نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
چهارشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ حسن بلخاری استاد گروه مطالعات عالی هنر دانشگاه تهران و رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی امروز ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ در بیست و سومین همایش بزرگداشت حکیم ملاصدرا با موضوع «حکمت ایرانی و حکمت متعالیه» به ارائه مقاله خود با عنوان حکمت الانوار مشرقی و روایت شرقی آن در اوپانیشادها به […]
حسن بلخاری استاد گروه مطالعات عالی هنر دانشگاه تهران و رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی امروز ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ در بیست و سومین همایش بزرگداشت حکیم ملاصدرا با موضوع «حکمت ایرانی و حکمت متعالیه» به ارائه مقاله خود با عنوان حکمت الانوار مشرقی و روایت شرقی آن در اوپانیشادها به سخن پرداخت و گفت: حکمت ایران باستان را حکمت نوری مینامند و این عنوان رایجترین و در عین حال مقبولترین صفت حکمت ایرانیان باستان است. این معنا صرفاً نه از تعابیر وسیع مورد استفاده شیخ اشراق در حکمت اشراقیش که با تأمل در متون بر جا مانده از ایران باستان، به ویژه در اوستا و ملحقات آن حاصل میشود.
حکمت نوریه ایران باستان او افزود: تا به حال یکی از اصلی ترین جریانهای حوزه تحقیقات در قلمرو حکمت نوریه ایران باستان، یا متعلق به داد و ستد آن با جهان یونانی بوده یا حکمت اسلامی. به عبارتی از یکسو تأثیر این حکمت بر اندیشه یونانی، به ویژه از طریق نحله فیثاغوری و سپس افلاطون مورد تحقیق و تأمل جدی بوده و شواهد کافی نیز در این باب ارائه گردیده و از سوی دیگر، تأثیرگذاری آن بر حکمت الاشراق اسلامی با توجه به نص صریح شیخ اشراق در احیای حکمت فرزانگان پارسی در حکمه الاشراق. این پژوهشگر و نویسنده کشورمان تصریح کرد: تا به حال تحقیق جامعی که بیانگر تأثیر و تأثر متقابل یا دست کم شباهت و اشتراک حکمت نوری ایران باستان با حِکَم شرقی از جمله حکمت هندویی باشد، صورت نگرفته است (مگر کارهای برخی سنت گرایان و نیز مرحوم داریوش شایگان). او تأکید کرد: حال آنکه با توجه به برخی عبارات اوپانیشادها (اوپانیشادمندک) میتوان به این مهم پرداخت، مانند: «برهمن در پوشش زرین است، ناب، یکپارچه، شکوهمند، او نورالانوار است، نورالانوار نور آسمان است. با هیچ چیز افروخته نشده است، زیرا نوری است که همه انوار دیگر را پدید میآورد.» بلخاری در ادامه سخنانش گفت: در مقایسه با این متن از حکمه الاشراق آمده است: «و بنابرین واجب است که انوار قائمه بالذات و انوار عارضه و هیأت آنها همه به نوری منتهی شود که ورای وی نور دیگر بدان سان نبود و آن نورالانوار و نور محیط و نور قیوم و نور مقدس و نور اعظم و اعلی بود و نوری قهار و غنی مطلق بود ورای آن چیزی دیگر نبود…. پس در عالم هست، چیزی اَشدّ نورًا از آن [نورالانوار] نبود که در حقیقت ذاتش نور بود آنکه خود متجّلی و فیاض لذاته بود، بر هر قابلی.» داستان ارباب انواع رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی تصریح کرد: در این مختصر از اشتراک مفهوم دیگری نیز در مبحث نور بگویم و آن داستان ارباب انواع است که در حکمت خسروانی و اشراقی از جمله اصول نوریه محسوب میشود. در بخش سوم اوپانیشاد چاندوگیه برهما نورو آفتاب هستی است و نیز به تعبیر همین اوپانیشاد، عقل را باید به عنوان برهما ستایش کرد (در مقایسه با این جمله حکمای اقدم معتقد بوده اند که مبدع کل و همچنین عالم عقل، نور است. گفتار صریح افلاطون و اصحاب اوست که نور محض عبارت از عالم عقل بود.) و کلیه ارباب انواع که هریک اجزا مختلف طبیعت را به کار میدارند همه از برهما هستند (در مقایسه با این کلام خسروانیه و اشراقیه شیخ شهاب الدین: «و حکماً فرس همه بر این امر متفقند تا آنجا که برای آب به نزد آنان صاحب صنمی از عالم ملکوت بود که آنرا «خرداد» نامیده اند و همچنین برای اشجار که «مرداد» نامیده اند و برای نار که اردیبهشت نامیده اند.
بلخاری در پایان سخنانش با اشاره به اینکه درمقاله ارائه شده او به بررسی دقیق اشتراکات نور و نورالانوار در متن اوپانیشادها و حکمت اشراقی ملهم از حکمت خسروانی پرداخته شده؛ به ویژه با تأمل بر این معنا که در مواردی معدود شیخ اشراق در اثر گرانقدر خود به حکمای هند نیز اشاره کرده است: «… و همه حکمای فرس و هند بر همین عقیده اند…»، گفت: به دلیل کمبود وقت فرصت بیشتر برای ارائه مقاله نیست، علاقه مندان میتوانند به اصل مقاله مراجعه کنند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.