درگذشت دکتر خسرو افشار

تاریخ ایجاد : یکشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۳ ادیب فرزانه دکتر خسرو افشار درگذشت. خسرو افشار فرزند دکتر محمود افشار یزدی متخصص صحافی، جلدسازی و ترمیم نسخه‌های قدیمی و ساخت کاغذهای دستی در ۲۱ آذرماه ۱۳۹۳ در کانادا درگذشت. خسرو افشار؛ هنرشناس بزرگ کریم فیضی خسرو افشار هم از دنیا رفت و جهان از وجود هنری […]

تاریخ ایجاد :

یکشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۳

ادیب فرزانه دکتر خسرو افشار درگذشت.

خسرو افشار فرزند دکتر محمود افشار یزدی متخصص صحافی، جلدسازی و ترمیم نسخه‌های قدیمی و ساخت کاغذهای دستی در ۲۱ آذرماه ۱۳۹۳ در کانادا درگذشت.

خسرو افشار؛ هنرشناس بزرگ
کریم فیضی

خسرو افشار هم از دنیا رفت و جهان از وجود هنری مردی پاکباخته یتیم شد. پس از تحمل قریب دو سال درد و رنج، خاندان افشار یکی دیگر از فرزندان موفق و خوشنام خود را از دست داد و حسرتی دیگر بر جای ماند که: آیا دیگر بار شخصی با این خصوصیات و این ویژگی‌ها و امتیازها در پهنه ایران بزرگ پدید خواهد آمد؟

خسرو افشار، بر خلاف برادر بزرگترش ایرج افشار، شهرت و آوازه نداشت، به همین جهت، جز خواص، کسی او را نمی‌شناخت. به اسم مشهور بود و همگان می‌دانستند که یکی از فرزندان دکتر محمود افشار، خسرو افشار است ولی به رسم کمتر کسی او را می‌شناخت، چرا که با وجود برادر دانشورش، به خودش اجازه ظهور و بروز نمی‌داد و از سوی دیگر قلمرو فعالیت‌هایش آشکارا متفاوت بود. با اینکه در ذیل آموزش‌های دکتر افشار بزرگ شده بود و دل در گرو ایران و تاریخ و فرهنگ و تمدن آن داشت، از جوانی، مسیری دیگر را اختیار کرده بود: هنر، شناخت هنر، آموزش هنر، کارهنری و خلاقیت‌ هنری. خسرو افشار با حفظ تعلق خاطر به منش و روش خاندان و تبار افشار، در وادی هنرگام می‌زد.

به طور قطع می‌توان گفت که بخش اصلی و مهم حیات آن فقید در ساحت هنرهای اصیل ایرانی صرف شد و به دلیل حضور پیوسته و مستدام و استعداد و علاقه‌ای که داشت، به جایگاه و پایگاه ارزشمندی در کاخ رفیع هنر شرقی و ایرانی نایل شد که متاسفانه برای بسیاری از کسانی که او را می‌شناختند هم مکشوف نیست، چه برسد به کسانی که از او صرفاً اسمی شنیده بودند و بیش از این نمی‌دانستند که فرزند ذکور دکتر افشار و برادر کوچکتر ایرج افشار است!

نوجوانی، جوانی و تحصیلات آکادمیک خسرو افشار در غرب سپری شد. او از دوران نوجوانی با نویسندگان برجسته‌ای همچون محمدعلی جمالزاده و بزرگ علوی مانوس بود و در خاطراتش از روزگار همزیستی با مرحوم جمالزاده حکایت‌ها داشت و به طور مرتب از ایام خوش هم نفسی با مرحوم جمالزاده و همسرش یاد می‌کرد که او و برادرزاده‌اش مرحوم بابک افشار را همچون فرزند پذیرا شده بودند و این امکانی بود برای او تا با ادب فارسی و جهان داستان و خلاقیت‌ ادبی آشنایی نزدیک حاصل کند. با این حال، او رشد و خلاقیت خود را در وادی هنر یافته بود و بی‌گمان یکی از برجسته‌ترین هنرشناسان و هنرمندان این آب و خاک بود. تلاش بی‌وقفه او در شناخت انواع کاغذهای قدیمی و به‌خصوص توفیق او در ساخت برخی از کاغذ‌های اصیل ایرانی، بی‌گمان برگی از تاریخ هنر ایران به شمار می‌آید.

