نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ شب توشی هیکو ایزوتسو با سخنرانی دکتر محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، عصر سه شنبه ۱۲ اسفندماه ۱۳۹۳ در کانون زبان فارسی برگزار شد. شب توشی هیکو ایزوتسو صد و نود و دومین شب مجله بخارا بود که با همکاری بنیاد فرهنگی ملت، دایرهالعمارف بزرگ اسلامی، […]
شب توشی هیکو ایزوتسو با سخنرانی دکتر محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، عصر سه شنبه ۱۲ اسفندماه ۱۳۹۳ در کانون زبان فارسی برگزار شد.
شب توشی هیکو ایزوتسو صد و نود و دومین شب مجله بخارا بود که با همکاری بنیاد فرهنگی ملت، دایرهالعمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار، عصر سه شنبه ۱۲ اسفندماه ۱۳۹۳ در کانون زبان فارسی برگزار شد.
علی دهباشی در ابتدای این بزرگداشت از پروفسور شین نوموتو برای پذیرش دعوت به منظور سخنرانی در شب توشی هیکو ایزوتسو و نیز از یوشیهیرو ناکایاما، رایزن فرهنگی سفارت ژاپن در ایران برای شرکت در این نشست سپاسگزاری کرد و چنین ادامه داد: ” در اینجا فرصتی است تا از بخش فرهنگی سفارت ایران در ژاپن و به ویژه خانم پیمان هستهای تشکر کنم که ما را در جریان سفر پروفسور شین نوموتو به ایران قرار دادند و ما توانستیم از ایشان برای حضور و سخنرانی در این جلسه دعوت کنیم. و همین طور از خانم ایزوتسو تشکر میکنم که عکس منتشر نشدهای را از پروفسور در اختیار ما گذاشتند تا از آن برای پوستر امشب استفاده کنیم.
دهباشی ادامه داد: اما آشنایی من با زندهیاد ایزوتسو از مطالعه متن ترجمه سخنرانی ایشان در کنفرانس « اندیشه غربی و گفتگوی تمدنها» بود که در واقع کنفرانسی بود که از بیستم تا ۲۹ اکتبر ۱۹۷۷ در تهران به ریاست دکتر داریوش شایگان در مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها برگزار شد. این کنفرانس در نوع خود بینظیر بود و تا به امروز چنین کنفرانسی با چنین درجۀ علمی تکرار نشد. علاوه بر ایزوتسو ، هانری کربن، کریستیان ژامبه، ژان گِرن ، فیلیپ نِمو، ژان لویی وی یار مارون، روژه گارودی و از ایران دکتر احسان نراقی، اسدالله سورن ملکیان شیروانی، دکتر فلاطوری، دکتر حسین ضیایی و رضا علوی شرکت داشتند. وی افزود: زندهیاد ایزوتسو در آن کنفرانس با عنوان « دیدگاه ذن درباره گفتگو » سخنرانی کرد. از جمله گفتند : « در وضعیت حاضر جهان هیچ فرهنگی نمیتواند در انزوای کامل از فرهنگهای دیگر به سر برد. هیچ کس از مواجهه با مسئله گفتگو میان فرهنگها بطور مستقیم یا دست کم بطور غیرمستقیم نمیتواند برکنار بماند. ساز و کار طبیعی و اجتماعیِ نفس وجود انسان جدید ناگزیر وی را از اثرات عظیم برخورد فرهنگها با یکدیگر آگاه میسازد. در این فضای تنگ فرهنگهای بسیار متنوع و متمایزی شتابان تنه به تنه یکدیگر میکوبند. و گاهی سخت با یکدیگر به ستیزه میپردازند و گاهی به ظاهر به سوی همسانی و یکپارچگی پیش میروند. » مدیر مسئول مجله بخارا گفت: پروفسور ایزوتسو در ادامۀ سخنرانیشان مسئله زبانشناسی در زمینه فرهنگها و ادامه همین مباحث را طی کردند. پس از این سخنرانی ، گفتگوی کوچکی بین ایشان و چند نفر دیگر درمیگیرد که این گفتگو مهم است و در کتاب « انددهیشه غربی و گفت و گوی تمدنها» ترجمه شده . دکتر شایگان که رئیس جلسه بودند این سئوال را از پروفسور ایزوتسو کردند: « پروفسور ایزوتسو ، من نخست باید از شما به خاطر خطابۀ تحسین انگیز و روشنگرتان تشکر کنم. اگر گفتگو آن چنان چیزی است که شما میگویید، و من یقین دارم که چنان است، پس ما در اینجا با رشتهای طولانی از تک گوییها روبرو هستیم . پرسشی که من میخواهم مطرح کنم تا حدی جنبه فنی دارد. شما از فرایند « ترکیبشکنی» یا تجزیه و نامگذاری بینام سخن گفتید. آیا میتوانیم این را با جنبۀ مثبت منفی الاهیات به صورتی که در اسلام در تنزیه و تشبیه ، یا به صورتی که در هند در مکتب شانکارا به شکل آدهیاسا و آپاوادا ( بر نهادن از ذات وجود) میبینیم مقایسه کنیم؟ اینطور به نطر میرسد که شاید این دو فرایند را که شما از آن به عنوان فرایند ترکیب شکنی و نامگذاری بینام یاد کردید بتوان با معادلهای اسلامی و هندی آنها مقایسه کرد. آیا این فرض من درست است؟ و پروفسور ایزوتسو چنین پاسخ داد: شما هم اکنون آنچه را که من میبایست بگویم گفتید. یک « ترکیب» یا « بستگی» و یک « ترکیبشکنی» وجود دارد. بیایید اینطور شروع کنیم که یک « ترکیب» یا « چبز بسته و منعقد شده » وجود دارد. سپس شما با مراقبه و استغراق این ترکیب را میشکنید یا تجزیه میکنید تا به حالت هیچی میرسید ، جایی که دیگر اصلاٌ و ابداٌ ترکیبی در میان نیست: همه چیز سیال است. شما کاری نمیکنید ، غرق در مراقبه هستید، اما آن چیز، آن واحد یا هر چه میخواهید آن را بنامید، آن بینام بر خود نام میگذارد . این مهمترین مرحله در در تجربۀ ذن است که من در این سخنرانی به آن اشاره کردم.» وی گفت: متن کامل سخنرانی پروفسور ایزوتسو و دیگر اساتیدی که اسم بردم ، بعدها، بیست و چند سال بعد، به زبانهای آلمانی و فرانسه و انگلیسی ترجمه شد و در کتاب « اندیشه غربی و گفت و گوی تمدنها» ترجمه و منتشر شد.
