بزرگداشت پروفسور مریم میرزاخانی

اریخ ایجاد : دوشنبه, ۰۲ مرداد ۱۳۹۶ مراسم بزرگداشت اندیشمند فرهیخته زنده‌یاد پروفسور مریم میرزاخانی با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز ‌شنبه ۳۱ تیر‌ماه ۱۳۹۶ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید. در این مراسم که با حضور شخصیت‌های علمی و فرهنگی همچون دکتر مهدی محقق، حجت‌الاسلام والمسلمین هادی […]

اریخ ایجاد :

دوشنبه, ۰۲ مرداد ۱۳۹۶

photo 2017 07 22 21 44 57

مراسم بزرگداشت اندیشمند فرهیخته زنده‌یاد پروفسور مریم میرزاخانی با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز ‌شنبه ۳۱ تیر‌ماه ۱۳۹۶ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید.
در این مراسم که با حضور شخصیت‌های علمی و فرهنگی همچون دکتر مهدی محقق، حجت‌الاسلام والمسلمین هادی خامنه‌ای، دکتر علی اشرف مجتهد شبستری، دکتر علی اصغرنیا، دکتر محمدعلی نجم‌آبادی، دکتر معتمدی و آقای سخن‌سنج برگزار شد، دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن؛ دکتر محمدعلی نجفی، مشاور ریاست جمهوری؛ دکتر محمد علی دهقان، رئیس انجمن ریاضی ایران؛ دکتر عبادالله محمودیان، استاد دانشگاه صنعتی شریف و چهره ماندگار؛ دکتر علی ایرانمنش، نایب رئیس آکادمی ریاضی – شیمی جهان و دکتر توفیق سبحانی، معاون علمی پژوهشی انجمن به ایراد سخنرانی پرداختند.

متن سخنرانی دکتر حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بدین شرح است:

IMG 5463

در ابتدای سخن، عرض تسلیت و تعزیت دارم درگذشت (حقیقتاً) نابهنگام، پُر از حزن و اندوه سرکار خانم پروفسور مریم میرزاخانی که از بانوان برجسته جهان و ایران بود وبه سمع حضار برسانم انشاالله خداوند روح پرفتوح آن مرحومه را با روح دانشمندان، علما و اهل فکر و اندیشه محشور بفرماید و از رزق و رحمت واسعه خود، روح این مظلومه و معصومه را که در چهره‌اش معصومیتی بی‌بدیل موج می‌زند؛ انشاالله بهره‌مند بگرداند.
این یکصدوشصت‌وپنجمین مراسم بزرگداشتی است که «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» برپا می‌دارد. قابل ذکر است که دو سه روز گذشته در بزرگداشت مرحوم استاد حسن لاهوتی مراسمی را برقرار نمودیم و امروز مراسم بزرگداشت خانم میرزاخانی را برگزار می‌کنیم و از همه‌ی شما بزرگواران که زحمت کشیدید تشریف آوردید و از استادان محترم و همه میهمانان محترم صمیمانه سپاسگزاری می‌کنم و امیدوارم که انشاالله سخنرانی‌هایی که ارائه می‌شود به گونه‌ای پرده از شخصیت مکنون یکی از نابغه‌های معاصر جهان که الحمدالله ایرانی بودند که خود نشان دهنده هوشمندی ایرانیان هست برداریم و در طی سخنرانی سخنرانان دیگر که ارائه مطلب می‌فرمایند، بهره‌مند بشوید انشاالله. به ویژه از جناب آقای دکتر نجفی که زحمت کشیدند و همه‌ استادان محترم، دکتر دهقان، دکتر ایرانمنش، دکتر محمودیان و بزرگواران دیگر تشکر می‌کنم.
من در آغاز سخن دو سه نکته بسیار مختصر را عرض می‌کنم و ادامه سخن را به بزرگواران می‌سپارم.
نکته اول این که علم فی‌حد نفسه «نور» است بدون ارتباط با چیزی و بدون نسبت با چیزی. علم فی‌حد ذاته «نور» است و هنگامی‌که ما از جهل گامی به سوی علم برمی‌داریم در حقیقت فراخنای هستی را به فروزندگی علم منور می‌کنیم. تکرار می‌کنم «علم بدون نسبت با چیزی و بدون ارتباط با چیزی فی‌حد نفسه «نور» است» و ما این را از اندیشه‌های بلند اسلامی- ایرانی آموخته‌ایم. نکته‌ دوم: تقسیم علم یا علوم به ریاضی، تجربی و به انسانی و دینی، تقسیم در موضوع است و موضوع عَرَض است و عَرَض اعتباری‌ است و امر اعتباری نمی‌تواند مبنای ارزشی یا ضد ارزشی دانستن علوم محسوب شود. یکبار دیگر این نکته را به دلیل اهمیت عرض می‌کنم، تقسیم علوم به موضوعات مختلف تقسیمی اعتباری است و سبب نمی‌شود که مثلاً بگوییم علوم انسانی برتر از علوم تجربی است و یا علوم تجربی برتر از علوم انسانی است. این در قلمرو اندیشه چندان اعتباری ندارد. نکته سوم این که علم انسان محورش یا انسان است یا جهان، یا انسان است و کیهان. علم به کیهان علم فیزیک و تجربی یا به یک عبارت همان science است علم به انسان، علوم انسانی است لیک بر بنیاد قاعدۀ تناظر، انسان نظیر جهان است.
«الانسان کون الصغیر» انسان جهان کوچک است، «و الکون انسان کبیر» و جهان انسان بزرگ است.
به تعبیر لاهیجی در شرح گلشنِ‌راز شبستری و باز به تعبیر خود شیخ شبستر:

جهان انسان بُد و انسان جهانی          از این پاکیزه‌تر نبود بیانی

پس اگر میان جهان و انسان، حالت تناظر برقرار است علم به انسان علم به جهان هم هست و علم به جهان  علم به انسان هم هست. هر چقدر افق دید ما در تجربیات فیزیک گشوده‌تر شود بر بنیاد قاعده‌ تناظر به انفتاح گشودگی فکر ما در حوزه‌ انسان می‌انجامد. بنابراین از دیدگاه حقیر و از دیدگاه همه اندیشمندان، علوم انسانی همرتبه‌ی علوم تجربی و ریاضی هستند و علوم تجربی و ریاضی هم‌اندازه و هم‌قدر و هم‌وزن و همسنگ علوم انسانی. پس برخی تقسیمات اعتباری مبنای ارزشی و ضد ارزشی بودن علوم قرار نگیرد.
و نکته پایانی ما امروز مراسم خانم میرزاخانی را داریم که در ریاضی به حدی از نبوغ رسید و لاینحل‌هایی از علوم ریاضی را برای ما کشف کرد و ای کاش دست اجل (نمی‌توانم بگویم دست بشکسته‌ی اجل چون حکم مقدور و حتمی خداوند است) اجازه داده بود که ایشان بیشتر در این قلمرو، مجهولات علوم ریاضی را برای ما باز می‌کردند. می‌دانید غربی‌ها از بعد از دکارت ریاضی را به اندازه فلسفه محترم شمردند و بخش مهمی از پیشرفت science در غرب محصول همین احترام به ریاضی است. مرحوم میرزاخانی در این قلمرو افق‌های نویی گشودند و در حقیقت مسیر نویی را باز نمودند. انشاالله دانشمندان دیگری در سراسر جهان ادامه دهنده راه ایشان باشند چرا که علم جغرافیا نمی‌شناسد.
بنده مجدد تشکر می‌کنم از تمامی بزرگوارانی که دعوت انجمن را لببیک گفتند و در این مجلس حاضر شدند و در پایان صمیمانه از همه‌ شما عزیزان خواستارم که ضمن بیان یک صلوات فاتحه‌ای برای روح آن مرحوم قرائت بفرمایید.

IMG 5498

سپس دکتر محمدعلی نجفی، مشاور ریاست جمهوری به ایراد سخنرانی پرداخت:

سلام عرض می‌کنم به حضور همه خواهران و برادران عزیز، و تشکر می‌کنم از این اقدام شایسته انجمن و ریاست دانشمندش جناب آقای دکتر بلخاری که چنین مراسمی را بر پا کردند و از اینکه از بنده‌ هم دعوت کردند خدمت شما برسم تا سهم و حظی از این محفل ببرم تشکر مضاعف دارم.
ای کاش این بزرگداشت و تکریم زنده‌یاد مریم میرزاخانی در زمان حیاتشان برگزار می‌شد و ای کاش ما این جلسه را با پیام ایشان می‌توانستیم شروع کنیم، ولی به هر حال کارِ روزگار است و همین اقدامی که انجام شده درخور تحسین است و تقدیر. من درست دو روز قبل از درگذشت مریم میرزاخانی با شنیدن خبر حاد شدنِ بیماری ‌ایشان و اینکه گفتند پزشکان از نجات ایشان قطع امید کردند، مطلب کوتاهی را نوشتم و در رسانه‌ها منتشر کردم. در آن مطلب درخواست کردم که مردم عزیز کشور ما برای سلامتی ایشان دعا کنند. به هر حال تقدیر این بود که او در سن زیر چهل سالگی این دنیا را ترک کند و ان شاءالله در آن دنیا در کنار فرشتگان الهی قرار خواهند گرفت _ و متنعم از نعمت‌های الهی.
در این محفلی که تشکیل شده مطالب زیادی در مورد استاد مریم میرزاخانی و در مورد مسائل امروز علم و فرهنگ در جامعه‌مان قابل طرح است، اما از آنجایی که جمیع بزرگان در اینجا حاضرند و قرار است استادان عزیز و برجسته‌ای هم صحبت بکنند، بنده سعی می‌کنم در حد مختصر و زمانی  که تنظیم شده صحبت‌هایم را ایراد کنم. به هر حال هفت روز قبل، این خبرِ تأسف‌آور و تلخِ درگذشت پروفسور مریم میرزاخانی اعلام شد و به سرعت در دنیا و از جمله در کشور ما منتشر شد. نکته جالب این بود که توجه و حساسیت نسبت به این خبر نه تنها در بین ریاضی‌دانان، یا در بین دانشمندان و دانشگاهیان خیلی زیاد بود، حتی قاطبه و عموم مردم نسبت به این خبر حساسیت نشان دادند و یک نوع تأسف و تأثر ملی را شاهد بودیم.
به نظرم این موضوع از نظر جامعه‌شناسی قابل بررسی و تحلیل است که چرا کسانی که شاید با ریاضیات و یا حتی با علم و دانش و معرفت خیلی ارتباطی ندارند، در زندگی روزمره‌شان، این‌قدر دچار تأسف شدند و با مریم عزیز به عنوان یک قهرمان ملی کشور برخورد کردند. این امر می‌تواند موضوع یک بررسی دقیق‌تر و یک بحث عمیق‌تر باشد که فعلاً در اینجا وارد آن نمی‌شوم. موضوع دیگری که می‌خواهم اشاره کنم، یادآوری این نکته است که این ضعف یا بیماریِ تاریخیِ ملت ماست که متأسفانه قدرشناسی و احترام نسبت به بزرگان علم و فرهنگ و دانشمندان و مفاخر علمی و فرهنگی معمولاً بعد از مرگ ایشان رخ می‌دهد و معمولاً شرح احوال و اقوال و آثار این بزرگان نیز پس از درگذشتِ آنان مورد توجه و بحث و گفتگو قرار می‌گیرد. امیدوار هستم که این مسئله در جامعه ما به عنوان یک مسئله عمیق فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. البته در سال‌های اخیر یک مقداری شرایط متفاوت شده و سعی شده از شخصیت‌های علمی و فرهنگی در زمان حیاتشان تجلیل و تقدیر بشود. خوشبختانه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در این راه اقدامات بسیار مؤثر و خوبی انجام داده ولی متأسفانه هنوز در جامعه ما به عنوان یک فرهنگ عمومی مورد توجه قرار نگرفته است.
اما در مورد پروفسور مریم میرزاخانی به دو وجهه اصلی از شخصیت ایشان به صورت مختصر اشاره می‌کنم. چون مسائل دقیق‌تر را جناب آقای دکتر محمودیان که در این مجلس حضور دارند و چند سال با مریم میرزاخانی به عنوان استاد همراهی و همکاری کردند، اشاره خواهند کرد. یکی وجهه علمی اوست که از وی یک نابغه ریاضی در سطح جهان ساخت و یکی هم وجهه اخلاقی و منش و خصوصیات رفتاریِ او. آشنایی بنده با استعداد و نبوغ مریمِ عزیز زمانی برای ما کشف شد که ایشان در کلاس دوم دبیرستان بودند _ در سال ۱۳۷۲٫ در آن موقع و در وزارت آموزش و پرورش، برای تشویق استعدادهای برتر، بخصوص در زمینه‌های علوم پایه: ریاضی، فیزیک و شیمی و زیست‌شناسی، و همین‌طور در تابستان‌ها، در دانشکده ریاضی و دانشگاه صنعتی شریف تحت عنوان مدارس ریاضی، طرح‌ها و برنامه‌هایی داشتیم که از دانش‌آموزانِ با استعدادِ دبیرستان‌ها دعوت می‌کردیم‌‌ که در این دوره‌ها شرکت کنند. دکتر شهشهانی، دکتر تابش و دکتر محمودیان و جمع‌ دیگری از استادان دانشگاه مستقیماً در این برنامه‌ها دخیل بودند. مریم میرزاخانی را به عنوان استعدادی که تفاوت‌های چشمگیری بین او و بقیه هست، از آن کلاس‌ها و از آن برنامه‌های تابستانی در دانشگاه صنعتی شریف بیشتر شناختیم.
در سال ۱۳۷۳ او و خانم دیگری به اسم رویا بهشتی، دو دانش‌آموز کلاس سومی بودند که وارد تیم المپیاد ریاضی شدند. ما از سال ۱۳۶۶، هر ساله یک تیم ۶ نفره از دانش‌آموزان کلاس چهارمی برای المپیاد ریاضی اعزام می‌کردیم، تا آن سال که برای اولین‌بار دانش‌آموزان کلاس سوم را به هنگ‌کنگ فرستادیم. این دو، هم از نظر سنی و هم از نظر جنسیت، شرایط مشابه و خاصی داشتند. بنابراین یکی از استادان تربیت معلم را که رشته ایشان هم ریاضی بود، به همراه تیم فرستادیم و البته چهار دانش‌آموز پسر هم بودند. این دو با کمال شگفتی مدال طلا گرفتند و برگشتند. مریم میرزاخانی در بین همه دختران شرکت‌کننده در المپیاد، که فکر می‌کنم حدود ۸۲ کشور شرکت کرده بودند، نفر اول شد. در مسابقات المپیک سال بعد هم که هر دو کلاس چهارم بودند برای مسابقات المپیک در کانادا رفتند و باز هر دو با مدال طلا برگشتند. سپس با هم برای ادامه تحصیل به دانشگاه شریف آمدند. به هر حال یک رشد علمی مستمر در مریم دیده می‌شد. یادم هست مقاله‌ای را در حل مسئله‌ای که تقریباً مسئلۀ جدیدی بود و دکتر محمودیان هم کمک کرده بود، به یک مقاله علمی تبدیل شد که من نمی‌دانم چقدر نمونه‌اش در دنیا هست که یک دانش‌آموز دبیرستانی مقاله علمی بنویسد و در یک ژورنال معتبر ریاضی چاپ بشود. حتی در دوره کارشناسی و در دانشگاه شریف هم این روند پیشرفت علمی ادامه یافت تا اینکه دانشگاه‌ هاروارد به ایشان بورس تحصیلی و شرکت در دوره PhD‌ را داد.
سرانجام به هاروارد رفت و اخباری که مرتب به دست ما می‌رسید حاکی از این بود که رشد علمی ایشان خیلی سریع است. در تِزِ دکتری، یکی از سخت‌ترین مباحث و مسائل را با ابعاد بسیار بالا بررسی کرد و توانست مسئله‌ای را حل کند که یک مسئله جدید و در واقع حل‌نشده بود. نکته مهم این بود که وی توانست مسئله‌ای را حل کند که کاملاً انتزاعی بود و توضیح و فهمش حتی برای ریاضی‌دان‌ها بسیار سخت و در مواردی غیر ممکن است. این مسئله کاملاً انتزاعی هم آن بود که ایشان در سیستم‌های دینامیکی، حرکت جسمی را که در حال حرکت است و از طریق محیطش مرتباً به آن جسم ضربه وارد می‌شود، به روشی کاربردی بررسی کردند. این حرکت بسیار پیچیده و غیرقابل پیش بینی است، ولی خانم میرزاخانی توانست برای آن راه حلی مناسب و دقیق  پیدا کند. همین فعالیت‌های او بود که در واقع جوایز متعددی را از نظر عملی نصیب ایشان کرد. از جمله مدال معروف فیلدز که هر چهار سال یکبار به یک ریاضی‌دان برجسته دنیا تقدیم می‌شود. مدال فیلدز در ریاضی به مثابه جایزه نوبل است و دریافت مدال فیلدز خیلی سخت‌تر هم هست، زیرا مجموعه افرادی که در طی چهار سال کاندیدای دریافتِ این مدال می‌شوند بر اساس مجموعه کمکی که به پیشرفت علم ریاضی باشد، با هم مقایسه می‌شوند و خوشبختانه مریم میرزاخانی توانست این مدال را دریافت کند.
