نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تاریخ ایجاد : دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۶ انجمن آثار و مفاخر فرهنگی روز بزرگداشت یکی از مفاخر ایران اسلامی، ابوریحان بیرونی را گرامی میدارد. ابوریحان محمدبناحمد بیرونی(۴۴۰-۳۶۲ هجری قمری)، دانشمند برجستهی ایرانی، در رشتههای گوناگون دانش، ریاضی، جغرافیا، زمینشناسی، مردمشناسی، فیزیک و اخترشناسی، سرآمد روزگار خود بود. او از نخستین دانشمندانی است که در نوشتههای […]
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی روز بزرگداشت یکی از مفاخر ایران اسلامی، ابوریحان بیرونی را گرامی میدارد.
ابوریحان محمدبناحمد بیرونی(۴۴۰-۳۶۲ هجری قمری)، دانشمند برجستهی ایرانی، در رشتههای گوناگون دانش، ریاضی، جغرافیا، زمینشناسی، مردمشناسی، فیزیک و اخترشناسی، سرآمد روزگار خود بود. او از نخستین دانشمندانی است که در نوشتههای خود به پیشینهی تاریخی یک موضوع علمی پرداخته است. اندازهگیری چگالی ۱۸ فلز و سنگ گرانبها، اندازهگیری قطر و محیط زمین، شیوهای نو برای طراحی نقشههای جغرافیایی، اندازهگیری فاصلهی بین شهرها، پژوهش در باورها و تاریخ مردم هندوستان و تهیهی فهرست کتابهای زکریای رازی، از کارهای ماندگار اوست.
زندگینامه
محمدبناحمد بیرونی، ابوریحان، (۴۴۰-۳۶۲ قمری)، دانشمند برجستهی ایرانی، در سوم ذیحجهی ۳۶۲ هجری قمری(۱۸ دیماه ۳۵۱ خورشیدی) در شهرکاث، از شهرهای ولایت خوارزم، به دنیا آمد. پدرش، ابوجعفر احمدبن علی اندیجانی، اخترشناس دربار خوارزمشاه در رصدخانهی گرگانج بود و مادرش، مهرانه، پیشینهی مامایی داشت. چنان که خود گفته است، پدرش را در پی بدگویی حسودان از دربار راندند و به ناچار در یکی از روستاهای پیرامون خوارزم ساکن شدند و چون برای مردم روستا بیگانه بودند، به بیرونی شهرت پیدا کردند. برخی نیز گفتهاند چون در بیرون شهر کاث، که پایتخت خوارزم بود، به دنیا آمد، به این نام شهره گشت.
ابوریحان خردسال بود که فراگیری دانش را آغاز کرد. آشنایی بیرونی با امیرنصرمنصوربن علیبن عراق ، دانشمند برجستهی ایرانی و از شاهزادگان آلعراق، باعث راهیابی او به دربار خوارزمشاه و مدرسهی سلطانی خوارزم شد که امیرنصر آن را بنیانگذاری کرده بود. در همین دوران بود که به سال ۳۸۰ قمری و در حالی که تنها ۱۷ سال داشت، به کمک حلقهای درجهدار(حلقهی شاهیه) به اندازهگیری بلندی نیمروزی(ارتفاع نصفالنهاری) خورشید در شهر کاث پرداخت. چهار سال پس از آن میخواست رصدهای دیگری انجام دهد، اما تنها توانست انقلاب تابستانی را در روستایی به نام بوشکانز در جنوب کاث و غرب آمودریا رصد کند. چرا که مامونبنمحمود، فرمانروای گرگانج، به کاث تاخت و ابوعبدالله محمدبناحمد، آخرین خوارزمشاهیان از آلعراق و پشتیبان بیرونی را از بین برد.
با فروپاشی دستگاه آلعراق در خوارزم، بیرونی مدتی را پنهان شد یا به جایی دیگر رفت و در زمان فروانروایی پسر مامونبنمحمد، علیبنمامون، به سال ۳۸۷ قمری به کاث بازگشت. او در ۱۱ جمادیالاول/۷ خرداد همان سال توانست خورشیدگرفتگی را رصد کند. پیشتر با ابوالوفای بوزجانی قرار گذاشته بود که او نیز خورشیدگرفتگی را در بغداد رصد کند. ابوریحان از روی اختلاف زمانی که از این راه به دست آمد، توانست اختلاف طول جغرافیایی آن دو شهر را به دست آورد. تردیدی نیست که بیرونی جوان در آن زمان به جایگاهی رسیده بود که ابوالوفای بوزجانی در کهنسالی حاضر شد با او همکاری داشته باشد.
هر چند بیرونی کتاب تسطیح الصور را به نام علیبنمامون نوشته است، اما به نظر میرسد چندان از سوی او پشتیبانی نمیشده یا پشتیبانی آن خوارزمشاه جدید، چندان استوار نبوده است، چرا که پس از زمان اندکی به ری سفر کرده است. او در ری با دو ریاضیدان و اخترشناس شناخته شدهی ایرانی، کوشیاربنلبان گیلانی و ابومحمد خجندی دیدار کرد و رسالهی کوتاهی را در شرح دستگاه رصدی ساختهی خجندی و رصدهای او با آن دستگاه بزرگ و دقیق نوشت. بیرونی آن دستگاه را دقیقترین دستگاه رصدی شناختهشده تا آن زمان دانسته است. سپس به نزد اسپهبد ابوالعباس مرزبانبنرستمبنشروین رفت و کتاب مهم “مقالید علم الهیئه” را به نام آن فرمان روا نوشت.
بیرونی در سالهای پایانی سدهی چهارم هجری به گرگان رفت و به سال ۳۹۱ قمری کتاب آثارالباقیه را به نام شمس المعالی قابوس بن وشمگیر نوشت. این درحالی بود که پیش از آن ۷ کتاب دیگر نوشته و با ابنسینا نیز نامهنگاری علمی خود را آغاز کرده بود. او در سال ۳۹۳ قمری خورشیدگرفتگی را در گرگان رصد کرد. همچنین کوشید طول یک درجه از کمان نصفالنهار را که دو سده پیش در روزگار مامون عباسی و در بغداد اندازهگیری شده بود، با دقت بیشتر در پیرامون گرگان اندازهگیری کند. اما پشتیبان او، قابوسبنوشمگیر، به دلیل ناشناختهای علاقهی خود را به انجام چنین کاری از دست داد و بیرونی نتوانست کار خود را ادامه دهد.
بیرونی در ۳۹۹ یا ۴۰۰ قمری بار دیگر به خوارزم بازگشت و مدتی را در دربار ابوالعباس مأمون بن مامون بزیست. او با پشتیبانی آن خوارزمشاه توانست رصدهای مهمی انجام دهد و حلقهی بزرگی ساخت که روی صفحهی نصفالنهار سوار میشد و در کار رصد بسیار سودمند بود. همچنین نیمکرهای ساخت که از آن برای تصویرگری در حل ترسیم مسالههای مساحی بهره میگرفت. اما مامون در سال ۴۰۷ قمری به دست سپاهیانش کشته شد و در سال دیگر نیز محمود غزنوی به گرگانج یورش آورد و بسیاری از بزرگان، از جمله بیرونی، را در سال ۴۰۸ قمری به خود به غزنه برد. بیرونی در لشکرکشیها محمود به هندوستان همراه او بود و در این سفرها با دانشمندان هندی آشنا شد و با آنان به گفت و گو نشست. زبان سانسکریت آموخت و اطلاعات لازم برای نگارش کتاب تحقیق ما للهند را فراهم کرد. او به هر شهری که میرفت میکوشید عرض جفرافیایی آن را تعیین کند و زمانی که به سال ۴۱۶ قمری در قلعهی نندنه به سر میبرد، از کوهی که در آن نزدیکی بود برای تعیین قطر زمین بهره گرفت. سرانجام، دستاورد پژوهشی خود را در رسالهای به نام” مقاله فی استخراج قدر الارض به رصد انحطاط الافق عن قلل جبال” نوشت.
در سال ۴۱۵ قمری فرمانروای ترکهای وولگا گروهی را به غزنه فرستاده بود. آن مردمان با ساکنان سرزمینهای قطبی رابطهی بازرگانی داشتند و بیرونی از آنان خواست اطلاعاتش را دربارهی آن سرزمینها بیشتر کند. یکی از آن فرستادگان در پیشگاه محمود غزنوی گفت که در سرزمینهای دور دست شمال، گاهی خورشید روزهای زیادی غروب نمیکند. سلطان محمود در آغاز بسیار خشمگین شد و آن سخنان را کفرآمیز خواند. اما ابوریحان به او گفت که سخن آن فرستاده درست و علمی است و ماجرا را برایش توضیح داد.
