بزرگداشت مرحوم استادحاج شیخ عبدالله نورانی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

تاریخ ایجاد : یکشنبه, ۰۴ خرداد ۱۳۹۳ مراسم بزرگداشت حجت الاسلام و المسلمین زنده‌یاد استاد حاج شیخ عبدالله نورانی، مدرس دانا، نسخه‌شناس توانا و عضو هیأت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۳ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با حضور دکتر غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ دکتر رجبی،رئیس […]

تاریخ ایجاد :

یکشنبه, ۰۴ خرداد ۱۳۹۳

bozorgdashtnorani1

مراسم بزرگداشت حجت الاسلام و المسلمین زنده‌یاد استاد حاج شیخ عبدالله نورانی، مدرس دانا، نسخه‌شناس توانا و عضو هیأت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران شنبه ۳ خرداد ۱۳۹۳ در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با حضور دکتر غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛

دکتر رجبی،رئیس کتابخانه، موزه و اسناد مجلس شورای اسلامی؛ دکتر سید محمدرضا امام،رئیس دانشکده الهیات و معارف دانشگاه تهران؛ استاد سید عبدالله انوار، حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد حجتی کرمانی، شماری از فرهیختگان، استادان حوزه و دانشگاه و علاقه‌مندان استاد نورانی برگزار شد و از خدمات این استاد فقید تجلیل گردید.
در این مراسم دکتر مهدی محقق، دکتر حداد عادل، دکتر احد فرامرز قراملکی، دکتر منصور پهلوان، حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا نوراللهیان، دکتر منوچهر صدوقی سها و آقای محمدحسین ساکت به ایراد سخنرانی پرداختند.
دکتر مهدی محقق رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در این مراسم ضمن بر شمردن ویژگی‌ها و برجستگی‌های استاد نورانی گفت: من استاد نورانی را ۵۰ سال است که می‌شناسم. این آشنایی به سال‌های ۱۳۳۷ باز می‌گردد که من مدیر دایره کتاب‌های خطی کتابخانه ملی فرهنگ بودم و هر چند بار طلبه جوانی به دیدن من می‌آمد و از سخنانش پیدا بود او کتاب‌شناس و نسخه‌شناس است و در مشهد نزد استادان من چون شیخ محمدتقی نیشابوری، حاج میرزا احمد مدرس یزدی، حاج شیخ هاشم قزوینی و حاج شیخ محمدکاظم دامغانی درس خوانده است. بعد ایشان را در کتابفروشی‌ اسدی در بهارستان و کتابفروشی طهوری می‌دیدم. از همان ایام انس و الفتی خاص میان ما برقرار گردید که تا زمان رحلت ایشان ادامه داشت.
دکتر محقق افزود: مرحوم نورانی مدتی در مسجد حسین‌آباد لویزان ساکن بود و به ارشاد و موعظه آن ناحیه می‌پرداخت و امام جماعت نیز بود. پس از آن به تهران آمد تا از کتابخانه‌های متعدد تهران مثل کتابخانه مجلس، کتابخانه ملک و غیره استفاده کنند.
رئیس انجمن آثارو مفاخر فرهنگی در ادامه بیان کرد : بعدها که من مقدمات تأسیس دانشگاه مک گیل شعبه تهران را فراهم آوردم و در ۱۳۴۷ رسماً افتتاح شد، نخستین کسی که در تأسیس موسسه تهران به یاری‌ام شتافت، شیخ عبدالله نورانی بود که مرا بر نشر کتاب قبسات میرداماد تشویق کرد و هنگامی که مجموعه‌ای از متون و مقالات در منطق اسلامی را با همکاری پروفسور توشی هیکو ایزوتسو فراهم آوردیم، مرحوم نورانی چند مقاله با ارزش را به این مجموعه تقدیم داشت.