من در اینجا‌ می‌خواهم مریم را با دو نفر از ریاضی‌دان‌ها مقایسه کنم. دو نفری که در تاریخ ریاضی اسم بزرگی از آنها باقی مانده: یکی در ارتباط با ریاضی‌دان‌های زن تاریخ دنیا. معتقدم که مریم جزء ده ریاضی‌دان زن برجسته دنیا بوده؛ یعنی شما در بین ریاضی‌دان‌های زن در دنیا نمی‌توانید یک لیست ده نفره درست بکنید که مریم جزو آنها نباشد. به هر حال، از نظر تاریخی می‌شود ایشان را با کاری که «امی نوتر»، یکی از ریاضی‌دان‌های برجسته که آلمانی بود و البته او هم در پنسیلوانیای امریکا فوت کرد مقایسه کرد؛ به ویژه از لحاظ نوآوری و تأثیری که در آینده ریاضی داشته. از یک جهت دیگر می‌توان او را با «گالوا» مقایسه کرد. گالوا ریاضی‌دان معروف فرانسوی که اسمش را حتماً شنیده‌اید. خیلی جوان بود که درگذشت، در سال ۱۸۳۲م. و در ۲۱ سالگی! یعنی تقریباً در نیمه عمر امید زندگی. در آن سال‌ها امید زندگی حداقل ۴۳-۴۲ سال بود. مریم نرسیده به نیمه عمر امید زندگی فوت کرد، یعنی در حدود چهل سالگی. پس از این جهت با گالوا مقایسه می‌شود. ولی از جهت دیگر‌ی هم می‌توان او را با گالوا مقایسه کرد. چهار پنج ریاضی‌دان بزرگ دنیا بعد از فوت گالوا (از ۱۸۳۲ به بعد) در مورد وی سخن گفته‌اند که اگر خودشان پنج سال بیشتر زندگی می‌کردند قطعاً تعداد زیادی از مسائل ناشناخته و لاینحل ریاضی حل می‌شد، و در طی آن پنج سال، دنیای ریاضی به میزان زیادی به سمت جلو می‌‌رفت. من معتقدم در مورد پروفسور مریم میرزاخانی هم همین‌طور بود. ایشان اگر پنج سال بیشتر زندگی می‌کرد مطمئناً خیلی از مسائل لاینحل ریاضی حل می‌شد. البته می‌دانید مریم تقریباً در چهار پنج سال آخر عمر خود راندمان کاری‌اش به مقدار زیادی کم شد _ به خاطر همین بیماری! گالوا در دوئل با رقیب عشقی‌اش کشته شد اما مریم متأسفانه در دوئل با سرطان! و ای کاش که توان جسمی مریم به اندازه توان ذهنی‌اش بود که می‌توانست آن بیماری را مغلوب کند. به هر حال  چهار پنج  سال آخر عمرش توان زیادی نداشت، ولی اگر سالم می‌ماند و پنج سال بیشتر زندگی می‌کرد، مطمئناً می‌توانست تمام کارهای مورد نظرش را تکمیل کند.
لازم است در اینجا نکته‌ای را عرض کنم. حالا که ما در زمان حیاتش کوتاهی کردیم ـ ان شاءالله که در زمان مماتش دیگر کوتاهی نکنیم ـ می‌توانیم ظرف چند ماه آینده، یک مستند قابل قبولی از زندگی مریم میرزاخانی و شخصیت وی بسازیم تا برای جوانان، و به ویژه دخترهایمان، و کلاً برای کسانی که علاقه به علم و دانش دارند، الگو و سرمشق بسیار خوبی قرار گیرد، و مردم جامعه ببینند که یک شخصیت علمی چگونه می‌تواند شکل بگیرد، و خودشان چگونه باید کار کنند تا به بالاترین قله علم در تاریخ دنیا برسند!
اما در مورد وجه اخلاقی و روحی او لازم است اشاراتی کنم. مریم شخصیتی بسیار قوی، با اراده، مستحکم، با اعتماد به نفسِ بسیار بالا و با آرامش روانیِ بسیاری بود. او با پشتکار و اعتماد به نفسی که داشت وقتی که به هاروارد رفت، دوست داشت با «مک‌مالن» ـ استاد ریاضی و برنده مدال فیلدز ـ دیدار کند و تحصیلاتش را زیر نظر وی ادامه دهد. مک‌مالن هنوز هم جزو ریاضی‌دان‌های برجسته دنیاست. او خودش یک نابغه بود و توانسته بود در سن زیر ۲۰ سالگی دانشجوی هاروارد شود. مک‌مالن چون  دانشجوی جدیدی گرفته بود حاضر نبود مریم را هم بپذیرد و می‌گفت فرصت کافی ندارم. اما مریم چون به کاری که می‌خواست انجام دهد اعتقاد و علاقه داشت، این‌قدر پافشاری کرد تا بالاخره وی را قانع کرد که با او کار کند. آن طوری هم  که نقل شده، در یک سال اول چون وقت کمی داشت خیلی به او توجه نمی‌کرد. بعد از یک سال که توانایی‌ها و نبوغ مریم را تدریجاً کشف کرد، معادله برعکس شد. بنابراین بیشتر وقتش را صرف وی کرد تا جایی که مریم به مدال فیلدز رسید. بعد هم در مراسم اهدای جایزه فیلدز، ملک‌مالن بود که کار ریاضی مریم را توضیح داد. زیرا او تحت تأثیر ناراحتی سرطان نمی‌توانست خوب بایستد و صحبت کند.
مریم میرزاخانی به غیر از اعتماد به نفس، پیشتکار و جدیت، سادگیِ خاصی هم داشت؛ حتی می‌توان از روی عکسش این سادگی را فهمید. صمیمیت خاصی که در او بود، تواضعش، نوع‌دوستی‌اش و سخاوت عملی‌اش همه با هم بود. دانشجوها و حتی استادان زیادی را دیدیم که متأسفانه این اخلاق نیکو را نداشته‌اند. یکی از خصوصیاتی که متأسفانه برخی از ریاضی‌دان‌ها ـ و شاید دیگر بزرگان علوم ـ گرفتارش هستند، نداشتنِ سخاوت علمی است! یعنی آن چیزی را که حل می‌کنند یا کشف می‌کنند، و یا فکر می‌کنند درست است، پیشِ خود نگه می‌دارند و آن را کمتر با دیگران در میان می‌گذارند. البته شاید هم می‌ترسند که دیگران با ایشان شریک شوند! به هر حال در طول تاریخ هم این چیزها بوده که مسئله‌ای بعد از فوت آنان کشف می‌شده است که اگر در زمان حیاتشان پرسیده می‌شد پاسخی نمی‌دادند! سخاوتِ علمیِ خانم میرزاخانی خیلی جالب بود، یعنی اگر همکارانش از وی سؤالی می‌کردند، هر چیزی را که بلد بود و می‌دانست، پاسخ می‌داد و با روحیه خیلی بالایی دیگران را شریکِ خویش می‌کرد.
حجب و حیای ذاتی واقعاً قابل تمجیدی داشت. تا جایی که خنده او را زیاد نمی‌دیدیم. جا دارد که از نقش خانواده مریم در شکل‌گیری شخصیت او و موفقیت‌های او تقدیر کنیم. دکتر شهشهانی ـ از استادان مریم میرزاخانی ـ به نقل از خود وی می‌گفت که: «خانواده من نقش بسیار اساسی در تحصیلات و پیشرفت من داشته‌اند. در اینکه مختار بودم آن راهی را که دوست دارم طی کنم. در دوران تحصیل همیشه به من گوشزد می‌کردند که نمره مهم نیست، مهم چیزی است که تو به آن عشق و علاقه داری، پس کاری را که علاقه داری دنبال کن.»
پروفسور مریم میرزاخانی نه تنها در میان ریاضی‌دانان و در بین مردم ایران بلکه برای همه دنیا یک جواهر گرانبها بود. ایشان هم از نظر علمی و هم از نظر شخصیت اخلاقی می‌توانست برای همه مردم و بخصوص جامعه زنان دنیا یک الگوی تمام‌عیار قرار گیرد. بسیار حیف شد که ایشان را زود از دست دادیم!
من در اینجا و در عرض دو سه دقیقه‌ای که باقی مانده نکته‌ای عرض کنم که البته باز از نکاتی است که باید جداگانه در مورد آن بحث شود. مریم میرزاخانی را که مایه افتخار ملت ماست، نباید به عنوان یک پدیده منفرد مورد بررسی قرار داد. مریم حاصل فرایندی بود که شاید بیش از سی سال برایش در کشور زحمت کشیده شد. همین داستان المپیادها و پیگیری‌هایی که برای او می‌شد. گرچه برخی از افراد را دیدم که چیزهایی درباره وی نوشته بودند که معلوم بود نه علم را فهمیدند و نه اهداف المپیاد را شناختند. در فضای علمی کشور سخنانی گفته بودند که باید به موقعش جواب داده شود! اما برای اینکه شرایط و بستر چنین استعداد‌هایی شکوفا شود کل جامعه باید تلاش کند. اینکه اگر جامعه علمی ما دوباره بخواهد کسی مثل مریم میرزاخانی را به دنیا تقدیم بکند، خیلی باید تلاش شود. ایشان واقعاً یک عنصر منحصر به فرد بود، اما در واقع چیزهایی هم بود که دست به دست هم داد و مریم را ساخت. استعدادهایی مثل او در کشور ما کم نیست! من این حرف را به طور قاطع می‌گویم _ لااقل در ریاضی! برای اینکه سال‌ها با استعدادهای درخشان ریاضی سر و کله زدم و کار کردم. همین الان هم کسانی هستند که اگر برای تحصیل و شرایط بعد از تحصیلشان امکانات و شرایطی و دسترسی‌هایی مثل مریم فراهم شود دست کم می‌توانند در حد مدال فیلدز باشند. اما متأسفانه ما قدر آنان را نمی‌دانیم! می‌بایست در وزارت علوم و دانشگاه‌های کشور شرایطی فراهم شود تا چنین افرادی که از نبوغ و هوش و استعداد زیادی برخوردارند، از رشد و بالندگی هر چه بیشتری برخوردار شوند تا بتوانند به آن قله‌های بالا و ظاهراً دست‌نیافتنی برسند. باید با تأسف بسیار گفت که این کار انجام نمی‌شود! همین الان در دانشگاه‌ صنعتی شریف و در دانشکده ریاضی افرادی هستند که همدوره یا کمی پیش و پس از مریم میرزاخانی‌اند، با همان افتخارات و یا شبیه آن. چه در داخل کشور و چه فراتر از مرزها افتخارات زیادی کسب کرده‌اند ولی در معرض اخراجند! آن هم تنها به این سبب که می‌گویند شما مقاله چاپ‌شده در فلان ژورنال را ندارید! یعنی این نگاه مکانیکی به علم، و این تأکید بیش از حد که اگر کسی تحقیق می‌کند حتماً باید در جایی کاربرد داشته باشد، یا اگر تحقیق می‌کند حتماً باید در فلان نشریه‌ای که مثلاً ISI ثبت کرده، منتشر شود، همه اینها، باعث می‌شود که بسیاری از این استعدادها را از دست بدهیم. باید برای این مسئله فکری اساسی کرد. ما ـ بخصوص در این یک سال اخیرـ بسیاری از این مسائل را دنبال کردیم و متأسفانه هنوز به نتیجه‌ای نرسیدیم!
جناب آقای بلخاری اشاره درستی کردند که هم‌اکنون در دنیای غرب، ریاضیات احترام خاصی دارد، احترامی مثل فلسفه. البته من در پرانتز عرض می‌کنم احترام به ریاضی و توجه به آن در دنیای غرب بیشتر از فلسفه شده است. به هر حال اینکه ایشان لفظ احترام را به کار بردند برای من خیلی جالب توجه بود! واقعاً نمی‌دانم نگاه و سرمایه‌گذاری در کشور ما در سطوح پایین‌تری است یا احترام؟! در جامعه ما باید احترام به علم و عالِم نهادینه شود و بعضی از نگاه‌ها و افکاری که علم و عالِم را به صورت مکانیکی مشاهده می‌کنند اصلاح و هدایت شود!
به هر حال از همه شما متشکرم به خاطر صبر و تحملی که داشتید و از اینکه این توفیق نصیب بنده شد خدمت شما برسم خیلی ممنونم. السلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته.

