توجه به جنبه‌های بشری زندگی زهرا(س) به جای کرامات/ کتابی برای سبک زندگی مردم

تاریخ ایجاد : دوشنبه, ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ حدود دو ماه است که از انتشار چاپ نخست کتاب «به کوتاهی آه، به بلندای ماه: زندگی خاتون کبریا حضرت زهرا» تازه‌ترین تألیف دکترسیدعلی موسوی گرمارودی می‌گذرد و چاپ دوم آن در راه است. ـرویکرد کتاب «به کوتاهی آه، به بلندای ماه: زندگی خاتون کبریا حضرت زهرا سلام‌الله […]

تاریخ ایجاد :

دوشنبه, ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۳

garmarodi

حدود دو ماه است که از انتشار چاپ نخست کتاب «به کوتاهی آه، به بلندای ماه: زندگی خاتون کبریا حضرت زهرا» تازه‌ترین تألیف دکترسیدعلی موسوی گرمارودی می‌گذرد و چاپ دوم آن در راه است.

ـرویکرد کتاب «به کوتاهی آه، به بلندای ماه: زندگی خاتون کبریا حضرت زهرا سلام‌الله علیها»، پرداختن به جنبه‌های بشری زندگی حضرت زهرا (س) نه کرامات و خارق عادت‌های زندگی آن حضرت است از آن رو که مؤلف نیازی به ذکرشان ندیده است چرا که به تعبیرش: «زندگی حضرت زهرا (س)، خود برترین کرامت است».

گرمارودی کتاب را برای مخاطب عام نوشته است با هدف الگوگیری و نه به گفته خودش برای دانشجویان رشته تاریخ. همین باعث شده است که از پرداختن به موضوع‌هایی دیگر درباره زندگی حضرت زهرا (س) که مخاطب امروز به خصوص جوانان درباره آنها با پرسش‌ها و شبهه‌هایی مواجه است، فاصله بگیرد.
او طرح چنین بحث‌هایی را نه کار خود، که وظیفه کسانی می‌داند که با نگاهی تخصصی به تاریخ اسلام و سیره می‌پردازند. با این همه « به کوتاهی آه، به بلندای ماه» همه آن چیزی نیست که مد نظر او بوده آنقدر که می‌گوید از کتاب راضی نیست به دلیل اصرار و عجله ناشر برای انتشار آن و اینکه حتما برای چاپ سوم اصلاحاتی روی آن انجام خواهد داد.

در ادامه گفت وگوی خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) با دکتر موسوی گرمارودی درباره این کتاب را می‌خوانید؛ کتابی که عنوانش به تعبیرگرمارودی فشرده و تابلویی از زندگی حضرت زهرا(س) است؛ چرا که خاتون کبریا زندگی‌ای به کوتاهی آه داشت ولی مقامش حداقل به بلندای از زمین تا ماه بود:

در مقدمه کتاب آورده اید که رویکرد این کتاب توجه به جنبه‌های بشری زندگی حضرت زهرا(س) است نه جنبه‌های غیبی و خارق عادت آن حضرت. صرف نظر از افزایش تعداد مخاطبان عام، با چه هدفی این وجه از زندگی حضرت را مورد توجه قرارداده اید؟ آیا صرف الگوگیری در نظر بوده است؟

آب دریا را اگر نتْوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید. آن بزرگواران در صورت‌های قدسی محضشان از دسترس ما دور هستند اما زندگی این جهانی آنها بزرگترین الگو و برترین اسوه برای پیروی ماست. من در مقدمه کتاب هم ذکر کرده‌ام که کرامت‌های وجودی حضرت زهرا (س) برای مردم عادی قابل درک نیست اما زندگی ایشان که کاملا روشن پیش چشم تاریخ است، بزرگترین الگو برای پیروی کردن است. دامن حضرت زهرا(س) چه فضیلتی داشته که ظرف ۱۰ سال همسرداری چهار فرزند با این درجه از کمال تربیت کرده و تحویل تاریخ داده است. این موارد برای ما قابل تقلید است و گرنه کرامت‌های ایشان که برای ما قابل تقلید نیست. بنابراین جنبه و جهتی که در کتاب از آن پیروی کردم، همین موضوع بوده است.