بیرونی در زمان محمود غزنوی علاوه بر چند رصد مهم، رسالهی استخراج الاوتار را به سال ۴۱۸ و کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم را به سال ۴۲۰ قمری به پایان رساند. پس از مرگ محمود و جانشینی فرزندش مسعود، راه برای پژوهشهای بیرونی هموارتر شد و در همین روزگار بود که بیرونی کتاب قانون مسعودی را به نام سلطان مسعود غزنوی نوشت که دانشنامهای از دانستههای اخترشناسی تا آن زمان است. سلطان مسعود به پاس کوشش او در نگارش آن کتاب، پاداش از زر و سیم برای او فرستاد، اما بیرونی همهی آن را به خزانه بازگرداند و به مسعود گفت که از آن بینیاز است، چرا که دیر زمانی را بهناچار به قناعت گذرانده است و اکنون به این شیوه خو گرفته و ترک آن برایش بسیار سخت است. بیرونی در زمان مودودبنمسعود نیز از پشتیبانی پادشاه غزنوی برخوردار بود و کتاب دستور و کتاب الجماهر خود را به نام او نوشته است. سرانجام، بیرونی در سالهای آغازین فرمانروایی جانشین مودود، در رجب ۴۴۰ هجری قمری در ۷۷ سالگی در غزنه درگذشت. ابوالحسنعلیبنعیسی، فقیه نامداری که در لحظههای پایانی بر بالین او بود، نوشته است که: “آنگاه که نفس در سینهی او به شماره افتاد، بر بالین او حاضر آمدم و در آن حال از من پرسشی فقهی پرسید. گفتم اکنون چه جای این پرسش است. گفت ای مرد کدام یک از این دو کار بهتر است، این مساله را بدانم و بمیرم یا نادانسته از دنیا بروم؟ و من آن مساله را بازگفتم و فرا گرفت و از نزد وی بازگشتم. هنوز بخشی از راه را نپیموده بودم که شیون از خانهی او برخاست
حکومتهای هم دوره
در زمان بیرونی، سامانیان بر شمالشرقی ایران شامل خراسان بزرگتر و خوارزم به پایتختی بخارا، زیاریان بر گرگان و مازندران و مناطق اطراف، بوئیان بر سایر مناطق ایران تا بغداد، بازماندگان صفاریان بر سیستان و غزنویان بر جنوب ایران خاوری (مناطق مرکزی و جنوبی افغانستان امروز) حکومت میکردند و همه آنان مشوق دانش و ادبیات فارسی بودند و سامانیان بیش از دیکران در این راه اهتمام داشتند. بیرونی که در جرجانیه خوارزم نزد ابونصر منصور تحصیل علم کرده بود، مدتی نیز در گرگان زیر پشتیبانی مادی و معنوی زیاریان که مرداویج سر دودمان آنها بود به پژوهش پرداخته بود و پس از آن تا پایان عمر در ایران خاوری آن زمان به پژوهشهای علمی خود ادامه داد. با این که محمود غزنوی میانه بسیار خوبی با بیرونی نداشت و وسایل کافی برای پژوهش، در اختیار او نبود ولی این دانشمند لحظهای از تلاش برای تکمیل تحقیقات علمی خود دست نکشید.
پدر جغرافیای نوین و دانش تجربی
ابوریحان بیرونی خوارزمی نابغهی بزرگ ایرانی ، همان کسی است که سدهها پیش، پدران اروپاییان به هنگامهی نوزایی(رنسانس)، او را به انگیزهی بهرهمندی از نگرشهای دانشیاش گرامی داشته اند. این شگفت ترین مرد روزگاران، به گونهی چشمگیری بر تمامی دانشهای دانشگاهی روزگار ما همچو: تاریخ، ادبیات، فلسفه، طبیعیات، ریاضیات، هندسه و ستاره شناسی چیرگی داشته است. «بیرونی بزرگترین نابغهای است که تاریخ نشان داده است.» (ادوارد زاخاو)–
– ۲ – دیدگاههای ابوریحان بیرونی :
بیرونی بر تمامی دانشهای دانشگاهی روزگار ما همچون: تاریخ، ادبیات، فلسفه، طبیعیات، ریاضیات، هندسه و ستارهناسی چیرگی داشته است.وی معتقد بوده است که همراه با هر گونه استدلال علمی، آزمونی نیز بایستی انجام شود تا درستی یا نادرستی نقل قولها و برداشتها و استدلالها معلوم گردد به کار گرفتن روشهای تجربی در علوم که از نوآوریهای ابوریحان بیرونی است، چندین سده بعد در اروپا توسط دانشمندان دیگری چون بیکن و دِکارت پیشنهاد شد و شالودهی روش علمی امروزی را تشکیل داد.ابوریحان بیرونی صاحب متجاوز از ۱۱۳ کتاب و مقاله است که در زمینههای علم هیئت، نجوم، فیزیک، دستگاههای علمی، گاه شماری، ادبیات و مذهب و غیره نوشته است.»بیرونی در پژوهشی بسیار ارزشمند با نام «لمعات» (در علم مناظر) در زمینهی دانش نورشناسی (Optic)، به ویژه ساختار نور، بررسیهای بسیار گرانسنگی را بر دوش دارد.ابوریحان در چگونگی دیدن اجسام به وسیلهی چشم، برابر با نگرهی ابن هیثم است که: پرتو نور از جسم دیده شده(مرئی) به چشم باز می گردد. و نکتهی شگفت انگیز این که در این بررسی بیرونی سرعت نور را پیش از شتاب آوا(صدا) دانسته که دانش غربی چند سده پس از ابوریحان بدان دست یافت. او گونهی بالارفتن آبها را از فوارهها و چشمهها بیان کرده و روشن کرده است که چگونه چشمهها جوشان میشوند و چگونه می توان آبها را از ژرفای چاهها و چشمهها به قلاع و منارها جریان داد.او برابری و ترازمندی خط روی دریاها و آبهای زیرزمینی را با اندازهی روی زمین در کانونهای گوناگون بررسی کرده است. او اندازهی روی زمین رابه دست آورده و در بخش پایانی کتاب «اسطرلابات» معادلههایی برای اندازه گیری نیمکرهی زمین آورده که دانشمندان غربی این معادلهها را به نام او نوشتهاند.او ماه و سال و روزهای هفتگانه را در میان اقوام و تمدنهای گوناگون بیان کرده و تاریخ بسیاری از کشورها را گزارش داده و درازای سرزمینهای گوناگون را از روز کسوف ماه و دیدن آن در سرزمینهای دیگر به دست آورده است.او نخستین کسی است که همانند دانش امروزی، جغرافیا را بررسی کرده و تجربه و بررسی را در این رشته پذیرفته و اساس علم طبیعی را بر پایهی ریاضی استوار ساخته است. «بیرونی در زمینهی نقشه برداری نیز روشهای ابداعی خاصی داشته که بر اساس تلفیق دانشهای ریاضی و هندسه استوار بوده است. عرض جغرافیایی شهر بلخ که توسط بیرونی اندازه گیری شده برابر ۴۱/۳۶ درجه است که با سنجش امروزی (۴۵/۳۶ درجه) نزدیکی شگفتی دارد. پیش از وی، خوارزمی این عرض جغرافیایی را برابر ۴۰/۳۸ درجه تعیین نموده بوده است. بیرونی اندازه نصف النهار زمین را برابر ۴/۱۱۰۶۲ کیلومتر تعیین نموده که آن نیز با توجه به مقدار دقیق امروزی (۰/۱۱۱۱۰ کیلومتر) دارای دقت فوق العادهای است. روش ابداعی بیرونی در مساحی مبتنی بر تعیین و اندازه گیری زاویه انحطاط افق است. غربیان پیش از آن به این شیوه برخورد کنند ابداع این روش را به شخصی به نام رایت در قرن هفدهم میلادی نسبت می دادهاند.»هزار سال پس از بیرونی:«انیشتین معتقد است که جسم از ذرات بسیار ریزی تشکیل شده است و نام آن ذرات را «فوتون»نهاد. و ابوریحان عیناً همین نظر را داده است و نام آن ذرات را «اجزاء لطیفه» نهاده است.» استاد عبدالحمید نیرنوری می نویسد:ابوریحان به آزادی هر چه تمامتر دربارهی امکان گردش زمین به دور خورشید صحبت می کرد و در پاسخ آنهایی که زمین را ساکن می دانستند و استدلال می کردند….میگفت: کسانی که زمین را متحرک و خورشید را ساکن فرض می کنند، گویند علت این که اشیایی که در سطح زمین است به فضا پرتاب نمی شود این است که قوهای در مرکز زمین است که اشیا را به سوی خود جذب و در حین حرکت زمین مانع پرتاب اشیا به فضا می شود… و این گفته مربوط به صدها سال پیش از نیوتون و داستان ساختگی افتادن سیب از درخت و کشف قوهی جاذبه توسط او با همین افتادن سیب از درخت است و چنان که دیده می شود قرنها پیش از کوپرنیک و گالیله موضوع گردش زمین به دور خورشید به آزادی و بدون هیچگونه مخالفتی از طرف روحانیون اسلامی مورد فحص و بحث قرار می گرفت.» ابوریحان ویرایشهایی در گاهشماری انجام داد که از ویرایشهای پاپ گریگوری که شش سده پس از او انجام گرفت درست تر و برتر است. او به گردش، نیروی گرایش، و گرد بودن زمین و گردندگی آن به دور کانون خود، و گردش سالانه دور خورشید که شش سده پس از آن کپرنیک، کپلر و نیوتون به آن پی بردند، پرداخته است. قانون وزن ویژه و وزن ویژهی ۱۸ گونه از سنگهای گرانبها را در فیزیک نمایان و جدولی در این باره ساخته است. همچنان که او فرهنگ نامهای بزرگ نیز در هیئت و ستاره شناسی و ریاضی دارد که همواره دانش اروپایی از آن بهرهمند بوده است.این شگفت ترین نابغهی روزگاران روش سنجش و شمارشِ نتیجهی جمع تصاعدی هندسی را پیدا کرد، روش کار چاه آرتزین (چاههای آبفشان – فوراه) را به نیکی بررسی کرد. شعاع دایرهی زمین را اندازه گرفت، و شیب مدار خورشید را در برابر سطح استوا با نبود ابزارهای امروزی، ۲۳ درجه و ۳۵ دقیقه اندازه گیری کرده و امروزه ۲۳ درجه و ۲۷ دقیقه اندازه گیری می شود!و به همین انگیزهها او را مرد امروز می نامیم.
۳- نگاهی به برخی از نوشتارهای ابوریحان:
آثار الباقیه عن القرون خالیه:
این اثر با ترجمهی انگلیسی: chronology of Arcient Nations در اروپا منتشر شده، از بزرگترین شاهکارهای تاریخنویسی جهانی است که همچنین در بخشی از آن به بررسی ریشهها و روش «تسطیح کره (stereoyraphic projection) نیز پرداخته ودرآن راه پاسخ مبتکرانه و تازهای را برای نگاشتن نقشههای جغرافیایی به دست میدهد. و برابر با نگارش او آشکار می شود که بی گمان این ابوریحان بوده که نقشهی «مرکاتور» (Gerard kremer mercator) را که پایهی آن تسطیح استوانی است، نخستین بار ساخته است.و اگر همهی کوششهای بیرونی را در این دفتر همچون کاوش در تاریخ وسرگذشت و گاهشماریهای سرزمینهای باستانی و…. را کنار گذاریم، تنها همین کار بزرگ، برجستگی اندیشه و دانش او را در بسترهی دانش امروز نشان می دهد.آثارالباقیه در ۱۸۸۷م به وسیلهی ادوارد زاخائو در لندن منتشر شد.