IMG 5576

دکتر محمدعلی دهقان، رئیس انجمن ریاضی ایران در سخنرانی خود گفت: می‌خواهم در مورد پیشرفت ریاضی ایران و نقش انجمن ریاضی در پرورش افرادی چون پروفسور میرزاخانی صحبت کنم. انجمن ریاضی ایران اولین انجمن علمی کشور است که از ١٣۴٩ فعالیتش را شروع کرده است. در طول۴١ سال مسابقات ریاضی دانشجویی زیادی داشته‌ایم. سرکار خانم میرزاخانی نیز دو دفعه در سال ٧۶ و ٧٧ مدال طلای انجمن را گرفت. معرفی خانم میرزاخانی در گرایش جوانان به رشته‌های فنی مهندسی و ریاضی بسیار مؤثر خواهد بود و این افراد حتی پس از مرگشان نیز می‌توانند جامعه علمی ما را متأثر کنند.
او افزود: تعداد مقالات ریاضی ایران در دنیا در سال ٢٠١٢ در رتبه ١۶ بوده است و ما می‌توانیم بگوییم مقام ایران در ریاضی دنیا کمتر از ٢٠ است و موقعیت خوبی داریم و از بسیاری کشورهای اروپایی رتبه بالاتری داریم. خانم میرزاخانی اولین مدال عالی را برای ایران کسب کرد و کشور ما را در بین ١۵ کشور دنیا که این مدال را گرفته‌اند وارد کرد و این برایمان بسیار مهم است.