bozorgdashtnorani2
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب‌فارسی گفت: او کتاب تلخیص المحصل خواجه طوسی را به پیوست رسائل و فوائد کلامی در ۱۳۵۹ به موسسه تقدیم داشت و این همکاری را با چاپ کتاب جام جهان نمای، ترجمه فارسی کتاب التحصیل بهمنیار، تلمیذ ابن سینا، در سال ۱۳۶۲و المبداء و المعاد ابن سینا در ۱۳۶۳ و شرح حکمه الاشراق سهروردی از قطب الدین شیرازی در ۱۳۸۰ ادامه داد. نورانی با نشر و احیای این کتاب‌های نفیس و ارزشمند موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران – دانشگاه مک گیل را به مراکز علمی جهان معرفی کرد و این خدمت بزرگی به جهان علم و دانش برای او به شمار می‌آید.
وی با بیان اینکه نورانی مردی، متواضع و اهل علم‌آموزی و آموزش به دیگران بود افزود: هیچ‌گاه از آموزش به دانشجویان کوتاهی نمی‌کرد و همواره برای زندگی خودش برنامه داشت. ایشان بسیار به اهل علم کمک می‌کردند اگر دانشجویی یا معلمی سوالی از کتابی می‌پرسید که ایشان به آن دسترسی داشتند، مضایقه نمی‌کردند. مرحوم نورانی علاقه زیادی به علم داشت حتی شاهدم که پیش از انقلاب به او پیشنهاد کردند مهم‌ترین مقام قضایی را قبول کند ولی نپذیرفت و گفت: من فقط یک طلبه هستم.
دکتر محقق درباره سابقه همکاری علمی خود با مرحوم نورانی در دانشگاه گفت: در ۱۳۵۲ که من مدیرگروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران بودم  از ایشان  برای تدریس در دانشگاه تهران دعوت کردم و مرحوم نورانی پذیرفت و در این دانشکده استخدام و سرانجام بازنشسته شد.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ادامه افزود: نورانی در همایش بین‌المللی قرطبه و اصفهان، دو مکتب فلسفۀ اسلامی در شرق و غرب، (اصفهان ۹-۷ اردیبهشت ۱۳۸۱) شرکت فعالانه داشت و در چهل کتابی که به آن مناسبت زیر نظر و اشراف این‌جانب (بدون استفاده از بودجۀ دولتی) منتشر شد، کتاب‌های رسائل ملاادهم عزلتی خلخالی؛ مصنفات میرداماد؛ افق‌المبین میرداماد؛ حکمت الهی در متون فارسی و مصنفات غیاث‌الدین منصور دشتکی شیرازی (جلد اول و دوم) را منتشر کرد.
دکتر محقق همچنین گفت: هنگامی که در ۱۳۶۱ با یاری دوستان فاضل، آقایان  بهاءالدین خرمشاهی و فانی سازمان‌دهی دایره‌المعارف تشیّع را آغاز کردیم، در جلسه‌های علمیِ ما مرحوم نورانی حضور می‌یافت و از اشارات و ارشادات آن عالم جلیل‌القدر بهره‌مند می‌شدیم و نیز هنگامی که من طرح تدوین دایره‌المعارف اسلامی، یعنی دانشنامۀ جهان اسلام را به محضر ریاست عالیه آن (حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای) در ۱۳۶۲ می‌بردم، مرحوم نورانی مرا همراهی کرد و بر ضرورت وجود چنین دایره‌المعارفی تأکید بسیار فرمود.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در پایان با بیان این نکته که از نزدیک شاهد خدمات بی شمار وی به ادب فارسی، عربی، فقه و اصول و احیای نسخ خطی بود‌ه‌ و آثار بی شمار از این استاد فقید باقی مانده است، بر ضرروت جمع‌آوری، تصحیح و چاپ آثار وی تاکید کرد. bozorgdashtnorani3
دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در این مراسم گفت: بنده صرفاً به دلیل علاقه‌ای که به مرحوم نورانی داشتم وظیفه خود دانستم که در این جلسه حضور پیدا کنم. یادم نیست به چه مناسبتی با ایشان آشنا شدم ولی از سال‌های ۴۷ و ۴۸ که پایم به دانشکده ادبیات و کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران باز شد، و از رشته فیزیک به رشته فلسفه آمدم، آقای نورانی را می‌دیدم و کم‌کم با تک نگاری‌هایی که از ایشان منتشر می‌شد آشنا و آرام آرام به عظمت قدر و مقام علمی ایشان واقف شدم.