پروفسور شین نوموتو، استاد اسلامشناسی در دانشگاه کیو سخنران دیگر این مراسم بودند. وی سخنان خود را با مضمون توشی هیکو ایزوتسو، پس از بازگشت از سفر به ایران آغاز کرد: من در اینجا به خلاصهای از بسط تفکر پروفسور ایزوتسو در ژاپن و پذیرش آن در ژاپنِ معاصر میپردازم. پروفسور شین نوموتو گفت: مقدمه من به پذیرش آثار پروفسور ایزوتسو در زادگاهش ژاپن و بیرون از ژاپن برمیگردد و در اینجا البته چند مسئله زبانشناسی وجود دارد که موجب تفاوت در پذیرش و دسترسی به آثار وی نزد مخاطبان ژاپنی و غیرژاپنی میشود و همین مسئله لزوم بررسی آثار پژوهشی و فلسفی وی به زبانهای ژاپنی و انگلیسی را بیشتر نشان میدهد. II آثار توشی هیکو ایزوتسو به زبان ژاپنی ۱. دلبستگی ایزوتسو به تجربه عرفانی « وجود» با شاهکاری شروع شد که در سی سالگیاش پدید آورد: فلسفه عرفانی ( بخش اول) ـ تفکر یونان، توکیو : کیو شوبو، ۱۹۴۹ ۲. پروفسور ایزوتسو پس از آن که در مقطعی از زندگی حرفهایاش به تحقیق در زمینههای گوناگون ( از آن جمله مطالعه معنایی قرآن کریم، الهیات اسلامی، اخلاق اسلامی، و مسئله زبان و … پرداخت، بار دیگر به موضوع تجربه وجود برگشت. چه وقت و چگونه این « بازگشت» رخ داد، موضوع پژوهش بعدی ما است. ۳. خاستگاه فلسفۀ اسلامی ( توکیو: ایوانامی، ۱۹۸۰)، که نخستین اثر درخور توجه ایشان پس ازسفر به ایران و بازگشت به ژاپن بود: این کتاب که به سه سخنرانی ایشان در دهۀ ۱۹۷۰ برمیگردد، به بحث پیرامون تجربۀ وجود در فلسفه و عرفان اسلامی میپردازد. «تجلی وجود در مابعدالطبیعه» عنوان بخش دوم کتاب است که موضوع کتاب را به طرزی موجز بیان میکند. ۴. یکی از قلههای فعالیتهای علمی و فلسفی پروفسور ایزوتسو کتابی است با عنوان آگاهی و ماهیات: در جستوجوی شرق روحانی ( ۱۹۸۳) با این کتاب ایزوتسو پژوهش خود را در نمونههایی از تفکرِ « وجودی» در مکاتب گوناگون فلسفی در « شرق» آغاز میکند. پروفسور ایزوتسو پروژهای را برای ساخت « نمونههایی همزمان از فلسفۀ « شرق» آغاز کرد. یعنی ساخت( یا بازسازی) فلسفه شرق. III « بقای» پروفسور ایزوتسو پس از مرگ • انتشار برگزیده آثار توشی هیکو ایزوتسو ( توکیو ، ۱۹۹۳-۱۹۹۱) ۱. انتشار « یادنامه ایزوتسو» ، آگاهی و ماهیات ( توکیو، اوانامی ۱۹۹۵) ۲. پروژه حفظ مجموعه ایزوتسو : کتابخانه دانشگاه کیو به تأسیس کتابخانه ایزوتسو همت گماشت. مجموعه ایزوتسو اکنون بخش جداییناپذیر کتابخانه دانشگاه کیوست. انتشار دو مجلد فهرست دستی از مجموعه ایزوتسو (کتابخانه دانشگاه کیو، کاتالوگ کتابخانه ایزوتسو، دو مجلد ( توکیو، اوانامی ۳-۲۰۰۲ ) IV « رنسانس » ایزوتسو در یکصدمین سال زادروز وی ۱. اواخر دهه ۱۹۹۰ تا اواخر دهه ۲۰۰۰ ، دوران رکود در پذیرش و مطالعه آثار پروفسور ایزوتسوست. در این دوران بیشتر آثار قدیم او نایاب بود ، گرچه ترجمه قرآن کریم در ۳ جلد ( توکیو، اوانامی ۱۹۵۸ ـ تجدید چاپ در ۱۹۶۴ ) و آگاهی و ماهیات و فرهنگ اسلامی : آنچه در اساس این فرهنگ نهفته است ( توکیو، اوانامی ، ۱۹۸۱) هنوز نزد ناشرش اوانامی بانکو موجود بود. ۲. تلاش انتشارات دانشگاه کیو ( به مدیریت هیروشی ساکاگامی، ریاست سابق انتشارات و رئیس کنونی هیئت مدیره آن ) برای احیای ایزوتسو انتشار اولین زندگی نامه ایزوتسو و ارزیابی تمام آثار اصلی او از نگاه منتقدین ادبی : ایوسکو واکاماتسو ، توشی هیکو ایزوتسو : فلسفه حکمت ، ( توکیو ، انتشارات دانشگاه کیو، ۲۰۱۰) انتشار چاپ جدید آثار قدیم پروفسور ایزوتسو به زبان ژاپنی که برای مدتی طولانی نایاب بود، از جمله فلسفه عرفانی ( ۱۹۴۹) ، ادبیات روسی ( توکیو : کیو تسوشین ، ) و فلسفه عربی ( توکیو ، هیکاری ـ نو ـ شوبو، ۱۹۴۸) و برخی دیگر از آثار. شروع انتشار چاپ جدید آثار قدیم پروفسور ایزوتسو به زبان انگلیسی ، از جمله ترجمه انگلیسی او از لائوتسه ( پس از مرگ وی منتشر شد) ، مقالات ارانوس وی ( ساختار فلسفه شرق: گزیده مقالات کنفرانس اِرانوس در دو مجلد ، ۲۰۰۸) زبان و جادو ( توکیو: مؤسسه مطالعات فرهنگی و زبان شناسی ، ۱۹۵۶، چاپ جدید ۲۰۱۱) رسالۀ وی درباره فلسفه زبان و زبان شناسی و دیگر مقالات. شروع انتشار کل مجموعه آثار توشی هیکو ایزوتسو در ۲۰۱۳ ( قرار است در ۲۰۱۵ کامل شود) که کلیه آثار وی را به زبان ژاپنی دربرمیگیرد ، به استثنای کتابهایی که به زبانهای خارجی ترجمه شده است. ۳. سال ۲۰۱۰ تا امروز: دوران تقدیر از پروفسور ایزوتسو به عنوان فلیسوف و متفکر بزرگ ژاپن مدرن. V پس از صدمین سال زادروز وی ۱. گامی به سوی آینده یا دوران پس از رنسانس پروفسور ایزوتسو ( برای «پژوهش ایزوتسو » در آینده چه خواهیم کرد؟) چگونه میتوانیم پروژه وی را در « فلسفه شرق» در شرایط کنونی جهان محقق سازیم (فلسفه شرق محور) ؟ چگونه دستاوردهای علمی او را در پرتو پژوهش معاصر، در مطالعات اسلامی و دیگر زمینههای پژوهشی وی ارج بگذاریم و میراث او را در فحوای این زمینهها ( فلسفۀ شرق محور) احیا کنیم؟ ۲. برخی از تلاشهایی که در همین زمینهها و بیش از این انجام گرفته است: انجمن مطالعات ادبیات میتا در دانشگاه کیو و انتشارات دانشگاه کیو در هشتم نوامبر ۲۰۱۴ سمپوزیومی را با عنوان « توشی هیکو ایزوتسو و حوزههای گوناگون خردمندی» برگزار کرد. مؤسسه مطالعات فرهنگی و زبان شناسی سلسله سخنرانیهایی را در دوازدهم و نوزدهم اکتبر ۲۰۱۳ با عنوان « توشی هیکو ایزوتسو و تفکر ” غرب” برگزار کرد. دانشگاه تویو در دسامبر ۲۰۱۴ سمپوزیومی را با عنوان « پیش به سوی فلسفه همزیستی مسالمتآمیز» تدارک دید. و انجام پروژه مطالعاتی محققان به ریاست پروفسور یوشهیت سوگو ساوادا ( دانشگاه تنری) با عنوان « مطالعه تطبیقی بر ساخت تفکر شرقی ایزوتسو» و ساختار خردمندانه آن» .
دکتر مهدی محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی سخنران دیگر این مراسم بود رسید و وی در آغاز خوشحالی خود را از حضور دانشجوی سابقش، پروفسور شین نوموتو ، در ایران ابراز کرد و درباره آشنایی و همکاری خود با پروفسور ایزوتسو چنین ادامه داد: « کتاب الاصلاح یکی از آثار مهم اسماعیلیه است که به وسیله ابوحاتم رازی نوشته شده ، ابوحاتم رازی از طرف خلفای فاطمی در ناحیه ری مامور تبلیغ بود ؛ او دو کتاب مهم دارد : کتاب ” الزینه الالفاظ ” که درباره تحلیل الفاظ عربی قرآن است و دیگری کتاب “الاصلاح” است که قرآن را بر اساس مذهب اسماعیلی توجیه می کند . رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گفت: آقای نوموتو یک مقاله به انگلیسی نوشته بودند که همان وقتی که ما میخواستیم این (کتاب الاصلاح ) را چاپ کنیم اجازه خواستم که در مقدمه آن کتاب این مقاله را بیاوریم و زحمت ترجمه فارسی آن هم به مرحوم دکتر مجتبوی دادیم که ایشان رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بودند ، بنابراین من خیلی خوشحالم که آقای شین نوموتو را در تهران می بینم و این کتاب را هم به خدمتشون تقدیم می کنم.
وی گفت: من به مدت مدیدی با پروفسور ایزوتسو محشور بودم، حتی در مونترال هم که بودیم ما با هم همکاری داشتیم. کتاب شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری را با هم تصحیح و به انگلیسی ترجمه کردیم ، که این ترجمه در نیویورک چاپ شد و بعدها دکتر پور جوادی در نشر دانشگاهی آن را تجدید چاپ کرد و برای سومین بار هم دانشگاه تهران آن را چاپ کرد .
دکتر محقق گفت: آغاز ترجمه مشترک من و پروفسور ایزوتسو از آن جا بود که من برای تدریس زبان فارسی به کانادا رفته بودم و دوکتاب را برای تدریس انتخاب کرده بودم یکی کتاب” اسرار نامه عطار” و دیگری “جامع الحکمتین ناصر خسرو” . پس از آشنایی با پروفسور ایزوتسو ایشان از من خواستند که در کلاس من حاضر شوند من هم گفتم که مفتخر هستم از اینکه شما به کلاس من تشریف بیاورید. وی ادامه داد: در آن کلاس ما بعضی از اشعار و فلسفه حاج ملاهادی سبزواری را ذکر می کردیم ، یک روز بعد از درس آقای ایزوتسو گفتند که این باعث تاسف است که شما چنین دانشمندانی در مملکت خودتان داشتید و ناشناس مانده اند . گفتم خوب چکار بکنیم ؟ گفتند ترجمه شان کنید به انگلیسی ؛ گفتم من به تنهایی نمیتوانم ترجمه کنم ؛ ایشان گفتند که من کمک می کنم ، هر کمکی که شما بخواهید . رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گفت: ما در مدت دو سال قرار گذاشتیم که هفته ای دو روز، هر جلسه دو سه ساعت مینشستیم و این را ترجمه میکردیم البته جمله بندی های آن ترجمه کار آقای ایزوتسوست ولی انتخاب کلمات مناسب برای اصطلاحات فلسفی که در کتاب حاج ملاهادی سبزواری بود،با من بود ؛ برای بسیاری از آن الفاظی که معادل آن در زبان لاتین موجود بود مسئلهای نبود ولی بعضی از اصطلاحاتی که حاجی به کار میبرد در لاتین نبوده و آنها را من کمک میکردم تا معادل مناسبش را پیدا کنم، مثل اصالت وجود یا اعتباریت ماهیت (اعتباری بودن ماهیت) که این اعتباری بودن مقداری دشوار بود زیرا در لاتین معادل مناسبی نداشت. وقتی که ترجمه تمام شد، کتاب ما نیاز داشت تا برای آماده چاپ شدن بازبینی شود و من چون مدت ماموریتم در کانادا، که سه سال بود تمام شده بود ناچار بودم برگردم، پروفسور ایزوتسو گفتند من هر کاری که داشته باشم رها میکنم و به تهران میآیم که با هم دو مرتبه این کتاب را بخوانیم و برای چاپ آماده کنیم و متن عربی آن را هم به همین کیفیت تصحیح کنیم.
