بزرگداشت مرحوم دکتر ابوتراب نفیسی

تاریخ ایجاد : دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۳ بزرگداشت مرحوم دکتر ابوتراب نفیسی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد. بزرگداشت مرحوم دکتر ابوتراب نفیسی،‌ استاد برجسته دانشگاه اصفهان و عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز دو‌شنبه ۱۸ اسفندماه ۱۳۹۳ در تالار اجتماعات شهید مطهری […]

تاریخ ایجاد :

دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۳

IMG 9475بزرگداشت مرحوم دکتر ابوتراب نفیسی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.

بزرگداشت مرحوم دکتر ابوتراب نفیسی،‌ استاد برجسته دانشگاه اصفهان و عضو پیوسته فرهنگستان علوم پزشکی با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش روز دو‌شنبه ۱۸ اسفندماه ۱۳۹۳ در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار گردید.
در این مراسم که با حضور شخصیت‌های علمی و فرهنگی همچون دکتر شمس اردکانی، حجت‌الاسلام والمسلمین دعایی، دکتر کریم نجفی برزگر، دکتر نجم‌آبادی و دوستداران علم و دانش برگزار شد، دکتر مهدی محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛ دکتر ایرج فاضل، وزیر سابق بهداشت و درمان؛ دکتر علی محسنی و دکتر موقتیان به ایراد سخنرانی پرداختند.
در ابتدا دکتر مهدی محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به ایراد سخنرانی پرداخت. وی با قرائت آیه‌ای از سوره الاسراء گفت:  قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه الکریم و مبرم خطابه العظیم: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا».
دکتر محقق گفت: پیش از هر چیز از حضار محترم که دعوت ما را اجابت فرمودند و با وجود دشواری راه به اینجا تشریف آوردند و قصدشان تعظیم و تکریم از یک عالم و دانشمند پارسا و با تقوا بوده است، تشکر و سپاسگزاری می‌کنم.
وی گفت: آیه شریفه «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا» می‌فرماید: و با این قرآن چیزی را که برای مؤمنان شفا و رحمت است، نازل می‌کنیم، ولی کافران را جز زیان نیفزاید. این به مناسبت آن بود که جلسه ما برای تعظیم دانشمندی است که نه تنها در اصفهان پزشک درجه یک بود بلکه کوشش کرد که پزشکی اسلامی ایرانی را در دنیا معرفی کند. ما معمولاً در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به رشته پزشکی، ریاضیات و مهندسی نمی‌پردازیم. این وظیفه فرهنگستان‌های پزشکی و علوم است ولی برای کسانی که در تاریخ این علوم و معرفی آن در فرهنگستان زحمت کشیدند استثناء قائل می‌شویم.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: در همین زمینه ما در سال‌های اول که به اینجا آمدیم برای مرحوم دکتر محمود نجم‌آبادی که عمری را در تاریخ پزشکی سپری ساخته بودند و مجلداتی چند از آثارشان باقی است، مجلس بزرگداشت گرفتیم. مرحوم دکتر نجم آبادی مجموعه تاریخ طب در ایران را نوشته بودند و گذشته از این بعضی از کتاب‌های پزشکی از جمله کتاب آبله و سرخک محمدبن‌زکریا رازی را هم ترجمه کرده بودند که دانشمندان خارجی می‌گویند این کتاب رازی مهمترین سهم مسلمانان در تمدن بشریت بوده است. و این به دلیل آن است که یکی از مسائل مطرح در پزشکی، وجود بیماری‌های متشابه بود که بعضی از بیماری‌ها با هم اشتباه می‌شدند.
