نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : یکشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۶ در مراسم روز بزرگداشت صنایع دستی که روز شنبه بیستم خردادماه ۱۳۹۶ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار شد، دکتر عبدالمجید شریفزاده، مدیر پژوهشی پژوهشگاه میراث فرهنگی و رئیس کمیته تخصصی ارزشیابی هنرمندان هنرهای سنتی به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: شورای جهانی […]
در مراسم روز بزرگداشت صنایع دستی که روز شنبه بیستم خردادماه ۱۳۹۶ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار شد، دکتر عبدالمجید شریفزاده، مدیر پژوهشی پژوهشگاه میراث فرهنگی و رئیس کمیته تخصصی ارزشیابی هنرمندان هنرهای سنتی به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: شورای جهانی پس از جنگ جهانی دوم، با محتوای هنری و فرهنگی، مورد توجه کشورهای پیشرفته قرار گرفت. در دهم ژوئن/ بیستم خرداد سال ۱۹۶۴م، نخستین همایش جهانی با شرکت مسئولان اجرائی، استادان دانشگاه، هنرمندان و صنعتگران بیش از ۴۰ کشور جهان، در نیویورک برگزارشد. در قطعنامۀ پایانی آن همایش، تأسیس«شورای جهانی صنایع دستی»، به عنوان نهاد وابسته به یونسکو تصویبشد. سال روز تأسیس این همایش، به عنوان «روز جهانی صنایع دستی» نامگذاری شد. با راهاندازی شورای جهانی صنایع دستی، صنایع دستی و سنتی، به صورت بخشی از حیات فرهنگی- اقتصادی ملتها، مورد توجه قرار گرفت. ایران، از سال ۱۳۴۷ش./ ۱۹۶۸م. از طریق سازمان صنایع دستی کشور، به عضویت این شورا درآمد و در مجمع آسیا و اقیانوسیۀ آن، مشغول فعالیت شد. این شورا، در ابتدا با شمار محدودی از اعضا کار خود را آغاز کرد. اما هماکنون، بیش از ۹۰ کشور جهان را تحت پوشش دارد و دبیرخانۀ آن، در شهر آمستردام هلند قرار دارد. مهمترین هدفهایی که این شورا، به عنوان یک ارگان غیر انتفاعی غیردولتی قائل شده است عبارت اند از: ۱ـ تشویق، کمک و راهنمایی صنعتگران دستی و همچنین بالا بردن سطح اطلاعات تخصصی و حرفهای آنها با توجه به زمینههای متفاوت فرهنگی موجود در هر یک از کشورهای عضو. ۲ـ حفظ و تقویت صنایع دستی و تجلی آن به صورت رکن عمدهای از حیات فرهنگی ملتها. ۳ـ ایجاد همبستگی میان صنعتگران دستی سراسر جهان. تعریف هنرهای سنتی هنرهای سنتی، هنرها و صنایع ظریفهای هستند که در طول سدههای متمادی با حفظ ریشهها و سنتهای اصیل سدههای متمادی با حفظ ریشهها و سنتهای اصیل رشد کرده و مراحل شکلگیری خود را گذرانده و میگذرانند. در این هنرها، اعتقاد و بینش و به کار بستن سنتهای ویژه هنری و اجرایی خاص، از تعلیم و تعلم بین شاگرد و استاد گرفته تا آمادهسازی ابزار و وسایل و مصالح کار و ساخت اثر هنری، جایگاهی ویژه داشته و لازمه این هنرهاست. این سنتها و هنرهای سنتی در حقیقت صورت محقق و تاریخی حقیقتی سرمدی هستند که فراتر از تاریخ برنشستهاند. این هنرها از آن ریشه و تغذیه و شاخه و برگ میدوانند و ثمر میدهند. زندگی انسان سنتی در همه وجوه آن، از کارکردن تا خوردن و خوابیدن، رنگی معنوی دارد، در عین حال، مناسک و آداب خاص مذهبی هم در زندگی روزمره او هست که به گونهای بیواسطهتر اصول حاکم بر حیات را منعکس میکند. هنر سنتی مبتنی بر معرفتی است که خود سرشت روحانی دارد معرفتی که استادان هنر اسلامی آن را حکمت نام نهادهاند. چون در سنت اسلامی، با صبغه عرفانی روحانیت آن، خردمندی و روحانیت از هم جدایی ناپذیرند و وجوه مختلف یک حقیقت به حساب میآیند.