نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : سه شنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ در مراسم بزرگداشت دکتر احسان اشراقی که روز دوشنبه ۱۸ بهمنماه ۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، حجتالاسلام و المسلمین سید هادی خامنهای، رئیس پژوهشکده تاریخ اسلام به ایراد سخنرانی پرداخت. متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: انتظار از چنین جلساتی این است که […]
در مراسم بزرگداشت دکتر احسان اشراقی که روز دوشنبه ۱۸ بهمنماه ۱۳۹۵ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد، حجتالاسلام و المسلمین سید هادی خامنهای، رئیس پژوهشکده تاریخ اسلام به ایراد سخنرانی پرداخت.
متن سخنرانی ایشان بدین شرح است: انتظار از چنین جلساتی این است که بیشتر به روشهای کار و دلایل موفقیت یک استاد در تدریس و در کار تعلیم و تربیت بیش از ۵۰ ساله او توجه بشود و درسی باشد برای آیندگان که خب البته در بزرگداشتها میبینیم که کمتر به این مسئله توجه میشود و مسائل حاشیهای بیشتر مطرح میشود. بنده افتخار آشنایی با جناب آقای دکتر اشراقی را از زمانی دارم که در پژوهشکده تاریخ اسلام در خدمتشان بودیم، هستیم و انشاءالله سالیان طولانی خواهیم بود و آن چه که از ایشان علاوه بر فضل، علم، دانش و تاریخ آموختیم اخلاق فاضله، تواضع و فروتنی فوقالعاده ایشان بود. در بزرگداشت بعضی از اساتید دیگر هم من این را عرض کردهام که بزرگترین امتیاز برای استادان ما یکی همین روش اخلاقی است که بیش از تعلیم به تربیت اهتمام میورزند چیزی که مقداری در غربت به سر میبرد و این در تربیت شاگردان که اساتید امروز و فردا خواهند بود بسیار میتواند مؤثر باشد و همچنین در این مدت همکاری ما با ایشان این اخلاق کریمه مایه استفاده و توفیق بوده است. یکی دیگر از خصوصیاتی که در اساتید قدیم ما که خوشبختانه هنوز هم سایهشان بر سر دانشگاهها و دانشجویان برقرار است، دیده میشود، جامعیت آنهاست. چیزی که باز هم اهمیت دارد و در غربت به سر خواهد برد. اساتید در رشتههای مخصوص به خودشان تحصیل، تحقیق و تدریس دارند اما در یک خط باریک حرکت میکنند. جامعیت کم است. خصوصاً کسانی که در رشتههای علوم انسانی کار میکنند باید در ادبیات، تاریخ، مسائل اجتماعی و اندکی سیاسی هم دستی داشته باشند. علما، دانشمندان و اساتید قدیمی ما همین گونه هستند که تعدادی از آنها را من از نزدیک اینجا مشاهده میکنم و امیدوارم که نسل امروز و فردا نیز این خصوصیات را داشته باشند. پس اخلاق و تواضع یک اصل است و همان طوری که بارها صحبتهایی هم در این زمینه شده، اخلاق در واقع زیربناست و مهمترین رکن اخلاق، صداقت است، چیزی که امروز خیلی به آن نیاز داریم. من امروز یکی از آثار ارزنده استاد را همراه خود آوردهام. زمانی که کتاب خلاصه التواریخ را که توسط دکتر اشراقی تصحیح شده مطالعه میکردم، شاهد بودم که علما و دانشمندان ما چقدر زحمت میکشند و با حوصله به کارهایی میپردازند که شاید در ظاهر سختی و اهمیت آن به نظر نیاید اما وقتی که انسان وارد بطن میشود میبیند که کار، کاری دشوار و مهم بوده که انجام شده است. مصحح محترم با حوصله بسیار با مطالعه نسخههای مختلف از این کتاب که نوشته قاضی احمدبن شرفالدین الحسین الحسینی القمی است در آخر بهترین نسخه را انتخاب کرده و آن را تصحیح کرده است. خلاصه عرض کنم که اینجا در مقدمه آقای دکتر اشراقی نکاتی است که من اکنون برای شما میخوانم، نوشتند که: «در سال ۱۹۹۶ شاه عباس پدر خود شاه محمد را از قدرت برکنار کرد و خود به جای او نشست. ظاهراً قاضی احمد در دستگاه جدید نیز مورد توجه بوده است، در ۹۹۹ خلاصه التواریخ را به نام شاه عباس به پایان برده و… در این سال بین او و میرصدرالدین محمد ولد میرزا شرف جهان قزوینی اختلافی بروز کرد و به سعایتی میرمحمد از کار برکنار شد و به قم رفت. به نوشته او در گلستان هنر میر مذکور تذکره الشعرای ناقصی