دکتر محقق افزود: مثلاً سرماخوردگی انواع و اقسامی دارد. گاه سرماخوردگی با سرفه و گاه با درد و زخم گلو همراه است. از همین جهت بود که محمدبن‌زکریای رازی کتابی به نام الفروق ‌بین‌الامراض، در باب چگونگی تشخیص دو بیماری که شبیه به هم هستند نوشت و در آن توضیح داد که مداوا و معالجشان فرق می‌کندو نباید با هم اشتباه شده و بیمار دچار ضرر و زیان شود. پزشکی اسلامی ممیزات و خصایص متعدد داشته است. یکی این بود که منابع متعدد داشته است. اسلام بر اساس آیه شریفه « فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ » مسلمانان را تشویق کرد که علم را از هر جا که هست فرا بگیرند.
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: حدیث نبوی « اطلبوا العلم و لو بالصین » می‌فرماید: بجوی علم را گرچه در چین بود. لذا در همین زمینه‌ی پزشکی کتاب‌های متعددی از زبان‌های یونانی و سریانی و پهلوی به زبان عربی ترجمه شد و مسلمانان از این آثار استفاده کردند و موجب گسترش علم پزشکی شدند. بنابراین ما می‌بینیم منابع پزشکی اسلامی متعدد است. یک منبع آن خود پزشکی ایرانی بود که مرکزش در دانشگاه جندی شاپور بوده است که تا قرن سوم هجری آثار آن وجود داشته است. کتاب اقرابادین فی البیماستانات از شاپور بن سهل که نسخه‌ای از آن در کتابخانه ملک موجود است که در آغاز آن مؤلف نام خود را می‌برد و می‌گوید: «قالَ شابور بن سهل کبیرُ بیمارستان جندی‌شابور بمدینۀ اهواز».
دکتر محقق ادامه داد: اقرابادین به ادویه مرکبه گفته می‌شد و کسانی که کتاب‌های داروشناسی می‌نوشتند بین ادویه مفرده با ادویه بسیته یا ادویه مرکبه فرق قائل بودند. این را از ایران گرفتند که جندی شاپور حتی تا قرون سوم هم پابرجا بود و در آن جا مسلمان و مسیحی و زرتشتی که به طبابت می‌پرداختند و آثاری از آنان به صورت خطی باقی مانده، یک منبع دیگر پزشکی در جهان اسلام، پزشکی هندی بود. در کتاب‌هایی مانند «فردوس‌الحکمۀ» علی ‌بن ربّن طبری و همچنین المعالجات البقراطیه ابوالحسن طبری فصلی تحت عنوان «جوامع من کتب الهند» آمده است و در آن جا از دو کتاب هندی که ترجمه عربی داشته یعنی کتاب‌های سوسرد و چرک نام می‌برد و پزشکی هندی را در آنجا معرفی می‌کند که در حال حاضر ترجمه انگلیسی این کتاب‌ها موجود است.
وی گفت: منبع مهمتری هم منبع یونانی بود که کتاب‌های بقراط و جالینوس را به زبان عربی ترجمه کردند و آن چه که در کتاب‌های رازی  یا ابن سینا به اسم جالینوس یا بقراط می‌بینید از ترجمه عربی کتاب‌های آنان است چون رازی یا ابن سینا زبان یونانی نمی‌دانستند.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی افزود: بقراط در فرهنگ اسلامی در حقیقت خداوند پزشکی بود، هم از جهت علم پزشکی که کتاب‌های متعددی از او باقی مانده است مانند کتاب «فی طبیعه‌الانسان» و «الامراض الحاده» که پنج یا شش جلد آن در دانشگاه کمبریج با متن عربی و ترجمه انگلیسی چاپ شده است و هم از جهت اخلاق پزشکی. گذشته از آن که بقراط طبیب زبر دست و ماهری بوده است، از جهت اخلاقی نیز او اُسوه پزشکان قرار گرفته است. نخست آنکه پزشکی که در خاندان‌های مخصوصی از پدر به پسر می‌رسید، بقراط این اصل را لغو کرد و گفت پزشکان شاگردان خود را باید به منزله فرزندان خود قرار دهند.
وی گفت: دیگر آنکه وقتی شاه ایران او را دعوت کرد که او به ایران بیاید و مبلغ هنگفتی را هم حق‌الزحمه او قرار داد، بقراط با این عبارت که «انی لا اُبَدِّلُ الفضیلۀَ بالمال: من اخلاق و فضیلت و شرافت پزشکی را به زر و سیم نمی‌فروشم»، دعوت را رد کرد و در روستاهای آتن بیماران را به رایگان درمان می‌کرد با این دو صفت بقراط سلطان علم پزشکی محسوب شده و آثارش هم مورد استفاده است. جالینوس هم با آثار متعدد خود «سلطان علم پزشکی» به شمار آمده و در ادب فارسی و عربی ضرب‌المثل پزشک کامل خوانده شده است:

مرحبا ای عشق خوش‌سودای ما                        ای طبیب جمله علّت‌های ما
ای دوای نخوت و ناموس ما                           ای تو افلاطون و جالینوس ما
لمّا رأیتُ دواءَ دائی عِندَها                                هانت علیّ صفاتُ جالینوسا
چون دوای درد خود را نزد دلبر یافتم          از هوای طبّ جالینوس دل برتافتم

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: لذا درباره ابن سینا می‌گویند که خودش تمام تدابیر طبی را که برای بیماران گذشته به کار می‌برد در خودش بکار برد ولی مؤثر نیفتاد.
وی افزود: تنوع در تألیفات از خصایص طب اسلامی بوده است. ما کتاب‌های تدبیرالحبالی و المولودین پزشکی زنان باردار و نوزادان، سیاسه الصبیان پزشکی کودکان، تدبیرالمشایخ پزشکی سالمندان، تدبیرالمسافر پزشکی مسافران را داریم و نیز معتقد بودند که درمان بیماران نخست باید با غذا صورت گیرد و پس از آن از داروهای مفرد و سپس از داروهای مرکب استفاده شود و در پایان به داغ کردن متوسّل شوند که «آخر الدّواء الکیّ» به قول حافظ:

به بانگ ساقی و مطرب اگر ننوشی می          علاج کی کنمت آخر الدّواء الکیّ

عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: در اسلام یک طب شرعی هم پیدا شد که بر اساس فرموده‌های پیغمبر اکرم و ائمه معصومین(ع) بود از جمله کتاب‌هایی مانند طبّ‌النبّی و طب‌الصّادق (ع) و طبّ‌الرضّا (ع) و طبّ‌الأئمّۀ و نظایر آن است که بخشی از تجربه و علاوه بر آن دستورهای کلی پزشکی بود و در قرآن کریم آمده است: «کُلُوا و اشرَبُوا و لا تُسرِفُوا» یعنی «بخورید و بیاشامید ولی اصراف نکنید » ویا «المعدۀُ رأسُ کلِّ داء و الحمِیَۀُ رأس کلِّ دواء: معده آغاز هر درد و پرهیز از غذا آغاز هر دارو است».  تجویزات دارویی به ویژه داروهای گیاهی در آنها دیده می‌شود.
وی گفت: دیگر این که مکتب‌های مختلفی بود در یونان قدیم اصحاب‌التجربه و اصحاب‌القیاس و اصحاب‌الطبّ‌الحیلی که در دورۀ اسلامی، الواثق، خلیفۀ عباسی، پزشکان مسلمان و مسیحی را در مجلسی گرد آورد که از میان این سه مکتب کدام را باید برگزید که همه، به اتفاق، مکتب تجربه و قیاس را پیشنهاد کردند که پزشکان مکتب اول از طب عملی شروع می‌کردند و به طب نظری پایان می‌دادند و مکتب قیاس بر عکسِ این روش بود. تجربه بایستی مکرر باشد و حتی اصطلاح علم حدیث را در علم پزشکی به کار برده‌اند. در همین کتاب رازی آمده است: « و قد تواترت منّی هذه التّجربه فی البیمارستان به الری» و بعضی جاها می‌گوید «فی المنزلی به الری» یعنی باید تجربه متواتر باشد چون یک مورد حجیت علمی ندارد و این بحث تجربه درمیان پزشکان بود که تا چه تعدادی تجربه‌ای می‌شود که حجیت علمی داشته باشد و باز هم می‌گفتند اگر یک نوع بیماری را با یک دوایی نوزده مرتبه درمان کرده باشند کافی نیست باز با همان یکی نفر باید تجربه کرد. مثل خبر واحد که اصطلاحی است در علوم حدیث و به معنای حدیثی است که متواتر نباشد و بنابراین حجیت ندارد و باید آنکه در علم درایت الحدیث حجیت داشته باشد باید حدیث متواتر باشد.
دکتر محقق ادامه داد: کتاب‌هایی که دانشمندان اسلامی می‌نوشتند دارای انواع و اقسامی بود یک نوع کتاب تک‌نامه یا رساله مفرده بود که به فرنگی مونوگراف گفته می‌شد و مخصوص یک بیماری خاص بود که می‌توان از کتاب «فی المعده» نوشته ابن جزار ایروانی، کتاب «المرض المسمی دیابیطا عبداللطیف بغدادی» و کتاب «النبض» ابن‌رضوان مصری نام برد اینان کتاب‌هایی هستند که موضوع مخصوصی را ذکر می‌کنند. در طریق درمان نیز راه‌های گوناگونی داشتند: از رنگ چهره و ضربان نبض گرفته تا رنگ و بوی قارورۀ بول و علامات و اسباب بیماری که مولانا در همان داستان گوید:

رنگِ روی و نبض و قاروره بدید              هم علاماتش هم اسبابش شنید

 وی افزود: حدود چهل نوع نبض بوده است و وقتی می‌خواستند پزشکی را امتحان کنند از وی می‌خواستند که انگشت خود را نشان دهد؛ زمانی که پزشک انگشت خود را نشان می‌داد ممتحن می‌گفت: «لا یصلح المجوس النبض» یعنی این پوست صلاحیت لمس نبض را ندارد. لذا این رگی که مورد لمس قرار می‌گیرد و نوع بیماری را از آن تشخیص می‌دادند را مجوس می‌گفتند و در ادبیات فارسی هم بکار رفته است.

برسان زرشک شد سرشکم                         بگشاد رگ مجس پزشکم

که برخی از پزشکان همچون ابوحامد نجیب‌الدین سمرقندی کتابی مفرد تحت عنوان الاسباب و العلامات نوشته‌ که بسیاری از دانشمندان به شرح آن پرداخته‌اند.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گفت: یک سری کتاب‌هایی بود که جنبه دایره‌المعارفی داشت که کتاب حاوی رازی و قانون ابن‌سینا و در فارسی هدایۀ‌المتعلمین اخوینی بخاری و ذخیرۀ خوارزمشاهی را می‌توان نام برد که پزشکان کتاب‌های خود را به صورت کوچک و بزرگ می‌نوشتند تا مبتدیان و مستکملان هر دو طبقه استفاده کنند.
دکتر محقق در ادامه گفت: در هر حال پزشکی اسلامی ایرانی دارای ممیزات و اهمیت‌های بسیاری است و متاسفانه به غلط وانمود می‌کنند که آن پزشکی جنبه علمی نداشته است در حالی که ما می‌بینیم که فرنگی‌ها از همین ترجمه قانون ابن سینا و ترجمه المنصوری استفاده می‌کنند و کتاب‌ها ۵۰۰ سال در دانشگاه‌هایی مانند مونپولیه فرانسه کتاب‌های درسی بوده است و حتی جراحی به وسیله یک طبیب مسلمان از اسپانیا به جنوب فرانسه رفت و بعد در اروپا منتشر شد. من و مرحوم احمد آرام کتاب ابوالقاسم خلف بن عباس زهراوی درباره جراحی و ابزارهایش را که شاید به ۱۵ زبان ترجمه شده باشد به زبان فارسی ترجمه کردیم. البوکاسیسم لاتینی شده ابوالقاسم است. در یکی از کتاب‌هایی که در یکی از دانشگاه‌ها چاپ شده بود می‌گفتند که اروپاییان یک آدم مجهول‌الهویه‌ای به نام هوکازی را از افتخارات عالم اسلام به شمار می‌آورند ما فهمیدیم که هوکازی همان البوکاسیسم است که در لاتین به کار برده می‌شود.
وی گفت: مرحوم دکتر ابوتراب نفیسی بنابراین حائز فضیلتین و منقبتین بود. هم پزشک تمام عیار و برجسته بود و هم از جزئیات پزشکی اسلامی اطلاع داشت. همانطور که عرض کردم با من مکاتبه داشتند و این مایع افتخار ماست که پزشکی با چنین اخلاق و آثار داشتیم.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی افزود: اخلاق از خود عمل پزشکی مهمتر است، پزشکی را هرکس می‌تواند انجام دهد، پول نزد اراذل و اوباش و راهزن‌ها پیدا می‌شود ولی نام نیک و سیرت محموده است که خداوند برای بندگان خاص خودش قرار داده است.
دکتر محقق در پایان گفت: مرحوم دکتر ابوتراب نفیسی از نمونه پزشکانی مانند بقراط بود که گفت: «انی لا اُبَدِّلُ الفضیلۀَ بالمال: من اخلاق و فضیلت و شرافت پزشکی را به زر و سیم نمی‌فروشم»
سپس دکتر ایرج فاضل وزیر اسبق بهداشت و درمان گفت: افتخار بزرگی است که در این جمع شریف حضور دارم و تشکر می‌کنم از استاد محقق و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برای برگزاری بزرگداشت مردی که ما به او ارادت داشتیم و مایه افتخار ما و مملکت بود. این بزرگداشت‌ها کار بسیار زیبایی است. دکتر نفیسی استاد برجسته علم پزشکی و استاد دانشگاه پزشکی اصفهان به نظر من از همان ابتدا نشان شده بود. زمانی که در زندگی استاد دقیق می‌شویم هرجا بوده شاگرد اول بوده و پیشرو. او اولین کسی بود که در فرهنگستان علوم پزشکی حضور یافت.