تحقیق ماللهند من مقبوله مقوله فی العقل اومرذوله:
این اثر به راستی نماد پیشرفت شگفت انگیز دانش زمین شناسی در میان دانشمندان مسلمان در روند سفرهای گوناگون آنان به گوشه گوشهی جهان و شناسایی سرزمینهای گوناگون به شمار می رود و نتیجهی کوشش ابوریحان پیرامون نگرشهای ریاضی و ستاره شناسی هندی و اندیشهها و جهان بینیهای هندوکان و ویژه گیهای جغرافیایی و زمین شناخت این سرزمین است. نگرش میسیو رینود(m.Reinaud) در ۱۸۳۹م. به این کتاب بر اساس نسخهی خطی بود که به سال ۱۸۱۶ م در آرشیو ملی پاریس شماره خورده بود. او در۶-۱۸۴۴ در روزنامهی آسیایی، جستارهایی با نام: نامههای منتشر نشدهی جغرافیایی و تاریخی و علمی به عربی و فارسی دربارهی هند، منتشر کرده در ۱۸۴۹ آنها را به گونهی یک گفتار جداگانه چاپ کرد. این گفتار دارندهی بخشهای ۱۸، ۴۰و ۴۱ از «تحقیق ماللهند» است.
ژول مول در ۱۸۶۰ به انجمن آسیایی پاریس پیشنهاد کرد که نشر و ویرایش «ماللهند» رابه چندین تن واگذار کنند. الکساندر فونهامبلت (Alexander von Hambolot) در آلمان نخستین کسی است که فهرستی از دانشهای تجربی و زیست شناخت و گفتارهای وابسته به آن را با نام «cosmos»(= هماهنگی، نظم) در ۱۸۴۷ به نگارش درآورد و در آن دیدگاه همه کارشناسان و دانشمندان را به تحقیق ماللهند گرایش داد.و بی گمان به وسیلهی این کوشش ابوریحان بود که مغرب زمین به شناخت هندوستان رسید.چنان که بر نگرهی ویلیام دورانت :«کتاب تاریخ الهند بیرونی یکی از بزرگترین پژوهشهای علمی ادبیات قرون وسطی می باشد.»
القانون المسعودی فی الهیئته و النجوم:
یک دانشنامهی ستاره شناسی، جغرافیا، هیئت، و ریاضی در یازده بخش که بهترین گواه پیشرفت علمی دانشمندان ستاره شمار مسلمان به شمار می رود و بیرونی در آن کوشیده تا جنبش پیچیدهی سیارهها را بررسی کند. بیرونی در کتاب القانون المسعودی به ابتکارهای شگفتی در دانش مثلثات دست زده و معادلهای (فرمول) برای بسط سینوس یک زاویه به دست آورده که هرگاه به علایم جدید نمایش دهیم ملاحظه خواهیم کرد که فرمول بیرونی نزدیکی زیادی به معادلهی نیوتون دارد و جدایی آن دو بسیار کم است.»
بیرونی در «القانون المسعودی» در هماهنگی اندازههای جغرافیایی (Geographilal coordinates) هرگونه بی گمانی و یقین و پیروی و تقلید را کنار زده و تنها بر پایهی آزمایش و پژوهش و تجربه استوار گشته است. به همین انگیزه جدولهای ساخته شده بسیار شایستهی نگرشاند و به همین سبب نیز زکیولید طوفقان (پژوهشگر ترک) بخش جدولها را جداگانه به پیوست بخشهایی از چند نامهی دیگر بیرونی منتشر ساخت. وپس از آن دکتر جورج سارتون در نشریهی «Isis» (۴-۱۹۴۳، ش ۳۴) آن را از نگاه علمی سنجید.
القانون المسعودی در ۱۹۲۹ م به وسیلهی دانشگاه اسلامی علیکره (هند) به انگلیسی ترجمه شد که سبب پژوهشهایی در این باره از سوی کارل شوی گشت.
از این کتاب دو نسخهی خطی (در کتابخانهی برلین و گنجینهی بریتانیا) در دست است. ماکس کراوزه (max Krause) خاورشناس آلمانی با برابری هفت نسخهی قدیمی تر از نسخهی آکسفورد آن را ویرایش و منتشر کرد و همان نسخه به کوشش شادروان مولانا ابولکلام آزاد (وزیر فرهنگ هند) در ۶- ۱۹۵۴ در سه دفتر در حیدرآباد (دکن) منتشر شد.
تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن:
دربارهی جغرافیا در رشتهی ریاضی بررسیهایی شده و در آن به پژوهشهایی همچو اندازه گیری شعاع زمین و ویژه گیهای اندازههای جغرافیایی سرزمینها و… پرداخته است. بنابراین برخی بر این نگرهاند که او را می باید بنیانگذار دانش «ژئودزی» (Geodesie) بدانیم. این پژوهش به وسیلهی جمیل علی به انگلیسی ترجمه و از سوی دانشگاه امریکایی بیروت در ۱۹۶۸ منتشر شده است.
کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم:
بیرونی دربارهی ستاره شناسی و اخترماری به سال ۴۲۰ هجری در غزنین این پژوهش را به خواهش دختر حسین خوارزمی انجام داد که به راستی درآمدی شگفت بر دانش ستاره شماری است. و در آن چهار دانش کلیدی در نجوم: هندسه، ریاضی، هیئت و احکام (و یک فن کوچک: استرلاب) را به گونهی بسیار ستایش برانگیز بررسی کرده است. و نگرشهایی همچو: فراز و فرود خورشید، چگونگی شب و روز، سپیده و شفق، ساعتها، اندازهی میانهی روز، منطقه البروج، اندازه .
سالشمار زندگی ابوریحان بیرونی
۳۶۲ قمری/۳۵۱ خورشیدی: روز پنجشنبه سوم ذیالحجه/هجدهم دیماه در روستایی بیرون شهر کاث به دنیا آمد. ۳۶۸ قمری/۳۵۷ خورشدی: در مکتب شهر جرجانیه برای یکسال درس خواند. ۳۶۹ قمری/ ۳۵۸ خورشیدی: درسش را در مکتب روستا ادامه داد. ۳۷۹ قمری/ ۳۵۸ خورشیدی: در هفده سالگی به اندازهگیری ارتفاع نیمروزی خورشید در شهر کاث پرداخت. ۳۸۵ قمری/۳۷۳ خورشیدی: انقلاب تابستانی را در دهکدهای در جنوب شهر کاث رصد کرد. ۳۸۷ قمری/۳۷۵ خورشیدی: روز شنبه یازدهم جمادیالاول/ ۷ خردادماه، خورشید گرفتگی را رصد کرد. ۳۹۱ قمری/۳۷۹ خورشیدی: کتاب آثار الباقیه را در گرگان به نام قابوسبنوشمگیر آلزیار نوشت. ۳۹۳ قمری/۳۸۱ خورشیدی: روز شنبه چهاردهم ربیعالثانی/ ۶ اسفند ماه و روز یکشنبه سیزدهم شوال/۲۹ مرداد، دو ماهگرفتگی را در گرگان رصد کرد. ۳۹۴ قمری/۳۸۲ خورشیدی: روز یکشنبه دوازدهم شعبان/ ۲۰ مردادماه، ماهگرفتگی را در جرجانیه رصد کرد. ۴۰۸ قمری/ ۳۹۶ خورشیدی: همراه سلطان محمود غزنوی از جرجانیه به غزنه رفت. ۴۰۹ قمری/۳۹۷ خورشیدی: عرض جغرافیایی جیخور، در نزدیکی کابل، را با کمک شاقول اندازه گرفت. ۴۱۲ قمری/۴۰۰ خورشیدی: اعتدال بهاری و پاییزی و انقلاب تابستانی و زمستانی را در شهر غزنه رصد کرد. ۴۱۶ قمری/۴۰۴ خورشیدی: نگارش کتاب تحدید نهایات الاماکن را به پایان رساند. ۴۱۸ قمری/ ۴۰۵ خورشیدی: رسالهی استخراجالاوتار فیالدایره را نوشت. ۴۲۰ قمری/۴۰۷ خورشیدی: نگارش کتاب التفهیم لاوائلالصناعهالتنجیم را به پایان رساند. ۴۲۱ قمری/ ۴۰۸ خورشیدی: کتاب تحقیقماللهند را نوشت و رسالهی قانون مسعودی را به سلطان مسعود غزنوی هدیه داد. ۴۲۵ قمری/ ۴۱۲ خورشیدی: فهرست کتابها و نوشتههای محمدبنزکریای رازی و فهرست ۱۱۳ جلد کتاب خود را نوشت. ۴۴۲ قمری/۴۲۹ خورشیدی: روز جمعه سوم رجب/۶ آذرماه، به سوی پروردگار خود رفت.