وی افزود: خود ایشان مقدمهای تفصیلی بر کتاب “الهیات بالاعم” نوشتند که تحت عنوان ” ساختار اولیه متافیزیک ” چاپ شد، ما هم مقدمهای که ایزوتسو نوشته بود با ترجمه فارسی تحت عنوان ” بنیاد حکمت سبزواری ” در ایران چاپ کردیم. گذشته از این، تعلیقهای را که مرحوم آقا میرزا مهدی آشتیانی بر شرح منظومه نوشته بودند را هم با کمک مرحوم دکتر فلاطوری چاپ کردیم، که ایزوتسو بر آن هم مقدمهای نوشت. دکتر محقق گفت: همکاری ما به همین ترتیب ادامه داشت و کتابی آماده کردیم تحت عنوان “منطق و مباحث الفاظ “شامل حدود دوازده متن چاپ نشده از دانشمندان؛ بیشتر از دانشمندان ایرانی مثل خواجه نصیر الدین طوسی و دیگران. رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: بعد از آن پرداختیم به ” قبسات میرداماد ” که تا آن زمان چاپ آبرومندی نداشت و آن را هم منتشر کردیم و ایزوتسو یک مقدمه انگلیسی بر آن نوشت و مرحوم فضل الرحمان هم که رئیس دپارتمان اسلام شناسی در دانشگاه شیکاگو بودند محبت کردند و ایشان هم مقدمهای نوشتند بنابراین به کتاب قبسات میرداماد علاوه بر مقدمه مرحوم سپهبدی که به فارسی هم ترجمه شده بود (مقدمه سپهبدی به فرانسه بود) دو مقدمه انگلیسی هم در چاپ ما اضافه شد. وی افزود: این همکاری را ما با ذوق و شوق هرچه تمام ادامه دادیم و حتی شاید دو سال هم از آن سه سالی که من در آنجا بودم آقای پروفسور ایزوتسو آمدند در ساختمانی که ما آپارتمان داشتیم آپارتمانی گرفتند که بتوانیم با هم مراوده نزدیک داشته باشیم . این پژوهشگر گفت: گذشته از این کار ترجمه شرح منظومه ملاهادی سبزواری، تصحیح قبسات و رسائل منطقی؛ شبها هم جلساتی داشتیم که درآن کتابهایی از دانشمندان زبان شناس معاصر مانندAyer میخواندیم؛ و در این مواقع پروفسور ایزوتسو از من میخواست که قسمتهایی که اصولی از کتابهای آنها را با اصولی از کتابهای فقه و منطق ما که قابل قیاس است برای او ذکر کنم؛ در واقع نوعی مطالعات تطبیقی میخواست، خصوصا در ارتباط با اصطلاحات . دکتر محقق گفت: ایزوتسو از من خواست معلمی به ایشان معرفی کنم که اصول فقه به او یاد بدهد و من از مرحوم دکتر گرجی خواهش کردم که هفتهای دو مرتبه به پروفسور ایزوتسو فقه درس بدهند و ایزوتسو موفق شد که مقایسه زبان شناسی جدید را با اصول فقه ما انجام دهد. وی گفت: ما از دانشگاه مک گیل خواستیم که برای ادامه کارمان محلی در تهران داشته باشیم که آقای ایزوتسو هم به تهران منتقل بشود پروفسور ایزوتسو به تهران منتقل شدند و شعبه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل را سال ۱۳۴۷ در تهران افتتاح به عنوان یک موسسه کانادایی همچنان باقیست . رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: ما متجاوز از ۱۷۰ -۱۸۰ کتاب از فلسفه و عرفان و منطق وحتی تاریخ پزشکی و ادبیات فارسی منتشر کردیم وهنوز هم این موسسه فعال می باشد، اما به دلیل اینکه موسسه ما از نظر مادی دست تنگ بود در دو سال آخرپروفسور ایزوتسو بر خلاف میل باطنی همکاری خودشان را با انجمن شاهنشاهی فلسفه شروع کردند، و چارهای نبود چون که تکفل هزینه پروفسور ایزوتسو در تهران برای ما مقدور نبود، موسسه ما بودجه نداشت و در واقع الان هم ندارد و پروفسور ایزوتسو ناچار بود از نظر رسمی به عضویت انجمن فلسفه درآید که در آن جا ” شرح فصوص الحکم ” را تدریس میکردند که آقای پروفسور چیتیک، آقای دکتراعوانی وآقای دکتر پور جوادی از محضر درس ایشان استفاده می کردند. عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: درروزهای انقلاب به بنده تلفنی شد از طرف پروفسور ایزوتسو. ایشان در خیابان فلسطین رو به روی وزارت اطلاعات آپارتمانی در یک ساختمان اداری داشتند که به جهت جریان انقلاب همه آنجا را ترک کرده بودند، ایزتسو به ما گفت که ما نه آب داریم نه برق و نه گاز و هیچ کس هم در این عمارت به جز ما نیست؛ همسر من خانم انصاری به ایشان گفتند هر چه دارید رها کنید و هر کدام با یک چمدان به خانه ما بیاید، به منزل ما آمدند و در این دوره با محبت و سادگی برای بچهها فال میگرفتند (ای چینگ) و ما هم از این صمیمیت خیلی خوشحال بودیم تا اینکه بعد از حدود دو هفته اقامت در منزل ما با اولین پرواز از تهران به ژاپن آقا و خانم ایزوتسو از ایران رفتند و من دیگر ایشان را ندیدم؛ تا یک سفری در لندن که از من دعوت کرده بودند درس اسماعیلی بدهم در همان زمان هم آقای ایزوتسو آنجا تدریس میکردند درس ایشان مقایسه متن عربی” پاتن جل ” ابوریحان بیرونی با ترجمه انگلیسی” یوگا سوترا ” بود که در آنجا ایزوتسو میخواست اثبات کند که ابوریحان بیرونی که مسلمان بود به چه کیفیتی و چه بخشهایی از این کتاب را برای ترجمه عربی انتخاب کرده که بتواند آن را به مخاطب مسلمان عرضه کند. به علت اینکه در کتابهایی که به وسیله یهودیها و مسیحیها ترجمه شده در پزشکی و نجوم و داروشناسی مسئلهای پیدا نکرد. دکتر محقق گفت: در مسئله متافیزیک یا در واقع ماوراٍ الطبیعه و خداشناسی اینها چون قدرت نداشتند که بفهمند آغازگر دشمنی با فلسفه شدند که اگر این آثار به وسیله دانشمندانی که این مسائل را میفهمیدند ترجمه و یا تلخیص میشد چنین مشکلاتی پیش نمیآمد. نظیرش کتاب ” نوامیس ” افلاطون است که به وسیله ابونصر فارابی خلاصه شده است. من زمانی که در مک گیل تدریس میکردم یکی از تکالیف دانشجویان را این قرار دادم که تلخیص نوامیس افلاطون را با متن حقوق(قوانین) افلاطون مقایسه کنند تا دریابند که فارابی که مسلمان بوده وقتی کتاب را خلاصه میکرده کدام قسمتها را کنار زده و حذف کرده است. در حقیقت کاری که پروفسور ایزوتسو در موسسه اسماعیلی می کردند مقایسه پاتن جل که موضوعش این است که انسان چگونه می تواند روح لطیف خودش را از وجود جسمانی خلاص بکند بود با یوگا سوترا و توضیح میداد که به عنوان مثال این قسمت را ابوریحان ترجمه نکرده است به دلیل اینکه مخاطب این کتاب مسلمانها بودهاند چیزی را آورده که در متن اسلام باشد مانند نوامیس افلاطونی که فارابی تلخیص کرده. وی گفت: این آخرین باری بود که من ایزوتسو را در لندن دیدم و دیگر ایشان را ندیدم تا آن که در یکی از این سفرها که به ژاپن رفتم تلفن کردم که ما میخواهیم شما را رسماَ از طرف دانشگاه تهران دعوت بکنیم که به ایران بیاید ایشان گفتند که من الان از بیمارستان برگشتم و پزشکان مسافرت را برای من ممنوع کردهاند.