(شریفزاده،b . 1378، ۴) شیوه آموزش در هنرهای سنتی شیوه استاد شاگردیست. استاد به شاگرد اصول و مبانی را آموزش میدهد و شاگرد نیز بر اثر ممارست و تمرین به درجهای میرسد که میتواند تغییراتی در آن هنر به وجود آورد. البته تغییراتی که در اصول و مبانی نیست، بلکه در فروع هنر است. به همین علت است که سبک و شیوه آن با استاد متفاوت میشود، اما در عین حال از همان سنت و اصول و مبانی پیروی میکند. طبقهبندی رشتههای هنرهای سنتی ۱. دستبافته های سنتی ۲. آثار فلزی ۳. مینا ۴. آثارسفالی ۵. آبگینه ۶. آثارچوبی ۷. سازسازی ۸. آثار سنگی ۹. رودوزیهای سنتی ۱۰. چاپهای سنتی ۱۱. آثار کاغذی ۱۲. رنگرزی سنتی ۱۳. نگارگری و کتاب آرائی ۱۴. خوشنویسی و کتابت ۱۵. موسیقی سنتی ۱۶. نمایشهای سنتی وآئینی ۱۷. معماری سنتی
صنایعدستی گستردهترین زیرمجموعۀ هنرهای سنتی است که نزدیکترین نسبت را با زندگی مردم دارد و میتواند در آنِ واحد هم از لحاظ زیبایی و هم از لحاظ کاربرد، نقشی ویژه در زندگی فردی، خانوادگی و بهخصوص اجتماعی ایفا نماید. تعریف صنایع دستی صنایع دستی، به مجموعهای از هنرها و صنایعی اطلاق میشود که محصول آنها به طور عمده با استفاده از مواد اولیۀ بومی، به کمک دست و ابزار دستی ساخته میشود. صنایع دستی، حاصل روح ملتها و دستاورد هنرهای آموخته از نسلی به نسل دیگر است. بنابراین، صنایع دستی تنها کالائی برای مبادله نیست، بلکه خصوصیات فرهنگی و ویژگیهای قومی، از طریق این کالا مبادله میشود و نوعی ارتباط فرهنگی در میان جامعهها پدید میآورد. گزافه نیست اگر گفته شود صنایع دستی، عمری به قدمت عمر بشر دارد. سابقه صنایع دستی، به عصر حجر باز میگردد. در این دوره، ساخت ظروف و همچنین بعضی ابزار مصرفی در زندگی روزمره مانند نیزه و خنجر از سنگ برای صید و شکار حیوانات معمول شد. رفته رفته به علت پیشرفت فکری، دیگر مواد موجود در طبیعت مانند خاک رس، چوب، سنگ آهن، مس و سرانجام پشم و کرک حیوانات و الیاف گیاهی نیز مورد استفاده قرار گرفت؛ به طوری که پیشینه ساخت اشیای سفالی و مسی، به بیش از چهار هزار سال پیش میرسد. بدون تردید یکی از دلایل مهم در توجیه جنبههای مثبت صنایع دستی، به اثرات آن در مبارزه با انواع بیکاری مربوط میشود. بیکاری، یکی از مسائل پیچیده کشورهای رو به رشد است که از افزایش سریع جمعیت سرچشمه میگیرد. در بین انواع بیکاری، شایعترین آن در کشورهای در حال توسعه، بیکاری پنهان است. به ویژه در آن دسته از کشورها که هنوز ساختار جامعه کشاورزی و روستایی به صورت سنتی و کهن باقی مانده است، بیکاری پنهان بیشتر به چشم میخورد. صنایع دستی با قابلیتها و خصوصیات ویژه خود، میتواند نقش مهمی در حل معضل بیکاری و ایجاد اشتغال برای بیکاران ایفا کند. صنایعدستی علاوه بر جنبههای فرهنگی، از لحاظ اقتصادی و کارآفرینی نیز در جهان امروز اهمیتی وافر دارد؛ علاوه بر این، آثار هنری، بهویژه هنرهای سنتی و صنایعدستی دارای ارزش افزودۀ فراوانی هستند که بهخصوص در بازارهای جهانی میتوانند جلب توجه کنند. کشورهای بسیاری هستند که با تکیه بر هنرهای سنتی و صنایعدستیِ خود، بازارهای خارجی و بینالمللی را در اختیار گرفته و علاوه بر سود سرشار مالی و اقتصادی، فرهنگ خود را نیز به سراسر جهان صادر میکنند. تفاوت بین صنایع دستی و هنرهای سنتی صنایعدستی ایران که گاه با نام هنرهای صناعی نیز از آن یاد میشود، زیرمجموعهای بزرگ از هنرهای سنتی ایران بهشمار میرود. در خصوص هنرهای سنتی و ملی نکته مهم روشیست که در