ساخته بود و برای تکمیل و اهدای آن به شاه عباس میخواست از تذکره الشعرای قاضی استفاده کند. لیکن وی با تقاضای میر موافقت نکرد و به همین سبب میر محمد نیز از او نزد شاه سعایت کرده است. پس از این واقعه قاضی احمد با خاطری رنجور قزوین را ترک میکند و شرح شکوهآمیز او در گلستان هنر حکایت از این رنجش خاطر دارد و…. » در قسمت اول آن که میر صدرالدین محمد میخواسته از ایشان اقتباسی کند و قاضی احمد اجازه نمیدهد من یادم آمد که ایشان هم میتوانست مثل حالا اقتباس کند و اجازه هم نگیرد که ما امروز با این مسأله خیلی رو به رو هستیم. چندی پیش نامهای از یک دانشجوی دکتری برای آقای دکتر محقق که مسئول نشریه ما با عنوان «مطالعات تاریخ اسلام» هستند، آمد که از برخی نویسندگان مقاله شکایت کرده بود و مدعی بود که محتوای این مقاله متعلق به اوست و دیگران این را برداشتهاند و اقتباس نامشروع کردند که اصطلاحاً آقایان به آن انتفاع میگویند. ایشان این کار را نکرده و اجازه گرفته و اجازه نیافته و بعد در مقابلش سعایت کرده است. پس معلوم میشود این ماجراها از آن زمانها هم وجود داشته است. در ادامه این نوشته آمده است که: «آخرین تاریخی که از قاضی احمد در دسترس است مربوط به محرم سال ۱۰۱۵ میشود که در قزوین با مولانا محمد امین از خوشنویسان معروف ملاقات کرده است و از زندگانی او اطلاع دیگری در دست نیست. لازم به تذکر است که اسکندر بیک منشی، مؤلف تاریخ عالم آرای عباسی از شاگردان قاضی احمد بود و با کمک وی فن انشاء و تحریر کتاب و احکام را آموخته و شگفت این که اسکندر بیک در سراسر کتاب خود نامی از استاد نبرده و حق شاگردی را ادا نکرده است اما در برابر فروتنی قاضی احمد نسبت به استادان خود شاید این رباعی که در تمجید از شاگردش اسکندر سروده است اشاره ظریفی به حقوق او برگردن دیگران باشد.» اینها نوشتههای دکتر اشراقی است که ما میخواهیم از قول ایشان بگوییم که اینجا التزام به حق استادان و احترام به اساتید و حق گذاری نسبت به کسانی که به تراز فرهنگی و علمی این کشور حق دارند وظیفه همه است. قاضی احمد در شعری اشاره ظریفی به اشتباه این شاگرد میکند و تذکری به همه ما برای آینده میدهد.
هر رند که در مصطبه مَسکن دارد بویی ز من سوخته خرمن دارد هر جا که سیهگلیم و آشفتهدلی است شاگرد من است و خرقه از من دارد
من در پایان ضمن شکرانه توفیق برای حضور در این جلسه میخواهم یک گلایهای داشته باشم. چون میبینم اساتید همه حضور دارند و شاید حرف دل خیلی از آنهاست. ما در جریان تحقیق و پژوهش مشکلاتی داریم که به نظر میرسد این مشکلات مربوط به وزارت علوم و مقررات این وزارتخانه است. در مقالات علمی و پژوهشی یک قیودی هست که مثلاً باید حتماً شرایطی تقریباً شکلی نه محتوایی تأمین شود و مثل حوزههای علمیه نیست که حتماً باید تحقیق شامل یک نوآوری باشد و گفته میشود تحقیق از نظر شکلی باید یک فرضیه، مسأله و منابع زیاد داشته باشد که ما بسیار مواجه هستیم با مقالات و نوشتههایی که منابع فراوانی میآورد ولی احتمالاً نویسنده از بخشی از این منابع استفاده کرده و نام بقیه منابع تنها به عنوان تأمین آن شرایط شکلی آورده شده است. این هم جزء مقرراتی است که در واقع در آینده به تحقیق و پژوهش ضربه میزند و خیلیها با استفاده از این اشکال کارها از زیر بار تحقیق در میروند و در عین حال مبلغی را میگیرند، نشانیاش هم این است که اگر تشریف ببرید جلوی دانشگاه تهران، آنجا اعلامیههای زیادی هست که ما پایاننامه میفروشیم و پایاننامهها با قیمتهای متفاوت برای مقاطع مختلف خرید و فروش میشود که این را بارها اینجا گفتهام و دکتر محقق هم تذکر دادهاند اما کسی این مسأله را جدی نمیگیرد و به هر حال این سؤال در ذهن انسان مطرح میشود که اگر با این روش پیش برویم آیا در آینده افرادی مثل دکتر اشراقی و دکتر محقق خواهیم داشت یا خیر؟ امیدواریم وضعیت به گونهای باشد که آینده بهتر از گذشته باشد.
این مطلب بدون برچسب می باشد.