از این مهمتر، ممارست و تخصص یگانه او در ساخت کاغذ ابری و ایجاد طرح‌های شگفت‌انگیز ابر و باد جزو نمونه‌های ممتاز و قابل ذکر خلاقیت‌های هنری روزگار ماست. از این رو، با قاطعیت می‌توان گفت که: خسرو افشار استاد مسلم کاغذ ابری بود و آنچه در این عرصه به دست او انجام شده و به یادگار مانده، بی‌تردید شاهکار بوده و از نوع بهترین خلاقیت‌های هنری است که نمی‌توان برایش نظیر و نمونه‌ای دیگر در نظر گرفت. افسوس و هزار افسوس که او فرصت تدوین معلومات خودش در این عرصه را پیدا نکرد و آگاهی‌های منحصر به فردش، را که در طول ۴۰ سال پیگیری، از استادان بزرگ شرقی و غربی فرا گرفته بود، با خود به خاک برد.

گذشته از فضایل اخلاقی و بزرگ منشی و نزاهت، از مهمترین خصیصه‌های مرحوم خسرو افشار می‌توان به علاقه و عشق ناب او به گسترش و اشاعه هنر ناب ایران یاد کرد که به صورت حمایت وجودی از هنرمندان تجلی می‌یافت.

برای تشویق اهل هنر و صاحبان ذوق و توان، از وجودش مایه می‌گذاشت و با اشتیاق تمام،‌ زمان صرف می‌کرد تا حمایت خود را به شیوه‌های گوناگون ابراز کند. ساعت‌ها و روزهای بی‌شماری را در ایام آشنایی و رفاقت حدود ۵ ساله‌ام با او به یاد می‌آورم که با تمام وجود، ابعاد هنر ایرانی را تقدیس می‌کرد و هنرمند ایرانی را به معنای تام کلمه ارج می‌نهاد.

عبارت‌های شیفته‌وار او را پیوسته در ذهن و گوش دارم که ایران را هنر ایرانی می‌دانست و بس و این سخن، عمقی دارد که بدون تجربه‌های ممتد حاصل نمی‌شود و خسروافشار صاحب تجربه‌های اصیل و ژرف و شورانگیزی بود که باید با نام نیک و یاد والایش بازگو شود و تثبیت پیدا کند.در یک سال گذشته، این توفیق را داشتم که چندین مطلب، اعم از گفتگو و نامه و مقاله از او به چاپ برسانم که نخستین آنها درست یک سال قبل در ۲۰ آذر ۹۲ بود، و آخرینش چندین نامه‌ای که از جمالزاده در اختیار داشت و آنها را به خودم بخشیده بود. در ویژه‌نامه نوروزی امسال، شرح ملاقاتم با او، با حک و اصلاح خودش ـ درحالی که در بستر بیماری بود ـ منتشر شد و موجب شادمانی و خوشحالی‌اش شد و این حسرت همچنان با من است که چرا او را بیش از این نتوانستم خوشحال کنم، هرچند که وقتی در تیرماه سال جاری باوجود بیماری در مؤسسه اطلاعات حضور یافت حضورش را مغتنم شمردیم و با مطلبی آبرومند الطافش را ارج نهادیم.

حال که هنرمندی بزرگ و عزیز و ایران‌دوستی مخلص و راستین دارفانی را وداع گفته است، با تسلیت به خاندان و بازماندگانش، امید می‌برم که کتابخانه ارزشمند او و مواریثی که با صرف عمر گرانبها آنها را گرد آورده بود، با ترتیبی آبرومند، همانگونه که آرزویش بود و بارها باخود اینجانب طرح کرده بود، به موزه‌ای فعّال و هنری به‌نام خود او تبدیل شود تا نام و یاد نیک خسرو افشار در کنار پدر فقید و برادر دانشمندش به نیکی باقی‌بماند و نمونه‌ای باشد از تکریم و تجلیل و تمجید بزرگا‌مردانی که نقشی فراموش نشدنی در زنده‌ ماندن هنر ایران ایفا می‌کنند انشا‌ءالله.