bozorgdashtnorani4
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ادامه اظهار داشت: به جهت علاقه‌ای که به مرحوم نورانی داشتم به ایشان نزدیک‌تر شدم و در اوایل دهه ۵۰، به منزلشان رفتم. منزل ایشان خانه‌ای بود در حوالی میدان امام حسین(ع) فعلی، خانه‌ای بسیار محقر که مساحت آن از صد متر تجاوز نمی‌کرد. اتاقی زیر زمینی مانند، محل سکومت مرحوم نورانی بود که کتاب‌هایش را نیز همان‌جا گذاشته بود. در همان اول صحبت متوجه شدم که حاج شیخ نورانی یا می‌خواهد این خانه را بفروشد یا آن را بسازد اما مانده بود کتاب‌هایش را چه کند. من گفتم در منزل ما جا هست و می‌توانم کتاب‌هایشان را در میان کتابخانه خودم جا بدهم. ایشان خیلی راحت پذیرفتند و حدود ۳ تا ۴ سال این توفیق را داشتم که کتاب‌های ایشان در خانه ما و جزو کتابخانه‌مان باشد و به سبب اجازه‌ای که به من داده بودند من هم از این کتاب‌ها استفاده می‌کردم. حداد عادل در ادامه گفت: بعد از انقلاب، ایشان را بیشتر در محافل علمی می‌دیدم. مرحوم نورانی چند خصوصیت داشت، او در درجه اول یک روحانی بود و درد دین داشت و بعد، احاطه‌اش به معارف اسلامی به ویژه از جنبه ادبی بود. در بین علمای دین کسی بود که وقتی صحبت می‌کرد احاطه‌اش به ادبیات فارسی انسان را یاد علمای دین در حوزه می‌انداخت. در نسخه‌شناسی هم همه به او اعتماد داشتند یعنی می‌دانستند نورانی کار بازاری نمی‌کند ولی دقیق، متین و امین کار می‌کرد. کار را برای درآمد و جلوه‌گری و باب طبع روز نمی‌کرد.
وی در ادامه گفت: مرحوم نورانی اگر تشخیص می‌داد کاری درست است، انجام می‌داد و اگر انتخاب نمی‌کرد به هیچ صورتی نمی‌شد کاری را روی دوشش گذاشت. وی طبعاً درویش و بی‌اعتنا به جاه و جلال دنیا بود. مرحوم نورانی خوش مشرب و خوش قلب و دوست داشتنی بود من از خبر فوت ناگهانی ایشان تأسف خوردم.
bozorgdashtnorani5
در ادامه این مراسم، دکتر احد فرامرز قراملکی گفت: مرحوم شیخ عبدالله نورانی اسوه زهد و دقت بود. نمونه کامل دلسوزی و شفقت که در جای خود پند نیکو می‌داد و نصیحت نیکو می‌کرد. استاد نورانی از آن دست محققانی بود که برای خودش برنامه داشت. او (دانش، تجربه و مهارت حرفه‌ای) خود را وقف تصحیح متون خطی و احیای میراث مکتوب دانشمندان مسلمان به‌ویژه در فلسفه و کلام اسلامی کرد. وی برای این اهداف برنامه‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت داشت. برنامه‌های کوتاه‌مدت وی غالباً به ثمر رسید و منتشر شد. اما برنامه‌های بلندمدت ایشان آغاز گردید ولی متأسفانه به انجام نرسید مانند برنامه احیاء کامل آثار خواجه نصیرالدین طوسی و یا برنامه احیاء کامل آثار غیاث‌الدین دشتکی. اما اینکه چرا برخی کارهای  استاد ناتمام ماند، شاید علتی باشد تا دیگرانی هم‌چون او تربیت شوند.
