نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۳ محمدعلی اسلامی ندوشن در نخستین نشست درسگفتارهای «ناصر خسرو» در شهر کتاب که با حضور غلامحسین ابراهیمی دینانی، مهدی محبتی و علیاصغر محمدخانی برگزار شد. گفت: ناصرخسرو در عصری که همه دچار مکر و تملق و خودفروشی بودند باز هم به آینده امیدوار بود. ناصر خسرو شبیه به […]
محمدعلی اسلامی ندوشن در نخستین نشست درسگفتارهای «ناصر خسرو» در شهر کتاب که با حضور غلامحسین ابراهیمی دینانی، مهدی محبتی و علیاصغر محمدخانی برگزار شد.
گفت: ناصرخسرو در عصری که همه دچار مکر و تملق و خودفروشی بودند باز هم به آینده امیدوار بود. ناصر خسرو شبیه به هیچکس نیست. او برای خودش خط معینی تعیین کرد و تا پایان عمر در همان خط زیست و زندگی کرد.
محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده و پژوهشگر ادبیات گفت: باید ناصرخسرو و آثارش را زنده نگاه داشت، چرا که او شبیه به هیچکس نیست و در ادبیات فارسی دارای اهمیت زیادی است. ناصرخسرو برای خودش خط معینی تعیین کرد و تا پایان عمر در همان خط زیست و زندگی کرد. شبیه و نظیر ناصر خسرو در هیچ جای تاریخ ادبیات ما یافت نمیشود، به همین دلیل ما باید آثار او را به دقت بخوانیم. نکته مهمی که در زندگی ناصرخسرو اهمیت دارد این است که او در ۴۰ سالگی تغییر روش داد. همواره این پرسش مطرح میشود که چرا برخی بزرگان یکباره طرز زندگی خود را تغییر میدهند؟
وی ادامه داد: ناصر خسرو تا پیش از ۴۰ سالگی زندگی معمولی و متعارفی مانند همه مردم داشت. در پاسخ به این پرسش باید گفت که ژن ایرانی بودن و تمدن ایرانی که از دوران هخامنشیان در او وجود داشت او را به تغییر روش ترغیب کرد. فراموش نکنیم ایران تنها کشوری است که مسلمان شد و اما عرب نشد و گذشته خود را فراموش نکرد. در واقع ایران خصوصیات و ویژگیهای خودش را با پوششی دیگر انتقال داد. ما برای این موضوع بیش از هر شاعر دیگری مدیون فردوسی هستیم.
او درباره شباهت آثار ناصرخسرو و فردوسی گفت: ناصر خسرو بیش از هر شاعر و نویسنده دیگری شبیه به فردوسی است و از سوی دیگر قرابتهایی با خیام دارد. پس از فردوسی شاعری که بیش از همه از بسامد «خرد» در شعرها و آثارش استفاده کرده ناصر خسرو است. اما در اینجا میخواهم به شکلی فهرستوار به بیان خصوصیات ناصر خسرو بپردازم.
در زمان ناصرخسرو انحطاط شعر به جایی رسیده بود که شاعری مانند ناصرخسرو خواست تا راهی دیگر در پیش بگیرد. در عصر ناصر خسرو برخی شاعران مانند فرخی سیستانی و عنصری و عسجدی به نوعی شعرفروشی میکردند و کارشان مداحی بود.
ندوشن یادآور شد: در همان عصر ناصرخسرو و پس از او شاعرانی آمدند که زلف یار و روی یار و قد و قامت او را توصیف میکردند. در مورد ناصر خسرو باید گفت که او نه گِرد مداحی گشت و نه گِرد شعر عاشقانه. او از این دو مضمون رو گرداند و شعر اندرزی و تفکری نوشت. در سراسر کتاب های او به تفکر برمیخوریم و استیلای روان را بر تن و روانسرایی شاهدیم. در واقع او از طریق شعر میخواست جامعه را اصلاح کند. ندوشن گفت: ناصرخسرو شاعر ساکن نیست و آنچه دلخواهش بود در محیط ساکن و در منطقهای خاص به دست نیاورد. او با یک نوکر و خدمتکار به مناطق مختلف سفر کرد، آن هم در زمانی که سفر کردن و رفتن از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشوری دیگر آسان نبود. ناآرامی یکی دیگر از خصوصیات ناصرخسرو است. علاوه بر اینها ناصرخسرو شاعری ملی گراست و ایرانیت را از دین جدا نکرد.