وی با انتقاد از معطل شدن برخی از قوانین مصوب در کشور افزود: در آن دوره که مسئولیت داشتم، فرهنگستان مثل خیلی چیزهای دیگر اگرچه مصوبه تأسیس داشت ولی جامه عمل را به خود نمی‌دید. اساسنامه اینگونه بود که پانزده نفر انتخاب شوند و با نظارت شورای عالی فرهنگی عضویت دائم داشته باشند و افراد مورد نیاز فرهنگستان علوم را انتخاب کنند. در فهرست من برای عضویت پیشنهادی پانزده نفر بودند که یکی از آنها استاد فقید ابوتراب نفیسی بود. ایشان به رغم کهولت سن از وقت‌شناس‌ترین و متعهدترین اعضای فرهنگستان بود که در تمامی جلسات حضور داشت.

وی افزود: سعادت داشتیم در زمان حیات ایشان بزرگداشتی برگزار کنیم، رسم بر این بود که بزرگداشت‌ها برای افراد فقید باشد. بعد از اولین بزرگداشت برای دکتر کمال‌الدین آرمین، اعلام کردیم که برای جناب آقای ابوتراب نفیسی قصد برپایی بزرگداشت داریم. شاهد بودیم که ۲۰ نامه تسلیت به نام ایشان ارسال شد. همه فکر می‌کردند ایشان فوت کرده‌اند. الحمدالله فرهنگ‌سازی جا افتاد و ما فرصت داشتیم که در زمان حیات ایشان بزرگداشتی را برگزار کنیم.

سپس دکتر محمد موقتیان گفت: تأسف من از این بابت است که تخصصی در علم پزشکی ندارم تا سجایای حرفه‌ای او را بازگو کنم ولی به اعتبار همشهری بودن با او خاطراتی را از ایشان بیان می‌کنم. ده ساله بودم که مادرم مرا به خدمت ایشان برای معالجه بردند و با چهره آن مرحوم آشنا شدم. آنچه امروز عرض می‌کنم خاطرات من است بر پایه اینکه شنیده‌ام که اگر قرآن مجید نازل نمی‌شد و معجزه پیامبر نبود، معجزه دیگر حضرت نبی‌اکرم(ص) اخلاق او بود. وی بر پایه سخن مرحوم استاد همایی درباره دکتر ابوتراب نفیسی گفت: پدر ایشان منتسب بودند به سلسله شیخیه و من قاطعانه عرض می‌کنم نظام فکری و شالوده ذهنی ایشان در خانه پدر پایه‌گذاری شد. از زبان مرحوم همایی شنیدم که حالات روحی ابوتراب نفیسی چنان بود که این فرزند شایستگی پرورش در این خانواده را داشت.

در پایان لوح تقدیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به یادگار ارجمند (دختر) دکتر ابوتراب نفیسی اهدا شد.