IMG 5654

پس از آن، لوح تقدیری به جناب آقای سخن‌سنج، مدیر روابط عمومی بنیاد خیریه رعد طالقان که به نمایندگی از طرف خانواده میرزاخانی در جلسه حضور داشتند، اهدا گردید. این بنیاد به همت جناب آقای مهندس احمد میرزاخانی پدر مرحومه مریم میرزاخانی در طالقان تأسیس شده است.

IMG 5666

همچنین دکتر عبادالله محمودیان، استاد مریم میرزاخانی در دانشگاه صنعتی شریف و چهره ماندگار در رابطه با شاگرد خود چنین ایراد سخن فرمود:
وقتی می‌بینم او در سن چهل سالگی اثری بزرگ و عمیق در دنیا گذاشته، نیازی نمی‌بینم که برای او سوگواری کنیم و من این مراسم را نکوداشت این فرد می‌دانم. از سال‌های دهه‌ی شصت به بعد یکی از کارهای ما ارائه‌ی دوره‌های تابستانی در دانشگاه شریف بود. حدود سی نفر دختر و سی نفر پسر در این دوره شرکت می‌کردند و مدرسین و دانش‌آموزان به صورت داوطلبانه در آن حضور داشتند و شهریه‌ای هم دریافت نمی‌شد. طول دوره یک هفته بود. در این مدت فیلم و اسلاید هم برای دانش‌آموزان پخش می‌کردیم. خانم‌ها میرزاخانی و بهشتی دوست بودند و از دبیرستان فرزانگان در این دوره‌ها شرکت کرده بودند. من آن سال مسأله‌ی ریاضی‌ای را مطرح کردم که حل نشده باقی مانده بود، این دو نفر سؤالات و نکاتی را در رابطه با این مسأله گفتند که از آن زمان پی‌بردم آن‌ها نسبت به هم‌دوره‌ای‌های خود سطح بالاتری دارند و حتی به اولیای مدرسه‌شان اطلاع دادم. در نهایت، حل این مسأله به نوشتن مقاله‌ای با همراهی این دو دانش آموز نخبه منجر شد.
وی افزود: ویژگی خانم میرزاخانی این بود که در همه‌ی زمینه‌های ریاضی وارد شد و همین باعث پیشرفتش می‌شد. وی قبل اینکه از ایران برود سه مقاله در ژورنال‌های معتبر دنیا داشت. از نظر من او یک الگوساز تاریخی است. چرا که اولین زن ایرانی است که جایزه فیلدز را در دنیا کسب نمود و همه جای دنیا از ایرانی بودن او یاد می‌کنند و همین باعث افتخار ماست. ایشان حدود ٢٠ مقاله داشته و شاید به لحاظ کمیت تعداد مقالاتش زیاد نبوده اما کیفیت مقالاتش اینقدر مفید و کاربردی است که واقعاً جای تحسین دارد. او بسیار متواضع بود. با اینکه اولین ایرانی بود که دو بار مدال طلای المپیاد را پشت هم گرفت اما دریغ که هنوز هیچ کاری در ایران برای بزرگداشت او نکرده‌ایم. البته ما پیشنهاد داده‌ایم که حداقل یک پژوهشگاه ریاضی به نام او نامگذاری شود.

IMG 5698

سپس دکتر علی ایرانمنش، نایب رئیس آکادمی جهانی ریاضی- شیمی و عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس نیز بیان داشت: ایران در حال حاضر در اتحادیه‌ی ریاضیدانان جهان، در رتبه چهار در کنار تعدادی از کشورهای توسعه یافته قرار دارد و در این رتبه‌بندی تعداد دانشگاه‌ها برای آموزش ریاضی، تعداد اساتید این رشته، تعداد محققان و انجمن‌های ریاضی و تعداد ریاضیدانان کشور که در سطح جهانی رتبه و مدال دارند که نمونه‌ی آن خانم دکتر میرزاخانی بود، تأثیر دارد. جایزه فیلدز از سال ١٩٣۶ اهدا می‌شود و خانم میرزاخانی در سال ٢٠١۴ موفق به دریافت این جایزه شد و رتبه ما را در جهان ارتقا داد.

IMG 5715

دکتر توفیق سبحانی نیز در این مراسم در سخنان کوتاهی گفت: این بانو زود از دنیا رفت. زمانی که در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برای فاطمه سیاح -که ۴۳ سال بیشتر عمر نکرد- برنامه داشتیم، این نکته را عرض کردم که وی فقط ۴۳ سال سن داشت و با مرگش، ادبیات تطبیقی در دانشکده‌ها تعطیل شد. آن زمان مزارش معلوم بود اما الان از یاد رفته است، باید برای این بانوی ریاضیدان که همگی بر تواضع و خصوصیات اخلاقی‌اش اذعان دارند، مستندی تهیه و یکی از میادین و خیابان‌ها را به نام ایشان مزین کرد.

photo 2017 07 23 18 48 11

متن زیر با عنوان «باور نمی‌کنم که فرومرده شعله‌ها» پیام دکتر غلامعلی حدادعادل به مناسبت درگذشت پروفسور مریم میرزاخانی است:

باور نمی‌کنم که فرومرده شعله‌ها

قلم به دست گرفته‌ام تا در غروب غمگین جمعه، سی‌ام تیرماه ۱۳۹۶، به یاد مریم میرزاخانی چیزی بنویسم.
به یاد روز سی‌ام تیرماه سال ۷۳، یعنی دقیقاً ۲۳ سال پیش‌تر می‌افتم که به افتخار او و همراهانش در «تیم المپیاد ریاضی ایران» مطلبی با عنوان «باور کنیم رویش سبز جوانه را» نوشتم که در همان روز در روزنامۀ اطلاعات چاپ شد. با این تفاوت که آن نوشته رنگ شادی داشت و سرشار از امید و نوید بود و این نوشته رنگ اندوه و غم دارد.
نوشتۀ سی‌ام تیر ۷۳ خبر از رویش سبز جوانه‌ای می‌داد پرطراوت و بالنده و نوشتۀ سی‌ام تیر ۹۶ آکنده از درد وداع جانکاهی است که خبر درگذشت مریم میرزاخانی بر دل‌ها نشانده است.
مقالۀ سال هفتاد و سه چنین آغاز می‌شد:
«در تیرماه هفتاد و سه تیم دانش‌آموزان جمهوری اسلامی ایران در المپیاد ریاضی جهان، در جمع بیش از هفتاد کشور جهان، به مقام چهارم رسید. همچنین تیم‌های فیزیک و شیمی و کامپیوتر کشور ما به مقام‌های پنجم و ششم و سیزدهم رسیدند. از نوزده دانش‌آموزی که امسال به‌صورت چهار تیم به این چهار المپیاد اعزام شدند پانزده نفر با مدال‌های طلا و نقره و برنز و سه نفر با دیپلم افتخار به میهن خود بازگشتند…»
در بخشی از آن مقاله آمده بود:
«خصوصیت مهمی که در ترکیب تیم‌های امسال جمهوری اسلامی ایران به چشم می‌خورد حضور دختران ایرانی در صحنۀ مسابقات جهانی است. در سال‌های گذشته ما قلباً علاقه‌مند به عضویت دختران در تیم ایران بودیم، اما هیچ‌گاه نخواستیم برای آنکه دختری عضو تیم شود به او ارفاق کنیم، حتی بیست و پنج صدم نمره هم ارفاق نکردیم. امسال دختران ما با تکیه بر دانش و توانائی خود به طور طبیعی از رقیبان پسر خود پیش افتادند و با پیروزی در مراحل مقدماتی و ماقبل نهایی و نهایی به عضویت تیم درآمدند و نهایتاً با پیروزی در عرصۀ جهانی بر افتخارات ملت ایران افزودند و زنان ایران را سربلند ساختند. مریم میرزاخانی با کسب ۴۱ نمره از حداکثر ۴۲ نمرۀ مسابقات ریاضی جهان به مدال طلا دست یافت و رؤیا بهشتی زواره با ۳۵ نمره مدال نقره گرفت… سال گذشته که مریم میرزاخانی و رؤیا بهشتی در کلاس دوم دبیرستان فرزانگان درس می‌خواندند، دکتر محمودیان، استاد ریاضی دانشگاه صنعتی شریف، ما را از استعداد شگرف آن دو باخبر کرد و به ما گفت مریم میرزاخانی در کلاس دوم دبیرستان توانسته است برای یک مسئلۀ حل‌نشدۀ جهانی راه‌حل پیدا کند…»
یادم هست که در آن سال‌ها، بر طبق مقرراتی که خود ما تصویب کرده‌ بودیم، دانش‌آموزان سال دوم دبیرستان (کلاس دهم) اجازۀ شرکت در مسابقات داخلی را نداشتند. من با اطلاع از استعداد ریاضی مریم میرزاخانی و دوستش، رؤیا بهشتی زواره، تصمیم گرفتم آن دو را، که دانش‌آموز سال دوم بودند، به‌رغم مقررات خودمان، در امتحان شرکت دهم تا آن‌ها برای سال‌های بعد تجربه بیندوزند. این انعطاف، که در آن زمان مخفیانه صورت گرفت و حکم یک استثنا را داشت، مفید و مؤثر واقع شد. این هر دو دختر سال بعد در المپیاد داخلی مدال طلا گرفتند و مریم میرزاخانی با کسب ۴۱ نمره از ۴۲ نمره در المپیاد ریاضی جهانی هنگ‌‌کنگ به مدال طلا دست یافت. وی توانست سال بعد از آن نیز، درحالی‌که دانش آموز سال آخر دبیرستان بود، در المپیاد ریاضی کانادا با کسب ۴۲ نمره از حداکثر ۴۲ نمرۀ ممکن، به مدال طلا دست یابد. وی دورۀ کارشناسی و کارشناسی ارشد ریاضی را در دانشگاه صنعتی شریف طی کرد و سپس به امریکا رفت و در دانشگاه‌های هاروارد و پرینستون و استنفورد به تحصیل و تحقیق و تدریس پرداخت و با پای نهادن بر پله‌های نردبان ترقی، بر افتخارات خود افزود. در سال ۲۰۰۵ به‌عنوان یکی از ده ذهن جوان جهان برگزیده شد و در شهریور ۱۳۸۷ در سی‌ویک سالگی، در دانشگاه استنفورد به مقام استادی رسید. وی در سال ۲۰۰۹ به سبب دستاوردهایش در ریاضیات برندۀ جایزه بلومنتال شد و در سال ۲۰۱۴ برندۀ مدال فیلدز شد که بالاترین نشان علمی رشتۀ ریاضیات است و هر چهار سال یک بار به دانشمندان برگزیدۀ زیر ۴۰ سال اهدا می‌شود و از آن به نوبل ریاضیات نیز تعبیر می‌شود. وی نخستین زن (جهان) و نخستین ایرانی‌ای بود که موفق به دریافت این جایزه گشت. میرزاخانی در سال ۲۰۱۶ به عضویت در آکادمی ملی علوم امریکا برگزیده شد.
مریم میرزاخانی پس از دریافت جایزۀ جهانی فیلدز بود که در ایران شهرت پیدا کرد. اندکی پس از آنکه آن جایزه به او داده شد از دکتر محمودیان شنیدم که میرزاخانی به سرطان مبتلا شده است و در هفته‌های اخیر خبرها حاکی از وخامت حال او بود. صبح روز شنبه، بیست و چهارم تیرماه امسال، در جلسۀ هیئت امنای پژوهشگاه دانش‌های بنیادی که در محل دفتر رئیس مجلس تشکیل شد،‌ همه نگران حال او بودند. آقایان علی و جواد لاریجانی، محمدعلی نجفی و دکتر مدقالچی، که همه ریاضی خوانده‌اند و ریاضی‌دان هستند، او را به‌خوبی می‌شناختند.

