نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : یکشنبه, ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی درگذشت ملک الشعرای بهار، این شاعر و ادیب معاصر را به جامعه ادبی کشور تسلیت عرض می نماید. برگی از زندگی ملکالشعرا بهار محمدتقی بهار در ۱۶ آبان ماه ۱۲۶۶ هـ . ش در مشهد متولد شد. پدرش، میرزا محمدکاظم صبوری، ملکالشعرای آستان قدس رضوی در عصر ناصری بود. […]
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی درگذشت ملک الشعرای بهار، این شاعر و ادیب معاصر را به جامعه ادبی کشور تسلیت عرض می نماید.
برگی از زندگی ملکالشعرا بهار
محمدتقی بهار در ۱۶ آبان ماه ۱۲۶۶ هـ . ش در مشهد متولد شد. پدرش، میرزا محمدکاظم صبوری، ملکالشعرای آستان قدس رضوی در عصر ناصری بود. بهار از طرف پدر نسب به میرزا احمد صبور کاشانی، قصیدهسرای عهد فتحعلی شاه میرساند. مادرش نیز از مسیحیان مهاجر قفقاز بود که به دین مبین اسلام گروید. بهار تحصیلات اولیه خود را در مکتبخانه فرا گرفت و قرآن آموخت. از هفت سالگی نزد پدر به فراگیری ادبیات فارسی بویژه «شاهنامه» پرداخت و اولین شعر خود را در همین دوره سرود. سپس تحصیلات خود را نزد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری تکمیل کرد. در بیست سالگی، در زمره افراد مشروطه خواه درآمد و عضو «انجمن سعادت خراسان» شد. اولین آثار ادبی- سیاسی او در روزنامه «خراسان» و بدون امضا به چاپ میرسید که مشهورترین آنها مستزادی خطاب به محمدعلی شاه بود. در ۱۳۲۸هـ .ش روزنامه «نوبهار» را منتشر ساخت. این روزنامه پس از چندی به دلیل مخالفت با حضور قوای روسیه در ایران تعطیل شد. او بلافاصله روزنامه «تازه بهار» را تأسیس کرد اما در محرم ۱۳۳۰ به امر وثوق الدوله تعطیل و بهار دستگیر و به تهران تبعید شد. بهار در ۱۳۳۲ هـ .ش به نمایندگی مجلس شورای ملی رسید. یک سال بعد دوره سوم «نوبهار» را در تهران منتشر کرد. در ۱۳۳۴ هـ . ش «انجمن ادبی دانشکده» و نیز مجله «دانشکده» را بنیان گذاشت. با وقوع کودتای ۱۲۹۹ هـ .ش بهار مدت سه ماه خانهنشین شد. در همین ایام یکی از به یادماندنیترین قصیدههای خود با نام «هیجان روح» را سرود. در دوره چهارم مجلس شورای ملی نیز به نمایندگی رسید. او در این ایام با سیدحسن مدرس، رهبر فراکسیون اقلیت مجلس، به همکاری پرداخت. همچنین نزد هرتسفلد، مستشرق معروف آلمانی، زبان پهلوی آموخت. در تیر ماه ۱۳۰۵ هـ .ش به عضویت شورای عالی معارف منصوب شد و تا ۱۳۲۲ هـ .ش در آن سمت باقی ماند. بهار از ۱۳۰۷هـ .ش در دارالمعلمین عالی به تدریس پرداخت. در ۱۳۰۸ هـ . ش، به اتهام مخالفت با رضاشاه مدتی به زندان افتاد. بعد از آن نیز چندین بار زندانی شد تا اینکه در ۱۳۱۲هـ .ش پس از رهایی از زندان، به اصفهان تبعید گردید. در ۱۳۱۳ هـ .ش با وساطت محمدعلی فروغی برای شرکت در جشنهای هزاره فردوسی به تهران آمد. او به مطالعه، تحقیق و تصحیح متون ادبی و تاریخی روی آورد و به تصحیح متونی چون «مجملالتواریخ و القصص»، «تاریخ بلعمی» و «منتخب جوامعالحکایات عوفی» پرداخت. همچنین آثاری را از زبان پهلوی به فارسی ترجمه کرد. در ۱۳۱۶ هـ .ش در دوره دکتری ادبیات فارسی به تدریس پرداخت. با سقوط رضاشاه پهلوی در شهریور ماه ۱۳۲۰ هـ . ش، بهار دوباره به فعالیت سیاسی و اجتماعی روی آورد و قصیده «حبالوطن» را در اندرز به شاه جدید سرود. همچنین روزنامه «نوبهار» را دوباره منتشر کرد و کتاب «تاریخ مختصر احزاب سیاسی» را در ۱۳۲۲ هـ .ش نگاشت. از ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۶هـ .ش، رئیس کمیسیون ادبی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی بود و اولین کنگره نویسندگان ایران در ۱۳۲۴ هـ .ش از طرف این انجمن به ریاست او تشکیل شد. بهار در بهمن ماه ۱۳۲۴ هـ . ش در کابینه احمد قوام، وزیر فرهنگ، شد اما چند ماهی بیشتر در آن سمت مشغول نبود و استعفا کرد. در ۱۳۲۶ هـ .ش در پانزدهمین دوره مجلس شورای ملی از سوی مردم تهران به نمایندگی رسید، اما به دلیل بیماری نتوانست بیش از سه ماه در مجلس حضور یابد و برای معالجه به شهر لوزان در سویس رفت. بهار قصیده «به یاد وطن» معروف به «لُزَنیه» را در همین شهر سرود. در اردیبهشت ماه ۱۳۲۸ هـ .ش به ایران بازگشت و کار تدریس را در دانشگاه پی گرفت. بهار در خرداد ماه ۱۳۲۹ هـ .ش همراه دکتر علی شایگان، حائریزاده، مهندس قاسمی، دکتر حکمت، احمد لنکرانی، محمد رشاد و محمود هرمز «جمعیت ایرانی هواداران صلح» را تأسیس کرد و به ریاست آن جمعیت انتخاب شد و قصیده معروف «جغد جنگ» را سرود. بهار سرانجام پس از سالها فعالیت سیاسی و ادبی در اول اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ در تهران درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. آثار متعددی از وی باقی مانده است. مقالات ادبی و تحقیقی بسیاری از وی در زمینه ادبیات، تاریخ، واژه شناسی، دستور خط، شرح حال رجال سیاسی و مذهبی، نقد متون و شعر و مکاتبات در جراید، مجلات و نشریات مختلف و تصحیح کتابهای «مجملالتواریخ والقصص»، «مننتخب جوامعالحکایات» سدیدالدین عوفی، «تاریخ سیستان»، «رساله نفس ارسطو»، «گلشن صبا» فتحعلی خان صبا و «منظومه چهار خطابه» و ترجمه کتابهای «اندرزهای آذرباد ماراسپندان» و «یادگار زریران» و تألیف کتابهای «زندگانی مانی»، «احوال فردوسی»، «سبک شناسی» (۳ جلد)، «تاریخ مختصر احزاب سیاسی» (۲جلد)، «دستور زبان فارسی» (۵ جلد، همراه قریب، فروزانفر، رشید یاسمی و همایی)، «شعر در ایران» و «تاریخ تطور در شعر فارسی» از دیگر آثار باقی مانده اوست.
این مطلب بدون برچسب می باشد.