وی با اشاره به اینکه هنوز بسیاری از مدیران سیاست‌گذار در مراکز آموزشی و پژوهشی نمی‌دانند که استفاده مناسب از افراد در جایگاه مناسب سرمایه است گفت: آیا دانشگاه تهران از استاد نورانی در جای درستی بهره جست؟ متأسفانه امروز روزگار سلطه سازمان‌ها و حرفه‌هاست. امروز آدم‌های حرفه‌ای دیگر محور اصلی نیستند. امروز سازمان‌ها سلطه سنگینی بر عزم فردی پژوهشگران دارند.
عضو هیأت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران در ادامه افزود: اما استاد نورانی اعتقاد به شایسته‌سالاری داشت و در پندها، نصایح و نقدهای زیرکانه خود به آن اشاره می‌کرد. وقتی افراد شایسته را در جایگاه مناسب می‌دیدند، خوشحال می‌شدند و زمانی که با افراد ناشایست در منصب‌ها روبرو می‌شد غم‌زده می‌شد و بدون آنکه غیبت کند، سکوت می‌کرد و گاهی مناسب با حال و مقام، به مدح بما یشبه‌الذم بسنده می‌کرد.
او رسم امانت‌داری در مدیریت مراکز آموزشی و پژوهشی را در شایستگی می‌دانست و در شایسته‌سالاری هم در شایستگی حرفه‌ای(دانش تخصصی، تجربه و مهارت) و اخلاقی تأکید می‌کرد.   bozorgdashtnorani10
دکتر منصور پهلوان سخنران دیگر این مراسم استاد نورانی را به حق، از شاگردان مکتب خراسان  برشمرد و گفت: او متون فلسفی را همچون اساتید خویش تحصیل کرده بود و به تدریس آنها در گروه فلسفه دانشگاه اشتغال داشت. اما سرسپردگی او به معارف ائمه طاهرین- علیهم‌السلام- بود و کلمات فلاسفه و عرفا را همواره شایسته نقد و تحلیل می‌دانست.
عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران افزود : استاد نورانی دارای اخلاقی نورانی بود و به حق می‌توان او را پیرو کسی دانست که مخاطب «‌إنّکَ لعلی خُلُقٍ عظیم» بوده است.
وی در ادامه به برخی از ویژگی‌های اخلاقی استاد نورانی اشاره کرد و گفت : او در نهایت سادگی زندگی می‌کرد و از تجمل و تکلف فرسنگ‌ها به دور بود. خانۀ محقر و کوچکش در یوسف‌آباد و دفتر و میز کارش در دانشکده، نشان خوبی از این مدعاست. او هیچ‌گاه کار خود را به دیگری واگذار نمی‌کرد و درخواستی از دیگران نداشت. حتی شنیده نشد که به خدمتکار دانشکده بگوید برایش چای یا ناهار بیاورد. خودش روی میزش را تمیز و کتابخانه‌اش را غبارروبی می‌کرد.
استاد نورانی اتومبیل یا راننده نداشت و بیشتر اوقات پیاده به دانشکده می‌آمد و دعوت همکاران را برای آنکه او را به منزل برسانند رد می‌کرد. دکتر کوچنانی که همکار و هم‌اتاقی وی بود، می‌گوید تنها یکبار موفق شدم او را به منزلش برسانم و آن هم پس از بازنشستگی او بود که می‌خواست کتاب‌های ملکی خود را از دانشکده به منزل ببرد.
bozorgdashtnorani11
دکتر پهلوان غیبت نکردن را از دیگر ویژگی‌های اخلاقی استاد نورانی برشمرد و گفت: دوستان و همکاران وی به یاد نمی‌آورند که در گفتگوهای خصوصی یا عمومی، از کسی مذمت یا غیبت کرده باشد و اگر در مجلسی از کسی مذمت می‌شد، بلافاصله با کیاست و استادی کم‌نظیر موضوع سخن را تغییر می‌داد.