وی ادامه داد: ناصرخسرو عبوس بود و خوش خلق نبود. او خندیدن را به حساب خرد سطحی میگذاشت و باور داشت که خندههای بیهوده مشکلی را حل نمیکند و مسالههای زندگی با شادی حل نخواهد شد. در واقع هر کس که در خط سیر و شرایط ناصرخسرو قرار گیرد عبوس و گرفته خاطر خواهد شد. او در موضعگیری در برابر فریب و ریاکاری به حافظ نزدیک بود و باور داشت که دورویی و دورنگی بنیاد جامعه را تهدید میکند. ندوشن افزود: ناصرخسرو نقاب از چهره حاکمانی که پوشش اسلامی به خود میگرفتند برمیداشت و در باطن هیچ ظلم و تعدی را برنمیتابید اما در عین حال عوام از این حاکمان پیروی میکردند و ناصر خسرو نیز میدانست که مردم عوام دنبالهرو چنین حاکمانی هستند. او به گونهای با سلاجقه حرف زد که هیچ شاعر و نویسندهای در طول تاریخ با حاکم زمان خود چنین صحبت نکرده است و به همین دلیل روی خوش به عوام نیز نشان نمیداد. در واقع آنچه بیش از هر چیز در وجود ناصرخسرو زبانزد است انسانیت و دیگری گرایش او به فاطمیون مصر است.
ندوشن چند بیت شعر از از ناصرخسرو خواند و ادامه داد: ناصرخسرو به ویژه با محمود غزنوی زاویه داشت و جنگها و کشورگشاییهای او را به هند و ستیزش را با مردم محروم آن دیار نقد کرد، در حالی که محمود غزنوی بر آن جنگها نام غزوه اسلامی را مینهاد. ناصرخسرو به قدری گشاده فکر و همگانی اندیش بود که تفاوتی بین فرقههای مختلف قائل نمیشد. او معتقد بود که ملتها و مردم با هم برابر و برادرند. و به قول مولانا همدلی از همزبانی خوشتر است. همانطور که گفتم هیچ شاعر و نویسندهای مانند ناصرخسرو به اندازه فردوسی از واژه خرد استفاده نکرده است.
این نویسنده توضیح داد: ناصرخسرو حتی مقابل این موضوع که همه گناهان را به گردن تقدیر و آسمان میانداختند، مخالف بود. او در مقابل کسانی که تقدیرگرا بودند موضوع اراده انسان را مطرح میکند و میگوید: «تو چون میکنی اختر خویش را بد/ مدار از فلک چشم نیکاختری را» یا معتقد است که اگر انسان تلاش کند میتواند چرخ نیلوفری را به زیر آورد.
همچنین غلامحسین ابراهیمی دینانی دراین نشست گفت: دلیل گرایش ناصرخسرو به فاطمیون مصر این است که آنها اسماعیلیه بودند. اسماعیلیان میتوانستند همه منطقه و جهان را به زیر چرخ خود درآورند و تنها یک اشتباه کردند و میگفتند همه چیز باید باطن باشد، در حالی که هر باطنی ظاهر دارد و هر ظاهری نیز باطنی دارد. هگل در جایی میگوید: «نخستین بار نور خورشید معنویت از ایران طلوع کرد.»
وی گفت: استاد ندوشن به شکلی کامل درباره شخصیت ناصرخسرو صحبت کردند. اما فقط میخواهم این را بگویم که دلیل گرایش ناصرخسرو به فاطمیون مصر این بود که آنها نیز اسماعیلیه بودند و نمیتوان این موضوع را به پای ضعف ناصرخسرو نوشت. ایرانیها دوگانه اندیشاند و این دوگانه اندیشی به هیچ وجه منفی نیست.
همین دوگانه اندیشی باعث شد که ایران عرب نشود و فرهنگ خود را حفظ کند و گرنه امروز چیزی جز یک نام از واژه (EgYPT) از قبطیهای مصر در هویت آنها باقی نمانده است. ناصر خسرو نیز یکی از شاخصههای همین دوگانه اندیشی است. او نه غزلسرا و قصیده سرا بلکه حکیم، متکلم، سیاح و سفرنامهنویس است.
امروز چیزی از هویت مراکش و تونس و الجزایر باقی نمانده است اما ایرانیها گذشته خود را فراموش نکردهاند. وی افزود: نباید از یاد برد که غیر از عربستان سعودی که از بیخ عرب بودند هیچ عرب دیگری در اطراف شبه جزیره وجود نداشت و ایران یگانه کشوری است که مسلمان شد اما عرب نشد. زمانی با یکی از استادان دانشگاه الازهر صحبت میکردم و وقتی نام ناصرخسرو را به میان آوردم او آهی کشید و گفت: «شما فردوسی و ناصرخسرو را دارید اما ما بزرگانی در این سطح نداریم.» این استاد دانشگاه باید هم آه بکشد چون آنها گذشته خود را فراموش کردهاند. در آثار ناصرخسرو غیر از واژه خرد یک واژه دیگر نیز بیشترین بسامد را به خودش اختصاص داده که آن هم
واژه «خر» است!
این مطلب بدون برچسب می باشد.