سخنرانی آقای شهرام اقبال زاده در هم اندیشی تأثیر مفاخر پیشکسوت بر ادبیات کودک و نوجوان

تاریخ ایجاد : چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۶ شهرام اقبال زاده از دیگر سخنرانان این هم اندیشی بود که سخنانش را با یادی از جبار باغچه بان آغاز کرد و اظهار داشت: در خاطرات زنده یاد توران میر هادی و همچنین در کتاب هایی که در مورد باغچه بان منتشر شده، صحبت های بسیاری مطرح شده […]

تاریخ ایجاد :

چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۶

eghbalzade

شهرام اقبال زاده از دیگر سخنرانان این هم اندیشی بود که سخنانش را با یادی از جبار باغچه بان آغاز کرد و اظهار داشت:

در خاطرات زنده یاد توران میر هادی و همچنین در کتاب هایی که در مورد باغچه بان منتشر شده، صحبت های بسیاری مطرح شده است.اما در اینجا می خواهم به این نکته اشاره کنم که زنده یاد توران میر هادی از دو نفر تاثیر بسیار جدی گرفته است.در حوزه ی نظر و آکادمی از دکتر هوشیار و در حوزه ی عمل از جبار باغچه بان ؛باغچه بان از طلایه داران آموزش و پرورش نوین در ایران است.در شرایطی که احداث مدرسه کفر و زندقه محسوب می شد، او دست به این اقدام زد. تعصبات مذهبی و همچنین حکومتی که با روشنگری موافق نبود سبب مقاومت در برابر اقدامات او شد.
در آن برهوت فرهنگی جبار باغچه بان پی برد که کتاب درسی به تنهایی کافی نیست.آموزش مدرسی و کتاب درسی محور و معلم محور و تکیه بر محفوظات جواب گوی ذهن خلاق و عواطف لطیف و تخیل سرشار کودک نیست.از این رو خودش دست به کار می‌شود؛هم داستان می گوید و هم شعر؛ ممکن است این آثار با ارزش ها و ملاک های زیبائی شناختی امروز، نمره ی بالایی نداشته باشند ،ولی بطور قطع در آن موقعیت کار درخشانی بوده اند.
ایشان در ادامه به نقش توران میرهادی در عرصه ادبیات کودک و نوجوان پرداخت و افزود:
در میان نسلی که از باغچه بان درس و تجربه آموخته، درخشان ترین چهره ی خانم میر هادی است که باغچه بان را معلم اول خویش در عرصه ی عمل می دانست.
اما توران میر هادی با وجود تاثیرپذیری از استادانش؛ خود استادی یگانه در آموزش و پرورش نوین است.او که در فرانسه تحصیلات دانشگاهی گذرانده و از جوانی به فعالیت مدنی پرداخته بود؛
جهان را می شناخت.او وضعیت اروپا پس از جنگ جهانی دوم را دیده بود.او در پاسخ به این دغدغه ی فکری که فاشیسم چگونه رشد کرد به مسئله ی آموزش و پرورش رسید؛ و پی برد که قلب و مغز جامعه آموزش و پرورش است و کودک به شدت متاثر از این آموزش هاست. باغچه بان و میرهادی در کاشتن نهال کودکی و ادبیات کودک و پرورش و بالاندن این نهال به درختی تناور نقش اساسی داشتند.
میرهادی با بهره گیری از دانش آکادمیک خود و مطالعات گسترده تجربیات کشورهای مختلف،  کوشید با پی ریزی مدرسه ی فرهاد، آموخته های خود را در زمینه ی مدرسه مشارکتی و آموزش خلاق کودک محور به کار بندد؛ او با کسب تجربه ی ببشتر چون استادانش دکتر هوشیار و باغچه بان ،دریافت که کتاب های درسی پاسخگوی حس کنجکاوی و ذهن جستجوگر و پرسشگر کودکان نیستند و در پیگیری های خود به این نتیجه رسید که ما در زمینه ی  کتاب برای کودکان ، به ویژه در قلمرو تألیف، دچار فقری وحشتناک هستیم؛  پدیده ای  که آذر یزدی با تجربه ای فردی و متفاوت به صورتی عینی و ملموس بدان دست یافته بود.
