکه فرمان یابد با تعیین به اینکه جز حضرت الله حقتعالی خدایی نبود و حضرت پیامبر محمد مصطفی ــ صلیالله تعالی علیه و آله و سلم ــ بهحقیقتْ فرستاده خداست، به بهشت رود. حال خود چه بزرگ نعمتی است چون کسی بر قدر قدرت خود با مداومت بر کلمه توحید و شهادت، به خاتمیت و عاقبت کار خود رسد! چه سرور دو جهان است که چون دنیا عمارت کنی به حقیقت آخرت خود هم عمارت کنی! باید که بیدرنگ این صنعت را بیاموزی.» مرحوم استاد علیاصغر شعرباف که در فرهنگستان هنر سعادت آشنایی و دیدارهای مکرر با او را داشتم، از بینظیر استعدادهای معماری سنّتی ایران در جمع میان معماری و اخلاق بود. از نسل انسانهای پاک و خلاّقی که زمینه انتقال میراث گرانبهای معماری سنّتی به امروز را فراهم ساختند. «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» با بزرگداشت و تکریم این معمار و مقرنس ساز بزرگ، نام و یاد مردی را گرامی میدارد که یقیناً در تاریخ هنر و معماری ایران نقشی سرنوشتساز داشت. نقشی که همانا حفظ سنّتهای معماری ما ایرانیان در قالب ابداعات بینظیر روح ایرانی چون مقرنسسازی و گره بود. خدایش رحمت کند و در جوار پاکان و اولیا محشورش نماید.
این مطلب بدون برچسب می باشد.