با نجفی که در زمان برگزاری المپیادهای هنگ‌کنگ و کانادا وزیر آموزش بود و بعدها در دانشگاه صنعتی شریف استاد میرزاخانی شد، دربارۀ حال او گفتگو کردم. او از اینکه سرطان به کبد زده بود سخت نگران بود. یکی دو ساعت بعد در دفترم در فرهنگستان، خبر درگذشت او را دریافت کردم و در دریائی از غم و اندوه فرورفتم.
***
حقیقت این است که مریم میرزاخانی بدون هیچ مبالغه و اغراقی و به دور از هرگونه شائبه و شعاری، یک نابغه بود. او تا پایان دورۀ کارشناسی ارشد در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دبیرستان تیزهوشان و در دانشگاه صنعتی شریف درس خواند. او هر کجا بود، ایرانی بود و نام و زادگاه و خاستگاهش یادآور ایران امروز بود. اکنون مائیم و غم از دست رفتن او، آن هم در آستانۀ چهل‌سالگی‌اش، درست مثل خورشیدی که در نیمروز غروب کرده باشد.
اندوه از دست رفتن او برای من و همۀ معلمان و استادان او مانند دکتر نجفی، دکتر محمودیان، دکتر کرم‌زاده، دکتر رضوی، دکتر یحیی تابش، استاد جعفر نیوشا (معلم دبیرستانی میرزاخانی) و بسیاری دیگر، شبیه‌ اندوه باغبانی است که نهالی را به دست خود نشانده و برای باروری و بالندگی آن سال‌ها زحمت کشیده تا به درختی پرشاخ و برگ و پر سایه و ثمر مبدل شود، و ناگهان می‌شنود که آن درخت تناور با تبر مرگ ریشه‌کن شده است. پیداست که غم و اندوه خانواده و بستگان او از این هم بیشتر و دردناک‌تر است. به قول سعدی:
غریبان را دل از بهر تو خون است
دل خویشان که می‌داند که چون است
اما ایران زادگاه نوابغ است. تاریخ علم و فرهنگ و تمدن ما گواهی می‌دهد که ما در این سرزمین همواره در دامان خود نابغه‌هایی مانند خوارزمی و خیام و خواجه نصیرالدین طوسی و غیاث‌الدین جمشید کاشانی و شیخ بهائی را پرورش داده است. اگر آن روز به افتخار مریم میرزاخانی عنوان مقالۀ خود را مصراع شعری از شهید مجید حداد عادل انتخاب کرده بودم که گفته بود: «باور کنیم رویش سبز جوانه را»، این‌بار، پس از بیست و سه سال، عنوان مقالۀ خود را از شعری از «ژاله زنده‌رود» انتخاب می‌کنم که می‌گوید:
باور نمی‌کنم که در آن دشت مردخیز
از بهر یک نبرد دلیرانه مرد نیست
باور نمی‌کنم که فرومرده شعله‌ها
نوری دگر به خانۀ دل‌های سرد نیست
صد بار اگر بگوئی، باور نمی‌کنم
باور نمی‌کنم که امید و نبرد نیست
***
مناسب می‌دانم به دو نکته نیز اشاره کنم که دغدغۀ همه کسانی مثل من است که دوست دارند مریم میرزاخانی و امثال او در ایران بمانند و به ایران و ایرانی خدمت کنند. واقعیت این است که شرط ماندن نوابغ جوان ما در کشور این است که برای رشد و شکوفایی آن‌ها محیط علمی و پژوهشی مناسب وجود داشته باشد. استعداد‌های جهانی، محیط‌های علمی در حد استانداردهای جهانی لازم دارند تا بتوانند رشد و پیشرفت کنند والّا مثل ماهی محبوس در تنگ آب خواهند بود.
ز آب خُرد ماهی خُرد خیزد
نهنگ است آنکه با دریا ستیزد
ما باید به‌جای افسوس و تأسف به توسعۀ مراکز علمی و پژوهشی درجه اول کشور خود همت بگماریم تا بتوانیم دانشمندان و نوابع علمی خود را در کشور حفظ کنیم.
در حال حاضر طرح‌هایی نظیر «رصد‌خانۀ ملی» و «شتابگر ملی» و «مرکز محاسبات سریع» و چندین طرح علمی در مقیاس جهانی در کشور در دست احداث است که اگر با درک درست مسئولان، از پشتیبانی مالی و مدیریت مناسب برخوردار شود می‌تواند محیط مناسبی برای جذب و پرورش استعدادهای علمی در حد نبوغ جوانان ما باشد.
نکتۀ دیگر این است که شماری از همین استعدادهای برتر (اعم از المپیادی‌‌ها و دیگران) هم‌اکنون در کشور حضور دارند و در دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشی کار و خدمت می‌کنند. توصیۀ من به همۀ آنان که از سر غیرت ملی و علاقه به رشد و ترقی ایران، دغدغۀ ماندن و بازگشتن استعدادهای درخشان به ایران را دارند این است که مراقب باشیم با این‌ها که مانده‌اند درست رفتار کنیم. با تلخکامی باید بگویم در جذب و ترفیع و ارتقاء این قبیل استعدادها، تعصب ورزیدن بر سر ضوابط اداری خشک و بی‌انعطاف و نادیده گرفتن خصوصیات این دانشمندان جوان، آن‌ها را دلسرد و شاید هم ناچار به جلای وطن خواهد کرد. برای جذب استعدادهای برتر کشورمان باید دست‌ودلباز باشیم. در تأسیس مراکز علمی بزرگ و برای حفظ آن‌ها که هم‌اکنون در کنار ما هستند باید واقع‌بینانه‌تر عمل کنیم. یکسان دیدن همه کس و همه چیز خطایی بزرگ است.