دکتر محمدرضا نصیری- اهمیت کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی

تاریخ ایجاد : یکشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴ دکتر محمدرضا نصیری قائم مقام انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در مقاله‌ای با عنوان «اهمیت کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی» از زنده‌یاد استاد احمد منزوی گفت. در عرصه کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی کمتر کسی است که با نام و آثار زنده‌یاد استاد احمد منزوی آشنا نباشد. استاد در سال ۱۳۰۲ در سامره به […]

تاریخ ایجاد :

یکشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴

dr-mohammadreza-nasiri

دکتر محمدرضا نصیری قائم مقام انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در مقاله‌ای با عنوان «اهمیت کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی» از زنده‌یاد استاد احمد منزوی گفت.

در عرصه کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی کمتر کسی است که با نام و آثار زنده‌یاد استاد احمد منزوی آشنا نباشد. استاد در سال ۱۳۰۲ در سامره به دنیا آمد. مقدمات علوم را نزد پدر بزرگوارش، مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی (صاحب الذّریعه الی تصانیف الشّیعه) فراگرفت. در دوازده سالگی همراه پدر به نجف اشرف سفر کرد و در بیست سالگی همراه پدر به ایران بازگشت و پس از اخذ دیپلم از دارالفنون، به دانشکده معقول و منقول راه یافت. در سال ۱۳۲۷ به استخدام آموزش و پرورش بندرانزلی درآمد و در سال ۱۳۲۹ به تهران منتقل شد و به تدریس پرداخت و سرانجام در سال ۱۳۵۶ سبک‌دوش (بازنشسته) شد.
استاد در طول اقامت خود در تهران از محضر استادانی چون زنده‌یادان محمدتقی دانش‌پژوه، سید باقر سبزواری، بدیع‌الزمان فروزانفر، غلامحسین صدیقی، فاضل تونی و دیگران بهره‌ها برد و ضمن استفاده از تجربیات پدر و برادر و دیگر استادان فن، به فهرست‌نویسی روی آورد. سبک‌دوشی فرصتی به وی داد که با فراغ بال و بی‌هیچ ادعایی پا به میدان عمل گذارد و به کاری سترگ در کتاب‌شناسی دست زند.

منشأ توجه به کتاب‌شناسی
می‌دانیم که در جهان اسلام توجه به مسائل کتاب‌شناسی، نشأت گرفته از اعتقادات مسلمانان به قرآن مجید است و همین علاقه و اعتقاد قلبی سبب شد که تیمناً و تبرکاً به نسخه‌پردازی از قرآن و سایر متون دینی دست زنند و با گذشت زمان از سایر متون نیز دست‌نوشته‌ها تهیه شود و از برکت تهیه نسخه‌های خطی، هنرهای دیگری چون: تذهیب، تجلید، خطاطی، خوشنویسی و کاغذگری و… پدیدآمد و بعدها در جهان اسلام به عنوان هنری اصیل و ماندگار شناخته شد. اگرچه استنساخ نسخه‌ها اوایل در مساجد، خانقاه‌ها و مراکز آموزشی شروع شد، اما هرگز در انحصار عده‌ای معدود قرار نگرفت.
با رواج کاغذ در ایران که از نیمه قرن دوم هجری قمری شروع گردید و به نوشته «بارتولد» از طریق چین به خراسان وارد شد و سپس در جهان اسلام مورد استفاده قرار گرفت و متعاقباً مراکز کاغذسازی در شهرهای مختلف تأسیس شد و مسلمانان در امر تولید کاغذ مهارت یافتند. یاقوت حموی در معجم‌البلدان از شهری به نام کاغذکنان (بین مراغه و زنجان) نام می‌برد که اهل این شهر به کار کاغذسازی اشتغال داشته‌اند. همین توجه به صنعت کاغذ و حضور کاتبان، خوشنویسان، جلدسازان و تذهیب‌کاران در دربار سلاطین و شاهزادگان سبب شد که روز به ‌روز به شمار نسخه‌های خطی در کتابخانه‌های عمومی و شخصی اضافه شود و از طرف دیگر در کنار این فن، استادانی در فنون مختلف پرورش یابند که اوج این هنرها و نسخه‌پردازی‌ها را در عصر تیموریان و صفویان شاهد هستیم و نسخه‌های خطی‌ای که استادان فن در آن روزگاران تهیه کرده‌اند، امروزه زینت‌بخش کتابخانه‌های سراسر جهان است.
از این‌روست که در عرصه فرهنگ و تمدن، آگاهی از چند و چون کتاب و کتاب‌شناسی و نسخه‌شناسی از مباحث بسیار مهم و دلنشین است؛ زیرا همین نسخه‌های خطی بازمانده از قرون و اعصار است که ارزشهای معنوی و فرهنگی یک ملت را در طول تاریخ تبیین می‌کند. نساخانی که در سمرقند، بخارا، کشمیر، لکهنو، پتنا، تبریز، اصفهان و شیراز تا اقصی نقاط ایران زانو زده و نسخه‌پردازی کرده‌اند و آثار ماندگار به جا گذاشته‌اند، سرمایه‌های جاودانه و علمی ملتها را رقم می‌زند و با تمام کوششهایی که انجام گرفته، هنوز بسیاری از آثار خطی، فهرست‌نگاری نشده است.
حال اگر همت مردانی چون ابن‌ندیم، چلبی، اسماعیل پاشا، دانش‌پژوه، بروکلمان، فؤاد سزگین‌، استوری‌، برگل، افشار، انوار و منزوی نبود، چگونه می‌توانستیم در این حد هم ذخایر علمی و میراث فرهنگی خود را بشناسیم و بشناسانیم؟ هنوز نعره‌های مستانه چنگیزیان، تیموریان و چکاچاک شمشیر دلاورمردان ایرانی در عرصه تاریخ طنین‌انداز است؛ هنوز بشریت آتش‌زدن‌ها و انهدام کتابخانه‌ها را از یاد نبرده است. اما آنچه باقی مانده است، از برکت همت بلندقامتان عرصه تاریخ است.