پژوهشهای بیرونی
بیرونی از آن دسته از دانشمندان بوده است که تنها به گفتهها و نوشتههای دانشمندان پیش از خود بسنده نمیکرده و بارها نظریههای دانشمندان پیش از خود، بهویژه ارسطو، را به چالش کشیده است. او برای درستی سخنان دیگران و بررسی نظریههای خود به مشاهدهی دقیق پدیدهها و آزمودن آزمودنیها، حتی اگر از باورهای مردمان باشد، میپرداخت. برای نمونه، در کتاب الجماهر خود چند آزمایش را شرح میدهد که برای بررسی علمی دو باور عامیانه انجام داده است. او زهرآگین نبودن الماس را با خوراندن آن به سگی میآزماید و نشان میدهد که آن سگ پس از چند روز همچنان سالم میماند. همچنین، گردنبندی از زمرد بر گردن ماری میاندازد و نشان میدهد که مار با دیدن زمرد نابینا نمیشود و این کار را در ۹ ماه و در گرما و سرما میآزماید و سرانجام به شیرینی مینویسد که اگر این کار بینایی آن مار را افزایش نداده باشد، چیزی از بینایی آن نکاسته است. بیرونی در آزمایشهای خود مانند یک پژوهشگر امروزی میکوشد هنگام مقایسهی ویژگی دو ماده، دیگر شرایط را برای آنها یکسان سازد. برای نمونه، او برای بررسی این نظریهی ارسطو که آب گرم از آب سرد زودتر یخ میبندد، چنین آزمایشی انجام میدهد:” من دو ظرف یکشکل و یک اندازه برگرفتم و در هر دو ظرف، مقداری برابری از یک آب، یکی گرم و دیگری سرد، ریختم و هر دو ظرف را در هوای سرد و خشک نهادم. سطح آب سرد یخ بست، در حالی که درآب گرم هنوز گرمایی باقی مانده بود. این را دیگر بار آزمودم، باز همچنان شد.” شگفتآور این که برخی از دانشمندان ایرانی که مقالهها و کتابهایی دربارهی هواشناسی نوشتهاند، نظر او را نادرست دانسته و بی آنکه دلیل روشنی برای سخن خود بیاورند، تنها به این خاطر که ارسطو و ابنسینا بر نظر دیگری هستند، او را به فهم نادرست متهم کردهاند. بیرونی نخستین دانشمندی است که در همهی نوشتههای خود به پیشینهی تاریخی و مقایسهی نظرهای دانشمندان پیش از خود در هر موضوع مورد نظر می پردازد. گاه نیز کتابهایی را فقط به خاطر تاریخ علم نگاشته است. برای نمونه، در الاثار الباقیه که در گاهشماری و شناخت زمان است، به معرفی گاهشمارهای ملتهای گوناگون، هندی، عربی، یونانی، یهودی و ایرانی میپردازد یا در کتاب تمهید المستقر و التحلیل و التقطیع، که در اخترشناسی است، از چگونگی به دست آوردن شاخصها گوناگون اخترشناسی در ۳ مکتب یونانی، هندی و ایرانی و میزان تاثیرپذیری دانشمندان گوناگون از آنها سخن میگوید. از این رو، بررسی نوشتههای او راه تازهای برای پژوهشگران تاریخ علم گشوده است تا دگرگونی علم را طی سدههای دراز پیگیری کند. برای نمونه، اشارهی او به گردهمایی اخترشناسان دوران انوشیروان برای تصحیح زیج شاه، پژوهشگران تاریخ علم را از وجود دستکم دو نگارش از زیج شاه آگاهی داده است. از دیگر ویژگیهای پژوهشی بیرونی آشنا بودن به چند زبان است. او فارسی، ترکی، عربی، عبری، سریانی و سانسکریت را بهخوبی میدانسته و با زبان یونانی نیز آشنایی داشته است. او بهخوبی دریافته بود که برای پژوهش در فرهنگ مردمان و دانش تمدنهای گوناگون، باید نخست زبان آنان را فراگرفت و بهرهگیری از مترجم یا کتابهای ترجمه شده، در پژوهشهای دقیق چندان راهگشا نیست. از این رو، نخستین کاری که در سفر به هند کرد، یادگیری زبان سانسکریت بود و چنان که خود گفته است آن را به دشواری اما با پشتکار یاد گرفت:”پس از به خاطر سپردن یک کلمه، چون آن را تکرار میکردم و کوشش فراوان به کار میبستم که حرفهای آن از مخرج خود ادا شود، باز هندیان نمیفهمیدند چه میگویم. بهناچار از نو کوشش میکردم که درست تلفظ شود.” سرانجام، در آن زبان چنان مهارت یافت که چند کتاب را از سانسکریت به عربی ترجمه کرد و بنا به نوشته برخی نویسندگان، چند کتاب را نیز از یونانی به سانسکریت بازگرداند.
پژوهشهای زمینشناسی
در میان نوشتههای زمینشناختی نویسندگان مسلمان، کمتر کتابی به درستی و علمی بودن آثار بیرونی میرسد. او طی سفرهای گوناگونی که به سرزمینهای آسیای غربی و بهویژه هندوستان داشته است، پیرامون ناهمواریهای زمینشناختی و ساختمان کوهها به پژوهش پرداخته و به کشفهایی نیز دست یافته است. همچنین، به روش نوآورانه برای اندازهگیری چگالی کانیها و فلزها دست پیدا کرده بود و توصیف علمی او از چاههای آرتزین نیز معروف است. در ادامه به شرح گوشههایی از پژوهشهای زمینشناختی او میپردازیم. توصیفهای زمینشناختی. بیرونی به ماهیت رسوبی حوضهی رود گنگ پی برده و در ماللهند پیرامون آن چنین نوشته است: “یکی از این دشتها در هندوستان است که از جنوب به اقیانوس هند میرسد و در سه سوی دیگر، کوهها آن را فراگرفتهاند و آبهای آن کوهها به آن میریزد. ولی اگر خاک هندوستان را با چشم خود ببینی و دربارهی ماهیت آن فکر کنی و اگر سنگهای گردی را در نظر بگیرید که هر اندازه که زمین را عمیقتر بکنید بازهم آنها را خواهید یافت، سنگهایی که در نزدیکی کوهها و آنجاها که رودها جریان تندی دارند بزرگتر است و هر چه از این کوهها دورتر میشوید و به آنجاها برسید که رودها کندتر پیش می روند، کوچکتر میشوند و از آنجا که رودها حالت ایستاده پیدا میکنند و به مصب دریا نزدیک میشوند این سنگها خرد میشوند و به صورت دانههای شن در میآیند، اگر همهی اینها را در نظر بگیرید ناگزیر به این باور میرسید که در روزگاری هندوستان دریا بوده است و این دریا به تدریج با رسوبهای این رودها پر شده است.” بیرونی از دگرگونیهای زمینشناختی که در گذشته رخ داده نیز بهخوبی آگاه بوده است، چنانکه در شرح زمینشناختی بیابان عربستان و بیابان شنی خوارزم در کتاب تحدید نهایات خود به گوشههایی از دانستههای خود اشاره کرده و از فسیلها به عنوان شاهدی بر نظریههای خود بهره میگیرد:”این بیابان عربستان که میبینیم، نخست دریا بوده و سپس پر شده است و نشانههای آن هنگام کندن چاهها به دست میآید …. و همچنین سنگهایی بیرون میآید که چون آنها را بشکنند، صدفها و حلزونها و چیزهایی که گوشماهی نامیده میشود به نظر می رسد که یا به حال خود باقی است یا آنکه پوسیده و از میان رفته و جای خالی آنها به شکل اصلی دیده میشود. از این چیزها در بابالابواب بر کرانهی دریای خزر نیز هست …. و چنین سنگی را که در میان آن گوشماهی است در بیابان شنی میان جرجان و خوارزم نیز میبینیم. این بیابان در گذشته همچون دریاچهای بوده است، چه گذرگاه جیحون یعنی نهر بلخ بر آن بوده … سپس در گذرگاه آن بستگی پیدا شده و آب آن به سرزمینها قوم غز پیچید و کوهی راه را بر آن گرفت که اکنون شیطانشیر خوانده می شود…” چگالی کانیها. ابوریحان در کتاب الجماهر فی معرفه الجواهر به شرح فلزها و جواهرهای قارههای آسیا، اروپا و آفریقا میپردازد و ویژگیهای فیزیکی ماند بو، رنگ، نرمی و زبری حدود ۳۰۰ نوع کانی و مواد دیگر را شرح میدهد و نظریهها و گفتارهای دانشمندان یونانی و اسلامی را دربارهی آنها بیان میکند. او چگالیسنج دقیقی اختراع کرد و چگالی کانیهای شناخته شده را اندازهگیری کرد. اندازهگیریهای او با اندازهگیریهای امروزی، که با ابزارهای پیشرفته انجام میشود، چندان تفاوتی ندارد. شرح دستگاه چگالیسنج او در کتابی با نام “مقاله فی النسب التی بین الفلزات و الجواهر فی الحجم” آمده است.
مقایسهی اندازهگیری چگالی کانیها به روش بیرونی و روشهای امروزی
کانی
اندازهگیری بیرونی
اندازهگیری امروزی
طلا
۲۶/۱۹
جیوه
۷۴/۱۳
۵۶/۱۳
مس
۹۲/۸
۸۵/۸
برنج
۶۷/۸
۴/۸
یاقوت آسمانی
۹۷/۳
۰۹/۴-۰۱/۴
یاقوت سرخ
۸۵/۳
۱۴/۴-۹۵/۳
لعل
۵۸/۳
۷/۳-۵/۳
زمرد
۷۵/۳
۷۵/۳-۶۵/۳
عقیق سرخ
۵۶/۲
۸/۲-۵/۲
لاجورد
۶/۲
۸/۲-۴/۲
دستگاه چگالیسنج بیرونی که بر اصل ارشمیدوس کار میکرد، تشکیل شده بود از یک ظرف آب که میزابی ظریف به آن وصل کرده بود و ترازویی که یک کفهی آن درست زیر میزاب جای گرفته بود و در کفهی دیگر آن صد مثقال از کانی مورد نظر را میگذاشت. سپس برای به تعادل رسیدن ترازو، در کفهای که زیر میزاب جای داشت، آب میریخت. آنگاه، وزن و حجم آب را میسنجید تا به جرم حجمی(چگالی) کانی مورد نظر دست یابد. او به درستی دریافته بود که خلوص و دمای آب به کار رفته در این آزمایشها، در چگالی آن اثر دارد و از این رو، برای آزمایشهای خود همواره از جای مشخصی از رود جیحون و آنهم در آغاز پاییز آب بر میداشت. او پس از رفتن به غزنه، همین آزمایشها را با آب رودخانهی غزنه انجام داد. شرح این پژوهشها در کتاب میزانالحکمه، اثر ابوالفتح عبدالرحمن خازنی، آمده است. چاههای آرتزین. بیرونی در آثار الباقیه دربارهی فوران آب از برخی چشمهها و چاهها چنین میگوید: “اما فوران چشمهها و صعود آب به سمت بالا، علتش این است که خزانهی آن از خود چشمهها بالاتر جای دارد، مانند فوران معمولی و گرنه آب هرگز به سوی بالا جز این که منبع آن بالاتر باشد، نخواهد رفت … بسیاری از مردم که چون علت امری طبیعی را ندانند، به همین اندازه کفایت میکنند که بگویید الله اعلم، مطلبی را که ما گفتهایم انکار کردهاند و یکی از آنان با من به منازعه پرداخت … البته ممکن است آب به قلهی کوه هم برود، به شرط آن که قلهی کوه از منبع و مخزن آب، پایینتر باشد.” اندازهگیری قطر و محیط زمین. در کتاب قانون مسعودی نوشته است: ” در سرزمین هند، کوهی را مشرف بر صحرای همواری یافتم که همواری آن همسان همواری سطح دریا بود. بر قلهی آن محل برخورد ظاهری آسمان با زمین، یعنی دایرهی افق را اندازه گرفتم که از خط مشرق و مغرب به اندازهی اندکی کمتر از ثلث و ربع درجه، انحطاط داشت و من آن را ۳۴ دقیقه محسوب داشتم. سپس ارتفاع کوه را از طریق رصد کردن قلهی آن از دو نقطه الحجر این قله، که بر یک امتداد بودند، اندازه گرفتم که مساوی ششصد و پنجاه و دو ذراع در آمد … و چون حساب کردم، تقریبا ۵۸ میل درآمد و از اینجا به درستی اندازهگیری منجمان مأمون اطمینان یافتم.” او در پایان کتاب اسطرلاب، روش ریاضی به دست آوردن شعاع، محیط، مساحت و حجم کرهی زمین را شرح داده است.