بخشابتدایی کتاب به موضوع تاریخ تولد حضرت زهرا (س) و سن ایشان و شبهه‌هایی اختصاص دارد که در آن زمینه وجود دارد. علت خاصی داشت که به این موضوع به صورتی کاملاً مستقل و به صورت تحقیقی و پژوهشی پرداختید؟

متأسفانه ما کمبودهایی درباره زندگینامه اهل بیت (ع) داریم ازجمله درباره تاریخ ولادت حضرت زهرا(س). هم بزرگانی از شیعه طرفدار این عقیده هستند که ایشان ۵ سال قبل از بعثت به دنیا آمده است و هم بزرگانی از مورخان اهل سنت. اما بسیاری از بزرگان شیعه برای این داستان احترام ویژه‌ای قائل هستند و بسیار متمایل به این داستان درباب تولد حضرت زهرا (س) هستند که انعقاد نطفه حضرت زهرا (س) درشب معراج و با سیب بهشتی بوده که در آن شب به پیامبر (ص) داده شده است. من دراین بخش کتاب، این سؤال را مطرح کرده‌ام که حضرت زهرایی که ما می‌شناسیم نه تنها سیب بهشتی که خود بهشت از وی شرافت می‌یابد و بهشت به وجود ایشان افتخار می‌کند نه برعکس. چطور ما اصرار داریم داستان سیب بهشتی را در مورد ولادت ایشان مطرح کنیم؟ این کسر شأن حضرت است و به اعتقاد من نیاز به شواهد تاریخی بیشتری در این زمینه داریم. من نمی‌گویم که حضرت زهرا (س) حتماً ۵ سال پیش از بعثت به دنیا آمده است و هر دو طرف را نقد کرده‌ام. بسیاری از بزرگان شیعه امثال شیخ طوسی معتقدند که ایشان ۳ سال بعد از بعثت به دنیا آمده است. به این حساب حضرت زهرا در زمان ازدواج ۱۳ ساله بوده‌اند و در زمان شهادت ۲۳ سال که خود من نیز به این تاریخ معتقد هستم. البته در مورد اهل بیت اینکه در چه تاریخی به دنیا آمده‌اند، آنقدر اهمیت ندارد که شیوه زندگیشان؛ و من بیشتر بر این موضوع تکیه کرده‌ام.

موضوع‌هایی دیگر در موضوع زندگی حضرت زهرا(س) وجود دارد که مخاطبان امروز به‌ویژه جوانان درباره آنها با پرسش‌ها و شبهه‌هایی مواجه‌اند. فکر نمی‌کنید امکان پرداختن به برخی از آنها به صورت تحقیقی و پژوهشی درکتاب وجود داشت تا همه اثر به گونه‌ای یکنواخت، رنگی پژوهشی به خود می‌گرفت؟
قبول دارم و من به دلایلی از این کتاب راضی نیستم ولی نه با دیدگاهی که شما مطرح می کنید. سبک کار من دراین کتاب همان ادامه روند کتاب «داستان پیامبران» است چون مخاطب کتاب مخاطب عام است نه خاص . من کتاب را برای عموم مردم نوشته‌ام نه دانشجویان تاریخ. برای عموم مردم پرداختن به مسائلی که شبهه و سوال درباره آنها وجود دارد، جالب توجه نخواهد بود. پرداختن به این بحث‌های تخصصی کار کسانی امثال حجت‌الاسلام جعفریان است که متخصص تاریخ و از مورخان بزرگ عصر ماست، نه من. من آنچه را مطرح کرده‌ام که از زندگی حضرت زهرا (س) می توانیم الگو بگیریم و امیدوارم در چاپ بعدی آن چه که در این حیطه کمبود دارد، اصلاح شود.

گفتید از کتاب راضی نیستید؛ چرا؟

بله. من همین امروز که با شما صحبت می کنم بهانتشارات قدیانی رفته بودم و ترجمه نهج البلاغه را که تمام شده برای چاپ تحویل آنها دادم. ناشردر ایام ۶ سالی که من مشغول ترجمه نهج البلاغه بودم، اصرار زیادی داشت که زندگی نامه حضرت زهرا (س) را نیز بنویسم من به اصرار ناشراین کار را کردم ولی خودم خیلی از مباحث کتاب را ناقص می‌بینم.

مسئله شورا، مسئله فدک وبه خصوص مسئله خطبه های حضرت زهرا از جمله نکاتی است که من در چاپ سوم کتاب حتما به آن می‌پردازم. چون من تا با خبر شوم، چاپ دوم کتاب نیز منتشر شده است و استقبال خوبی از آن شد و ظرف دو ماه به چاپ دوم رسید ولی برای چاپ سوم به ناشر گفتم دست نگه دارند تا من متن کتاب را بعد از تصحیح و بازنویسی تحویل دهم مثلا جایی از کتاب، نقل قولی ازجورج جورداق از کتاب «فاطمه زهرا (س)» اثر آیت الله محلاتی شده که باید اصلاح شود. ضمن اینکه مباحث مربوط به شهادت حضرت اصلا مطرح نشده است.

