نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
سه شنبه, ۰۱ آبان ۱۳۹۷ بزرگداشت مرحوم دکتر غلامحسین صدیقی با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز سهشنبه اول آبانماه ۱۳۹۷ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید. در این مراسم که با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی همچون حجتالاسلام هادی خامنهای، دکتر علی اسماعیلی، نماینده مردم نور و محمودآباد […]
بزرگداشت مرحوم دکتر غلامحسین صدیقی با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز سهشنبه اول آبانماه ۱۳۹۷ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید.
در این مراسم که با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگی همچون حجتالاسلام هادی خامنهای، دکتر علی اسماعیلی، نماینده مردم نور و محمودآباد در مجلس شورای اسلامی؛ دکتر احمد کتابی، دکتر نوشآفرین انصاری و استاد منوچهر صدوقیسها برگزار شد، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن؛ دکتر مهدی محقق، رئیس هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛ دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم؛ دکتر باقر ساروخانی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران؛ دکتر سید احمدرضا خضری، مشاور رئیس و مدیرکل حوزه ریاست دانشگاه تهران و دکتر تقی آزاد ارمکی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به ایراد سخنرانی پرداختند. متن سخنرانی دکتر حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با عنوان «در باب ابنسیناپژوهی دکتر صدیقی(نسبت فلسفه و جامعهشناسی)» بدین شرح است: برای من که خدمتگزاری در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی را فرصتی شریف و سعادتی عظیم میدانم، یاد دکتر غلامحسین صدیقی به عنوان عضو هیأت مؤسس انجمن از سال (۱۳۲۳) و سپس در دورههای بعد عضو هیأت مدیرۀ انجمن و مدتی کوتاه نیز ریاست انجمن یادی است از سر تکریم و احترام به مردی که هستیاش را نثار ایران کرد و به روایتی در لحظات پایانی حیات خود، فریاد پاینده باد ایران را سر داد و جان داد. عشقی سراسر شور و خدمت و شیدایی به ایران بزرگ. از سوی دیگر فلسفهپژوهی دکتر صدیقی که با نگارش رسالۀ دکتریاش آغاز میشود (با عنوان جنبشهای دینی ایرانی در قرون دوم و سوم هجری) برایم بسیار جالب توجه است، گرچه در عرصۀ سیاست دکتر صدیقی چهرهای بسیار نامآشناست و در قلمرو علم جامعهشناسی نیر پدر جامعهشناسی ایران به شمار میرود ـ و البته هر دو عرصه نیز عرصههایی هستند که نسبتی دور با فلسفه دارند ـ اما عنوان رسالۀ دکتری و برخی تألیفات ایشان که از آنها نام میبرم صدیقی را به یک فلسفهپژوه برجسته نیز تبدیل میکند. خارج از عنوان رساله و آثاری که از ایشان بهویژه در باب ابنسینا نام میبرم، آثاری با عناوین تاریخ فلسفه یونان از طالس تا سقراط و نیز از سقراط تا ارسطو بهعلاوه شرح و احوال ابوریحان بیرونی خود مؤید این دعوی است. اما به نظر میرسد بنابر کثرت تألیفات ایشان در باب ابنسینا، ابنسیناپژوهی او در قلمرو آثار فلسفیاش حضور و ظهوری برجستهتر دارد. پنج اثر ایشان توسط انجمن آثار ملی (انجمن آثار و مفاخر فرهنگی فعلی) نشر یافته که همه در باب ابنسیناست: ــ ترجمۀ رسالۀ سرگذشت ابنسینا ــ معراجنامۀ ابنسینا ــ رسالۀ تشریح اعضاء ابنسینا ــ رسالۀ قراضۀ طبیعیات منسوب به ابنسینا ــ ظفرنامۀ منسوب به ابنسینا. البته هیچکدام از رسالات فوق، ورود به غوامض و امهات فلسفی ابنسینا در شفا و دانشنامه علایی و کتاب نجات و دیگر آثار شیخالرئیس که ماهیتی فلسفی دارد، نیست، قراضۀ طبیعیات که بنا به عنوانش تتمه و باقیماندۀ طبیعیات است در چهار فصل به مسائل حیوانی، مسائل نباتی، مسائل معدنی و مسائل نوادر در حوزۀ طبیعیات پرداخته است. معراجنامه ابنسینا نیز که کتابی شگرف و شگفت از حجهالحق است، در باب تأویل عقلی مراتب و مراحل معراج است. یافتن نسبتهایی میان آنچه پیامبر در روایات تمثیلی خود میآورد با مراحل و مراتب عقل و نیز قوای نفس. مثلاً نسبتی که ابنسینا میان قوۀ خیال با بخشی از روایتی ایجاد میکند که طی آن پیامبر اکرم (ص) از زنی نیمهعریان سخن میگویند که به دنبال رهزنی ایمان پیامبر بود و نتیجه اینکه از دیدگاه شیخالرئیس خیال رهزن است. یا بیان مراتب عقل از عقل هیولانی