پژوهشهای جغرافیایی
بیرونی در پژوهشهای جغرافیایی خود از نظرهای دانشمندان یونانی و دانش جغرافیایی هندوان و ایرانیان باستان و نیز جغرافیدانها و جهانگردان پیش از خود در دورهی اسلامی، مانند ابنخردادبه، یعقوبی و مسعودی، یاد کرده و خود نیز پژوهشهای جغرافیایی دقیقی داشته است. او در به دست آوردن طول و عرض جغرافیایی شهرها کوششهای فراوانی کرده و در کتاب قانون مسعودی، طول و عرض جغرافیایی بیش از ۶۰۰ نقطهی جغرافیای را نوشته است. همانطور که پیش از این گفته شد، او با همکاری ابوالوفای بوزجانی، ریاضیدان ایرانی ساکن بغداد، توانست با روش رصد همزمان خورشیدگرفتگی در دو نقطهی جغرافیایی، اختلاف طول جغرافیایی بغداد و اورگنج(خوارزم قدیم) را به دست آورد.
مقایسهی اندازهگیریهای بیرونی از طول و عرض جغرافیایی شهرها با اندازهگیریهای امروزی
نام شهر
عرض
طول نسبت به تعداد
دقیقه
درجه
ری
بغداد
بلخ
دمشق
۱۰-
۷ ۸-
غزنین
نیشابور
مکه
۰ ۳-
شیراز
بیرونی در رسالهی تسطیح الصور، روشهای رسم کردن نقشه و تصویر کردن کره را بر صفحه، که پیش از او رواج داشته است، شرح میدهد و نقد میکند. سپس، در آثار الباقیه به شرح ۳ روش نوآورانهی خود در رسم نقشه میپردازد. یکی از روشهای او، که خود آن را تسطیح اسطوانی نامیده است، شباهت زیادی به روش تسطیح نیکولوسی دیپاترینو دارد که در سال ۱۶۶۰ میلادی منتشر کرد و امروزه نقشههای جغرافیایی موسوم به مرکاتور بر اساس آن تنظیم میشود. از نوآوریها دیگر او در نقشهکشی این است که برای نشان دادن ناهمواریها و موقعیتهای جغرافیایی زمین، جامعتر از پیشینیان خود به استفاده از رنگهای گوناگون اشاره کرده است. همچنین، در کتاب التفهیم نقشهای از کرهی زمین رسم کرده است که ارتباط اقیانوس هند با اقیانوس اطلس برای نخستینبار در آن نشان داده شده است. از این رو، برخی او را از بنیانگذاران دانش مساحی(نقشهکشی) و از پیشگامان جغرافیایی ریاضی میدانند.
ریاضی و اخترشناسی
از بیش از ۱۵۰ اثر نوشتاری بیرونی دستکم ۱۱۵ عنوان به ریاضیات، اخترشناسی و موضوعهای وابسته به آنها اختصاص داشته که از آن میان فقط ۲۸ اثر به ما رسیده است. هفت جلد از آثار بیرونی پیرامون ریاضیات محض نوشته شده است و بیرونی در آن نوشتهها، بهویژه در کتاب استخراج الاوتار، همواره برای اثبات قضیهها و مسالههای ریاضی به روشها گوناگون پرداخته و شباهتها و تفاوتهای آنها را بیان کرده است. برای نمونه، برای حل نخستین قضیهی یاد شده در آن کتاب، ۲۲ شیوهی گوناگون را نوشته است. پنج روش از خودش و هفده را دیگر را از دانشمندان و ریاضیدانهای دیگر: ارشمیدوس(سه برهان)؛ ابوسعید محمدبنعلی ضریر جرجانی(دو شیوه)، آذرخوربناستاد جشنس(دو اثبات)؛ ابوسعید سجزی(دو راه حل)؛ قاضی ابوعلی حسنبنحارث جنوبی(دو شیوه)؛ ابونصر منصوربنعلی عراق(دو برهان)؛ ابوعبدالله محمدبناحمد الشنی(دو اثبات) و ابوعلی حسنبنحسین بصری(یک روش). بیرونی در بخش هندسهی التفهیم، هنگام تعریف اصطلاحهایی مانند جسم، سطح، خط و نقطه، آگاهانه از ترتیب رعایت شده در کتاب هندسهی اقلیدوس پیروی نمیکند تا بتواند مفهومها را برای نوآموزان هندسه بهخوبی و سادگی شرح دهد. اقلیدوس در مقالهی نخست کتاب اصول خود نخست نقطه و در آخر سطح را تعریف کرده و تعریف حجم را به مقالهی ۱۱ واگذار کرده که هندسهی فضایی از آنجا آغاز میشود، اما بیرونی عکس آن رفتار کرده است. او نخست جسم را، که همگان میتوانند آن را تصور کنند، تعریف میکند و سپس اصطلاحهایی مانند سطح، خط و نقطه را با کمک آن اصطلاح تعریف شده، بیان میکند. این کار او بیشتر جنبهی آموزشی دارد و گرنه او از برتریها ساختار و نظم موجود در کتاب اصول اقلیدوس بهخوبی آگاه بود و باید این کار او را از نظر آموزشی بررسی کرد. برای نمونه تعریف دایره از فصل نخست کتاب التفهیم آورده میشود:” دایره چیست؟ شکلی است بر سطحی که گرد بر گرد او خطی بود که نام او محیط است و به میان او نقطهای است که او را مرکز گویند و همهی خطهای راست که از مرکز بیرون آیند و به محیط رسند، همچند(مساوی) یکدیگر باشند.”بیرونی در برخی از آثار خود به ریاضیات کاربردی، به ویژه در موضوعهای مرتبط با دین میپردازد. او روشهای گوناگون پیدا کردن سوی قبله را شرح میدهد و نظرهای دانشمندان پیش از خود را نقد میکند. یکی از هدفها او در نگارش کتاب تحدید النهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن، تعیین درست قبلهی غزنه بوده است. آن کار به مثلثات کروی پیشرفته نیاز داشته که بیرونی در آن مهارت داشته است و کتاب مقالید او را نخستین کتاب کامل در مثلثات کروی میدانند. او در کتاب سایهها کوشیده است با روشهای ریاضی زمان نماز را تعیین کند. او بر این باور بوده است که بدون بهرهگیری از اخترشناسی و حساب و هندسه به سختی میتوان موضوع سایهها را درک کرد و فردی که این علوم را با دین سازگار نداند، نه تنها با عوام تفاوتی ندارد، بلکه با این دفاع نابجای خود به دین آسیب زده است. او کتاب جداگانهی نیز در تعیین سوی قبله به نام “رساله فی معرفه سمت القبله” دارد. بیرونی در پژوهشهای اخترشناسی نیز به پیروی بیچون و چند از بزرگان نپرداخته و به رصدها و تجربههای شخصی گوناگونی دست زده است، چرا که به بیان خودش در التفهیم:” همه به اختلاف سخن راندهاند، در هر کاری جانب حق و صدق و امانت را رعایت باید کرد.” و روح او ” جز با مشاهده و تجربهی شخصی آرام نگیرد.” و چنین نیز بوده است. برای نمونه، میل کلی(زاویهی میان سطح استوا و سطح مدار ظاهری خورشید) را چند بار در غزنه اندازه میگیرد تا خاطرش آسوده شد و دانست که میل کلی ۲۳ درجه و ۳۵ دقیقه است. این در حالی بود که پیش از او نیز شخصیتهای گوناگونی بارها این کار را انجام داده بودند.در کتاب تحدید به چگونگی تعیین نصفالنهار، فاصلهی میان شهرها و روشهای رصد میپردازند و در اینجا مانند بسیاری دیگر از پژوهشهای خود از ریاضیات بهره میگیرد. در واقع، او هیچگاه از ریاضیات رویگردان نیست و در هر کتابی که نوشته به شیوهای به ریاضیات پرداخته است. کتاب قانون مسعودی او جامعترین نوشتهی اخترشناسی اسلامی است که زمان درازی مانند کتاب التفهیم او به عنوان کتاب درسی به کار میرفت. کتاب اسطرلاب او تاریخچهی ابزارهای اخترشناسی است. بیرونی در این کتاب در کنار پرداختن به معرفی انواع اسطرلاب و شیوهی کار با آنها، تحول فنی این ابزار اخترشناسی را از دوران یونان باستان تا سدهی پنجم هجری شرح میدهد. به دلیل این گونه کارها میتوان او را از پیشگامان پژوهش در تاریخ علم نیز دانست.