دکتر محقق ادامه داد: در هر حال همه خانواده من خاطرات ایزوتسو را در دل دارند و وجودش در ایران و همکاریش با من منتج آثار بسیار گران بهایی شد: ترجمه حاج ملا هادی سبزواری که بعد از اینکه کتاب آقای ابن رشد به لاتین ترجمه شده بود این اولین بار بود که یک نظام منسجم فلسفی از عالم اسلام به غرب رفت؛ چون در کتاب حاج ملاهادی ما امور عامه و جوهر وعرض را ترجمه کردیم که دوبار دیگر نیز چاپ شد. رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گفت: بنابراین ایزوتسو موجود پر بار و پربرکتی بود و ما یک مجلس بزرگداشت هم در انجمن آثار و مفاخرفرهنگی برای ایزوتسو گرفتیم و یک جزوه هم چاپ کردیم شامل تصویر هایی از موسسه مطالعات اسلامی ، خط ایزوتسو ؛ که کتاب هایی که با خط خودش به من لطف کرده بود در آنجا موجود هست و تا آنجایی که یادم هست هشت کتاب از ایزوتسو به زبان فارسی ترجمه شده است. ” خدا و انسان در قرآن ” که من قسمتی از این را به آقای آرام دادم که ترجمه بکنند و ایشان فرمودند که این اولین باری است که یک خارجی قرآن را ترجمه میکند و خالی از تعصبات مسیحیگری و یهودیگری است، گفتم حالا که اینطور ارزیابی میکنید بقیه کتاب را هم ترجمه کنید که رابطه غیر زبانی میان انسان با خدا در قرآن بود و این کتابی بود که آقای آرام ترجمه کرد “مفاهیم دینی و اخلاقی در قرآن “را هم آقای فریدون بدرهای ترجمه کردند و پنج شش کتاب دیگر نظیر ”خلق مدام” و “مقایسه ابن عربی با لائوتسه ” که در دسترس ایرانیان قرار گرفته است. وی در پایان افزود: بنابراین ایزوتسو وجودش وجود پر برکتی بود و این داستان آشنایی من با پروفسور ایزوتسو بود ، ایزوتسو نه تنها برای کشور خودش ژاپن مایه برکت بود بلکه برای مملکت ما هم مایه برکت بود و این آثاری که به زبان فارسی ترجمه شده است و مورد استفاده اهل علم قرار گرفته نشانه وجود پر برکت ایزوتسوست .
سپس دکتر غلامرضا اعوانی از نخستین آشنایی خود با پروفسور ایزوتسو حکایت کرد: من پروفسور ایزتسو را برای اولین بار در سال ۱۳۴۸ دیدم و با ایشان آشنا شدم. بعد وقتی فهمیدم گفت که قرار است ایشان فصوص ابن عربی را تدریس کنند، من هم که علاقمند بودم به همراه دکتر پورجوادی در منزل ایشان به طور هفتگی درس فصوص را میخواندیم و طبعاٌ این آشنایی گستردهتر شد. ایزوتسو از سال ۵۲ تا ۵۷ به طور مرتب و رسمی در همین انجمن فلسفه به تدریس مشغول شد. وی گفت: پروفسور ایزوتسو از شور و حالی خاصی بهره داشت و به محافل علمی ما غنایی ویژه بخشید. وی نبوغ و استعداد شگفتانگیزی در تدریس فصوص ابن عربی نشان داد به طوری که شاید تا کنون چنین موردی را ندیده باشم. آثار دیگر مانند اشارت ابن سینا و فلسفه چین و ذن و بودیسم را نیز تدریس میکرد. پروفسور ایزوتسو کتاب «ذن و بودیسم» را نیز در همان زمان تألیف کرد که یکی از کتابهای مرجع درباره این نوع تفکر به شمار میرود. البته من به همراه دکتر پورجوادی نزد ایشان یونانی را نیز آموختیم.» دکتر اعوانی در ادامه سخنرانی خود گفت: ایزوتسو به خوبی عرفان ژاپنی، چینی و اسلامی را میدانست. ایشان حتی کتابی تألیف کرد که در این کتاب عرفان ابن عربی را با حکیم و عارف بزرگ چینی، لائوتسه تطبیق کردکه به زبان فارسی هم ترجمه شده است. ایزوتسو نه تنها بر افکار ابن عربی تسلط داشت بلکه در افکار حکمای شرقی نیز تبحر پیدا کرده بود . ایزوتسو در زمانی که در ایران مشغول مطالعه و تحقیق بود قصد داشت فلسفه چینی را تدریس کند حتی از ژاپن تقاضا کرده بود که حدود دو هزار کتاب درباره فلسفه چینی برای ایشان ارسال شود. وی با مطالعه عمیقی به تطبیق مبادی عرفان نظری اسلامی و چینی مشغول بود. باید گفت که ایزوتسو از موهبت خاصی نیز برخوردار بود و آن اینکه به زبان های مهم شرقی که در حدود ۱۷ زبان بود تسلط داشت. ایشان در مدرسه مطالعات شرقی لندن ترجمه پاتانجلی فارابی را با تطبیق آن به متن اصلی سانسکریت تدریس می کرد. وی گفت: ایزوتسو تسلط خاصی بر قرآن هم داشت و اولین فردی بودند که قرآن را به ژاپنی ترجمه کرد و تا آنجا که میدانیم بهترین ترجمه به زبان ژاپنی است.