باری، میرهادی برای نشان دادن داشته ها و برجسته کردن نداشته ها و خلا ها نمایشگاهی برپا کرد؛ نمایشگاهی که ضرورت تأسیس نهادی تخصصی را به ذهن راهگشای او آورد؛ او در تلاش راهیانه ی خود در سال ۱۳۴۱ شورای کتاب کودک را با جمعی از کوشندگان کارآزموده آموزش و پرورش نوین و کارشناسان ادبیات کودک پی نهاد. نهادی که اکنون ۵۵  سال از عمر پر بار و بر آن می گذرد. شورای کتاب کودک از همان آغاز محور اصلی کار خود را بر پشتیبانی از کار تألیفی با پشتوانه ی فرهنگ ملی و داشته های غنی ادبی و تاریخی سرزمین عزیزمان ایران گذاشت و کوشید با بهره گیری از آخرین رهاورد های علمی و فرهنگی و ادبی جهان، به ویژه ادبیات کودک،  پشتوانه ی نظری کارشناسانه ای برای ادبیات کودک ایران،  به منظور تولید و انتشار کتاب خوب برای کودکان و نوجوانان ایران فراهم کند. کشف و معرفی همین آقای هوشنگ مرادی کرمانی  نازنین و قصه های مجید او کار میرهادی و  شورای کتاب کودک است؛ شورا وی را در سطح ملی و بین المللی شناساند؛ انا امروز وی خود شناسه ی ادبیات کودک ایران در در جهان و ایران است.
باری، برپایی سمینار در  زمینه ادبیات کهن و بازنویسی آن برای کودکان و تشکیل گروه های بررسی  برای ارزیابی کتاب های کودک میراث گرانبهای میرهادی و یاران او بوده و هست. کار سترگ پژوهش و نگارش فرهنگنامه کودکان و نوجوانان میراث ماندگار بزرگ بانوی فرهنگساز ایران، مادر ادبیات کودک ایران و مادر بزرگ همه ی فرزندان ایران است. شورای کتاب کودک به مناسبت پنجاهمین سالگردش،  دو ویژه نامه با عنوان  علم عاشقی و شورای کتاب کودک از همکاری تا مشارکت  منتشر کرده است که بخشی از دستاوردهای شورا را به عنوان شاهکار میرهادی و یارانش را بازگو می کند. کتاب های بانو توران میرهادی و مصاحبه ها و مقاله ها و کتاب هایی که درباره ی این استاد بی همتا نگاشته شده است، نقش استثنایی وی را در نهادینه کردن مفهوم دوران کودکی و برجسته کردن اهمیت ادبیات کودک نشان می دهد. سخن کوتاه: حکایت میرهادی تازه آغاز شده است و این سخنان قطره ای از دریای وجود عمر پر برکت وی بود.
و اما درباره ی آذر یزدی پیشگام آگاه بازنویسی برای کودکان و نوجوانان ایرانی ، سخن بسیار گفته و نوشته شده است و خوشبختانه انجمن مفاخر برای وی و بانو میرهادی در زمان حیاتشان مراسمی درخور و ویژه نامه هایی درباره رندگی و خدمتشان منتشر کرده است. من نیز زمان دبیری انجمن نویسندگان کودک و نوجوان همایشی به یاد وی با همکاری یاران انجمن برگزار و سپس ویژه  نامه ای نسبتاَ مفصل گردآوری کردم که بنیاد آذر یزدی با کیفیتی نامطلوب و با حذف نام گردآورنده منتشر شد(با پیگیری دریافتم که این قصور یا تقصیر از سوی هیئت مدیره ی وقت انجمن نویسندگان صورت گرفته است ).
باری، همانطور که درباره ی نوشته های جبار باغچه بان یادآوری و تأکید کردم؛ آذر یزدی در شوره زاری دست به چنان بازنویسی های نوآورانه ای از متون کهن زد که پیش روی خود الگوهای تألیفی مناسبی نداشت؛ از این گذشته در خانواده ای فقیر با پدری به شدت متحجر زندگی می کرد که با برداشتی قشری از مذهب،  تحصیل و مطالعه را سبب ساز انحراف و الحاد می دانست و کتاب در دسترس نداشت؛ همین فقر و محرومیت و عدم دسترسی به کتاب،  ذهن خلاق و نقاد او را به کار می اندازد و با سختکوشی مثال زدنی – همچون مرادی کرمانی – دست به خودآموزی می زند؛ ( دوست عزیزم آقای مرادی دست کم بخت رفتن به مدرسه را داشته است).