تاریخ و مردمشناسی
بیرونی در بیشتر نوشتهها خود به تاریخ علم پرداخته است، اما گاهی خود تاریخ نیز برای او مهم بوده است. او کتابی به نام “کتاب المسافره فی اخبار الخوارزم” نوشته بود که اصل آن از بین رفته است، اما ابوالفضل بیهقی فصل تاریخ خوارزم خود را از روی آن رونویسی کرده و شیوهی کار بیرونی و درستی نوشتههای او را ستایش کرده است. آنچه بیهقی در کتاب خود از تاریخ خوارزم بیرونی آورده است با شرح مختصری از روزگار مامونبنمامون و رابطهی او با محمود غزنوی و چگونگی برافتادن آلمامون آغاز میشود و با شرح برافتادن خاندان آلتونتاش از فرمانروایی بر خوارزم پایان میپذیرد. بیرونی در فصل ششم آثارالباقیه ترتیب تاریخی و سالها فرمانروایی پیامبران و شاهان بنیاسرائیل، آشور، بابل، ایران، فرعونها، بطلمیوسها، قیصرها، امپراتوریهای بیزانس، شاهان اسطورهای ایران و شاهان هخامنشی، اشکانی و ساسانی را بر حسب سال و گاه بر حسب ماه و روز آورده است. او هر جا که سندهای تاریخی با هم اختلاف داشتهاند، همهی روایتها، حتی روایتهایی را که نادرست میدانسته، آورده است. او به نقد روایتها میپردازد و میکوشد درستترین آنها را مشخص کند. البته، مانند بسیاری از پژوهشگران دیگر گاهی خود نیز در داوریها به نادرستی میافتد. کتاب ماللهند بیرونی برجستهترین اثر در تاریخ، دین، آداب و دانش هندوان است و از این و میتوان بیرونی را یکی از پیشگامان مردمشناسی و دینشناسی تطبیقی دانست. او در این پژوهش مردمشناسی خود با دشواریها بسیاری رو به رو بوده است. چرا که به عنوان یک مسلمان به سرزمینی پا گذاشته است که مردمش از مسلمانان نفرت دارند و فراگیری زبان آنها نیز بسیار سخت است. با این همه، بیرونی سانسکریت را بهخوبی میآموزد و میکوشد با مردم هند و دانایان هندی ارتباط برقرار کند و در پی پژوهش خود به جای جای هندوستان سفر میکند. بیرونی در کتاب ماللهند کوشیدهاست با دید یک کارشناس بیطرف به معرفی باورها و آیینها هندوان بپردازد و مینویسد:” این کتاب را دربارهی باورهای هندوان نوشتم و در حق آنان که با ما اختلاف دینی دارند، تهمت زدن بیاساس را برایشان روا نداشتم و نیز این مطلب را مخالف دینداری و مسلمانی خویش نپنداشتم که کلمات ایشان را، در آنجا که خیال میکردم برای روشن کردن مطلب ضرورت دارد، با طول و تفصیل نقل کردم. اگر این گونه نقلها کفرآمیز به نظر میرسد و پیروان حق، یعنی مسلمانان، آن را قابل اعتراض میدانند، ما این را میگوییم که اعتقاد هندوان چنین است و آنان خود بهتر از هر کسی میدانند که چگونه به این اعتراضات پاسخ دهند.” بیرونی در ماللهند به بررسی تطبیقی باورهای هندوان با ملتها دیگر نیز میپردازد. برای نمونه، چون به نظر او یونانیان پیش از برآمدن مسیح(ع) به همان چیزها باور داشتند که هندوان باور دارند، نظرها و باورهای آن دو قوم را با هم مقایسه میکند. در جای دیگری از همین کتاب به مقایسهی جامعهی طبقاتی هند و جامعهی ساسانی میپردازد و آن دو را بسیار مانند هم میپندارد. هنگام پرداختن به آیینهای ازدواج هندوان به آیینهای ایرانیان، یهودیان و عربهای دوره ی جاهلی نیز میپردازد. بیرونی در الاثارالباقیه نیز به باورها و آیینها گوناگونی که در میان ملتها و پیروان دینها و فرقههای گوناگون دیده میشود، میپردازد و تفاوتها و شباهتهای آنها را بر میشمارد.
نگارشهای بیرونی
ابوریحان در سال ۴۲۷ قمری، زمانی که ۶۳ سال داشت، فهرستی از آثار رازی و نیز فهرستی از آثار خود فراهم ساخت. در آن فهرست ۱۱۳ اثر خود را نام برده است، اما از آنجا که پس از آن فهرست دستکم ۱۴ سال دیگر زنده ماند و حتی زمانی که بینایی و شنواییاش ضعیف شده بود با کمک دستیارانش به پژوهشها و نگارشهای خود ادامه میداد، نوشتههای ابوریحان را بیش از ۱۵۳ دانستهاند. بیشتر آنها به زبان عربی بوده و از میان همهی آنها، فقط ۳۵ اثر برجای مانده است. او کتابهایی را نیز از سانسکریت به عربی ترجمه کرده و نامهنگاریهای مشهوری با ابوعلیسینا داشته است. مهمترین نوشتههای او عبارتاند از: ۱.
آثار الباقیه(الاثار الباقیه عن قرون الخالیه): کتابی در گاهشماری و شناخت زمان است. او در فصل نخست این کتاب به شناختهشدهترین واحد گاهشماری، یعنی روز، میپردازد و سپس سالهای گوناگون، سال خورشیدی، قمری، یولیانی و ایرانی و مفهوم کبیسه را شرح میدهد. در فصل سوم به تاریخهای مهمی مانند طوفان نوح، هجرت، تاریخ عربها جاهلی، تاریخ خوارزم، تاریخ یزدگردی و تاریخ اسکندر میپردازد. در فصل چهارم به افسانهی اسکندر ذوالقرنین، فصل پنجم به گاهشمار یهودی، فصل ششم به تاریخ شاهان کهن آشور، بابل و هخامنشی، اشکانی و ساسانی، فصل هفتم به بحث جامع گاشهمار یهودی، فصل هشتم به دینها، از جمله صابئیان یا منداییان، زردشتیان، مانویان و مزدکیان، میپردازد. در نیمهی دم کتاب نیز به جشنها و روزهای روزهداری ملتهای گوناگون میپردازد.( این اثر به کوشش اکبر داناسرشت از سوی انتشارات انجمن آثار ملی در سال ۱۳۵۳، منتشر شده است.)
۲. اسطرلاب (کتاب فی استیعاب الوجوه الممکنه فی صنعه الاصطرلاب): برجستهترین اثر پیرامون اسطرلاب است و گذشته از معرفی ساختمان اسطرلاب معمولی و روشهای گوناگون ساختن اسطرلاب، به شناساندن ابزارهای اخترشناسی همانندی که تا روزگار بیرونی به کار میرفته، پرداخته است. بیرونی این کتاب را به ابوسهل مسیحی هدیه کرده است. برخی آن را مهمترین اثر در تاریخ اخترشناسی میدانند.
۳. سدس(حکایه الاله الموسمومه بالسدس الفخری): به شرح دو ابزار اخترشناسی میپردازد که خجندی به امر فخرالدوله ساخته بود و برای رصد گذر نصف النهاری خورشید به کار میرفت.
۴.تحدید(تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن): به چگونگی تعیین مختصات جغرافیایی جاهای گوناگون میپردازد. بهویژه میخواهد تفاوت طول جغرافیایی بغداد و غزنه را به دست آورد. روش به دست آوردن سوی قبله، عرض شهرها و بلندی کوهها را نیز معرفی میکند. این اثر به کوشش احمد آرام ترجمه و از سوی انتشارات دانشگاه تهران در سال ۱۳۵۲، منتشر شده است.
۵. چگالیها(مقاله فی النسب التی بین الفلزات و الجواهر فی الحجم:چگونگی ساختن ترازویی را شرح میدهد که بر پایهی اصل ارشمیدوس کار میکرد و بیرونی به کمک آن توانست چگالی هشت فلز و پانزده جواهر و شش مایع را برآورد کند که بسیار دقیق است
۶.سایهها(افراد المقال فی امر الاظلال). پیرامون آنچه که بیرونی از سایهها میدانسته است. سه فصل نخست پیرامون ماهیت نور و سایه و بازتابش نور است. در فصلها دیگر تابعهای سایه(تانژانت و کوتانژات) را بیان میکند و در فصلهایی نیز به چگونگی به دست آوردن زمان نمازهای پنجگانه بر اساس طول سایهها میپردازد. بیرونی در این کتاب شعرها و مثلهایی پیرامون انواع سایه و نیز آیههایی از قرآن و گفتارهایی از انجیل نیز آورده و به بیان خودش هر آنچه پیرامون سایه بوده، فراهم آورده است. او در کتاب از آثار دانشمندانی مانند خوارزمی، نیریزی، بوزجانی، سجزی، بطلمیوس، ارسطو و از دانشمندان هندی و حرانی بهره برده است.
۷.. وترها(استخراج الاوتار فی الدائره): پیرامون چند مسالهی هندسه و راهحلها گوناگون آنها، از ریاضیدانهای یونانی و مسلمان و روشهای ویژه بیرونی است. بیرونی در این کتاب از استدلالهای این ریاضیدانها بهره گرفته است: ارشمیدوس، ابوسعید محمدبنعلی ضریر جرجانی، آذرخورین استاد جشنس، ابوعلی حبوبی، ابوسعید سجزی، ابونصر عراق، ابوعبدالله محمدبناحمد شنی، ابنهیثم، ابوالحسنبنبامشاد قائنی و ابوجعفر خازن. (این اثر به کوشش ابوالقاسم قربانی از سوی انتشارات انجمن آثار ملی در سال ۱۳۵۵، منتشر شده است). ۸
. ۸التفهیم(التفهیم لاوائل صناعه التنجیم): کتابی آموزشی است پیرامون اخترشناسی که به دو زبان عربی و فارسی نوشته شده است. فصل نخست آن پیرامون هندسه است. فصل دوم پیرامون عدد و حساب و جیر است. در فصل سوم به جغرافیا، کیهانشناسی و اخترشناسی میپردازد. فصل دیگر پیرامون اصطرلاب و چگونگی به کار بستن آن و فصل پایانی دریارهی اصول نظری اخترشناسی است. ( این اثر به کوشش جلالالدین همایی تصحیح و از سوی انتشارات بابک، چاپ سوم به سال ۱۳۶۲، منتشر شده است.