سپس علی دهباشی از دکتر نصرالله پورجوادی دعوت به سخنرانی کرد و اضافه نمود :« در دو سه ماه اخیر در گفتوگوهایی که با دکتر پورجوادی داشتم ایشان به من یادآور میشدند که بهتر است شمارهای از مجله بخارا را به پروفسور ایزوتسو اختصاص بدهم . و در حقیقت برگزاری این شب با ارشاد و راهنمای ایشان بود.» دکتر پورجوادی درباره پروفسور ایزوتسو چنین گفت: ما معمولاٌ پروفسور ایزوتسو را به عنوان اسلامشناس ژاپنی معرفی میکنیم.ولی ایزوتسو اسلامشناس به معنای کسی که در سنت اسلامشناسی ادامه داده بود نبود. او نزد هیچ کس اسلامشناسی اروپایی و آمریکایی را نخوانده بود . اسلامشناسان معمولاٌ سنتی دارند و در دانشگاههایشان اسلامشناسان را تربیت میکنند اما پروفسور ایزوتسو به هیچ کدام از این دانشگاهها نرفته بود. اسلامشناسان ژاپنی بودهاند که به یکی از دانشگاههای اروپا و آمریکا رفتهاند و اسلامشناسی خواندهاند. ایزوتسو هیچ وقت به چنین دانشکدهای نرفت. نزد کسی به مطالعه و تحقیق نپرداخت. به همین دلیل او در مطالعات اسلامی خود به شیوۀ اسلامشناسان غربی عمل نکرد . اسلامشناسان غربی معمولاٌ با تاریخ دورههای اولیه در زمینههای دینی آغاز میکنند و سیر تفکر و علوم اسلامی برای آنها مهم است. ولی ایزوتسو به این طریق عمل نکرده . به همین دلیل هم کارهای او از جاهای متفرقه است. به یک معنا خودش جستجوگری کرده و اه خودش را پیدا کرده بود. علاقه ایزوتسو به تفکر بود. او کار خود را با یاد گرفتن زبانهای مختلف شروع میکند. ولی همواره دل بستۀ تفکر بود.» دکتر پورجوادی در ادامه سخنان خود به انتشار تاریخ اندیشه عربی اشاره کرد که پروفسور ایزوتسو در جوانی و به سن بیست و چند ساله به چاپ رسانده بود و افزود: « کتابهایی که ایزوتسو مینوشت در واقع پاسخ به جستجوگری خود او بود. علاقهاش به اسلام در واقع علاقه به فلسفۀ اسلامی بود، به عرفان اسلامی بود. به خاطر جنبههای نظری و فلسفی اسلام. و هر چه هم که میخواند و جستجو میکرد برای نیل به همین هدف بود.»
آخرین سخنران این نشست بهمن ذکیپور، دانشجوی فلسفه از ژاپن بود که درباره بازخوانی تفکر کهن ایرانی در فلسفه ایزوتسو سخن گفت : « سیر تکامل اندیشه ایزوتسو را می توان به دو شیوه باز شناخت: یکی تقسیم بندی مراحل فکری اوست به صورت تاریخی و خطی، و دیگری شناخت فلسفه اوست بر اساس زندگی در در سه وطن. این سه وطن را به ترتیب می توانیم این گونه تقسیم بندی کنیم: ۱٫ وطن و زادگاه تولد (ژاپن) ۲٫ وطن و زادگاه معنوی (ایران) ۳٫ وطن و زادگاه فکری (سوئیس، کنفرانس ارانوس). از نظر تقسیم بندی مراحل فکری به صورت تاریخی و خطی هم می توانیم سه دوره فکری، ۱ از ژاپن تا حضور در دانشگاه مک گیل ۲ از دانشگاه مک گیل تا انقلاب ایران ۳ بازگشت به ژاپن از وقوع انقلاب ایران تا هنگامه وفات، را متصور شویم. در این جا از شرح تقسیم بندی ادوار فکری او در سه وطن ژاپن، ایران و سوئیس صرف نظر میکنم و مسئله خود را بر اساس تقسیم بندی تاریخی پی میگیرم. چنان که آمد این دوره به سه مرحله تقسیم میشود. در مرحله نخست ما با پژوهشگر جوانی مواجه هستیم که به سبب اصرار پدرش به تمرین ذن از مکتب ذن روی گردانیده و زبان شناسی را به عنوان تخصص خویش برگزیده است. او در این مرحله فراگیری زبان های مختلف را آغاز می کند. در طی مراحل یادگیری زبان های گوناگون در سن بیست سالگی به زبان عربی روی می آورد و نزد عالمی تاتاری،موسی جارالله، این زبان را می آموزد. به لطف فراگیری زبان عربی و آشنایی با آثار مستشرقین غربی او نخستین کتاب خود را به زبان ژاپنی تحت عنوان “تاریخ اندیشه عربی” که تاریخ فلسفه ایست از تولد فلسفه اسلامی تا ابن رشد، منتشر ساخت. در این اثر توجه به دو نکته ضروری است: نخست عنوان کتاب است که به پیروی از سنت شرق شناسی آن زمان عنوان “اندیشه عربی” را بر خود دارد و دیگری توقف این تاریخ فلسفه به زمان ابن رشد است.» بهمن ذکی پور سخنان خود را چنین جمعبندی کرد: درست است که توشی هیکو ایزوتسو در ایران و حتی در موطنش ژاپن به عنوانی اسلام شناسی پرآوازه و نخستین مترجم قرآن از عربی به ژاپنی شناخته میشود، اما باید دانست که چنین نگاه و طرز فکری از او شناختی ناقص بر ما عرضه می کند. چرا که او در سومین بخش از حیات فکری خود میکوشد تا فلسفهای را بنیان گذارد که تمامی سنن شرقی بتوانند در آن با یک دیگر به گفتگو بپردازند. به گفته وی در کتاب “آگاهی و ماهیت” کار او تنها مقدمه ای است بر حوزه وسیع مطالعات تطبیقی در شرق. اما با تمام توجه او به حوزه های بودایی و تائویی و هندی نمیتوانیم منکر این شویم که تفکر ایران چه در دوران باستان و چه در سده های اسلامی راه را برای تاسیس فلسفه شرقی خاص او فراهم ساخت. بنابراین شناخت فلسفه ایزوتسو می تواند ما