تا عقل فعال و اخذ این مراتب از لحظات گوناگون معراج پیامبر و یا ظفرنامه که پندنامهای است اخلاقی با مقدمهای جالب و بسیار دقیق و موشکافانه از مرحوم صدیقی و تأکیداتی از آن مرحوم که نسبت میان فلسفه و جامعهشناسی را در جان و جهان ذهن او آشکار میسازد. دکتر صدیقی در بخشی از مقدمۀ عالمانۀ خود پیرامون وجوهات اجتماعی و جامعهشناختی ظفرنامه چنین میگوید: «جنبۀ علمی و انتفاعی عمومی دستورها و صفات جسمانی و اخلاقی و امور قلبی و عقلی و اجتماعی جاری که در حکمتهای ظفرنامه جلوهگر گشته و به صورت تعبیرات متشکل و دستورهای سودمند زندگانی درآمده، در خور ملاحظه است و اصول حکمت عملی که به آنها اشاره و سفارش شده، هرچند چنان که گفتیم، انتظامیافته و وابسته به یک مذهب فلسفی معین نیست، ولی به سبب روانی و سادگی گفتار و به کار بردن روش زندۀ پرسش و پاسخ در مطالب مربوط، به جریان عادی زندگانی شخصی و اجتماعی افراد و نیازمندیهای اوضاع و احوال جامعۀ نسبتاً سالم اعتبار و ارزش خاص دارد. جنبۀ غیرشخصی بیشتر این حکمتها حکایت از طبع کاملاً اجتماعی و اجتماعدوست و ملاحظات و تجربههای سنجیده صاحب (یا صاحبان) و فراهمآورندۀ آنها میکند و معلوم میدارد که این اندیشهها از جامعهای که به حد قابل ملاحظهای از تفکر اخلاقی و فضایل و صفات عالی اجتماعی رسیده بود، تراویده است. جنبۀ کمال اخلاقی فرد و میل به تکمیل او نیز نیرومند و آشکار و در همان حال طبیعی و موافق با دلبستگیهای آدمی در جامعۀ نسبتاً پیشرفته است» (ظفرنامه، صص ۴۶ـ ۴۷). این قول مرحوم صدیقی کار مرا در باب ایجاد نسبت میان اندیشههای فلسفی او از یکسو و اندیشههای جامعهشناسانۀ وی از دیگرسو بسیار آسان میکند. این نوع رویکرد او به حِکَم فلسفی که در تفسیر و قرائت سویهای کاملاً جامعهشناسانه مییابد بیش از آنکه محصول ذهن جامع او در ایجاد نسبت میان فلسفه و جامعهشناسی باشد، محصول قرائتی خاص از فلسفه در جهانبینی شرقی است. کافی است برای آشنایی با عمق این معنا به کتاب فلسفه شرق و غرب به سرویراستاری رادا کریشنان نظر کنید آنچه در حوزۀ شرق تحت عنوان فلسفه از آن نام برده میشود در اصل حکمتی است جامع جمیع ابعاد معرفتی انسان که اخلاق و اندیشه را با هم و در ارتباط با هم ادراک میکند. در نگرۀ فلسفی و در اصل حکمی شرقیان معرفت قابل تقسیم به ابعاد مختلف نیست. معرفتِ بهزیستن و حیات با تمامی ابعادش فلسفه محسوب میشود. بنابراین اندیشهورزی انسان شرقی به شدت اخلاقی است و اخلاقیت او نیز به شدت فلسفی. حکمهالاشراق شیخ اشراق، احیاءالعلوم امام محمد غزالی، اسفار صدرای شیرازی، فصوص و فتوحات ابنعربی، مثنوی معنوی مولانا و حتی اشارات و معراجنامۀ ابنسینا نمونههای کامل و بلند این ادعایند. بنابراین جمع اخلاق و جامعه و فلسفه در شرق، امری نیست که نیازمند اثبات فلسفی باشد. فلسفۀ شرق دقیقاً در ذات خود همین است. این معنا بهویژه در تاریخ اندیشۀ ایرانی، امری است بینیاز از اثبات و استدلال. حال چرا صعب و سخت باشد اجتماع فلسفه و جامعهشناسی در جان و جهان مرحوم صدیقی؟! عنوان رسالۀ دکتری او و تحقیقات عالمانه و جامع او در باب جنبشهای دینی قرون دوم و سوم هجری در ایران خود دلیل دیگری بر اجتماع ابعاد متعدد و مختلف اندیشهورزی در جان اوست. البته بر این معنا بیفزاییم تأملات او در باب فلسفۀ یونانی را که در برخی آثارش تجلی یافتند. آثاری که از آن نام بردیم و نشانگر آن است وی در باب فلسفۀ یونانی از سقراط تا ارسطو (و اصولاً فلسفۀ یونانی چیزی جز اجتماع همین نامها نیست) بسیار اندیشیده است و میدانیم که این فلسفه (که مسلمین بیشتر مایلند آن را حکمت بدانند تا فلسفه) جامع جمیع علوم نظری و عملی بوده است. اجزای حکمت نظری شامل فلسفه اولی، فلسفه وسطی و فلسفۀ سفلی بود و حکمت نظری تمامی رفتارهای فردی و اجتماعی انسان را در برمیگرفته از تدبیر منزل تا سیاست مُدن. بنابراین در فلسفۀ یونانی نیز اجتماع فلسفه و اخلاق و جامعه موجود بوده و این نیز میتوانسته در گرایشات فلسفی مرحوم صدیقی مؤثر باشد. از تمامی عزیزان و بزرگوارانی که با ارسال مقاله، تدوین چنین مجموعهای را در باب یکی از مردان آزادۀ ایرانزمین موجب شدند و نیز همکارانم در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی سپاسگزاری میکنم و امید دارم خداوند روح آن گرامی انسان را مورد آمرزش و رحمت خاصۀ خود قرار دهد.