۹. . ماللهند(تحقیق ماللهند من مقوله مقبوله فیالعقل او مرذوله): بیرونی در مقدمهی کتاب بر دشواری پژوهش پیرامون هندوستان اشاره میکند و دلیل آن را سختی زبان سانسکریت و بدگمانی هندیها به مسلمانان میداند. او در فصلهای ۲ تا ۸ پیرامون دین و فلسفه و در فصلها ۹ و ۱۰ و ۱۱ پیرامون کاستهای هندی، قانونهای ازدواج و ساختن بت نوشته است. در فصلهای ۱۲ و ۱۳ به گونههای ادبیات هندی( دینی، ادبی و اخترشناختی) میپردازد. در فصلها دیگر پیرامون خطها هندی، شطرنج، جغرافیا، خرافهها، افسانهها، نظریههای اخترشناسی، زیارتها و آیینها دینی، گاهشماری هندی، جشنها، روزهداریها و قانونهای ددادگستری میپردازد.( این اثر به کوشش اکبر داناسرشت از سوی انتشارات انتشارات ابنسینا در سال ۱۳۵۳، منتشر شده است)
۱۰. . قرهالزیجات: کتاب مرجعی است پیرامون اخترشناسی عملی و شامل اصول گاهشماری، چگونگی مشخص کردن سال و ماه و روز و ساعت، مکان متوسط و مکان واقعی خورشید و ماه و سیارهها، عرض جغرافیایی محل، خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی و چگونگی دیدن ماه و سیارهها. بیرونی روش تبدیل کردن گاهشمار هندی به گاهشمار هجری، یزدگردی و یونانی را نیز آورده است.
۱۱. .قانون مسعودی: دانشنامهی اخترشناسی است و یازده مقاله دارد که هر مقاله به بابها و فصلهایی بخش شده است. مقالههای ۱ و ۲ به مفاهیم پایهی کیهانشناسی و گاهشماری میپردازد. مقالههای ۳ و ۴ پیرامون مثلثات مسطح و کروی است و جدولهای کاملی از تابعهای شناخته شده دارد. مقالهی ۵ پیرامون مساحی و جغرافیای ریاضی است و جدولی نیز دارد که مختصات جغرافیایی سرزمینها را نشان میدهد. مقالهی ۶ و ۷ پیرامون خورشید و ماه است. مقالهی ۸ پیرامون خورشیدگرفتگی، ماهگرفتگی و دیدن هلال ماه است. مقالهی ۹ پیرامون ستارهها و مقالهی ۱۰ پیرامون سیارههاست. مقالهی پایانی نیز پیرامون عملیات احکام نجوم است
۱۲..ممرها(تمهید المستقر لتحقیق معنی الممر): این کتاب به پدیدههای اخترشناسی گوناگونی که برای شرح آنها از واژهی ممر(گذر) بهره میگیرند، میپردازد. برای نمونه، هنگامی که میگوییم سیارهای از سیارهی دیگر گذر میکند، منظور این است که از نظر طول سماوی یا عرض سماوی یا فاصلهی نسبی تا زمین از آن میگذرد. ۱۳. .الجماهر(الجماهر فی معرفه الجواهر): بخش نخست این کتاب پیرامون سنگهای جواهر و بخش دوم آن پیرامون فلزهاست. بیرونی در این کتاب دانستههای پیشینیان را به آوردن نام منبع و نیز تجربههای خود را پیرامون کانیها و چگونگی اندازهگیری چگالی آنها آورده است. او به ریشهشناسی نام کانیها در زبانهای گوناگون نیز پرداخته است. ۱۴. .تسطیح(تسطیح الصور و تبطیح الکور): پیرامون چگونگی پیاده کردن شکلهای روی کره بر سطح صاف است. او از آثار دانشمندان گوناگونی بهره گرفته و نظرهای آنان را نقد کرده است. او در این کتاب روشهای پیشینیان را برای تسطیح و نیز روش نوآورانهی خود را که با روش امروزی تسطیح(روش مرکاتور) یکسان است، شرح میدهد. ۱۵. . مغالید(مغالید علم الهیئه مایحدث فی سطح بسیط الکره): نخستین کتاب کاملی است که پیرامون مثلثات کروی نوشته شده است. بیرونی این اثر را به مرزبانبنرستمبن شروین، از امیرزادگان آلباوند و نویسندهی کتاب مرزباننامه نوشته است. ۱۶. . صیدله(کتاب الصیدله فی الطب). کتابی پیرامون داروشناسی است و فهرستی از ۷۲۰ گیاه دارویی با نام عربی، فارسی، یونانی، یک زبان هندی و گاهی به زبانها و لهجههای کم و بیش آشنا، مانند عبری، خوارزمی، طخاری و زابلی، در آن آمده است. همچنین، ویژگیهای دارویی و جای رویش هر گیاه نیز بیان شده است . او در جای این کتاب، از طبیعیدانها، ادیبان، پزشکان و شاعرانی یاد میکند که شمار زیادی از آنان را تنها از راه آثار بیرونی میشناسیم. بنابراین، بار دیگر آن هم ناخودآگاه به تاریخ علم خدمت کرده است.
اختراعات، اکـتشافات و پـژوهـش های ابوریحان:
اصل تسطیح کره و ترسیم نقـشه های جـغرافـیایی چاه آرتـزین ( علیرغـم ادعای غـربـیان در نسبت دادن این کشف به خود، ابوریحان در آثارالباقیه مفصلا به آن پرداخته) ترازوی ابوریحان که از دقـیق ترین ترازوهای تاریخ عـلم است اصل نجومی تسویه البـیوت اصل نجـومی مطرح شعـاع سیر نور و صوت محاسبه مساحت، محیط و قطر کـره زمین طول و عـرض جـغـرافـیایی و سمت قـبلهً بـلاد چـگـونگی تعـیـین قـله و ساحت محـراب مسجـد رصد میل کلی و میل اعظم در نجوم حرکت زمین حرکت وسطی و اوج خورشید خاصیت فیزیکی الماس و زمرد جزر و مد رودها و نهـرها اشکال هـندسی گلها و شکـوفه ها امکان ایجاد خلاء پـژوهـش در مورد چگـونگی تولید عسل رصد خسوف و کسوف پـژوهـش تاریخی در مورد سلسله ساسانیان تـنظیم خانه های شطرنج ساخت افزارهای ویـژه رصدی ( سه میله، شاقول، .) ساخت کرهً جـغـرافـیایی طرح نظریهً وجود قارهً آمریکا
داستانهایی از ابوریحان بیرونی
پیرمرد باز هم به گذشته اندیشید. سلطان ظالم عصر غزنوی. سلطان محمود. خاطره ای به یاد آورد… … قصر سرسبز سلطان محمود از طراوت بهار جلا یافته بود. سر سبزی باغ، سلطان را سر شوق آورده بود و او را به سوی خود می خواند. تصمیم گرفت که به داخل باغ برود. ناگهان منصرف شد و تصمیمی گرفت. به چهار در خروجی عمارت نظری افکند. سپس رو به ابوریحان کرد و گفت: ای حکیم دانشمند که در علم و حکمت یکه تازی. اندیشه و استشاره کن و بگو ما از کدامین یک از این چهار در بیرون خواهیم رفت. آنگاه روی کاغذی بنویس و در زیر تخت من قرار بده. ابوریحان در چهره سلطان نگریست. خنده شومی گوشه لب سلطان بود. بیرونی اسطرلاب خواست. ارتفاع گرفت و محاسبه کرد. چندی که تعقل کرد روی کاغذ چیزی نوشت و در زیر تخت سلطان قرار داد. محمود به یکباره بر خواست و دستور داد تا با بیل و تیشه بر دیوار عمارت شکافی بازکنند و از باغ خارج شد. آنگاه گفت: کاغذ را بیاورید. سلطان محمود کاغذ را خواند. بیرونی این طور پیش بینی کرده بود: (( از این چهار در از هیچ یک بیرون نشود، بر دیوار مشرق دری بکنند و از آن در بیرون شود!)) سلطان محمود برآشفت. از خشم تیره شد و فریاد کشید. آنگاه دستور داد تا ابوریحان را از بالای عمارت باغ به پایین پرتاب کنند. واجه حسن به فراست دریافت که شفاعت کردن در آن لحظه موثر نخواهد بود. بنابراین دستور داد تا در پایین عمارت دام نرمی قرار دهند. ابوریحان به پایین پرتاب شد و به لطف نرمی دام، از مرگ گریخت. سلطان پس از چند روز از کشتن ابوریحان پشیمان شد. خواجه حسن میمندی شرح حال رفته را بازگفت. بار دیگر ابوریحان در نزد سلطان محمود حاضر شد. این بار بر چهره سلطان شادی نشسته بود و بر چهره ابوریحان بی تفاوتی. محمود گفت: ای ابوریحان! آیا از این که قرار بود از بام عمارت به پایین بیفتی و جان به در ببری نیز خبر داشتی؟ ابوریحان گفت: آری ای امیر.سلطان محمود دلیل خواست. ابوریحان باز گفت: تقویم روزانه ام گواه است. و تقویم را به محمود نشان داد. سلطان در احکام آن روز ابوریحان این گونه خواند: (مرا از جای بلندی بیندازند، ولیکن به سلامت بزمین آیم و تندرست برخیزم)