کوتاه کنم و در تنگنای وقت به تکرار مکررات نپردازم؛ آذر یزدی در آن برهوت فرهنگی در زمینه ی کتاب خوب  برای بچه های ایرانی،  دست به تألیف  قصه های خوب برای بچه های خوب می زند، که به عنوان منبعی خوب و خوشخوان تا کنون چند نسل از آن بهره گرفته اند. پیشتر هم گفته و نوشته ام، ضمن ادای احترام فراوان به زنده یادها صمد بهرنگی و جلال آل احمد، جا داشت جلال از آذر یزدی به عنوان  هانس کریستین اندرسن ایران  یاد کند،  که نزدیک به دو دهه پیش از صمد نیاز به نوشتن برای کودکان ایرانی و بازنویسی و مناسب سازی متون کهن برای آن ها را هوشمند درک و عملی کرد. گذشته از این آذر یزدی دست به تصحیح و انتشار مثنوی، و ویرایش و مقدمه نویسی برخی از آثار بزرگسالان را بدون نام و با عنوان  یادداشت ناشر زد. کار دیگری که عمدتا مغفول مانده – برای اولین بار در مجموعه ای گردآوری کردم آمده – آذر یزدی با یاری زنده یاد مرتضی کیوان – شاعر شهید – برای اولین بار اولین نشریه نقد و بررسی کتاب را در تاریخ ایران راه اندازی کرد. متاسفم که سخن بسیار است و مجال اندک!
و اما درباره ی آذر یزدی پیشگام آگاه بازنویسی برای کودکان و نوجوانان ایرانی ، سخن بسیار گفته و نوشته شده است و خوشبختانه انجمن مفاخر برای وی و بانو میرهادی در زمان حیاتشان مراسمی درخور و ویژه نامه هایی درباره رندگی و خدمتشان منتشر کرده است. من نیز زمان دبیری انجمن نویسندگان کودک و نوجوان همایشی به یاد وی با همکاری یاران انجمن برگزار و سپس ویژه  نامه ای نسبتاَ مفصل گردآوری کردم که بنیاد آذر یزدی با کیفیتی نامطلوب و با حذف نام گردآورنده منتشر شد(با پیگیری دریافتم که این قصور یا تقصیر از سوی هیئت مدیره ی وقت انجمن نویسندگان صورت گرفته است ).
باری، همانطور که درباره ی نوشته های جبار باغچه بان یادآوری و تأکید کردم؛ آذر یزدی در شوره زاری دست به چنان بازنویسی های نوآورانه ای از متون کهن زد که پیش روی خود الگوهای تألیفی مناسبی نداشت؛ از این گذشته در خانواده ای فقیر با پدری به شدت متحجر زندگی می کرد که با برداشتی قشری از مذهب،  تحصیل و مطالعه را سبب ساز انحراف و الحاد می دانست و کتاب در دسترس نداشت؛ همین فقر و محرومیت و عدم دسترسی به کتاب،  ذهن خلاق و نقاد او را به کار می اندازد و با سختکوشی مثال زدنی – همچون مرادی کرمانی – دست به خودآموزی می زند؛ ( دوست عزیزم آقای مرادی دست کم بخت رفتن به مدرسه را داشته است).کوتاه کنم و در تنگنای وقت به تکرار مکررات نپردازم؛ آذر یزدی در آن برهوت فرهنگی در زمینه ی کتاب خوب  برای بچه های ایرانی،  دست به تألیف  قصه های خوب برای بچه های خوب می زند، که به عنوان منبعی خوب و خوشخوان تا کنون چند نسل از آن بهره گرفته اند. پیشتر هم گفته و نوشته ام، ضمن ادای احترام فراوان به زنده یادها صمد بهرنگی و جلال آل احمد، جا داشت جلال از آذر یزدی به عنوان  هانس کریستین اندرسن ایران  یاد کند،  که نزدیک به دو دهه پیش از صمد نیاز به نوشتن برای کودکان ایرانی و بازنویسی و مناسب سازی متون کهن برای آن ها را هوشمند درک و عملی کرد. گذشته از این آذر یزدی دست به تصحیح و انتشار مثنوی، و ویرایش و مقدمه نویسی برخی از آثار بزرگسالان را بدون نام و با عنوان  یادداشت ناشر زد. کار دیگری که عمدتا مغفول مانده – برای اولین بار در مجموعه ای گردآوری کردم آمده – آذر یزدی با یاری زنده یاد مرتضی کیوان – شاعر شهید – برای اولین بار اولین نشریه نقد و بررسی کتاب را در تاریخ ایران راه اندازی کرد.در عین حال او یکی از مؤسسان شورای کتاب کودک نیز بود.
متاسفم که سخن بسیار است و مجال اندک!