استاد نورانی بسیار سرنگه‌دار و کتوم بود و از مشکلات و مصائب خویش با احدی سخن نمی‌گفت. در سال ۱۳۸۶ فرزند رشیدش دکتر مرتضی نورانی در ۴۴ سالگی فوت کرد، او هیچ‌یک از اساتید و دوستانش را از این مصیبت بزرگ مطلع نکرد و برای کفن ‌و دفن به مشهد رفت. در بازگشت دکتر محقق از او ‌پرسد کجا بودید؟ و او گفت: رفته بودیم مشهد، آنجا مرتضی را گذاشتیم و برگشتیم. دکتر محقق می‌گوید وی به‌قدری با آرامش این سخنان را گفت که من متوجه فوت مرتضی نشدم و خبر فوت این پزشک عالی‌قدر متخصص را بعدها از دیگران شنیدم.
این عضو هیأت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران افزود: استاد نورانی به علم رجال علاقه‌مند بود و احوال علمای بزرگ و دانشمندان شیعی را به‌خوبی می‌دانست. همواره از مراجع عالیقدر تقلید با احترام و تکریم یاد می‌کرد و خاطرات گران‌قدر و داستان‌های آموزنده‌ای از احوال علما و سادات برای دوستان و شاگردانش نقل می‌کرد. بسیاری از علمای بزرگ حوزۀ علمیۀ قم و مشهد از دوستان وی بودند. نسخه‌شناسان و کتاب‌شناسان بزرگی همچون مرحوم آقا عزیز طباطبایی و آقا سید محمود مرعشی و مراجعی مانند آیت‌الله مکارم، آیت‌الله سبحانی و از آیت‌الله وحید خراسانی و به خصوص از دوران تحصیل خویش به همراهی معظم‌له در مشهد مقدس، خاطراتی شیرین نقل می‌کردند.
این عالم ربانی همیشه منزلت استادان خود را می‌ستود و از ایشان به نیکی یاد می‌کرد بویژه از حاج شیخ هاشم قزوینی که از ایشان فقه و اصول را آموخته بود با عنوان سقراط‌الفقها تعبیر می‌کرد و او را به لحاظ بلاغت و موقعیت معنوی منحصر به فرد می‌دانست.
bozorgdashtnorani12
دکتر پهلوان با اشاره به تسلط استاد نورانی بر زبان و ادبیات عرب که حاصل خوشه‌چینی از اساتیدی همچون مرحوم شیخ ‌محمدتقی ادیب نیشابوری بود اظهار داشت: مرحوم نورانی در تصحیح متون و توضیح معضلات و مشکلات آنها سعی وافری مبذول داشت و واقعاً آنها را احیا کرد و آثار ارزشمندی در زمینه تصحیح و تعلیق چون تصحیح و تعلیق فرائدالاصول شیخ‌مرتضی انصاری، المبدأ و المعاد ابن‌سینا، شرح حکمه الاشراق سهروردی، مصنفات غیاث‌الدین منصور دشتکی و مصنفات میرداماد از خود به یادگار گذاشت.
وی در ادامه استاد نورانی را در ردیف برجسته‌ترین نسخه‌شناسان، مصححان و فهرست‌نویسان طراز اول معاصر دانشگاهی و حوزوی کشور دانست.
دکتر پهلوان سخنان را با قرائت شعری در غم فقدان استاد نورانی به پایان برد.