سلطان محمود باز دیگر خشمگین شد و دستور داد تا ابوریحان را به زندان بیاندازند. ابوریحان شش ماه در حبس بود و بار دیگر به وساطت خواجه حسن میمندی آزاد شد…پیرمرد روزهای زندان ِ سلطان محمود را به یاد آورد. چه سالهای سختی را پشت سر گذاشته بود. سالهایی که حق بازگشت به موطن خویش، خوارزم را نداشت.ابوریحان در سال ۴۱۸ هجری قمری زمانسنج ویژه ای را بر پایه نظام خورشیدی برای مسجد جامع غزنین ساخت و در همان سال با ملاقات سیاحان چینی در دربار سلطان محمود اطلاعات مفیدی از ایشان کسب کرد. ابوریحان بیرونی به واسطه سفرهای پیاپی اش به هند در ملازمت سلطان محمود، زبان سانسکریت را آموخت و در باره هندوان دانش های بسیاری کسب کرد و سرانجام در سال ۴۲۴ هجری قمری، شاهکاری به نام تحقیق ماللهند را تالیف نمود…. پیرمرد به یاد عالمان هم عصر خویش افتاد. ابن هیثم بصری را به یاد آورد که با او در هندسه بحث کرده بود. سپس به یاد ابن سینا افتاد و مناظره معروفش با شیخ الرئیس را به یاد آورد. ابوریحان از فلسفه یونانی و ارسطویی پرسیده بود و ابن سینا پاسخ گفته بود. صحبت آن دو به سکون ارض و میل اجسام به مرکز زمین و امتناع خلاء و ابطال جزء لایتجزی و تناهی ابعاد و … هم کشیده بود و به اعتراض ابوریحان بر پاسخ های ابن سینا انجامیده بود. پیرمرد، حالا که به گفتگوهایش با ابن سینا فکر می کرد، افسوس لحظات گذشته را می خورد… این قافله عمر عجب می گذرد!عمر سلطان پیر به پایان می رسید. بوی وطن، مشام ابوریحان را عطرآگین می کرد. در عصر سلطان مسعود، ابوریحان اجازه رجعت به دیار خود را دریافت کرد و پس از ۱۳ سال دوباره خوارزم را دید و تاریخ آن جا را نوشت.در بازگشت به غزنین و در سال ۴۲۳ هجری قمری، بیرونی تالیف کتاب اقانون مسعودی را به اتمام رساند و به سلطان مسعود تقدیم کرد. ارزش این کتاب تا حدی بود که آنرا تا حد مقایسه با المجسطی بطلمیوس بالا برد. این کتاب دایره المعارف کاملی در نجوم به شمار می رفت، همان طور که قانون الطب شیخ الرئیس ابوعلی سینا دایره المعارف پزشکی بود. ابوریحان، پیلواری را که سلطان مسعود برای قدردانی از قانون مسعودی برایش فرستاده بود را باز فرستاد. علاوه بر آن، ابوریحان بر تالیف التفهیم را در نجوم و نیز الجماهر را در شناخت گوهر ها و کانی شناسی همت گماشت. ابوریحان در محاسبات خویش از نوعی ترازوی ویژه استفاده می کرد که پدربزرگ ماشین حساب های امروزی محسوب می شود. مسائلی را که او در ریاضیات پایه گذاشت، شالوده طرح اعمال و راه حل ها توسط حکیم عمر خیام نیشابوری شد و در قرن هفت از این دو به خواجه نصیرالدین طوسی انتقال یافت. ابوریحان عدد پی را محاسبه کرد، محیط زمین را اندازه گیری نمود، موقعیت ستارگان را با اسطرلاب بدست آورد و کره جغرافیایی ساخت.سال ۴۴۰ هجری قمری فرار سیده است. مردی که به جز در نوروز و مهرگان دست از کار نمی کشید اینک در بستر بیماری افتاده است. نفس های آخر بزرگ مرد علم و حکمت فرار سیده است. علی بن عیسی الولواجی به دیدن او آمده است. ابوریحان به یاد مسئله ای می افتد: ای شیخ! حساب جدات ثمانیه را که وقتی به من گفتی بازگوی که چگونه بود؟!شیخ گفت: ای حکیم بزرگوار. اکنون چه جای این سوال است؟ ابوریحان می گوید: کدامیک از این دو امر بهتر است؟ بدانم و بمیرم یا ندانم و نادان درگذرم؟شیخ مسئله را بازگفت و از حضور ابوریحان مرخص شد. چندی دور نشده بود که صدای شیون و زاری از خانه او بلند شد… ابوریحان بیرونی در گذشت.
ابوریحان و اعیاد ایران باستان
«آن روز را که روز تازهای بود جمشید عید گرفت، اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود» «ابوریحان بیرونی» دانشمند نامدار ایرانی (۴۴۰-۳۶۲ ق) در کتاب پارسی خود «التفهیم لاوائل صناعت التنجیم» گزارشی بسیار رسا و شیوا و حاوی نکاتی بینظیر و ارزشمند از جشنهای ایرانیان عرضه داشته است. وی مینویسد:«نوروز چیست؟
نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت، روز نو نام کردهاند؛ زیرا که پیشانی سال نو است و آن چه از پس اوست از این پنج روز [= پنج روز اول فروردین] همه جشنهاست. و ششم فروردین ماه را «نوروز بزرگ» دارند؛ زیرا که خسروان بدان پنج روز حقهای حشم و گروهان و بزرگان بگزاردندی و حاجتها روا کردنی، آن گاه بدین روز ششم خلوت کردندی خاصگان را. و اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین آن است که اول روزی است از زمانه و بدو، فلک آغازید گشتن.
تیرگان چیست؟
سیزدهم روز است از تیرماه. و ناماش تیر است هم نام ماه خویش، و همچنین است به هر ماهی آن روز که همناماش باشد، او را جشن دارند. و بدین تیرگان گفتند که «آرش» تیر انداخت از بهر صلح منوچهر که با افراسیاب ترکی کرده است بر تیر پرتابی از مملکت…
مهرگان چیست؟
شانزدهم روز است از مهرماه و ناماش مهر. و اندر این روز «افریدون» ظفر یافت بر «بیوراسپ» جادو، آن که معروف است به ضحاک. و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس [= پس از] مهرگان است، همه جشناند بر کردار (= مانند) آن چه از پس نوروز بود. و ششم آن مهرگان بزرگ بود و «رام» روز نام است و بدین دانندش.
پروردگان چیست؟
پنج روز پسین اندر آبان ماه [است] و سبب نام کردن آن چنان است که گبرکان [= زرتشتیان] اندرین پنج روز خورش و شراب نهادند روانهای مردگان را. و همی گویند که جان مرده بیاید و از آن غذا گیرد. و چون از پس آبان ماه پنج روز افزونی بوده است، آنک [= اینک] «اندرگاه» خوانند. گروهی از ایشان پنداشتند که این روز «پروردگان» است و خلاف به میان آمد و اندر کیش ایشان مهم چیزی بود. پس هر دو پنج [روز] را به کار بردند از جهت احتیاط را. و بیست و ششم روزِ آبان ماه، فروردگان [= پروردگان] کردند و آخرشان، آخر دزدیده. و جمله فروردگان ده روز گشت.
برنشستن کوسه [= سوار شدن مرد بدون موی صورت] چیست؟
آذر ماه به روزگار خسروان، اولِ بهار بوده است . و نخستین روز از وی – از بهر فال – مردی بیامدی کوسه، برنشسته بر خری و به دست کلاغی گرفته و به بادبیزن خویشتن باد همیزدی و زمستان را وداع همیکردی و از مردمان بدان چیزی یافتی. و به زمانهی ما به شیراز همیکردهاند و ضریبت [= خراج] پِذرفته از عامل، تا هر چه ستاند از بامداد تا نیمروز به ضریبت دهد و تا نماز دیگر [= نماز عصر] از بهر خویشتن را بستاند (۵) و اگر از پسِ نماز دیگر بیابندش، سیلی خورد از هر کسی.
بهمنجه چیست؟
بهمن روز است از بهمن ماه [= دومین روز ماه]. و بدین روز، بهمن [= برف] سپید به شیر خالص پاک خورند و گویند که حفظ [= حافظه] فزاید مردم را و فرامشتی [= فراموشی] ببرد. و اما به خراسان مهمانی کنند بر دیگی که اندر او از هر دانهی خوردنی کنند [= بریزند] و گوشت هر حیوانی و مرغی که حلالاند و آن چه اندر آن وقت بدان بقعت [= ناحیه] یافته شود از تره و نبات.
سده چیست؟
آبان روز است از بهمن ماه و آن دهم روز بود. و اندر شباش که میان روز دهم است و میان روز یازدهم، آتش زنند به گوز [= درخت گردو] و بادام و گرد بر گرد آن شراب خورند و لهو و شادی کنند. و نیز گروهی از آن بگذرند بسوزانیدن جانوران. اما [وجه تسمیهی سده] چنان است که از او [= روز سده] تا نوروز، پنجاه روز است و پنجاه شب. و نیز گفتند که اندرین روز از فرزندان پدر نخستین [= گیومرث]، صد تن تمام شدند .
گهنبار چیست؟
روزگار سال، پارها کرده است زرادشت و گفته است که به هر پارهای [از سال]، ایزد تعالی گونهای [از مخلوقات] را آفریده است؛ چون آسمان و زمین و آب و گیاه و جانور و مردم، تا عالم به سالی تمام آفریده شد. و به اول هر یکی از این پارهها، پنج روز است، نامشان «گهنبار (Gahanbar)».
ابوریحان بیرونی کاشف آمریکا
پیشینگان همه معتقد بودند که بخش خشکی معمور و قابل سکونت زمین منحصر به ربع شمالی است که آنرا ربع مسکون میگفتند ,ولی ابوریحان دانشمندی است که به نیروی علم و فراست حدس زد و اعتقاد داشت که در ربع شمالی دیگر یا در نیم کره ی جنوبی زمین یعنی در نقطه ی مقابل مقاطر ربع شمالی که فقط آنرا مسکون و معمور می دانستند نیز خشکی وجود دارد و دو ربع دیگر کره ی زمین را آب دریا فرا گرفته و وجود همین دریا ها ما بین دو قاره جدایی انداخته و مانع از ارتباط دو قسمت خشکی با یکدیگر شده است.گفته های این دانشمند در دو جای کتاب ارزشمندش ( الهند ) ثبت و بحث شده است و نیز در کتاب ( تحدید نهایات الاماکن ) که تاریخ تحریرش به سال ۴۰۹ هجری قمری است در این باره که آیا در نیم کره جنوبی زمین نیز خشکی قابل عمارتی هست بحث مفصلی کرده است. باری خشکی مقاطر با ربع شمالی که ابوریحان حدس زده بود با همان سرزمینی منطبق میشود که واقع بین اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام است و پس از ۴۶۲ سال توسط کریستوف کلمب کشف شد و آنرا ( آمریکا ) نامیدند . کریستوف کلمب هم چنانچه معروف است از روی قواعد و اطلاعات و بصیرت علمی آن قاره را کشف نکرده ، چرا که اصلاً از وجود چنین سرزمینی آگاهی نداشت و احتمال آن را هم نمی داد و بطوری که گفتند او به مقصد هندوستان سفر کرده بود و در اثر اتفاقاتی که رخ داد در آن قاره سر در آورد که آنرا هیچ نمی شناخت ، اما ابوریحان از روی قواعد متقن و بصیرت علمی بوجود چنین سرزمینی پی برده و آنرا چندین قرن ( در حدود ۵ قرن ) پیش از کریستوف کلمب صریح و واضح خبر داده بود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.