وامداری دنیای غرب به جهان اسلام
اگر ابن‌ندیم اثری چون الفهرست به جا نمی‌گذاشت و یا فهارسی چون کشف‌الظّنون، ذیل کشف‌الظّنون، هدیه‌العارفین، بروکلمان، اِلس، چستربیتی و… نوشته نمی‌شد، چگونه از آثاری که در جهان اسلام پدید آمده، اطلاع پیدا می‌کردیم؟ و اگر به عمق مطالب توجه کنیم و نگاهی گذرا به آثار دانشمندان اسلامی در این کتاب بیفکنیم، درخواهیم یافت که جهان اسلام تا چه اندازه بر علوم دنیای غرب تأثیر گذاشته است و چقدر دنیای غرب مدیون همین سرمایه‌های معنوی و ارزشهای فرهنگی جهان اسلام است. درست است که با اختراع چاپ، عصر نسخه‌پردازی به تاریخ سپرده شد و دستگاه چاپ جای نساخان را گرفت، اما شگفت‌آور اینکه هر مرحله‌ای که از تحول چاپ می‌گذرد، اهمیت نسخه‌های خطی بیشتر ملموس می‌شود و همین نسخه‌های خطی است که هزاران مسئله ناگفته را بازگو می‌کند و با زنده کردن هر دست‌نوشته‌ای، نکات تازه‌ای مطرح می‌شود و اینجاست که می‌توان دریافت که چرا غربیان برای نسخه‌شناسی و کتاب‌شناسی اهمیت ویژه‌ای قائلند و چرا گوستاو فلوگل اتریشی اثر بی‌نظیر «الفهرست» را احیا می‌کند و یا استوری در تهیه فهرست نسخه‌های خطی فارسی تلاش خستگی‌ناپذیری را به جان می‌خرد.
ویژگی فهرستها همین است که نشان می‌دهد چه کاری در گذشته شده است و چه کاری باید انجام شود و بی‌تردید زیربنای پژوهشهای امروز در عرصه تاریخ و ادب و فرهنگ، همین میراث فرهنگی بازمانده است. بی‌شک آنان که دلمشغولی با تاریخ و فرهنگ و زبان و ادب دارند نیازمند به آگاهی هستند تا بتوانند رد پای آثار فرهنگی و علمی خود را در اقصی نقاط جهان پیدا کنند.
آنچه مسلم است، استاد احمد منزوی از محققان سختکوش و پر تلاشی بود که با قناعت و فروتنی و بی‌هیچ ادعا، به امید شناساندن آثار فرهنگی ایران، غم دوری از وطن را به جان خرید و خانه و کاشانه را رها کرد و با اشتیاق تمام به بررسی فهرستها و نسخه‌ها پرداخت و روزهای خوش زندگی را در به ثمر رساندن آثار گرانسنگ خود سپری ساخت. امروزه آثار استاد منزوی دستمایه اهل تحقیق است. اگر می‌توان به نسخه‌ای دست یافت و یا شناسایی کرد مدیون منزوی‌ها هستیم که عاشقانه حاصل مطالعات خود را که نتیجه رنجها و مرارتهای به جان خریده سالیان دراز است، به جامعه علمی عرضه داشته است.
استاد با پیر و جوان، عارف و عامی می‌جوشید، متواضع، صمیمی و خوش برخورد بود و در عین کهولت، پرتوان و فعال و (به مفهوم واقعی کلمه) پژوهشگر و کتاب‌شناسی توانمند بود و در جمع‌آوری اطلاعات مربوط به نسخه‌شناسی و کتاب‌‌شناسی سخت‌ کوشید آثاری سترگ چون «فهرست نسخه‌های خطی فارسی» در شش جلد و «فهرستواره نسخه‌های خطی» در ده جلد از خود به یادگار گذاشت.
نکته آخر اینکه استاد، خدمتگزاری بود صدیق و صمیمی و فارغ از هر گونه تنگ‌نظری که معمول روزگار ماست. در راهی که برگزید، محکم و استوار قدم برداشت. فقدان این عزیز از دست رفته را به جامعه علمی و فرهنگی کشور تسلیت عرض می‌کنم. روحش شاد و قرین رحمت باد.