bozorgdashtnorani6
حجت‌الاسلام و المسلمین محمدرضا نوراللهیان از دیگر سخنرانان  این مراسم بود. وی از مراسم تدفین مرحوم نورانی با عنوان ساده‌ترین مراسم ممکن در یک روز بارانی یاد کرد و گفت: وقتی گفتیم مزار ایشان در بهشت زهرا و قطعه مشخصی باشد، آقازاده‌های ایشان وصیت‌نامه‌شان را به من دادند و دیدم درخواست مرحوم این بود که در جایی معمولی تدفین شوند. او تنها خواسته‌اش این بود که در زمینی مباح که غصبی نباشد به خاک سپرده شود.bozorgdashtnorani13
دکتر صدوقی‌سها سخنران دیگر این مراسم بود. وی گفت: آقای نورانی تحصیلات فلسفی‌شان نیز مثل سایر تحصیلات‌شان در حوزه علمیه مقدسه مشهد بوده است. مشهد در عصر ما خاستگاه مکتب خاصی در فلسفه است که بسیار محل احترام ما است .
وی در ادامه افزود: در باب عنوان فلسفه اسلامی تاکنون سه قول معتنابه وجود داشته و دارد. تا چهل پنجاه سال پیش، قبل از کربن و برخی اصحاب و شاگردانش قول شایع بین مستشرقین این بود که فلسفه‌ای به اسم فلسفه اسلامی وجود ندارد. فلسفه اسلامی همان ترجمه فلسفه یونانی است. بعدها گفتند اصلا فلسفه غرب در ذاتش چون عقلی است مغربی است، غیر یونانی‌ها بربرند و فکر ندارند تا فلسفه داشته باشند. ارنست رنان هم می‌گفت نژاد سامی اصلا فکر ندارد و مسلمانها عرب و از نژاد سامی هستند. بنابراین فلسفه‌ای به اسم فلسفه اسلامی وجود ندارد.
استاد صدوقی‌سها اظهار داشت: یک قول دیگری بوده و هنوز هم هست و آن اینکه که برخی از اهل حکمت می‌گویند این فلسفه‌ای که الان هست و در شفا و اسفار  متجلی است، همان حکمتی است که در آیه شریفه «من یوتی الحکمه فقد اوتی خیرا کثیرا» است و این حکمت همان حکمت است.
اما در ساحت ارزشی آنهایی که می‌گفتند که فلسفه در اسلام همان فلسفه یونانی است، طبیعتا برای آن ارزشی قائل نمی‌شوند. چون اصلا وجودی قائل نیستند تا ارزشی قائل باشند. مخالفین در داخل حوزه اسلامی هم می‌گفتند که کفر است و زندقه هست. این جماعت حامل حکمت هم می‌گفتند که همان حکمت الهی است. حال باید دید که واقعیت مطلب چیست؟ آیا واقعا یک دستگاه فلسفی که بشود وصفش را اسلامی کرد وجود دارد یا ندارد. من بعد از مدت‌ها دغدغه داشتن به این نتیجه رسیدم که به گمانم این فلسفه اسلامی مشترک لفظی است بین سه معنا. اسم یکی رو می‌گذاریم فلسفه اسلامی به معنی الاعم، یکی را به معنی الخاص و یکی را به معنی الاخص. فلسفه اسلامی به معنی الاعم همین که در شفا متجلی است، همان فلسفه یونانی است که تعریب شده است اما عین او نیست. هم تطور و وسعت و توسعه یافته، دستگاه دیگری شده ولی مبانی آن  همان‌ها است.

bozorgdashtnorani8
محمدحسین ساکت که آخرین سخنران این مراسم بود که با اشاره به رساله «ریاضت کودکان» که غزالی در جلد سوم احیاء علوم‌الدین خود گنجانده است، درباره اصطلاح «ریاضت» و «رایض» سخن گفت.
وی افزود : نگاهی به معنای واژگانی «ریاضت»، گام به گام بودنِ پلکانِ تربیتی را نشان می‌دهد که با شکیبایی، بردباری و رنج‌کشیدن در راه زدودنِ لغزش‌های کودکان همراه است. واژه «ریاضت» در زبان تازی به دو معنای نزدیک به هم آمده است: یکی، نشانگر فراخی و پهناوری است و دیگری، نشانه نرم و آسان کردن کارها.