جامعه در جریان و شدن است؛ و در صحنۀ این شدن و تداوم، وقتی که به قوانین حاکم بر آن میرسد، تبدیل به اصولی میگردد که لایتغیر است و فقط در فروع خود میتواند تغییر کند. با توجه به آنچه مطرح گردید هنرهای سنتی ما در طول تاریخ اصول خود را حفظ نموده و متناسب با شرایط زمانه و محیط اطراف فروع خود را پرورش داده است. این هنرها با تنوع قابل ملاحظۀ خود، آمیختگی فراوانی با آداب و رسوم، سنتها و فرهنگ جوامع محلی داشته، و با وجود شرایط متنوع جغرافیایی، قومیتها و نژادهای متفاوت در کشور، تولیدات این اقوام نیز به همان نسبت متنوع گردیده است. لذا هنرهای سنتی هر منطقه نشانگر سلایق، روحیات، ذوق، سابقه تاریخی، نوع نگاه به زندگی و خصوصیات جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی آن منطقه در طول تاریخ داشته است. بر اساس آنچه در طبقه بندی هنرهای سنتی آمده است بخشی از هنرهای ما جاری در زمان هستند مثل موسیقی سنتی و نمایشهای آیینی و سنتی ما اما در بخش دیگر این طبقه بندی هنرهایی هستند که جنبه تجسمی پیدا میکنند تجسم نه به معنای امروزه آن. وقتی این هنرها دارای ابداع، خلاقیت و طراحی باشند در واقع هنرهای سنتی ما محسوب میگردند و زمانی که بحث تکرار و تولید را به خود میگیرد عنوان صنایع دستی را به خود اختصاص میدهد. و این وجه تمایز هنرهای سنتی از صنایع دستیست. و باید گفت صنایع دستی وامدار هنرهای سنتی است. با جنبش مشروطیت در ایران و خروج اندیشۀ ایرانی از انزوا، تقلید از گذشته و درجا زدن، نیازهای جدیدی بهویژه در زمینۀ هنر و ادبیات بهوجود آمد که لازم بود مرتفع گردد. این امر با تأسیس مدرسۀ صنایع مستظرفه توسط کمالالملک در سال ۱۳۲۹ هـ.ق/۱۲۸۹ ش به طور جدی آغاز شد. پس از کمالالملک این مدرسه به دو مدرسه تقسیم شد که عبارتند از هنرستان کمالالملک و هنرستان صنایع قدیمه (هنرهای سنتی). از شاگردان مدرسۀ صنایع مستظرفه و صنایع قدیمه، استادانی برخاستند که با همت آنان آموزش هنر گسترش یافت و به تأسیس مراکزی مانند هنرستان هنرهای زیبای تهران و اصفهان انجامید. اساس قرار دادن سُنن هنری قدیمی و اِعمال تغییرات برحسب نیاز روز بدون وارد آوردن خدشه به اصول، مهمترین دستاورد این روند محسوب میشد. صنایع دستی و البته اغلب هنرهای سنتی ایران در قرن اخیر به علل عدیده از جمله ورود صنعت ماشینی، تکیه بر درآمد ناشی از صادرات نفت، عدم معرفی کامل و تبلیغات مناسب در کنار ورود سریع و نیرومند هنرهای غربی و مبانی نظری آنها به ایران و عدم توجه مردم به ویژه جوانان به استادان و پیشکسوتان هنرهای سنتی و صنایع دستی و از دست دادن استادان و پیشکسوتانی که یونسکو آنان را گنجینههای زندۀ بشری مینامد، روی به ضعف نهاد و اغلب سیاستگزاریها و حمایتها که در اکثر موارد فقط بر احیاء فُرم متمرکز بود و توجهی به مبانی نظری و به روز کردن آنها نداشت نیز نتوانست کار چندانی از پیش ببرد. اما با پیروزی انقلاب اسلامی و مطرح شدن هنر اسلامی، توجه به صنایع دستی مجدداً در مرکز توجه قرار گرفت تا جایی که در دهۀ ۶۰ خورشیدی، ایران بسیاری از بازارهای صنایع دستی کشورهای اروپایی را در اختیار داشت و از این طریق به طور بی سابقهای اشتغالزایی پدید آمده بود. از این رو هنرهای سنتی و صنایع دستی ایران به مثابه گنجی بود که فقط صلحا و امنا حق آموختن و ساختنش را داشتند و همواره بر سینه نامحرمان دست رد زده می شد. در نتیجه این گنج بیبدیل به شیوه استاد و شاگردی و سینه به سینه از استاد به شاگرد یا شاگردان