مسئله دفن حضرت ومشخص نبودن محل دفن وموضوع اینکه حضرت علی(ع) به وصیت زهرا(س) در باب مخفی ماندن قبر ایشان تن دادند، از جمله مسائل بسیار مهم درباره زندگی حضرت زهرا (س) و بسیارعبرت آموز است. یا حماسه‌هایی که حضرت در مسجد مدینه با آن شجاعت خلق کردند و به ایراد خطبه‌های آتشین پرداختند از موضوعات مهم و قابل توجه در مورد زندگی حضرت زهرا(س) است که من امیدوارم و در نظر دارم ترجمه جدیدی از این خطبه‌ها را حتما انجام دهم. نوشتن این کتاب همزمان با ایامی شد که من مشغول ترجمه نهج البلاغه بودم و این فرصت را نداشتم آن طور که دلخواهم است این کتاب را بنویسم.
امیدوارم این اصلاحات انجام شود و کتاب در چاپ سوم به شکل مطلوب‌تری منتشر شود. بخش پایانی کتاب اختصاص به اشعاری از شاعران مختلف درباره حضرت زهرا(س) پیدا کرده است. دراین بخش نیز من به خاطر همین شتاب نتوانستم شعرهای بیشتری انتخاب کنم. ما شاعران معاصر خوبی داریم که آثار زیبایی درباره حضرت زهرا(س) دارند کما اینکه ازگذشتگان نیز از دورترین روزگار اشعاری به زبان فارسی و عربی درباره ایشان داریم که برخی از آنها را مرحوم دکتر شهیدی درکتاب خود نقل کرده و خیلی‌ها را نیز نقل نکرده است وامیدوارم برای چاپ جدید هم از معاصران و هم از گذشتگان شعرهای بسیار زیبایی را نقل کنم.

با چه رویکردی ازمنابع شیعه و اهل سنت استفاده کرده‌اید؟

البته منابع من در درجه نخست شیعی است اما هر جا که برادران اهل سنت نیز با موضوعی موافق بودند، مرجع‌ها را ذکر کرده ام.

آیا برای نگارش این کتاب درگیر یک کار تحقیقی در منابع معتبر شیعی هم شدید؟

البته درچاپ نخست کتاب فرصت این کار را در آن حد که علاقه‌مند بودم، نیافتم اماهرچه گفته‌ام مستند است و امیدوارم برای چاپ بعدی منابع بیشتری را ذکر کنم.

کتاب در نگارش، دو بخش شده است: بخشی کاملا در فضایی داستانی است و بخشی پژوهشی و تحقیقی با رویکردی تاریخنگارانه و سیره‌نویسانه.

چرا این سبک را انتخاب کردید؟

این سبک دقیقا پیروی سبکی است که من در کتاب «داستان پیامبران» ارائه کرده‌ام. اما تفاوتش با داستان پیامبران این است که در آنجا زیرنویس‌ها را به پایان کتاب منتقل کرده‌ام ولی در این کتاب مباحث مهم را به صورت پی‌نگاشت با تفسیر بیشتری آورده‌ام. مثلا در بحث ازدواج حضرت زهرا (س) چند حدیث داریم که من یکی از این احادیث را با ذکر منبع در بحث داستانی کتاب آورده‌ام. اما روایت جدیدی را استاد احمد مهدوی دامغانی از مجموعه‌ای مخطوطه نقل کرده‌اند و درکتابخانه ظاهریه دمشق موجود است و دکتر «صلاح الدین مُنَجِّد» درجزء اول سلسله انتشارات «رسائل و نصوص» به چاپ رسانده است و مستقیم از امام باقر (ع) نقل حدیث شده است، من نیز، هم متن عربی و هم ترجمه آن را در کتاب آورده‌ام اما به صورت پی‌نگاشت زیرا این متن، هم زیبا بود و هم دور از دسترس مردم. من این متن را موقعی که کتابی را در بزرگداشت احمد آرام با عنوان «آرام‌نامه» تهیه می کردم، دیده بودم و در ذهنم بود و موقع نوشتن این کتاب بعد از جست‌وجو، متن عربی این حدیث و ترجمه آن را ذکر کردم.

شما گفتید که به دلیل شتاب ناشر فرصت مناسب برای تألیف این کتاب نداشتید ولی درمقدمه نوشته‌اید که شروع کار مربوط به سال ۷۸ در شهر دوشنبه و زمانی است که به عنوان رایزن فرهنگی دراین شهر ساکن بودید. به نظر می رسد طی این سالها فرصت برای پرداختن به این کتاب را داشته‌اید. این کار براساس علاقه خود من شکل گرفت؛ یعنی در ابتدا خودم در نظر داشتم زندگینامه حضرت زهرا (س) را بنویسم. ولی آن زماندیگر فرصت پرداختن به کتاب را نداشتم. در آن ایام وظایفی داشتم و از صبح تا غروب در خدمت اداره بودم. شب‌ها هم فقط می‌رسیدم به ترجمه قرآن بپردازم. لذا این بحث باقی ماند و گاهی در ایام تعطیل اگر فرصتی دست می‌داد، نگاهی به منابع آن می‌کردم و گاهی چند خطی می‌نوشتم. وقتی از تاجیکستان به تهران آمدم این کار همچنان ماند و برخی گرفتاری‌ها اجازه پرداختن به آن را نمی‌داد .از طرفی چون ناشر خبر داشت من این کار را شروع کرده‌ام اصرار عجیبی داشت که حتماً آن را تمام کنم. این اصرار باعث شد که کار آن طور که دلم می خواهد انجام نشود و امیدوارم طی ۶ ماه و یا حداکثر ظرف سال ۹۳ کار تصحیح کتاب را برای چاپ سوم انجام دهم.