این پژوهشگر اظهار داشت : غزّالی اصطلاح ریاضت را برتری داده و آن را در معنایی گسترده‌تر به‌کار بسته است. او در فاتحه‌العلوم ریاضت را به معنای «پیراستن دل از صفت‌های ناپسند و آراستن آن به صفت‌های پسندیده» به کار برده است. بدین‌گونه، درمی‌یابیم که چرا غزّالی در احیاء رساله کوتاه خویش را «ریاضت کودکان» نامیده است.bozorgdashtnorani9
استاد ساکت گفت : بدین‌سان، واژه «رایض» به جای «مربّی»، «مفید» و مؤدِّب مفهومی دلنشین و ژرف و راستین پیدا می‌کند. می‌توانیم مرایض را در فارسی باغبان و گل‌پرور ترجمه کنیم. با پذیرش چنین برداشتی از این واژه، استاد و معلّم کاری هنرمندانه، نازک‌کارانه و پیامبرانه انجام می‌دهند.
این پژوهشگر در ادامه شخصیت و منشِ شادروان استاد عبدالله‌ نورانی را با ویژگی‌دادن اصطلاح رایض به جای مربّی در چشم و دل خواننده تشریح کرد و گفت: اگر نورانی را «احیاگر میراث» خوانده‌اند و اگر با نگاه به کارهای علمی بر جا مانده‌اش، به آسانی نمی‌توان نظیری برایش یافت، به علت ده‌ها ویژگی و صفت برجسته اوست.
استاد ساکت از مرحوم نورانی به عنوان شخصیتی یاد کرد که هرگز «نام‌جو» و «پول‌دوست» نبود و به گواهی شاگردان و دوستانش در راه آموزشگری از هیچ کوششی فروگذار نبود.
او در ادامه به تفاوت میان مربّی و رایض پرداخت و گفت: مربی تنها پرورش می‌دهد و می‌پروراند. اما رایض با نمونه قراردادن خود، بهترین‌ها را می‌پرورانَد و چه بسا در این راه خون دل می‌خورد. رایض، نگران و دلواپس پروردگان خویش است، ولی مربّی تنها می‌آموزد و به دیگر جنبه‌ها کاری ندارد. رایض در قالب شوخی و لطیفه آموزش می‌دهد ـ هنر و فنّی که در آموزه‌های تربیتی و روانشناسی آموزشیِ امروز جایگاهی ویژه باز کرده است.نورانی شاگردانش را می‌نواخت و به دوستانش همیشه مهر می‌ورزید. این ویژگی‌ها در مربّی کمتر است و از رایض چشم داشتنی است. مربّی ممکن است مصلحت‌بین باشد، ولی رایض صلاح‌اندیش است.نورانی در پیمودن راه راست و گفتن سخن درست مصلحت‌بین نبود. پارسایی و پاک‌نهادی در روش و منشِ نورانی موج می‌زد.
استاد ساکت در پایان گفت: من نورانی را یک روحانی رایض می‌شناسم تا مربّی و استاد. دانشمندانی که در خورِ نامیده‌شدن به مربّی‌اند، کم نیستند، ولی به عالمان و دانشمندانِ رایض بیشتر نیازمندیم، چرا که چون کیمیا کم‌اند. امروز در جامعه‌ای که با شتاب از اخلاق و ارزش‌های والای اخلاقی و دین‌مداری راستین فاصله می‌گیریم، به رایضانی نیاز داریم که گل‌های وجودمان را از خار و خس‌ها بپیرانید.
در پایان این مراسم لوح تقدیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به خانواده زنده‌یاد حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالله نورانی اهدا شد و پسرش،مصطفی نورانی، طی سخنانی از جمعیت حاضر تشکر کرد.

bozorgdashtnorani7