را در بازشناسی سنت کهن ایرانی و سنت اسلامی جان گرفته در ایران بسیار یاری کند. درست است که او برآمده از سنت ژاپنی است اما به تعبیر زنده یاد یگانه شایگان :”ایزوتسو بیش از آن که متعلق به جهان ژاپنی باشد به عالم ایرانی تعلق دارد”. بیگمان تلاش های نسل جوان پژوهشگران ایرانی و ژاپنی میتواند ابعاد این تعلق را آشکارتر کند.» در بخشی دیگر از این نشست، علی دهباشی از دکتر رسول جعفریان تشکر کرد که عکس هایی از خانه و کتابخانه پروفسور ایزوتسو را ارسال کرده بود و گزارش دکتر جعفریان را نیز در اینجا با هم میخوانیم: قرار بود ساعت ۵/۲ کسی بیاید و ما را به کتابخانه آقای ایزوتسو ببرد. بنابرین فرصتی برای خوردن ناهار بود. به رستورانی رفتیم و بنده طبق معمول سبزیجات سفارش دادم. معلوم شد ماهی هم دارد که اندکی خوردم. از آنجا بیرون آمدیم و مقرر شد از یک ساعتی که وقت باقی مانده به دیدن معبد دیگری برویم. همان مسیر را به ایستگاه برگشته، به ایستگاه دیگری رفتیم و در آنجا پس از عبور از یک بازارچه محلی و یک خیابان به معبدی رسیدیم که بالای کوه قرار داشت و از پایین تا بالا و اطراف آن بسیار زیبا و سرسبز بود. به نظر میرسید در اینجا تعداد توریستها بیشتر است. وقتی بالاتر رفتیم احساس کردیم واقعا جای زیبایی است. البته در اینجا هم، درِ معبد بسته بود، گرچه درون آن قابل رؤیت بود. در عین حال نوشته بود که عکس گرفتن هم از داخل آن ممنوع است. اینجا یا جای دیگری در یکی از این معابد بود که برگهای دادند که اعمال سالانه را روی آن نوشته بود. علاوه بر آن دیدارها یا حضور بهم رساندنهای ذنی را هم با تاریخ و ساعت معین کرده بود. برخی هفتگی، برخی روزانه و برخی ماهانه مثل اول مارس، می و نوامبر بود. با رفتن به آخرین پلهها و دیدن معبد به سمت پایین بازگشتیم. واقعا از خود معابد زیباتر درختان اطراف و صنع الهی بود که در این فصل در نهایت زیبایی حالت رنگ آمیزی طبیعت را داشت. همان مسیر را برگشتیم، در حالی که به آرامی رو به خستگی می رفتیم. نزدیک ایستگاه که رسیدیم، خانمی که از توکیو آمده بود تا ما را به سمت کتابخانه یا بهتر بگویم خانه آقای ایزوتسو ببرد، ایستاده بود. همراه وی تاکسی گرفته دو نفر با یک تاکسی و سه نفر دیگر هم با تاکسی دیگری حرکت کردیم. ربع ساعت تاکسی در خیابان های کوچک جلو رفت تا جلو در خانهای توقف کرد. این خانه، خانه آقای ایزوتسو، فیلسوف و عرفان شناس بودایی است که بیش از دو دهه یا بیشتر از عمر خویش را وقف شناخت و شناساندن فلسفه و عرفان اسلامی ـ شیعی کرد و آثارش در سراسر جهان اسلام مورد استفاده و استناد است. البته همین خانه که یک خانه سنتی ژاپنی و کوچک می نماید، درونش بسیار زیبا با چشم اندازی جالب توجه، دارای اتاقهای متعدد و حتی طبقهای دیگر بود. وقتی وارد خانه شدیم، خانم آقای ایزوتسو که اکنون حوالی ۷۸ سال دارد به استقبال ما آمد. پیرزنی که عمری را با استاد سپری کرده و اکنون سیزده سال است که تنهاست و در این خانه با کتابها و خاطرات استاد روزگار را سپری میکند. با رفتن داخل خانه، واقعا شگفت زده شدیم. بیشتر اتاق ها مملو از کتاب بود. بخشی کتابهای عربی چاپ ایران از حروفی و سنگی، بخشی کتابهای چاپ مصر و کتابهای فراوانی به انگلیسی و فرانسوی و به خصوص چینی. فراموش کردم بگویم همان لحظهای که خانم راهنما ما را در ایستگاه دید، دو جلد کتاب که فهرست کتابخانه آقای ایزوتسو هست، یکی کتابهای عربی و انگلیسی و دیگری چینی به ما داد. در اینجا بود که واقعا دریافتم ایزوتسو چه قدر عاشق کتاب بوده و با چه زحمتی این همه کتاب را در اینجا گرد آورده است. تنوع کتابها از هر جای و مکان، نشانگر تنوع استعداد علمی ایزوتسو بوده که برای کارهای علمی خود به همه جا سر کشیده و کتاب فراهم کرده است. از خانم ایشان در باره تعداد کتابها پرسیدم که ایشان گفت گفت بالغ بر ده هزار مجلد است. روشن است که ده هزار کتاب گزینش شده توسط یک استاد، چه اندازه می تواند مجموعه شگفتی باشد. همه کتابها لیبل خورده بود که گویا یکی از شاگردانش این کار را انجام داده است. علی القاعده به دلیل منتشر شدن فهرست آنها، باید به گونهای قابل استفاده هم باشد، اما هر چه هست، تصمیم بر آن بوده است که تا وقتی این پیرزن زنده است، این احساس همراهی با کتابها را که قطعا همراهی با شوهر است از او نگیرند. این کار اگر با این هدف انجام شده باشد، انسانی تر از هر چیز دیگری است. من چون نمازنخوانده بودم از ایشان خواهش کردم جایی را برای خواندن نماز به من نشان دهد. من را از راهرویی به اتاقی در عقب برد که در آنجا و حتی راهروهای طول مسیر هم مملو از کتاب بود. کتاب، کتاب و کتاب. هرچه بگویم کم گفتهام. یک قرآن خطی هم روی یک میز گذاشته بودند که حدس میزنم از چهارصد پانصد سال پیش بود. این قرآن که کاغذ و خط آن به قرن نهم دهم میمانست، از یک حوزه فکری سنی بود و این از دعای پایانی آن به دست میآمد. در کنار کتابها، می توان گفت که یک موزۀ کوچک هم از اشیای قدیمی و کهنه وجود داشت که لبه قفسهها و گاه روی میز در درون یک سینی و هر جای مناسب دیگر گذاشته شده بود. این مجموعه هم خود واقعا ارزشمند و دیدنی و قیمتی بود. نعلبکیهایی هم که خود ایزوتسو به توکیو سفارش داده و برایش زده بودند، مشتمل بر چند گل و آیهای از قرآن بود که لا فیها غول و لا هم عنها ینزفون روی آن نوشته شده بود. از همسرش به شوخی پرسیدم: راستش را بگویید، ایشان کتابها را بیشتر دوست داشت یا شما را ؟ با خنده گفت: البته کتابهایش را. وی گفت: استاد مدتها کانادا بود، سپس به ایران آمد و با آشتیانی و مهدی محقق کار میکرد و در جریان انقلاب ایران به ژاپن برگشت. از آن زمان به بعد به سراغ بودیسم آمد و کارهایش را در این زمینه ادامه داد. خانم، سراغ آقای آشتیانی را گرفت که من یک مرتبه گفتم که وی دو سه سال پیش درگذشت. ایشان سخت ناراحت شد و من پشیمان که چرا بی توجه و بی مقدمه این خبر را دادم. اما ناراحتی را در چهره او خواندم. در هر حال به او تأکید کردم که آقای ایزوتسو در ایران شناخته شده است و اهل مطالعه قدرش را می دانند و محبوبیت خاص خود را دارد. روشن بود که این حرفها خوشحالش می کرد. از وی پرسیدیم که دین استاد چه بود؟ وی گفت: ایزوتسو همیشه یک بودایی بود. در جایی از کتابخانه، آثار وی یا مجموعه های مشتمل بر مقالاتی از وی چیده شده بود. علاوه بر آن آثار چاپ شده وی به ژاپنی هم در یازده مجلد به علاوه یک ضمیمه به صورت یک شکل به چاپ رسیده بود. از خانم ایشان پرسیدیم که آیا تا به حال ایرانی اینجا آمده است؟ گفت: خیر شما اولین نفر هستید که اینجا میآیید. این برایم بسیار جالب و در عین حال تأسف برانگیز بود. البته در ایران چند سال قبل بزرگداشتی برای وی برگزار شد که خانمش گفت پوستر آن را دارد. سال گذشته هم یک ویژه نامه در ترکیه از مجله البحوث الاسلامیه به نام وی و در باره او منتشر شده بود که یک شمارهاش را داشت. این مجله وابسته به مؤسسه وقف ترکیه است که دایرهالمعارف اسلامی ترکی را هم منتشر می کند. کتابهای وی در ترکیه مورد استفاده دانشجویان ترک بوده و به زبان ترکی هم ترجمه شده است. ترکها اخیرا به افکار فلسفی روی آوردهاند و به همین دلیل است که به دکتر نصر نیز میپردازند و اغلب بلکه همه کارهای مهم او را به ترکی ترجمه کردهاند. از خانم ایزوتسو پرسیدم که آیا در ژاپن تاکنون مراسمی در باره او برگزار شده است. پاسخش منفی بود و این هم اسباب تأسف بود. به نظرم کار ایران است که این را در آنجا تعقیب کند. در گوشهای از طبقه بالا هم که البته کتابی در آنجا نبود یک معبد کوچک بود که به گفته یکی از این بچه ها معمولا وقتی کسی در خانه ای می میرد آن را برپا می کنند. تصویری از خود ایزوتسو هم بود. خانم ایزوتسو از دیدن ما واقعا خوشحال شده بود. حالت من هم همین طور بود. روشن است که ایزوتسو آدم بزرگی است و اگر کاری نکرده بود جز جمعآوری این همه کتاب عربی و فارسی و اسلامی در این گوشه از ژاپن، در اهمیت وی کافی بود. با خانم ایزوتسو یک تصویر یادگاری هم برداشتم و این به رغم آن بود که خودش پرهیز داشت. و تصویری دیگر که آقای نیومن هم در آن بود به علاوه خانم کتابداری که ما را به منزل ایشان راهنمایی کرده بود. خانم ایزوتسو پذیرایی مختصری هم کرد که واقعا برای آن سن و سال ایشان سنگین بود. اندکی بعد که غروب هم نزدیک شده بود، ما آماده بازگشت شدیم. خداحافظی هم بیش از یک ربع طول کشید، درست مثل زنها که حرف حسابی را دم در وقت خداحافظی و دم در خروج میزنند. و بلاخره سرکار خانم ما را بدرقه کرده و تا آنجایی که ما او را می دیدیم ایستاد و دست تکان داد. روشن بود که به یاد خاطراتش در ایران افتاده است. وقتی به ایران برگشتم مصاحبهای از دکتر مهدی محقق در باره آقای ایزوتسو دیدم که در سایت icro.ir درج شده و ایشان خاطراتش را در باره ایزوتسو بیان کرده است. از محل خانه تا ایستگاهی که نخستین بار وقت رسیدن به کاماکورا پیاده شده بودیم، ده پانزده دقیقه پیاده راه بود که آمدیم. در آنجا سوار قطار شده و با پرداخت همان مبلغ یعنی ۷۸۰ ین بار دیگر به توکیو برگشتیم. از ایستگاه توکیو هم با قطار دیگری به محله خودمان که همان هنگو بود آمدیم. ساعت حوالی شش و نیم بود که وارد هتل شدیم. امروز سفری واقعا خوب و در عین حال خسته کننده بود. با این حال، احساس کردم همین الان باید این مطالب را بنویسم تا بتوانم احساسی که در راه پیدا کردهام تا حدی منعکس کنم. الان ساعت هشت و نیم است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.