خاصش منتقل میشد که اغلب این شاگردان فرزند خود استاد بودند، و زنجیره و سلسلهای بوجود آمد که پدر به پسر و استاد به شاگرد رموز و فنون هنرهای سنتی را به صورت سری آموزش میداد و پای نااهلان را در این حلقه ارادت جایی نبود. با ورود عقاید تجدد طلبانه و غربگرایانه ناشی از رنسانس در اروپا و پیامدهای بعدی آن مانند اومانیسم (انسان گرایی)، به ایران، و تبلیغات وسیع دُول استعمارگر برای این قبیل تفکرات، رونق ارادت به مکاتب فکری سنتی کم رنگ و شالوده آن نزد ایرانیان سست شد و اندک اندک رشته ارتباط فرهنگی نسلها از یکدیگر گسست و فرزندان و شاگردان استادان بزرگ هنرهای سنتی از اطراف آنان پراکندند و اغلب استادان، این گنج های الهی خود را بی آن که به شاگردی انتقال یافته باشند با خود به جهان دیگر بردند و بدین شکل بسیاری از میراث معنوی و فرهنگی-هنری ایران از یادها رفت. توجه به استادان و هنرمندان هنر آفریدن (خلاقیّت) است یعنی بُروز و ظهورِ معنی با کمک گرفتن از مهارت و مایۀ احساس در قالبی درست و زیبا برایِ تاثیری خوب و ارزشمند. که موجب می شود یک هنرمند با سایر انسان ها متمایز شود. یک هنرمند همیشه فقیر است، شاید او زندگی شاهانهای داشته باشد اما او تشنۀ کمال، کشف و انتقال نشانهها و معناهای آفرینش است. هنرمند علاوه برمنابع زمینی و ارتباط حسی و تعامل با آنها به منبع دیگری از کمال و فهم متصل میباشد. هنرمند شهرت و دوامش را از راه نفوذ در مردم دارد نه با تبلیغات توخالی و گذرا. مهم نیست هنرمند چه لباسی بپوشد بلکه وجود اوست که به لباس شخصیت و ارزش میدهد. هنرمند عاشق است. هنرمندان وجودی معصومانه و کودکانه دارند. هنرمند بزرگ خداست، طبیعت به عنوانِ منبع اصلیِ هنر ، دست مایۀ درک و دریافتِ انسانِ هنرمند قرار می گیرد. هنر زبان عالم است و هنرمند بهتر از هر کسی این زبان را برای ندای ذات اراده به کار میبرد. هنرمند تکیهگاه طبیعت و «چشم یکتای جهان» است.(امینی، ۱۳۹۰، ۱۲۹) این هنرمندان، ققنوسوار گام در طریق صناعتِ عشق نهاده و آتشِ ارادت را پذیرای جان شدهاند تا از خاکسترِ نفس، وجودی تازه برای چشم گشودنِ جلوهای جدید از هنر پدید آورند. همین جَلَوات جدید در هنر است که بدان جاودانی میبخشد و هر زمانی را با سبک یا مکتبی پاسخ میگوید. جاودانگی هنر از اینجاست. پیشکسوتان هنرهای سنتی فَرّ ِ استادی را با خود دارند. واعظ کاشفی سبزواری میگوید: بدان که هیچ کاری بیاستاد میسر نمیشود و هر که بیاستاد کاری کند بیبنیاد باشد. از شاه ولایت منقول است که اگر کسی به مرتبۀ کشف و کرامات رسد و کارهای کلی از او در وجود آید و او را استادی به استادی درست نباشد. از او هیچ کاری نیاید و کار او هیچ چیز را نشاید و این جا گفتهاند.
هر که را استاد نبود کار بر بنیاد نیست در ره معنی رفیقی بهتر از استاد نیست
پس هر که خواهد(که کاری) بر اصل باشد اقتدا به استادی کامل باید کرد. (واعظ کاشفی سبزواری، ۱۳۵۰. ۹۷)
هر که بی استاد کرد آغاز کار کار و بار او ندارد اعتبار دامن استاد گیرو شاد شو مدتی خدمت کن و استاد شو
پس به پاسداشت زحمات و رنجهای این همایوننَفَسان و اشاعۀ فرهنگ سپاسگزاری از اهل هنر و همچنین وظیفهای که بر مسئولان امر است، می بایست از این بزرگان تقدیر و تشکر به عمل آید تا ضمن انجام وظیفه، گامی در گسترش فرهنگِ توجه و احترام به پیشکسوتان هنرهای سنتی و صنایعدستی و در نتیجه، رواج شاخصههای اصیل ایرانی اسلامی برداشته شود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.