کار جدیدی در دست تالیف دارید؟

دو کتاب جدید من به تازگی از سوی انتشارات «هرمس» منتشر شد. کتابی درباره عرفی شیرازی و اثر دیگری درباره مشفقی بخارایی که شاعری طنزپردازاست و من اولین نفری هستم که در ایران درباره او کتاب نوشته‌ام. برای این انتشارات کتاب‌های دیگری را نیز در دست تالیف دارم. یک کتاب که گزیده‌ای از شعرهای بیدل است با مقدمه و دیگری درباره شعر معاصر تاجیکستان و چند کتاب دیگر درباره شعرهای شاعران معاصر دیگر چون سهراب سپهری و فروغ فرخزاد. برای دانشگاه علوم حدیث نیز مشغول برگرداندن کتاب «النََّقض» به زبان امروز هستم. این کتاب ازکتب بسیار مهم شیعی است مربوط به سده ۵۶۰ هجری که عبدالجلیل رازی قزوینی ازعلمای معروف ری که اصالت او قزوینی است نوشته است. این کتاب در واقع دو کتاب است. کتاب نخست، کتابی است که شخصی علیه شیعیان نوشته و بعد عبدالجلیل رازی قزوینی اتهامات وارد در کتاب را بخش بخش ذکر می‌کند و به آنها پاسخ می‌دهد. کتاب اثر بسیار قابل توجهی است و نثرزیبایی نیز دارد البته نه به زیبایی تاریخ بیهقی ولی کتابی است که خواندن آن برای عموم مردم مشکل است به همین منظور دانشگاه علوم حدیث از من خواست که آن را به زبان امروز برگردانم و من مشغول آن هستم.

از نهج البلاغه ترجمه‌های مختلفی تاکنون ارائه شده است ترجمه‌ای که شما آن را به‌تازگی به پایان رسانده‌اید، چه ویژگی‌هایی دارد؟

شیوه من در ترجمه نهج البلاغه همان شیوه‌ای است که درترجمه قرآن داشتم. اما ترجمه نهج‌البلاغه بسیار مشکل‌تر از قرآن است. به همین دلیل نیز این کار ۶ سال و چند ماه به طول انجامید. از ویژگی‌های این ترجمه اناست که هم به لحاظ ادبی و هم به لحاظ زندگینامه اشخاصی که نامشان در نهج البلاغه آمده، مورد توجه قرار گرفته است. یعنی تمام افرادی را که نامشان به نحوی در نهج‌البلاغه آمده است ــ اعم از یاران حضرت علی(ع) یا دشمنان حضرت یا از کسانی که حضرت به آنها نامه نوشته‌اند ــ در قالب کوتاه‌ترین اما کامل ترین جملات در پانویس معرفی کرده‌ام. یا اینکه به عنوان نمونه اگر حضرت علی (ع) گاهی جایی یک بیت شعر از یک شاعر دوره جاهلیت خوانده است، من در پاورقی با استناد به منابع متقن، صحیح و قدیمی به معرفی شاعر و شعرش پرداخته‌ام. یا اینکه ما معتقدیم که برخی از کلمات نسخه‌های نهج البلاغه تحریف دارد. من سعی کرده‌ام آن تحریفات را با ارائه دلیل و سند مشخص کنم و بر اساس نسخه‌های درست که مورد قبول همگان است، آنها را معرفی کنم. البته این تحریفات زیاد نیست ولی مواردی را که موجود است، معرفی کرده‌ام. درهر صفحه نیز سعی کرده ام ۴ ـ ۵ لغت را از منابع عربی سده‌های گذشته و حداقل از فرهنگ‌های موجود در ۱۰۰ سال گذشته که هنوز تحریفی در لغات آنها ایجاد نشده بوده است، توضیح دهم و دراین زمینه گاهی از فرهنگ لغات استاد فروزانفر هم استفاده کرده‌ام چرا که استاد فروزانفر وقتی در صفحه اول این فرهنگ به معرفی منابع می‌پردازد، می‌بینیم که همه منابع قدیمی هستند