متن سخنرانی دکتر امیرحسین بقراطیان در مراسم بزرگداشت مرحوم دکتر ساسان سپنتا

تاریخ ایجاد : شنبه, ۰۱ اسفند ۱۳۹۴ در مراسم بزرگداشت استاد فاضل، مرحوم دکتر ساسان سپنتا، که روز دوشنبه ۲۶ بهمن‌ماه ۱۳۹۴ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار شد، دکتر امیر‌حسین بقراطیان، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: با عرض سلام و عصر […]

تاریخ ایجاد :

شنبه, ۰۱ اسفند ۱۳۹۴

IMG 6672در مراسم بزرگداشت استاد فاضل، مرحوم دکتر ساسان سپنتا، که روز دوشنبه ۲۶ بهمن‌ماه ۱۳۹۴ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار شد، دکتر امیر‌حسین بقراطیان، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران به ایراد سخنرانی پرداخت.

متن سخنرانی ایشان بدین شرح است:
با عرض سلام و عصر بخیر و آرزوی سلامتی برای حضار عزیز
من نبایستی به این جا بیایم، زیرا شغل من نه ادیب و ادب شناسی است و نه موسیقی‌دان هستم. من به عنوان طبیبی که سال‌ها از زمان کودکی با دکتر سپنتا آشنا بودم و تقرب فامیلی دارم به خود گفتم که باید در این محفل شرکت کنم. مضافاً که استاد ارجمند و دانشمند فاضل جناب دکتر محقق نیز امر فرمودند که من حضور داشته باشم.

هم تازه رویم هم خجل هم شادمان، هم تنگ دل      کز عهده بیرون آمدن بتوانم این پیغام را

نمی‌دانم من ناقابل چطور می‌توانم از قابلیت‌های فردی مانند دکتر سپنتا که عدیم‌النظیر در ایران است صحبت کنم ولی بر حسب ذوق و گرایش‌هایی که به سمت ادب و موسیقی داشتم با این مرد متواضع، با شخصیت، با اخلاق و با دانش که افتخار فامیل ما بود، صحبت‌های نزدیک و دور و تلفنی داشته‌ام. ذکر چند نکته درباره مرحوم دکتر سپنتا شایان توجه است:
ایشان زمانی که تهران تشریف داشتند از شاگردی مرحوم استاد صبا برخوردار بودند. قبل از ایشان شاگرد مرحوم کلنل، مرحوم تاج‌بخش و در آخر مرحوم استاد روح‌الله خالقی بودند. به قدری مرحوم سپنتا راجع به این اساتید با ارزش و کم نظیر صحبت صمیمانه می‌کردند که انسان خود را در آن کلاس حس می‌کرد. بخصوص در هنرستان ملی موسیقی که زمانی که دکتر سپنتا بود دفتر هنرستان را دانشمند معزز و محترم زنده‌یاد استاد سید محمد محیط طباطبایی به‌عهده داشتند و من افتخار آشنایی با سید محیط را در حدود۱۰ تا ۱۵ سال داشتم و جناب دکتر محقق حضور ذهن دارند که بنده چقدر به استاد محیط علاقمند بودم. به هر حال ذکر و خیر مرحوم دکتر سپنتا را من از زبان بسیاری شنیدم تا این که خودم دانشجو شدم و یک خاطره‌ای برایم ماندگار مانده است. چون مرحوم پروفسور هشترودی دبیرستان(کانون فرهنگی حکیم سنایی) ما را در اصفهان افتتاح کرد، در آن زمان من که کودک بودم به همراه پدرم آنجا رفتم. برخی از دانش‌آموزان این مدرسه که دقت بسیاری داشتند آرزو می‌کردند و می‌گفتند که آیا ما روزی می‌توانیم با دکتر هشترودی صحبت کنیم. این ملاقات و مصاحبت‌ با دکتر هشترودی در زمان دانشجویی برای من رخ داد و بعدها پیوسته با ایشان و خانواده محترمشان در تماس بودم. یک روز دکتر سپنتا مشتاق بودند که دکتر هشترودی را ببیند، از این رو ما به اتفاق به منزل پروفسور هشترودی رفتیم. آن وقت بود که دکتر سپنتا گفت که نظر شما نسبت به نوشته‌های نوآم چامسکی، زبان‌شناس معروف و منتقد سیاسی چیست؟
خاطره دیگری نیز از دیدار و آشنایی با پروفسور فضل‌الله رضا دارم. با دکتر سپنتا ذکر و خیر ایشان و کتابی تحت عنوان مجموعه آثار ادبی و فرهنگی فضل‌الله رضا بود که دانشگاه شریف آن را چاپ کرده و دکتر سپنتا مقاله‌ای در آنجا به یاد ایشان تقدیم کرده بود.
روزی نیز همراه دکتر سپنتا خدمت استاد حسین‌علی ملاح موسیقی‌دان برجسته رفتیم. دکتر سپنتا بی‌نهایت به ایشان علاقمند بودند. این خاطره هم فراموش نشدنی بود.
دکتر سپنتا شاگرد استاد پورداوود نیز بودند و از ایشان بسیار خوب یاد می‌کردند. همچنین با عزیزان دیگری همچون مرحوم استاد عبادی، استاد پایور، استاد جلیل شهناز و استاد حسن کسایی نیز در ارتباط بودند. در مصاحبت با استادان دهلوی، تجویدی و پایور مسلم بود که هر سه استاد در اصفهان کسی را به قوه، قدرت و پختگی استاد سپنتا در موسیقی نمی‌شناختند. به هرحال مسائل زیادی در مورد دکتر سپنتا می‌شود بیان کرد اما وقت کم است. همین‌قدر می‌توان گفت ایشان در خانواده‌ای اهل علم و ادب و فرهنگ متولد شد. پدرشان زنده‌یاد عبدالحسین سپنتا مورخ، باستان‌شناس، شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار و کارگردان اولین فیلم ناطق در ایران بود که از او به عنوان «ادیسون ایران» یاد شده است.

اگر ز خون دلم بوی شوق می‌آید             عجب مدار که همدرد نافه ختنم
طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع       که سوزهاست نهانی درون پیرهنم